cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

DrNiloofarSaffarian

📢کانال آموزشی دکتر نیلوفر صفاریان ♥️متخصص قلب و عروق 📷اینستاگرام: www.instagram.com/drniloofarsaffarian 🚨وب‌سایت: www.drsaffarian.com ☎️واتس‌اپ مطب برای پیام ضروری: 09102595770

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
251
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

«بیداری نسل زِد» در رخدادهای اخیر یکی از سرنوشت‌سازترین گسل‌های اجتماعی فعال شد: گسل «سنت و مدرنیته». سرنوشت ایران را تا اینجا همین گسل (یا نزاع) رقم زده و در آینده نیز تعیین‌کننده‌ترین عامل خواهد بود. در این باره تحلیل مفصلی دارم که بماند برای بعد، اما لرزه‌های این گسل باعث شد «گسل نسل‌شناختیِ» دیگری فعال شود که چشم‌ها را خیره کرده: «نسل زِد» بیدار شد. در روزهای اخیر عموماً از رفتار و عملکرد نوجوانان متحیر شده‌اند. این همان «نسلِ زد» یا «زی» (Z Generation) است که شامل نیمۀ دوم دهه‌هفتادی‌ها و کل دهه‌هشتادی‌ها می‌شود. سال 99 نشریۀ «صبح صادق» مطلبی دربارۀ «نسل زد» درج کرده و گفته بود یکی از بزرگ‌ترین تهدیدهای امنیتی‌ـ‌سیاسی در «نسل زد» نهفته است. در پست پیشین دربارۀ رابطۀ «نسل زد» با «نسل ایگرگ» (نیمۀ دوم دهه‌پنجاهی‌ها و دهه شصتی‌ها) توضیح دادم. در این پست به خود «نسل زد» (زومرها) و فرایند «جامعه‌پذیری» و «سیاسی‌شدن»شان نگاهی بیندازیم. «نسل زد» پدیده‌ای جهانی است و بر بستر تحولات و پیشرفت‌های فناورانۀ جهان تعریف شده است، اما تحلیل دربارۀ آن باید در دو سطح باشد: «جهانی» و «بومی». بخشی از ویژگی‌های «زومرها» جهانی است، اما عوامل بومی روی آن‌ها اثر می‌گذارد. اساس تفاوت ما (ایگرگی‌ها) و زومرها این است که فناوری‌های مجازی «وارد زندگی ما شد»، در حالی که زومرها «وارد دنیای فناوری» شدند. به زبانی استعاری، «فجازی» در دنیای ما به دنیا آمد، در حالی که زومرها در «فجازی» به دنیا آمدند. گوشی هوشمند «وارد زندگی ما شد»، اما زومرها از ابتدا در گوشی هوشمند متولد شدند. اما مسئله فراگیرتر است... زومرها بالاترین حد «عزت‌نفس» را دارند. آن‌ها کمتر از همۀ انسان‌های پیشینشان «خواهش و التماس کرده‌اند» و یا اصلاً کتک نخورده‌اند یا به ندرت تنبیه بدنی شده‌اند. زومرها کمتر از گذشتگانشان تحقیر شده‌اند. در سن خردسالی در «اجتماع خانواده» به «عضوی کامل با حق رأی» تبدیل شده‌اند و بیشترین ابزارهای ابراز وجود را نیز داشته‌اند. به همین دلیل، جامعه‌پذیری آن‌ها بسیار زودتر از نسل‌های پیشین رخ داده و شخصیت اجتماعیِ آن‌ها زودتر و مستقل‌تر از پیشینیان شکل گرفته. داشتن ابزارهای ارتباطی گسترده به آنها اجازه داده در برابر اقتدارگراییِ خانوادگی مقاومت کنند و پشتوانه و گریزهای روانی بیرون از خانه بیابند. به دلیل اینکه زومرها عموماً تک‌فرزندند یا فقط یک خواهر و برادر دارند، «حریم خصوصیِ» بسیار بزرگی دارند. این نسل بزرگ‌ترین حریم