cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

افراهیم چرخی

لطف خدا بیشتر از جرم ماست.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
755
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

#یوسف_علیه_السلام_در_زندان_زلیخا زلیخا با تبعیت از خواسته های نا مشروع نفس یوسفِ پاکدامن را متهم به کاری کرد که شایسته قلب پاک او نبود و بر او حبس و مشقت های تحمیل نمود که سزاوار شرارت پیشه گان است، روح لطیف او در تقابل با نفس بد زلیخا قرار گرفت و سرانجام نور بر نار غالب شد. همینگونه وقتی نفسِ زلیخایی بر ما چیره میشود ، روح یوسفی ما را به زندان خواسته های خود محکوم میکند و مشقت های گوناگون را بر او تحمیل می نماید تا مطیع فرمانش شود و در این کار از هیچ کسی هراسِ ندارد جز خودِ یوسف که مبادا به خواسته های او تن در ندهد، چون میداند جهان رنگ و بو حامی اوست و کسی سر زنش اش نمی کند، وقتی روح در حبس تن قرار می گیرد سوزش شلاق های نفس و ناله های حاصله از ظلم او را فقط جوهر خودش درک میکند و حتی بر گوش جسم اش هم قابل شنوا نیست! زندان جهان از یوسفان زیبا روی پر است وناله های یوسف جان به گوش کمترین انسان ها رسیده است! ای خوشا آنان که زلیخا و یوسف مستور در خود را شناختند و یوسف را از چنگ زلیخا رهانیدن، صد خوشا! نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام آه از این یوسف که من در پیراهن گم کرده ام حسیب الله رحیمی
Mostrar todo...
#نصایح_بزرگان #بخش_سیزدهم 15-بشر حافی رحمه الله فرمودند: حلاوت آخرت نیابد آنکه دوست بدارد مردمان اورا بدانند!(دوست بدارد از اعمال صالح او مردم آگاه شود) و گفت اگر دوست داری تو را خلق بدانند، این دوستی سرِ محبت دنیا بود!(حُب الدنیا رأس کل خطئة). و گفت هرگز حلاوت عبادت نیابی تا نگردانی میان خود و شهوات دیواری آهنین!" و گفت سخت ترین کار ها سه کار است، وقتی دست تنگی سخاوت، ورع در خلوت و سخن گفتن پیش کسی که از او بترسی!"و فرمودند: ورع آن بود از شبهات پاک بیرون آیی و محاسبه نفس در هر طرفة العین پیش گیری!" تذکرةالاولیا
Mostrar todo...
سلسلهٔ، سلام برتو ای دوست | شماره ۸ مادر بزرگم را الله رحمت کند، او به سرم دست مهربانی می‌کشید و نوازشم می داد تا خواب شوم. هر شب داستان زیبا و دلنشینی را برایم حکایت می نمود. شبی داستانی مردی را گفت که نزد دوست خود برای گرفتن قرض رفته بود. دوستش معذرت خواست. چون او هم در تنگنای قرار داشت، اما او را به مردی دیگری رهنمایی کرد و گفت: نزد او برو، گمشده‌ات را میابی. دوستش رفت پیش خانه آن مرد تا درخواست قرض کند. اما، مرد را در حالی علاج گوسفند مریضش یافت و با خود گفت: چی مردی بخیلی با وجود این همه گوسفندان، این گوسفند مریض را هم رها نمی‌کند. پس امکان ندارد برای‌من قرض بدهد. نزد دوست خود برگشت و از آن ماجرا آگاهش کرد. دوستش گفت برگرد نزد همان مرد، او تو را دست خالی نمی‌ماند. دوباره نزد همان مرد آمد، شنید که به فرزندانش می‌گوید هر دانهٔ از گندمی را که در