سماع قلم

سلام و احترام همراهان و مخاطبین محترم ؛ بدینوسیله خدمت تک تک شما سروران و عزیزان گرامی اعلام میکنم از تاریخ اول خردادماه جاری۱۴۰۱/۳/۱ حقیر در هیچ یک از شبکه های فضای مجازی اعم از تلگرام ، واتساپ ، ... حضور نخواهم داشت و صرفا با همین شماره همراه ۰۹۱۳۳۶۲۲۰۲۵ به صورت پیامکی یا تماس تلفنی در خدمت خواهم بود . آرزوی سلامتی و شادکامی شما عزیزان را از حضرت دوست خواهان و خواستارم . با تقدیم درود های دوستاری ارادتمند : سعید بوجار آرانی

اباالفضلی ها ... سینه زنی عزادران هیئت محترم حضرت اباالفضل « ع » آران در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی زبانزد همه عاشقان و دلباختگان سید و سالار شهیدان می باشد . بویژه آنکه در این دو روز اقامه عزاداری ، در چند نقطه از طول مسیر تا رسیدن دسته به تکایا ، حال هیئت بیشتر به دل مشتاقان عزادار میچسبد . خوب به خاطر دارم در یکی از این روزهای شور و شیدایی سینه زنان در تکیه حیدری ها # محله - وشاد ، عزاداری طبق معمول به اوج خود رسیده بود . ما که خود را سرباز واز جانثاران هیئت حضرت اباالفضل دهنو میدانیم در آن غوغای عشق بازی و شور حسینی دل در گرو‌ یار داریم و شاهدان بر این همه شور به غربت و مظلومیت کربلایی ها چه عاشقانه به این عزاداری مان اشک ماتم میریزند . خوشا به احوالشان و‌ نیتشان قبول حضرت حق انشاالله . دسته عزادار چنان در سلوک عاشقانه خود مشغول عزاداری بود که دراین وقت کسی دیگر حواسش به بغل دستی ، میان دار هیئت و‌ اطراف نیست ، چرا که از این مکان تا رسیدن به آستان حرم مطهر حضرت هلال بن علی «ع » و نقطه پایانی مسیر هیئت فاصله ای نیست . پس عزداران آخرین نمایش از اقامه عزای سنتی خود را به ساحت حضرت عشق چه با انگیزه تقدیم میدارند ... همچنان که سینه زنان در شور عزاداری خود سراز پا نمی‌شناختند ، فریادهای پی در پی مداح خوش نوای هیئت بود که جمعیت را به آرامش دعوت میکرد تا بتوانند بقولی دم بگیرند و تازه روضه خوانی را شروع کنند . توصیف آن صحنه و‌ دلباختگی در توان راقم این چند سطر و‌ قلم ناتوان حقیر نیست که بماند به وقت دیگر ... حاج اسماعیل اخباری با همان همراهی همیشگی و مدیریت خود و‌کنترل در نظم و ادامه برنامه عزادران با گریه و حالی محزون به یک باره پرسید : در حیرتم که از چی و چه کسی بخوانم !؟ دل شکسته و عزادار آقا و‌سید و سالار شهیدان که باشی ، فرقی برایت ندارد . چون واقعه دشت نینوا سراسر سوز و آه است ... و اما جان کلام ؛ خوب به یاد دارم در آن غروب دلباختگی ، سرو کمر خمیده هیئت با آن هیبت و شور مثال زدنی اش در میانه جمعیت ، گریبان چاک کرد . با زجه و فغانی به وسعت دل همه داغ دیده گان از داغ جوان ،، رو به مداح کرد و فریاد برآورد : حاجی از داغ جوان دشت کربلا #حضرت - علی - اکبر «ع » بخوانید . آه و شیونی بود که به آسمان بلند شد . روضه نخوانده ، مصیبت شروع شد و اینجا بود که باید داغ دیده باشی ، آن هم # داغ - جوان تا با زمزمه پدر و مادران داغ جوان از دست داده با آقا حضرت حسین بن علی «ع » بر عزای موذن یاران صحرای کربلا همنوا شوی ... سالها از تاریخ آن روایت گذشت و گذشت ، تا آنکه من نیز به نوبه و سهم خود بفهمم زنده یاد مرحوم # آقا محمد - غیرتی ابوالشهید پهلوان # علی - غیرتی چرا آن غروب غمبار در میان خیل عزاداران چنین درخواستی را ابراز کرد . ۲۹ اردیبهشت سال ۹۸ روح بلند و خادم بی ادعا و دوست دار هیئت حضرت ابالفضل «ع » آران برای همیشه آسمانی و در جوار فرزند شهیدش مهمان حضرت قمر منیر بنی هاشم «ع » قرار گرفت . سه سال پیش در چنین روزی غصه داغ یکی از موسسین و‌ سربازان مخلص هیئت بر دل خانواده و‌دوستارانش تا به ابد نشست . و تازه قصه جدایی عزیزما در همان روز با # ماه - چاه آغاز شد . پیکر مرحوم آقا محمدغیرتی با عظمت و شکوه خاص توسط همه دلدادگان حسینی تشییع و به آرامگاه ابدی سپرده شد و تازه داغ جانسوز گم شده یوسف ما مرحوم زنده یاد جوان ناکام موذن و قاری قرآن کریم # علی اکبر - بوجار شروع شد . در تشییع پیکر آن خدمتگزار هیئتی گریه کردیم و با خدای خود نجوا که چه میشد امروز همزمان پیکر پر پر شده علی اکبر را هم برای همیشه به خانه ابدی رهسپار میکردیم . تقدیر و مشیت الهی چه بود کسی چه میداند ...!؟ در آستانه سومین سالگرد آن پیر فرزانه عاشق پیشه و نیز جوان خوش نام هیئتی و با یادبود همه عزیزان ازبیت محترم غیرتی - بوجار آرانی نثار کنیم هدیه دسته گل محمدی با ذکر شریف فاتحه و صلوات . روحشان قرین آمرزش الهی انشالله . ملتمس دعای خیر اباالفضلی ها ارادتمند : سعید بوجار آرانی اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ ه ش