خصوصی را در تاریخ همۀ نسل‌های ایرانی داشته. حریم خصوصی بنیاد استقلال شخصیتی است؛ چیزی که نسل ایگرگ یا به دست نمی‌آورد یا در سن بالاتر (پس از سن بلوغ) به دست می‌آورد. از دیگر سو به دلیل پایین آمدن جمعیت این نسل، رقابت درون‌نسلی میانشان کاهش یافته و ملایم‌تر شده و در عوض با فرصت‌هایی که خانواده در اختیارشان قرار می‌دهد، با ابعاد روحی و جسمی خود به خوبی آشنا می‌شوند. تمرکز این نسل دیگر روی رقابت با دیگران نیست، بلکه بیشتر درگیر کشف و پرورش خویشند. (امیدوارم این انگارۀ قدیمی و عارفانه از افکار ما ایرانی‌ها بیرون رود که فکر می‌کنیم ریاضت و محرومیت باعث بزرگی می‌شود.) این نسل با سطح بالای مراقبت خانوادگی، بیشتر از نسل‌های پیشین مشاورۀ روان‌شناسی و روانپزشکی گرفته و خویش را بیشتر کاویده و با خود ارتباط برقرار کرده. همین مشاوره‌ها، بهره‌مندی از «تربیت جنسی» و نیز بهره‌گیری از ارتباطات مجازی، باعث «شرم‌زدایی» گسترده در آنها شده. نسل زد ارتباط بسیار کم‌تنش‌تری با جسم و امیال خود دارد و عوارض عاطفی کمتری دارد. زومرها از آنجا که درون شبکه‌های اجتماعی به دنیا آمده‌اند، توان ارتباط‌گیری بالایی دارند؛ با سرعت گروه‌سازی می‌کنند و همبستگی در آنها روان‌تر و مکانیکی‌تر صورت می‌گیرد. آنها بالاترین میزان ارتباطات، و در نتیجه بالاترین مهارت‌های ارتباطی را دارند. به همین دلیل الگوریتم‌های اجتماعی پیچیده‌تری در ذهنشان وجود دارد و همزمان به دلیل بهره‌مندی گسترده از ابزارها از کودکی، توان حلِ مسئلۀ بالاتری هم دارند. همۀ اینها باعث می‌شود توجه آن‌ها زودتر به جامعه معطوف شود، زیرا داشته‌های فردی‌شان زودتر تأمین شده و در نقطۀ مناسبی از هرم مازلو ایستاده‌اند. این وضعیت وقتی با سطح بسیار بالای استقلال‌ و تمرکز بر وجوه روحی و شخصیتی همراه می‌شود، باعث می‌شود زومرها خیلی زود سیاسی شوند. یک عامل بسیار مهم‌تر هم این است که این نسل کم‌ترین سلطه‌پذیری را دارد. آنها خیلی زود با هر نوع اقتداری درگیر می‌شود و بسیار کمتر تمایل به اطاعت دارند. فرمانبری برای آنها امری بدیهی نیست و کمتر از همۀ انسان‌های پیشین از عصر یخ تاکنون «سلطه‌پذیر»ند. حال بازنده کسی است که در برابر این نسلِ تابن‌دندان «هوشمند» مانند نئاندرتال‌ها رفتار کند. مهدی تدینی @tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
Mostrar todo...
تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی

ایدئولوژی‌، اندیشه و تاریخ سیاسی مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر برخی کتاب‌ها: عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر (سه جلد) فاشیسم و کاپیتالیسم نظریه‌های فاشیسم جنبشهای فاشیستی آشوویتس یکتا؟ هولوکاست اینستاگرام

https://instagram.com/tarikhandishii

Photo unavailableShow in Telegram
Mostrar todo...
من یک زنم #زیبا_شیرازی 🆔@DrNiloofarSaffarian 🆔Instagram 🆔Website
Mostrar todo...
