( پرانتز )
زن . زندگی . آزادی [ ما رقصیدهایم، ما تا مرزهای خستگی رقصیدهایم. ] ----- http://t.me/HidenChat_Bot?start=1245994921
Mostrar más5 114
Suscriptores
+2224 horas
+207 días
+3730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
از نگاه من دو دلیل وجود داره برای دوستداشتن این کتاب:
یک، بر اساس واقعیته
و دو، راجعبه جنگه.
اگه کتاب خالکوب آشویتس رو خوندید و دوستش داشتید، بهنظرم این کتاب هم معرفی خوبی به شما خواهد بود.
کمبل گفت یک قهرمان، انسانی معمولی است که "بهترین کارها را در بدترین زمانها" انجام میدهد.
- صفحهٔ ۱۵۶ -
دائماً در ترس زندگی میکردم. با کوچکترین صدا یا حرکتی از ترس دولا میشدم. چه کار میتوانم بکنم؟ چهطور میتوانم ادامه بدهم؟
- صفحهٔ ۱۰۲ -
وقتی بارقهای از امید داری، از دست دادنش بسیار بدتر از این است که از ابتدا اصلاً امیدی نداشته باشی.
- صفحهٔ ۱۰۲ -
گریه نکردم. نسبت به آنچه ممکن بود برایم رخ دهد، بیاحساس شده بودم، به هر چه قرار بود سرنوشتم باشد.
- صفحهٔ ۱۰۱ -