شهرستان آران و بیدگل در شمال استان اصفهان در بسیاری از زمینه ها زبانزد خاص و عام بوده است . با تقدیم بیش از هشتصد دسته گل محمدی در عرصه مقاومت و شهادت رتبه اول ایثارگری کشور را به خود اختصاص داده و مفاخر فرهنگی ، هنری ، علمی و ادبی بسیاری در دامان خود پرورده است . از مشاهیر و نام آورانش یاد کنم یا از مردمان سخت کوشی که با زحمت ، ریشه بر تار و پود دار قالی نشانده و محراب و ترنج خلق کرده اند . خدا را شکر امروز هم دیار من با تولید فرش ماشینی و صادرات آن گام بزرگی در عرصه تولید و‌کار آفرینی برداشته است ؛ که انشاالله مستمر و پایدار بماند . از طبعت بکر و رمل های مرنجاب قلم فرسایی کنم که توصیف کویر و کویریان در واژه ها نگنجد . و اما اینک به بهانه درخشش پهلوانک های این خطه در برنامه تلویزیونی عصر جدید به سرگروهی بزرگ پهلوان نوجوانمان # محراب - کتابی عزیز که با اجرای ورزش پهلوانی ، زورخانه ای بر تمام افتخارات این شهرستان مُهر تایید زدند . بر خود لازم دانستم از تک تک این عزیزان قدر دانی نموده و به ایشان و خانوده محترمشان عرض تبریک و شاد باش داشته باشم . تبریک ویژه به برادرعزیز و ورزشکارم آقای مصطفی کتابی ، و مربی زحمت کش این گروه آقای حبیب الله ارباب پور که از پیشکسوتان ورزش پهلوانی ، زورخانه‌ای شهرستان هستند . هدیه معنوی این پست را تقدیم میکنم به روح استاد فقید و بزرگوارم زنده یاد پهلوان # محمد - عظیمی- بیدگلی که از ورزشکاران با سابقه و صاحب زنگ این حرفه بودند . نام و یادش همیشه جاوید باد . ارادتمند و دوستار همه قهرمانان میهنم مهندس سعید بوجار آرانی اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ ه ، ش