Ziba Shirazi Zan.mp35.71 MB
☑️روند افزایشی آنفلوآنزا در کشور 🗣سرپرست مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت: ✔️برخلاف انتظار ما امسال انفلوآنزا سه یا چهار هفته زودتر و از اول مهرماه افزایش پیدا کرد. ✔️موارد بیماری به شدت افزایش یافت تا جایی که حدود ۵۰ درصد نمونه‌هایی که علائم سرماخوردگی داشتند، موارد آنفلوآنزا بوده‌اند. ✔️حدس می‌زنیم روند بیماری تا بهمن‌ماه ادامه داشته باشد. ✔️توصیه می‌کنیم مردم همچنان از ماسک استفاده کنند. ✔️پیش‌بینی شده است که به احتمال زیاد در اواخر فصل پاییز پیک جدیدی از کرونا در کشورها رخ دهد. ✔️تا بهمن‌ماه امکان تزریق واکسن آنفلوآنزا وجود دارد./ ایسنا #امتداد @emtedadnet
Mostrar todo...
Repost from هم‌میهن
سه گامِ دیپلماتیک روسیه برای انحرافِ برجام حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در دولت روحانی: ♦️برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت UN در حال تبدیل شدن به یک بحران در عرصه‌ی امنیتِ بین‌الملل برای ایران است؛ آنچه روسیه با سه گامِ دیپلماتیک در انحراف برجام آن را پدید آورد: ۱) روسیه که سخنگوییِ مذاکرات وین را به جهت ضعف ایران به عهده گرفته بود! با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتگوها به نتیجه برسد؛ تا: از یک سو در عرصه‌ی تحریم در صحنه‌ی سیاسی جهان تنها نماند، و از سوی دیگر بهره‌گیری‌ از روش‌های مبارزه با تحریم و موقعیت ایران، فشارهای تحریم بر روسیه‌ راکاهش دهد؛ ۲)روسیه، در عرصه‌ی امنیت بین‌الملل هم حمله به اوکراین را به گسترش ناتو پیوندزد؛ تا هم حمله به اوکراین مشروعیت بیاید، و هم بااین روش، چین و ایران را -که ازقرن گذشته همسایه‌ی ناتو بوده است- درجبهه‌ی خود قراردهد، ترفندی که چین زیرکانه نپذیرفت، ولی راه رابرای گام سوم ایران بازکرد؛ ۳)در گام سوم، روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت UN کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد؛ و آنچه که ایران مانند گذشته می‌توانست به عنوان یک مسئله‌ی مذاکراتی به نتیجه برساند را به امنیت بین‌الملل پیوند زد ♦️پس از این تحولاتِ دیپلماتیک، روسیه اکنون به درستی می‌گوید که در تکنولوژی پهپادها و سایر ابعاد تکنولوژی نظامی از ایران بسیار پیشرفته‌تر بوده و نیازی به ایران ندارد؛ ‌و به همین دلیل با کمیته تحقیق شورای امنیت مخالفت می‌کند. ادعایی که چنانچه موضوعی مستقل بود درست به نظر می رسید ولی اکنون این ایران و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است که موضوع اصلی شورا شده، و نه قدرتِ ساخت و یا استفاده از پهپادها؛ ‌و این روسیه است که می‌کوشد تا با عنوان حمایت خود از ایران، اجازه ندهد حمله با پهپادها به مردم عادی اوکراین مورد تحقیق قرارگیرد. ♦️ چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱، و توسط مکانیسم ماشه،صرفا ایران را به فصل هفتم منشور بازمی‌گرداند. و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج می‌نماید! ♦️ آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارت‌های کشور عمیق‌تر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟ #هم‌میهن @hammihanonline
Mostrar todo...
00:31
Video unavailableShow in Telegram
Mostrar todo...
IMG_9247.MP49.46 MB
آیت الله خمینی: « ما فرض می کنیم که شاه آدم خوبی و خدمتگزار خوبی بوده و خدمات زیادی به مملکت کرده و می خواسته ما را به تمدن بزرگ برساند.. ولی وقتی این مردم می گویند که ما دیگر این خدمتگزار خوب رو نمی خواهیم ، باید سهم ما یک قبرستان شهید باشد و بکشد همه را... مردم ۵۰ سال پیش چه کاره بودند که در مورد سرنوشت امروز ما تصمیم بگیرند.. یه نسلی ۵۰ سال پیش گفته ما پهلوی را می خواهیم ، ولی نسل امروز می گوید که ما حکومت پهلوی را نمی خواهیم ، آیا باید جوابشان را با گلوله بدهند ..» آیت الله خمینی: « دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همه‌ تان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا می‌ کنیم.خیر! مساله این حرف ها نیست. من را نمی‌ شود بازی داد! دعوای خود من وشما وهمه کسانی که دعوا می‌ کنند همه برای خودشان است. همه میگویند پیش بده برای ما! همه میخواهند تمام این قـدرت چی‌چی.آخر من نمی‌ فهمم چه قدرتی الآن در کار هست!خوب،محمدرضا اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود،برای اینکه یک قدرتی بود- قدرت شیطانی بود- کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سر محله می‌آید و می‌گوید که برادر نخست وزیر این جا این کـار درست نیست،بـرادر رئیس جمهور این کـار درست نیست، این دیگـر قـدرتی نیست. یک برادری است،یک دسته برادرند، یک دسته‌ شان شانسشان آورده است آنجا نشسته‌اند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه می‌زنند!قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. "هیتلر" حاضر بود تمام بشر از بین برود،و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که درمغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کرده‌ اید. در مغـز همه این مطلب هست کـه همـه بروند و من [باشم‌]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد،که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز می‌خواهم چه بکنم، می‌ خـواهم‌ همه ممـلکت ایران را به هـم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را بازکنید،و هرکس مرز و حد خودش را تعیین کـند. به ملت هـم بگویند کـه قـانون اساسی ما برای دولت اینرا وظیفه کرده است؛برای رئیس جمهور اینرا؛برای مجلس اینرا؛ برای فرض کنید فـلان کـار برای ارتش این را. برای همـه وظیفـه معین کـرده است.به مردم بگویند در قانون اساسی کـه شمـا رای دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سرفرود بیاورید به قانون؛و واقعاً سرفرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه می گویند.شاید شیطان را هم ازش بپرسند،میگوید من انقلابی هستم! امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند! امـروز دعـوای این کـه ما همه جنگ هم رفته‌ایمء و شمـا دیدید که یک دسته نوشته‌ اند که ما از اول در جنگ چه بودیم- گفته‌ اند. خوب، من هم می‌توانم بگویم من در صفِ اول جنـگ دارم جنگ می‌ کنم، ولی این جا افتادم همین طور. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده‌ اند،این مردم زاغه‌نشین که شما ها را روی مسند نشانده‌ اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آنروزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود.از آنروز بترسید که ممکن است یکی از "ایام الله"- خدای نخواسته- بازپیدا بشود. و آنروز دیگرقضیه این نیست که برگردیم به ۲۲بهمن.قضیه[این‌] است که فاتحه همه مارا میخوانند! امام خمینی (ره)؛ ۰۶ خرداد ۱۳۶۰ / سایت جامع امام خمینی #تاریخ_معاصرایران 👇👇👇 📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Mostrar todo...
تاریخ معاصـر ایران

ندیده های تاریخ ناگفته ها و فراموش شده ها چیزهایی هست که "باید" بدانیم برای وقت خود ارزش قائل شوید **کانال متفاوت** وهم چنین فیلمهای قبل از انقلاب را دراین کانال ببینید.. #تاریخ_معاصرایران

https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg

💢«کورۀ آزادی» ✍ #مهدی_تدینی ♦️مثل کسی‌ام که گنج پیدا کرده. هر روز به پستو می‌روم، صندوقچۀ گنج را باز می‌کنم، دست می‌اندازم زیر سکه‌ها و مرواریدها، مشتم را پر و خالی می‌کنم تا مطمئن شوم این گنج واقعی است؛ تا مطمئن شوم خواب نیستم. یاد گرفته‌ام تحت تأثیر رخدادهای روز قرار نگیرم، نگاه کلان تاریخی داشته باشم و بفهمم سرنوشت ملت‌ها را «جوامع» رقم می‌زنند، نه «حکومت‌ها» ــ هر قدر هم که زور حکومت‌ها زیاد باشد. ♦️جامعۀ ۵۷ چیزی از آزادی نمی‌فهمید. «آزادی» را فریاد می‌زد، اما آنچه در ذهن داشت «ضد آزادی» بود. به متون کنشگران اصلی انقلاب ۵۷ اگر بنگرید، همۀ حرفشان این است که «انسان آزاد نیست». در نگاه کنشگرانِ جامعۀ ۵۷ انسان «مهره‌ای» ناچیز در دستگاهی آرمان‌گرایانه بود؛ چرخ‌دنده‌ای که هویتش فقط به لطف بودن در این دستگاه تعریف می‌شد. جان انسان، زندگی شخصی، لذت و هر امر شخصی و فردی هیچ بود؛ ضدارزش بود. این نگرش چنان رادیکال بود که حتی آزادی‌های فردی را «اسارت» دریافت می‌کردند. مشتِ نمونۀ خروارش این بود که دختران چپ‌گرای بی‌دین با کمال میل حاضر بودند باحجاب شوند، چون به صراحت آزادی فردی را مصداق «بردگی زن» می‌دانستند. ♦️برای پنجاه‌وهفتی‌ها نفس انسان هیچ ارزش ماهوی نداشت، بلکه ارزش انسان به این بود که چقدر حاضر است خود را فدای آرمان‌های بزرگ و ارزش‌های والا کند. تصور می‌کرد جامعه‌ای که با این جانفشانی‌ها وهیچ‌انگاریِ فردیت‌ها به دست می‌آید، چنان آرمانشهر خوش‌وخرمی است که جان ناقابل انسان در برابرش هیچ است. آن نسل عمیقاً دچار «آزادی‌بیزاری» بود؛ فردیت به مزاجش نمی‌ساخت. اصلاً فردیت‌هراسی داشت و باید ذره‌ای در جمعی بزرگ می‌شد تا زندگی‌اش معنا یابد. آزادی را نه می‌فهمید، نه می‌خواست و نه پشیزی برای آن ارزش قائل بود. ♦️لازم بود جامعۀ ایرانی چند نسل در کوره‌ای که همین آرمان‌خواهان ساخته بودند حرارت ببیند تا تازه معنای «آزادی» و «زندگی» را بفهمد؛ تا بفهمد آزادی‌های فردی معادل «بردگی زن» نیست. از این رهگذر، سرانجام بخش بزرگی از جامعۀ ایرانی مفهوم آزادی و زندگی را درک کرد و جسمانیت زن را به رسمیت شناخت. این آن گنجی است که برق اشرفی‌هایش دل و دینم را ربوده: جامعه‌ای که بخشی از آن مفهوم آزادی را درک کرده است. انسان ایرانی بالاخره آمد روی زمین. زندگی جای آرمان را گرفت و جسم جای روح را. این یعنی چشم ما تازه به روی واقعیت بینا شد و اگر می‌پرسیدید بزرگ‌ترین معضل ایرانیان در عصر جدید چه بود، پاسخ می‌دادم «ما دسترسی به واقعیت نداریم». ♦️می‌دانم؛ شنیدن این جملات برای آرمانخواهان بسیار رنج‌آور است، اما وقتی فرد جای آرمانشهرهای ایدئولوژیک، دنبال ساختن زندگی شخصی‌اش می‌رود، حین ساختن زندگی‌اش کیفیت زندگی دیگران را هم بالا می‌برد. یوتوپیایی در این دنیا وجود ندارد؛ اما وقتی هر کس بر ساختن دنیایش تمرکز می‌کند، ناگزیر سطح زندگی دیگران را هم بالا می‌آورد. لازمۀ این خودسازی دنیوی، آزادی است. از دل تلاش‌های این زندگی‌سازانِ کوچک و منفرد بهشت‌های زمینی و یوتوپیایی درنمی‌آید، اما سطح زندگی عموم مردم روزبه‌روز بالاتر می‌آید. آرمانشهرگرایان فردیت و آزادی‌های فردی را مسدود می‌کنند تا بهشتی برین روی زمین بسازند، اما در نهایت نه بهشت می‌سازند و نه اجازه می‌دهند همین جامعۀ خودساخته پدید آید. ♦️بسیار از من می‌پرسند «حالا چی می‌شه؟» پاسخ روشن و آسان است: جامعه‌ای که به گنج آزادی ــ یعنی درک آزادی ــ دست یافت، یا راهی خواهد یافت، یا راهی خواهد ساخت. از این روست که می‌گویم: ایران بیمه شد. #تحکیم‌ملت 🆔 @tahkimmelat
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
#آسیه_باکری فرزند شهید باکری 🆔@DrNiloofarSaffarian 🆔Instagram 🆔Website
Mostrar todo...
کور خویش و بینای مردم! در محله‌ای که در دوران نوجوانی‌ام زندگی می‌کردیم، مردی سکونت داشت که به "کورِ خویش و بینای مردم" شهرت یافته بود. معمولاً وقتی صدای دعوایی از کوچه بلند می‌شد؛ این مرد می‌پرسید؛ کیه تو کوچه داره پارس می‌کنه؟ اگر به او می‌گفتند؛ بچه‌های همسایه‌شان مراد، بلافاصله صدایش را در گلو می‌انداخت و می‌گفت؛ نگفتم این حرومزاده‌ها بویی از ادب و تربیت و اخلاق و انسانیت نبرده‌اند و مثل حیوان به پای این و آن می‌پیچند! اما اگر به او گفته می‌شد که بچه‌های خودش دعوا راه انداخته‌اند، قیافۀ حق به جانبی می‌گرفت و می‌گفت؛ برم ببینم کی اعصاب بچه‌ها را خرد کرده که مجبور به دعوا شده‌اند! همینطور هنگامی که فحشی از کوچه می‌شنید، با برافروختگی فریاد می‌زد؛ ببینید این حرام لقمه کیه؟ اگر می‌شنید که بچه‌های مراد فحش می‌دهند، می‌گفت؛ بروید همچین تو دهن کثیف‌شان بکوبید که تا عمر دارن فحش و فضیحت یادشون بره، اما اگر می‌شنید که بچه‌های خودش هستند؛ می‌گفت؛ حتماً یک نفر چیزی به بچه‌ها گفته که طفلکی‌ها اینطور واکنش نشان می‌دهند. خلاصه او در هر موضوعی از اهانت و تهمت و غیبت گرفته تا کتک‌کاری و چاقوکشی و هر عمل خلاف دیگری، اگر بچه‌های همسایه عاملش بودند آن را دلیل طینت رذل و سرشت تربیت ناشدۀ آنها می‌دانست؛ اما اگر بچه‌های خودش عامل بودند، آن را موجه می‌شمرد و از کنارش می‌گذشت! واقعیت این است که در صحنۀ سیاست ایران هم داستان همین است! همۀ اطراف منازعات سیاسی از هر دسته و گروه و گرایشی پنداری اصل و ماهیتِ کاری را بد یا خوب نمی‌دانند. نگاه می‌کنند که آن کار از کدام طرف سر زده است. اگر از طرف رقیب و خصم باشد که واویلا، ولی اگر از طرف خودی‌ها باشد، آن را با هزار سفسطه و مغلطه توجیه می‌کنند! مادامی که کور خویش باشیم و بینای مردم، داستان همین است که هست و هیچ اتفاقی هم ماهیت این وضع را تغییر نمی‌دهد. #احمد_زیدآبادی #منازعه_سیاسی #کور_خویش #بینای_مردم #سفسطه @ahmadzeidabad https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.