وقت رفتن‌شان به آسیاب تا این جا افتیده است را جمع کنند. باخود گفت: این مردی که این قدر حریص به دانهٔ از گندم هست، حقا که بخیل است و برای‌من چیزی نمی دهد. باز هم نزد دوست خود آمد و از آنچه شنیده بود برایش گفت. اما، دوستش خواست تا نزد همان مرد برود و از آن بخواهد. او درخواست‌کنندهٔ قرض را تنها نمی گذارد. بار سوم نزد همان مرد آمد، شنید که به دخترانش می‌گوید روشنایی چراغ را کم کنید تا از تیل و مواد سوخت آن صرفه جویی صورت گرفته و تا دیر قت کار کند، با خود می‌گفت: به خدا، بخالت این مرد هر روز در دید من زیاد شده می‌رود در همین اثنا صاحب‌خانه دروازه را باز کرد و مردی را جلوی چشمانش ایستاده دید. پرسید کی هستی و برای چی آمده‌ای؟ برایش گفت: راست می‌گویم و دروغ نمی گویم. مردی هستم که نیازم مرا به این جا کشاند، نزد دوست خود رفتم او هم از آنچه من شکوه‌اش را داشتم شکایت کرد، و مرا بتو رهنمایی کرد تا کمکم کنی. این بار سوم است که میایم، بار اول دیدم، تو گوسفند مریض‌ات را تداوی می‌کردی، گفتم با وجود کثرت گوسفندانت این کار تو دلالت بر بخل ورزی ات دارد. بار دوم شنیدم که فرزندانت را به جمع نمودن دانه‌های گندم افتیده در راه آسیاب امر می‌نمودی. گفتم با این وضعیتی که گندم هایت زیاد است و تو بر دانه آن اصرار داری حتما بخیل هست. وها اینکه دخترانت را بر کم نمودن روشنایی چراغ امر کردی تا تیل زیاد بماند، یقینم حاصل شد که تو بخیل هستی! مرد لبخند زد وبرای مهمان گفت: اول اینکه گوسفند خیلی قوی بود، سال کامل شیرش را نوش جان کردیم پس وفا چی شد که او را در حال مرض تنها بگذاریم! دوم اینکه فرزندانم را امر کردم که آنچه از گندم در داه آسیاب از شان افتیده بود را جمع کنند تا احترام نعمت را بدانند، و اینکه انسان هیچ نمی داند در کدام لقمه طعامش برکت نهفته هست! واینکه دخترانم را به کم کردن روشنایی توصیه کردم بخاطر صرفه جویی تیل؛ من آنها را حرص و تدبیر خانه داری را یاد می دادم، من مرد دارا هستم وآنها خانه پدر را در نزدیکی ها ترک وخانه شوهر می‌روند وشاید یکی از آنها فقیر باشد خواستم آنها را برای پیش برد زندگی آموزش بدهم. مردی که برای درخواست قرض آمده بود از بدگمانی اش در قبال این مرد معذرت خواست، صاحب خانه برایش گفت: حال حاجتت را بخواه، حاجت خود را طلب کرد، برایش داد و راهش را گرفت! ای دوست، صبح از این داستان آموختم اینکه بعضی از بزرگی ها به آسانی درک نمی شود، و هیچگاه نباید بر همه چیز از دور حکم و داوری کنم، واینکه بعضی از مردم با دیگران تفاوت دارند، آنها به دور تر توجه دارند! به این وفا فکر کن، آن مرد بخاطر گذشته زیبای گوسفندش او را تنها رها نکرد! ای دوست، کار های کوچک از کارهای بزرگت باخبر می کند، چیز های ریز وبی ارزش، تفصیلات که آن ها را مهم نمی پنداری، اما اگر خوب فکر کنی وبا دید فراست بسویش نظر بی اندازی، بالایت فشار اینکه از نزدیک باید مردم را بشناسی می اندازد. و سلام بر قلبت! ✍️نوشته: أدهم الشرقاوي. 📝ترجمه: افراهیم چرخی
Mostrar todo...
