پیامبر دیوانه
اسم کانال از وبلاگ قدیمیم تو بلاگفا میاد زمان بيكرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج به پای او دمی است اين درنگ درد و رنج بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند رونده باش اميد هيچ معجزيی ز مرده نيست زنده باش هوشنگ ابتهاج
Mostrar más438
Suscriptores
+424 horas
+127 días
+2730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
زندگی
ماریانه دیروز صبح از خواب بیدار شد. دوش گرفت. صبحانه خورد. روزنامه خواند. به خرید رفت. خریدها را در یخچالش گذاشت. آخرین صفحه های کتابش را مرور کرد و آماده شد برای رفتن به کارگاه کتابخوانی فلسفی.
این پنج شنبه هم شبیه خیلی از پنج شنبه های دیگر بود. یک روز عادی، یک روز خوب، کمی آفتاب، کمی ابر، باد هم می آمد.
هیچ چیز مشکوکی نبود. ماریانه دلش شور چیزی را نمی زد، قرار نبود اتفاق خاصی بیفتد. او حتی کمی خوشحال هم بود.
سوار دوچرخه اش شد تا به ایستگاه لیدن برود و از آنجا با قطار به آمستردام جایی که همه پنج شنبه ها جلسه کتابخوانی برگزار می شد.
او داشت رکاب می زد که دوچرخه ای دیگر جلویش پیچید. ماریانه هول شد، از دوچرخه افتاد، سرش به گوشه جدول خورد و مُرد.
من ناگهان کنار زمان ایستادم و گفتم: چی؟ ماریانه مرد؟
اول گیج و مبهوت چنین مرگ بی مقدمه ای شدم اما چند دقیقه درنگ کردم و تازه یادم افتاد من که از سرزمین زنانِ سوگوار و زندگی هایِ قدغن آمده ام، برایم «ماریانه مُرد،» آنقدر عجیب نیست که ماریانه ۷۹ ساله داشت به جلسه کتابخوانی فلسفی در آمستردام می رفت.
ماریانه می خواست دوچرخه اش را در پارکینگ دوچرخه ها بگذارد و یک ساعت تا آمستردام برود، دو ساعت در جلسه بماند و وقتی که بر گردد حتما شب شده و هوا تاریک و ماریانه ۷۹ ساله قرار بود دوباره در تاریکی شب دوچرخه اش را از ایستگاه بردارد و به سمت خانه اش رکاب بزند.
ماریانه ۷۹ ساله چقدر شور زیستن داشت و
چقدر شوق دانستن!
دو ساعت بعد از مرگ ماریانه من منتظر بودم پسرش شیون کنان چنگ بر صورتش بکشد و بگوید: مادرررر، مادررررم
اما پسرش آرام در حالی که چشم هایش نمناک بود گفت: عرفان اگر مادرم کلاه ایمنی داشت، الان زنده بود.
حتما برای تینکه یک کلاه ایمنی بخر؛ و بعد چشم دوخت به گوشه ای و گفت: مادرم خیلی سفر کرد همه جا را دید از امریکا تا استرالیا، عاشق شد، بارها! مستقل بود. تجربه کرد. زندگی کرد…
بعد مکثی کرد و گفت: خوشبخت بود.
به نظرم نباید زیاد گریه کنیم، دلیلی برای گریه نیست. او کاملاً زندگی کرد.
و من دوباره یادم افتاد سوگواری ما بیش از آنکه از مرگ کسی باشد از حسرت زندگی نزیسته اوست. داغ زندگیِ نکرده یک درگذشته، جگر هر بازمانده ای را تا ابد می سوزاند.
زندگیِ زیسته حتی مرگ را هم پذیرفتنی می کند.
عرفان نظرآهاری
حسرت زندگیهای نزیسته
#عرفان_نظر_آهاری
@payambaredivaneh
👍 9❤ 1
00:19
Video unavailableShow in Telegram
گذشته جای موندن نیست
خاطرات کهنه و دلآزار رو رها کن
جلو جلو هم ندو
که از نفس میافتی
حال رو دریاب تا حالت خوب باشه .
