cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

( پرانتز )

زن . زندگی . آزادی [ ما رقصیده‌ایم، ما تا مرزهای خستگی رقصیده‌ایم. ] ----- http://t.me/HidenChat_Bot?start=1245994921

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
5 114
Suscriptores
+2224 horas
+207 días
+3730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

از نگاه من دو دلیل وجود داره برای دوست‌داشتن این کتاب: یک، بر اساس واقعیته و دو، راجع‌به جنگه. اگه کتاب خالکوب آشویتس رو خوندید و دوستش داشتید، به‌نظرم این کتاب هم معرفی خوبی به شما خواهد بود.
Mostrar todo...
Mostrar todo...
۱۵۹ صفحه. پایان.
Mostrar todo...
کمبل گفت یک قهرمان، انسانی معمولی است که "بهترین کارها را در بدترین زمان‌ها" انجام می‌دهد. - صفحهٔ ۱۵۶ -
Mostrar todo...
هیچ‌کدام نمی‌دانستیم با بار سنگین خاطراتمان چه کنیم. - صفحهٔ ۱۳۸ -
Mostrar todo...
دائماً در ترس زندگی می‌کردم. با کوچک‌ترین صدا یا حرکتی از ترس دولا می‌شدم. چه کار می‌توانم بکنم؟ چه‌طور می‌توانم ادامه بدهم؟ - صفحهٔ ۱۰۲ -
Mostrar todo...
وقتی بارقه‌ای از امید داری، از دست دادنش بسیار بدتر از این است که از ابتدا اصلاً امیدی نداشته باشی. - صفحهٔ ۱۰۲ -
Mostrar todo...
گریه نکردم. نسبت به آنچه ممکن بود برایم رخ دهد، بی‌احساس شده بودم، به هر چه قرار بود سرنوشتم باشد. - صفحهٔ ۱۰۱ -
Mostrar todo...
روزهای هولناک تبدیل به عادت شدند. - صفحهٔ ۹۸ -
Mostrar todo...