نعمت‌های که نباید فراموش کرد و همواره بابت این نعمت‌های‌ زیبا شکرانگی الله را به جا آورد. صحت و سلامتی، امنیت و آسایش، دوستان و خانواده. اگر تو از این نعمت‌ها بهره‌مندی پس نباید نا سپاس باشی و گره باقچهٔ شکوهٔ دلت را به همه باز کنی. عزیز‌من، کمی به داشته‌هایت هم نظری داشته‌ باش، قبل از اینکه به داشته‌های دیگران حسودی می‌کنی. تو چه می‌دانی او با این همه ناز و دارایی چی دردهای دارد و چی شب‌های را پر از غم و غصه صبح می‌کند. با ده‌ها قرص خواب آور و آرام‌بخش‌های گوناگون خودش را تسکین می‌دهد و همین‌ که نور صبح‌دم را می‌بیند خدا را هزار بار شکر از بخیر گذشتن شب می‌کند. افراهیم چرخی • t.me/Afraheem
Mostrar todo...
افراهیم چرخی

لطف خدا بیشتر از جرم ماست.

سلسلهٔ سلام بر تو ای دوست | شمارهٔ ۷ من تو را به پناه او می‌سپارم که بلا و مصیبت طولانی شود و تو ناراحت گردی یا گشایش دیر برسد و تو نا امید شوی. پس، مانند کسانی شوی که الله را مترددانه پرستش می‌کنند. وقتی چیزهای مورد پسند خود را از جانب الله ببینند راضی می‌باشند، اما چیزهای که مورد پسندشان نیست را ببینند ناراضی می‌شوند. دوست‌من، همه چیز طبق تقدیرات الهی و با زمان‌بندی معینی که ما حکمت‌اش را نمی‌دانیم پیش می‌رود. اگر آن دو یتیم گنجینه‌های خود را قبل از رسیدن به سن بلوغ بیرون می‌آوردند، مال ضایع می‌شد و هیچ‌گاه از آن استفاده نمی‌توانستند. پس، در تأخیر انداختن آن خیری بود که ما نمی‌دانیم. دوست‌من، این دنیا سرای امتحان و آزمایش است. الله به قلبت نظر دارد، وقتی به تو آسیب یا چیزی که مورد پسندت نیست برسد. تأخیری در بدست آوردن دوست‌داشتنی‌‌ات بیاید. نشود در این دو مورد جز رضایت الله چیزی دیگری را وارد دلت بکنی. هیچ چیزی ناپسندتر نزد الله از این نیست که نا رضایتی بنده‌اش را در تقدیراتش ببیند. دوست‌من، گاه‌گاهی به آرزوها و خواسته‌های خود دیر می‌رسی، چون تا هنوز پخته و محکم نشده‌ای تا از آن محافظت نمایی. گاه هم سبب دیری‌اش در این می‌باشد چون روال تسلیمی در قلبت تا هنوز تکمیل نشده. گاه به خاطر گناهی که هماره آن را انجام می‌دهی به تأخیر می‌افتد. پس، الله می‌خواهد اول خودت را به آن تسلیم کنی و بعد برایت بدهد. گاه هم سبب دیر رسیدن ما به خواسته و آرزو استفاده نکردن از اسباب می‌باشد. شاید اصلن به آرزوهایت نرسی، چون خیر وخوبی در همین نهفته می‌باشد که به خواسته‌ات نرسی. پس به الله گمان نیک بدار. و سلام بر قلبت. ✍️ نوشته| أدهم الشرقاوي. 📝 ترجمه: افراهیم چرخی. ༺༻t.me/Afraheem
Mostrar todo...