همراهان گرامی با سلام و احترام ؛ جان کلام # مواظب - حرف هامون - باشیم برای مخاطب خاص « ۱۵ » اردتمند : سعید بوجار آرانی پانزدهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱

یاد ها و نشان ها ... سرگذشت بعضی آدم‌ها برای آیندگان، سرمشق و باعث ذکرِ شرافتمندیِ او خواهدشد. سن و سالی نداشتم که خبر مرگ دلخراش و‌ معماگونه‌ی مداح عزیزمان؛ زنده‌یاد #حاج -علی اخباری- آرانی در آبادی ما زمزمه شد. # هشتم _ اردیبهشت ماه ۵۷ یاد آور تلخ ترین روز دیار کویر ، سبز اندیشه از انسانی شرافتمند ، غیرتی و محب اهل بیت علیهم السلام است . او‌که مدال ذکر و مداح آل الله را بر سینه داشت و سرباز مخلص هیئت حضرت اباالفضل «ع » بود . چه زود عمر میگذرد ولی داغ هیچ مرحمی ندارد و فراموش نا شدنی ست . چه سینه‌ها که در فراغش نسوخت و چه اشکها که در ماتمش ریخته نشد. امشب در ایام لیالی قدر #۲۷ رمضان ۱۴۴۳ ه ، ق با # چهل و - چهارمین سال روز آسمانی آن یادگار از هیئت محترم حضرت اباالفضل «ع » آران مصادف گردیده است . همه عاشقان و ارادتمندان حضرت سیدالشهدا «ع » و بویژه سربازان پرچم‌دار قهرمان دشت کربلا با یاد کرد و نکو داشت یاد آن عزیز سفر کرده سوگوار آقا و مولای متقیان حضرت ابوتراب «ع» در این شب مغفرت و رحمت باهم همنوا زمزمه میکنیم : ای خدا یک دست بی صدا باشد ... یاد و نام همه در خاک خفته گان از هیئت محترم حضرت اباالفضل «ع » دهنو آران را یاد کنیم با نثار دسته گل محمدی و ذکر شریف فاتحه و صلوات . یاد و‌ نامش گرامی باد . اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ ه ، ش التماس دعا سعید بوجار آرانی

. یادها و نشان ها ... به مناسبت دوم اردیبهشت ماه ، روز # پاکبان این پست ویژه مجددا به جهت پاسداشت زحمات همه این عزیزان زحمت کش باز نشر داده میشود : #عموحسن، فرزند ارشد کارمند بازنشسته‌ی شهرداری مرحوم #حاج_محمدعلی_سقایی‌ است. برادر #شهید #خسرو_سقایی که هنوز جزو شهدای گمنام است. در سلام و مهربانی همیشه پیش‌قدم است. خنده‌های معنادار و کنایه‌های بهلول‌وارش همه حکایتِ صفای باطن اوست. ملبس به لباس شریف پاکبانی و روزی‌خور دست‌های خود است. شهرداردیده‌ای که شاید تا امروز کمتر شهروندی، با این تعداد شهردار طرف شده باشد. بازنشستگی را اصلا دوست نداشت. برای خودش شهرداری تمام‌عیار است. بگذریم. روزهای تاسوعا و‌ عاشورا با عشق وصف‌ناپذیری عَلَم به دوش می‌کشد و‌ در جمع پرچمداران کوچک و بزرگ عرض ارادت می‌کند. هربار که لنز دوربین را تنظیم کردم تا عکسی به یادگار از او بگیرم، با آن گویش خاص خود می‌گفت: " من عشقم هیات و بچه‌های هیات است عکس میخواهم چه‌کار!؟ " به شوخی گفتم: " حسن‌آقا! یعنی بعدِ صدسال، نباید یک عکس خوب برای حجله‌ات داشته باشی؟ " ایستاد روبروی حسینیه کرد و‌ گفت: " دوست دارم نگاهم به حرم آقا باشد. حالا عکست را بگیر!" از توصیف حالت عرفانی‌‌ش در آن چند لحظه ناتوانم. السلام‌علیک یاابوالفضل‌العباس #سعید_بوجار_آرانی @samaeeghalam 🎨🏴🍃