دانشجویان متحد
تشکلهای اسلامی درخواستدهندهی اتحادیهی «دانشجویان متحد» 🌱 @Public_anjmotahed
Mostrar más14 088
Suscriptores
-1024 horas
+97 días
-2230 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Photo unavailableShow in Telegram
🔰اطلاعیه معاونت دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل درخصوص تعرض به یک دانشجوی دختر در خوابگاه ریحانه
بنابر گزارش شورای صنفی این دانشگاه پس از برگزاری جلسهای تصمیم به اخراج فرد خاطی بخش تاسیسات از دانشگاه تا صدور نهایی حکم قضایی را گرفته است. همچنین سرپرست وقت خوابگاه ریحانه تا اطلاع ثانوی تعلیق و به کمیته تخلفات کارمندان معرفی گردید.
واحد حقوقی دانشگاه نیز ملزم به پیگیری قضایی و دفاع از حقوق دانشجوی شاکی در مراجع قضایی شد.
🆔 @senfynit
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
⭕️گزارش دانشجویان نوشیروانی بابل از حادثهی رخ داده در خوابگاه ریحانه
« یکی از دخترا حموم بوده، دونفر آقا از تاسیسات با یکی از همیار سرپرستها میان که در دستشویی رو درست کنن. اقا به بهانه اینکه من سرویس دارم تو دستشویی میمونه و همیار و اون یکی تاسیسات میرن طبقه پایین و این آقا تو دستشویی همون لاین میمونه و بعد چند دقیقه صدای جیغ دختره رو میشنون. حالا چرا جیغ؟ آقای تاسیسات رفته سرش رو چسبونده زمین از زیر در حمام (در حمام از زمین فاصله زیادی داره) به دختر نگاه میکرده و وقتی دختر دیده یکی داره نگاش میکنه جیغ زده ولی آقا تاسیساتی فرار نکرده تا شش هفتا جیغ خانم. بعد هم تند دویده اومده پایین که یعنی بگه من اونجا نبودم.
وقتی به سرپرست هم گزارش دادن خانم عنایت زاده لطف کردن گفتن دختره توهم زده! »
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
⭕️تعرض به دانشجوی دختر در خوابگاه ریحانه دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
امروز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، در زمانیکه یکی از دانشجویان دختر مشغول استحمام در حمام خوابگاه بود، توسط مردی که به عنوان تاسیسات و به بهانهی تعمیر سرویسهای بهداشتی در آنجا حضور پیدا کرده بود مورد تعرض قرار گرفت.
این اتفاق در حالی رخ داد که تا کنون بارها دانشجویان اعتراض خود را نسبت به عدم مسئولیتپذیری سرپرست خوابگاه و همچنین عدم نظارت بر مسئولین تاسیسات به دانشگاه اعلام کرده بودند.
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰شکنجهی تحمل ساس هم جزو محکومیت ماست؟
ضیا نبوی، فعال دانشجویی دانشگاه علامه، که در اعتراض به مسمومیتهای سریالی مدارس به حبس محکوم شده بود؛ در پی نامهای روایتی از وضعیت وخیم بهداشتی در بند هشت زندان اوین و آثار جسمانی و روحی ناشی از تحمل ساسها نوشت.
من تجربه همزیستی با ساسها در زندان کارون اهواز را داشتم و میدانستم که وقتی کسی از مصیبت مواجهه با ساس میگوید دقیقا از چه چیز حرف میزند هنوز یادم نرفته بود نیمه شبهایی که با فندک روشن درون تخت دنبال آنها میگشتم و گاهی قسمت فلزی و داغ فندک را روی موضع گزیدگی میگذاشتم تا سوزش عمیق گزش ساس را با سوزش سطحی فلز داغ جایگزین کنم همه این خاطرات و تجربههای زیسته مرا برای مصافی سخت آماده کرده بود اما خب حقیقت این است که واقعیت پیش رو از آنچه میپنداشتم هم وزن بیشتری داشت…
اینها را آوردم که بگویم برایم عجیب نیست اگر که مخاطبین این متن احساس کنند که در پرداختن به مسئله ی ساسها اغراق کردهام و ماجرا آنقدر که آب و تابش دادهام اهمیت ندارد. اعتراف میکنم در همین بند هم هستند زندانیانی که اساساً ساس جزو اولویتهاشان نیست بعضیها را که نمیدانم به کدام دلیلی اساسا ساس نمیگزد و بعضی هم واکنش فیزیولوژیک خاصی به گزش ساس ندارند. بعضیها هم شاید اینقدر مصیبت دارند که مسأله ساس در کنارش به حساب نمی آید. ترس من اما از آنهائی است که آزارنده بودن این موقعیت را به تمامی درک کردهاند ولی آن را طبیعی می انگارند.