#نصایح_بزرگان #بخش_دوازدهم 14-از زمام دار و سلطان بلخ ابراهیم ادهم رحمه الله که درویشی را بر سلطنت و ثروت ترجیح داد و به صف عارفان پیوست. پرسیدند: چرا دلها از حق محجوب است؟ گفت: زیراکه دوست می دارند آنچه را خدای تعالی دشمن داشته است. به دوستی این گلخن فانی،روی از گلشن باقی گردانیده اند. و کسی از ایشان خواست که وصیت کن مرا. گفت:بسته بگشای و گشاده ببند!" گفت روشن کن، فرمود:کیسه یی بسته بگشایی و زبان گشاده ببند!" واز ایشان پرسیدند: از چیست که حق تعالی فرموده است #ادعونی_استجب_لکم؟می خوانیم و اجابت نمی آید"گفت: از بهر آنکه خدای را_تعالی وتقدس-میدانید و طاعتش نمی دارید،رسول وی را می شناسید و متابعت سنت وی نمی کنید، قرآن می خوانید و به آن عمل نمی نماید، نعمت می خورید و شکر نمی گوید و می دانید که بهشت آراسته است از برای مطیعان و طلب نمی کنید!"(حقیقتا اعمال که شایسته یی بهشتیان است را انجام نمی دهید). #تذکرة_الاولیا #عطار_نیشابوری.
Mostrar todo...
سلسله/ سلام بر تو ای دوست | شماره ۶ الله متعال هدیه‌ هایش را طوری برای ما می‌فرستد که نمی دانیم، چون ما خیلی کوتاه فکر هستیم و دید ما محدود است. گاه بذل، بخشش و نعمت‌ها به شکل محنت وسختی میاید. داده ها و عطاء به شکل منع و ندادن. اصلاح، باز سازی و مرهم به شکل شکستگی. اما وقتی فهم و درکت درست شود و بینایی نصیبت گردد آنگاه می دانی که الله مهربان تر از توست و پرودگار خوبی جز خوبی چیزی دیگری نمی آورد! عبد الله بن عباس برای شاگرد خود عطاء بن ابی ریاح گفت: آیا زنی از اهل بهشت را بر تو نشان ندهم؟! عطاء بن ابی ریاح: بلی نشانم بده‌. عبد الله بن عباس گفت: این زن پیش پیامبر خدا ﷺ آمد و گفت: " ای پیامبر خدا، من مِرگی دارم ( مرضی است که انسان بزمین میفتد و نمی‌داند) در اثنای این مرض از خود بی خود می شوم و بعضی از اجزای جسمم نمایان می‌شود، پس برایم دعا کن." پیامبر اکرم ﷺ برایش گفت: اگر می خواهی صبر کنی پاداشت بهشت است. و اگر خواهان دعایی، برایت دعا می‌کنم تا شفایاب شوی. زن گفت: نخیر! من صبر می‌کنم، اما عورتم نمایان می‌شود، دعا کن تا کشف عورت نشوم، رسول الله ﷺ برایش دعا کرد." دوست عزیز، مرض یکی از هدیه های الهی است؛ او تو را به مرض مبتلا می‌کند تا گناهانت را ببخشد، به طاعت و فرمانبرداری‌اش به این حد از بخشش گناهان نمی‌رسی. مبتلایت می‌کند تا قلبت نرم و آرام شود و هیچ چیز مفید تر برای قلب از لحظه‌ی ضعف و ناتوانی نیست. در این حالت دنیا را به شکل حقیقی و واقعی‌اش می‌بینی. مبتلایت می‌کند تا بخود نزدیکت کند. بسا منزلت و جایگاهی در بهشت برای تو ساخته شده که عبادت و فرمانبرداری‌ات کم‌ترین بها برای رسیدن به آن جایگاه می‌باشد. پس مبتلایت می‌کند تا ارزش و جایگاهت را بلند ببرد، متبلایت می‌کند زیرا او می‌بیند تو از آستانش دور شده‌ای و دور می‌شوی. او می‌خواهد پیش او بر گردی. زیبایی مشهد (پیشگاه) را ببین، اینکه الله بر قلب تو رشک می‌برد. و سلام بر قلبت. ✍🏽 نوشته: أدهم الشرقاوي. 📝 ترجمه: افراهیم چرخی. 🍃 t.me/Afraheem
Mostrar todo...