🎬 vikings
🎵 empty note
(سکانسی از سریال وایکینگ ها و رگنار دوس داشتنی)
روز و هفته خوبی براتون آرزومندم
صبح بخیر 🍀☀️
دیشب ۲۵ خرداد ؛ بارون بارید اینجا اونم چه بارونی ⛈
@payambaredivaneh
5.56 MB
👍 8💯 3❤🔥 2❤ 2🔥 1👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
من حالا چه هستم ؟
هیچ !
صفر !
فردا چه خواهم شد ؟
فردا ممکن است باز از میان مردگان برخیزم و زندگی نویی شروع کنم .
و انسان را ، تا هنوز کاملا در من تباه نشده ، کشف کنم .
📚قمارباز
#فئودور_داستایوفسکی
@payambaredivaneh
👏 6👍 4❤ 2👀 1
00:24
Video unavailableShow in Telegram
یه کلمه هم هست به اسم “Eccedentesiast” ؛
به معنی “کسی که تظاهر میکنه حالش خوبه و مشکلی نداره در حالیکه دلش میخواد بمیره …”
و این کلمه چقدر خوب حال خیلیا رو توصیف میکنه…
.
.
چقدر موسیقیها و فیلمهای قدیمی خوب و دلنشین بودن، انگار که این موزیک برای این سکانس ساخته شده. سکانسی غمانگیز از فیلم «سابرینا» که شاید خیلیا توی دنیای واقعی هم تجربش کردن…
نظر شما درباره این فیلم؟
🎬Sabrina (1954)
IMDb : 7.6/10 - Rotten Tomatoes : 89%
🎵The Music Played - Matt Monro
@payambaredivaneh
7.17 MB
💔 9👍 3❤ 1😢 1
00:38
Video unavailableShow in Telegram
کیو دوست داری ببری لاکپشت نشونش بدی؟ 😂
#علی_مصفا
#سپیده_آرمان
#سهیلا_رضوی
🎬 آهو
@payambaredivaneh
خیلی کوک نبودم امروز صبح تا حالا
اینو دیدم همین الان
بلند خندیدم
شاید هیچ مناسبتی با فضای همیشه کانال نداشته باشه
اما خب ؛ محض تنوع
11.88 MB
😁 7👍 2❤🔥 1❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
بیا زندگی کنیم
خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند، ما هم دوبار به دنیا نمی آییم ...
هر چه زودتر به آنچه از زندگی ات باقی مانده بچسب...
#آنتوان_چخوف
آدینه تون بخیر و شادی
@payambaredivaneh
❤ 4🔥 3👏 2👍 1
او بلد بود در شبهای سیاه مثل یک چکه نور روی هراس من بچکد. او بلد بود. تنها او بلد بود.
و شب بخیر ....
@payambaredivaneh
Yours CD 1 TRACK 4 (320).mp37.85 MB
❤ 4🙏 2💔 2👍 1👏 1
01:00
Video unavailableShow in Telegram
و ایران میماند ؛ ایرانی هم میماند
پایداری ایرانی؛ از زبانِ فریدون گُله
کارگردان و فیلمنامهنویس مطرح ایرانی
#فریدون_گله
@payambaredivaneh
18.49 MB
🕊 7❤ 2
Photo unavailableShow in Telegram
تنهایی را ترجيح بده به تن هایی که
روحشان با ديگريست
تنهایی تقدير من نيست
ترجيح من است
#جبران_خلیل_جبران
@payambaredivaneh
👏 6💯 4💔 2😢 1
درد امانم را بریده بود ...
گفتم ای کاش حداقل یک نفر باشد که وقتی درد داری کمی غصه بخورد !
مسکنت باشد ! درد را تنها داشتن سخت تر است ، تو غصه اش را بخور من دردش را به جان میخرم !
کاش حداقل یک نفر باشد که غر بزند .
کسی اگر نباشد ، درد که نه ! بغض خفه ات می کند !
#شاهین_شیخ_الاسلامی
@payambaredivaneh
👏 3😢 2💯 2💔 1