اینکه احساس میکنند یک چنین رنج ستوهآوری جزو طبیعی وضعیت زندانی بودن است و باید که با آن ساخت و کنار آمد. تصوری که زندانبان مشتاقانه بر آن صحه میگذارد و عرصه عمومی نیز با بی توجهی بدان و مسکوت گذاشتش به تثبیت آن یاری میرساند. البته که در وضعیت زندانی بودن بیعدالتیهای نهفته و طبیعی انگاشته شده بسیار است اما اینکه یکی از بزرگترین و و آزارندهترین این تجربه ها اینگونه در حاشیه و بیصدا بماند جای شگفتی و تعجب بسیار دارد. حتی اگر کسی با این ادعای بیاساس زندانبان همراه باشد که زندانی بودن حق امثال ماست بعید است شکنجهی تحمل ساسها را هم جزو محکومیت ما بداند باشد که نوشتن و پرداختن به آن دریچهای برای خلاصی از این رنجها بگشاید.
متن کامل نامه
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰شکنجهی تحمل ساس هم جزو محکومیت ماست؟
ضیا نبوی، فعال دانشجویی دانشگاه علامه، که در اعتراض به مسمومیتهای سریالی مدارس به حبس محکوم شده بود؛ در پی نامهای روایتی از وضعیت وخیم بهداشتی در بند هشت زندان اوین و آثار جسمانی و روحی ناشی از تحمل ساسها نوشت.
من تجربه همزیستی با ساسها در زندان کارون اهواز را داشتم و میدانستم که وقتی کسی از مصیبت مواجهه با ساس میگوید دقیقا از چه چیز حرف میزند هنوز یادم نرفته بود نیمه شبهایی که با فندک روشن درون تخت دنبال آنها میگشتم و گاهی قسمت فلزی و داغ فندک را روی موضع گزیدگی میگذاشتم تا سوزش عمیق گزش ساس را با سوزش سطحی فلز داغ جایگزین کنم همه این خاطرات و تجربههای زیسته مرا برای مصافی سخت آماده کرده بود اما خب حقیقت این است که واقعیت پیش رو از آنچه میپنداشتم هم وزن بیشتری داشت…
اینها را آوردم که بگویم برایم عجیب نیست اگر که مخاطبین این متن احساس کنند که در پرداختن به مسئله ی ساسها اغراق کردهام و ماجرا آنقدر که آب و تابش دادهام اهمیت ندارد. اعتراف میکنم در همین بند هم هستند زندانیانی که اساساً ساس جزو اولویتهاشان نیست بعضیها را که نمیدانم به کدام دلیلی اساسا ساس نمیگزد و بعضی هم واکنش فیزیولوژیک خاصی به گزش ساس ندارند. بعضیها هم شاید اینقدر مصیبت دارند که مسأله ساس در کنارش به حساب نمی آید. ترس من اما از آنهائی است که آزارنده بودن این موقعیت را به تمامی درک کردهاند ولی آن را طبیعی می انگارند.
اینکه احساس میکنند یک چنین رنج ستوهآوری جزو طبیعی وضعیت زندانی بودن است و باید که با آن ساخت و کنار آمد. تصوری که زندانبان مشتاقانه بر آن صحه میگذارد و عرصه عمومی نیز با بی توجهی بدان و مسکوت گذاشتش به تثبیت آن یاری میرساند. البته که در وضعیت زندانی بودن بیعدالتیهای نهفته و طبیعی انگاشته شده بسیار است اما اینکه یکی از بزرگترین و و آزارندهترین این تجربه ها اینگونه در حاشیه و بیصدا بماند جای شگفتی و تعجب بسیار دارد. حتی اگر کسی با این ادعای بیاساس زندانبان همراه باشد که زندانی بودن حق امثال ماست بعید است شکنجهی تحمل ساسها را هم جزو محکومیت ما بداند باشد که نوشتن و پرداختن به آن دریچهای برای خلاصی از این رنجها بگشاید.
متن کامل نامه
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰شکنجهی تحمل ساس هم جزو محکومیت ماست؟
ضیا نبوی، فعال دانشجویی دانشگاه علامه، که در اعتراض به مسمومیتهای سریالی مدارس به حبس محکوم شده بود؛ در پی نامهای روایتی از وضعیت وخیم بهداشتی در بند هشت زندان اوین و آثار جسمانی و روحی ناشی از تحمل ساسها نوشت.