#نصایح_بزرگان #بخش_یازدهم 13-سلطان بلخ و عارف بزرگوار ابراهیم ادهم رحمه الله تعالی فرمودند: هرکه دلِ خود را بیدار نیابد در سه موضِع،نشان آن است که در به روی او بسته اند. یکی دروقت خواندن قرآن کریم،دوم در وقت ذکر گفتن، سیّوم در وقت ادا کردن نماز و فرمودند گرانترین اعمال فردا در ترازو آن خواهد بود که امروز بر تو گران است. نقل است که یکی را گفت خواهی از اولیا باشی؟ گفت "بلی" گفت: یک ذره در دنیا و آخرت رغبت مکن و روی به خدای عزوجل آور به کلیت و از ماسوّی الله خویشتن را فارغ دار و طعام حلال خور که بر تو نه قیام شب است و نه صیام روز! و گفت هیچ کس در نیافت پایگاه مردان به نماز،روزه، زکوة وحج مگر بدآن که بدانست که در حلق خویش چه در می آورد!" #تذکرةالاولیا
Mostrar todo...
سلسله/ سلام بر تو ای دوست | شماره ۵ اکثرا کسانی‌که بذل و بخشش دارند آنهای هستند که خود از آن محرومند. آنها زیاد خرچ می‌کنند، زیرا آنها بیشتر از دیگران تلخی نداشتن و محرومیت را می‌دانند. یا شاید آنکه برایت چیزی می‌دهد خواهان اینست تا برای نبود ومحرومیت خودش بدیلی بیابد، وشاید آنکه دیوانه وار دوستت داشته خواسته برایت بگوید: آرزو داشتم مانند که من تو را دوست دارم یکی مرا هم دوست می‌داشت! ای دوست، هر آنکه دلجویی‌ات می‌کند خالی از غم نیست، شاید او بهتر درک نموده باشد، چه حسی دارد اینکه یکی غمگین باشد و کسی برای دلجویی‌اش نباشد! هر که برایت پول یا چیزی دیگری می‌دهد دارا -غنی- نیست، شاید او بهتر دانسته باشد چون یکی محتاج باشد و ضرورت بدارد و کسی را نیابد تا ضروریاتش را رفع نماید! هر که بر شانه‌ات دست مهربانی می‌کشد خالی از درد و رنج نیست، شاید بخواهد با روشی دیگری آهسته دعا کند و در حین زدن بر شانه‌ات بگوید: های من بر شانه های مردم دست مهربانی می‌کشم، یا الله بر شانه‌ام دست مهربانی بکش! ای دوست، این زندگی خیلی مشکل و درد آور است، همه آدمای این کره در جنگِ هستند که دیگران نمی‌داند. پشت همه خنده های صدا دار زخم های عمیقِ وجود دارد، در عقب تصاویر نعمت و داشته ها محرومیت سختِ موجود هست. حتی در پشت این نوشته‌های محبت آمیز و عاشقانه بعضی اوقات شوق انتظار برای دوست که وجود ندارد می‌باشد. مردم بخاطر آنچه ندارند و محروم از آن هستند بیشتر از داشته‌ها و موجودی شان می‌نویسند. پس آهسته وسبک مرور کن، نشود جز آنچه از مردم دیده‌ای چیزی دیگری را باور نمایی و تماشا کنی. وسلام بر قلبت. ✍🏽 نوشته: أدهم الشرقاوي. 📝 ترجمه: افراهیم چرخی.
Mostrar todo...
#نصایح_بزرگان #بخش_دهم 12-فضیل بن عیاض رحمه الله فرمودند:"وقتی بود که آنچه می کردند به ریا می کردند،اکنون بدانچه نمی کنند ریا میکنند و گفتند:اصل زهد راضی شدن است از حق تعالی به هر چه کند!" و سزاوار ترین خلق به رضای حق اهل معرفتند!"و گفت:هرکه حق تعالی را بشناسد به حق معرفت، پرستش او کند به قدر طاقت" و فرمودند: اگر تو را گویند خدای عزوجل را دوست داری؟ خاموش باش. اگر گویی نه! کافر باشی و اگرگویی بلی فعل تو به فعل دوستان او نماند! و فرمودند: بسا مردا که در طهارت جای رود و پاک بیرون آید و بسا مردا که در کعبه رود و پلید بیرون آید!" #تذکرةالاولیا
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.