شرکت تعاونی سجزی

سلام برنج تمام شد

برای ثبت نام در سامانه رهتاب به کد ملی و شماره تلفن خود شخص نیاز است

سلام برنج تعاونی در شرکت تعاونی موجوداست. درصورت جواب دادن سامانه روز یکشنبه توزیع میشود.

همکاران گرامی باسلام سامانه توزیع کود سیمای شهرستان اصفهان از دیروز باز شده، لطفا اطلاع رسانی نمایید تا کشاورزان نسبت به خرید سهمیه خود و به تبع آن برگشت نقدینگی به شبکه اقدام نمایند. سپاس

سلام بذر گندم موجوده

سلام کود اوره موجود است حواله بیارید ببرید

ميرزا ملكم خان ١٠٠ سال پیش چند جملەی بسیار زیبا گفتە است. معروف است كه وي از نظر شخصيتی مصداق تعبير زيبای سعدی " روستا زادەی دانشمند" بود. ♦️بە جملاتش توجه كنيد: ✔ جایی که تعداد پلیسش زیاده یعنی امنیتش کمه. ✔ جایی که مردم مدام بیمار میشوند یعنی پزشکانش برای پول کار می‌کنند. ✔ جایی که رسانه‌ها تحت اختیار دولتند یعنی مسئولین دروغگو هستند. ✔ جایی که مردم بی‌دین شدند یعنی مبلغان دینی فاسدند. ✔ جایی که به مرده‌ها متوسل میشوند یعنی از دست زنده ها كاری ساخته نيست. ✔ جایی که چاپلوسی زیاده یعنی احمق‌ ها مسئولند. ✔ جایی که پینه پیشانی نوعی ارزشه یعنی پینه دست بی‌ارزشه. ✔ جایی که مردم فقیرند یعنی مسئولین فاسد و دزد زیاد داره. روحش شاد یادش گرامی

زندگی چون گل سرخی ست پر از عطر پر از خار پر از برگ لطیف یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند سلام دوستان صبحتون به نیکی

در این اوضاع آشفته مملکت‍ زندگی دیگران را نابود نکنیم... جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار می‌کنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند می‌گیری؟ ۵۰۰۰. همه‌ش همین؟ ۵۰۰۰ ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است. زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام. پدری در نهایت خوشبختی است، یکی می‌رسد و می‌گوید : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛ چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ یه النگو نداری بندازی دستت؟ چطور این زندگی را تحمل می‌کنی؟ یا فلانی را؟ چطور اجازه می دهی؟ ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم ! شر نندازید تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانه‌ی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم.