cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

🤍تاسیان🖤

«تاسیان»: [گیلکی]، حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب، غم فزاینده. @ZeynabAbbasI🎬📻

Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
179
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

ایتالیاییا به کسی که توو دلش پرُ غمه ولی می‌خنده،که اندوهشو قایم کنه و کسی رو ناراحت نکنه، می‌گن: «eccedentesiast» یعنی یه کلمه‌ی فسقلی کل بیتِ "خنده بر لب می‌زنم تا کَس نداند راز من! ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت" رو توو دل خودش جا داده. زیبا نیست؟!
Mostrar todo...
گفت: اگر بروم چه؟ گفتم: آن‌گاه تو اولین وطنی هستی که ساکنش را ترک می‌کند!
Mostrar todo...
ترجیح میدم اونقدری توی روابطم با کسایی که دوسشون دارم تموم خودم رو بزارم و همه جوره حواسم به طرف مقابل باشه که خودش ترجیح نده جام رو با کس دیگه ای پر کنه و اگر کرد نبود من و کم بودن اون آدم رو به وضوح احساس کنه و به نظرم این خیلی میتونه تاثیر گزار تر باشه تا اینکه بیوفتم دنبالشون و بخوام با کسی جز من ارتباط نداشته باشن.. همینقدر عمیق!
Mostrar todo...
ما درحالی که غمگین بودیم،دیگران رو تسلی دادیم! درحالی که شکست خورده بودیم به دیگران امید دادیم! درحالی که نمیتوانستیم لبخند بزنیم، دیگران رو خندوندیم! با ما از قوی بودن حرف نزنید.. |
Mostrar todo...
به قول جبران خلیل جبران : پخته نخواهی شد، مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی، ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی .
Mostrar todo...
واسه این تیکه شازده کوچولو میشه مُرد که میگه: -ﺭﻭﺑﺎه:ﻣﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ ‏+ﺷﺎﺯﺩه ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ:ﻣﮕﻪ ميشه؟ ‏-ﺭﻭﺑﺎه:ﺁﺭه ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺎﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ یکی ﻭلی ﺍﻭﻥ ﮔﻤﺸﻮﻥ ﻛﺮﺩ! ‏ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﻫﺮﺟﺎ ﺩﻧﺒﺎﻟﺸﻮﻥ ﻣﻴﮕﺮﺩﻡ ﭘﻴﺪﺍﺷﻮﻥ ﻧﻤﻲ كنم... :)
Mostrar todo...
یه تئوری خیلی قشنگ هست که میگه وقتی دو نفر همو پیدا میکنن و بهم شبیه ان، نزدیکن، و انگار که وجودشون بهم وصله؛ خدا خاک اشون رو از یه جا برداشته! همینقدر قشنگ:)))
Mostrar todo...
من هر روز که او را می‌بینم، مثل این است که توی شیشه‌ی عطر می‌غلطم و حل می‌شوم. دیگر از زندگی چه می‌خواهم؟ از نامه‌های فروغ به مهری رخشا
Mostrar todo...