من تجربه همزیستی با ساسها در زندان کارون اهواز را داشتم و میدانستم که وقتی کسی از مصیبت مواجهه با ساس میگوید دقیقا از چه چیز حرف میزند هنوز یادم نرفته بود نیمه شبهایی که با فندک روشن درون تخت دنبال آنها میگشتم و گاهی قسمت فلزی و داغ فندک را روی موضع گزیدگی میگذاشتم تا سوزش عمیق گزش ساس را با سوزش سطحی فلز داغ جایگزین کنم همه این خاطرات و تجربههای زیسته مرا برای مصافی سخت آماده کرده بود اما خب حقیقت این است که واقعیت پیش رو از آنچه میپنداشتم هم وزن بیشتری داشت…
اینها را آوردم که بگویم برایم عجیب نیست اگر که مخاطبین این متن احساس کنند که در پرداختن به مسئله ی ساسها اغراق کردهام و ماجرا آنقدر که آب و تابش دادهام اهمیت ندارد. اعتراف میکنم در همین بند هم هستند زندانیانی که اساساً ساس جزو اولویتهاشان نیست بعضیها را که نمیدانم به کدام دلیلی اساسا ساس نمیگزد و بعضی هم واکنش فیزیولوژیک خاصی به گزش ساس ندارند. بعضیها هم شاید اینقدر مصیبت دارند که مسأله ساس در کنارش به حساب نمی آید. ترس من اما از آنهائی است که آزارنده بودن این موقعیت را به تمامی درک کردهاند ولی آن را طبیعی می انگارند.
اینکه احساس میکنند یک چنین رنج ستوهآوری جزو طبیعی وضعیت زندانی بودن است و باید که با آن ساخت و کنار آمد. تصوری که زندانبان مشتاقانه بر آن صحه میگذارد و عرصه عمومی نیز با بی توجهی بدان و مسکوت گذاشتش به تثبیت آن یاری میرساند. البته که در وضعیت زندانی بودن بیعدالتیهای نهفته و طبیعی انگاشته شده بسیار است اما اینکه یکی از بزرگترین و و آزارندهترین این تجربه ها اینگونه در حاشیه و بیصدا بماند جای شگفتی و تعجب بسیار دارد. حتی اگر کسی با این ادعای بیاساس زندانبان همراه باشد که زندانی بودن حق امثال ماست بعید است شکنجهی تحمل ساسها را هم جزو محکومیت ما بداند باشد که نوشتن و پرداختن به آن دریچهای برای خلاصی از این رنجها بگشاید.
متن کامل نامه
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰نامهی ضیا نبوی از زندان اوین
شکنجهی تحمل ساس هم جزو محکومیت ماست؟ ١. آلپرازولام یک میخورد تا بتواند بخوابد اما باز هم نیمههای شب میبینیاش که به سان روح در کریدور سالن ده سرگردان است. اوایل تصورم این بود که این هم اثر فکر و خیالهای معمول زندان است اما یک بار که به وقت بیخوابی شبانه نگاه پرسش آمیزم را دید پیراهنش را بالا کشید و رد گزش ساس را نشانم داد چند برآمدگی کوچک در یک خط و با فاصله ی کم روی پهلویش بود سری به نشان همدلی و تأسف تکان دادم و گذشتم آخر من هم به درد مشترکی بی خواب شده بودم هم سن و سال خودمان است اتهامش سیاسی است و پنج…
🔰نصب پوستر در اعتراض به سرکوب زنان و #جنگ_علیه_زنان و اتحاد زنان، دانشجویان و کارگران به مناسبت روز جهانی کارگر | دانشگاه علم و صنعت
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰نصب پوستر در اعتراض به سرکوب زنان و #جنگ_علیه_زنان | دانشگاه علامه
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰نصب پوستر در اعتراض به سرکوب زنان و #جنگ_علیه_زنان | دانشگاه خواجه نصیر
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔰استعفای جمعی اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
اعضای انجمن اسلامی دانصجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در پی اعتراض به رد پیاپی مجوزهای این انجمن توسط هیئت نظارت این دانشگاه به طور جمعی استعفا دادند.
اعضای این انجمن در بخشهایی از بیانیهی خود نوشتند: «هویداست هرگاه ظلمی دیدیم، چه در حق همدانشگاهیهایمان چه در حق هموطنانمان سکوت نکردیم و در حد توان و ظرفیتمان واکنش نشان دادیم.
این اولین بار نیست که هیئت نظارت بر تشکلها با تحلیل اشتباه خود از شرایط حاکم بر جامعه، با مجوز برنامههای انجمن اسلامی دانشجویان مخالفت میکند. این رویکرد تا به امروز آنقدر تکرار شده که حتی میتوان آن را یک رویه نامید. رویهای که ریشه در یک ذهنیت نادرست دارد.
محدود کردن فعالیت دانشجویی در هر زمان و شرایطی محکوم است و آن گونه که تاریخ به ما میآموزد، جنبش دانشجویی همیشه از پس کوچکترین روزنهها راه خود را پیدا کرده است...»
🆔 @IUT_Anjoman
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد