『قاتل شب 🌑 کوچه بی نام و نشون ❔️』
روند پارت گذاری رمان قاتل شب : هر روز به جز جمعه ها الی یک یا دو پارت روند پارت گذاری رمان کوچه بی نام و نشون : یک روز درمیون الی یک یا دو پارت لینک ناشناسم https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1722964-2xniYdl لینک چنل https://t.me/+1cQCrch0K7ZmOGZh
Mostrar más2 953
Suscriptores
-824 horas
-677 días
+6630 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
#گیلاو🏳🌈👨👩👦
سایمان مردی پر ابهت..💕
مرد باکرهای که گی هست و هیچ زنی رو تا بحال به تخت نکشونده🔥
با دیدن آیان بهش علاقه مند میشه و با دزدیدن آیان و پرک سعی می کنه آیانو به دست بیاره و بهش تجاوز می کنه🔞💦
https://t.me/+oGJGjAPCX2s2Yzc8
https://t.me/+oGJGjAPCX2s2Yzc8
1200
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:05
Video unavailable
- انتخاب کن سا*ک می زنی یا ک*ونت رو بدرم؟💦🐥🍷
نیشخندی زدم و گفتم
- هیچ کدوم!
سایمان با #خونسردی نزدیکم میشه و میگه
- اوه بیب پس خودم انتخاب می کنم!
به شلاق #چرم توی دستش اشاره میکنه
- منم دلم می خواد پارتنر جنسیم رو جر بدم!
#ترسیده عقب رفتم که روی باس.نم می کوبه و با لحن خماری میگه
- خصوصا این باس..ن گنده و برزیلی رو!
با دیدن #خشت.ک ورم کردهاش نالیدم
- لطفا الان نه ددی!
#شلاق رو روی سینم می کوبه و دستوری میگه
- #لخت شو آیان!
لب می گزم و اون جری شده #لباسمو پاره می کنه
- الان آماده #سک..ست می کنم بردهی من!
ترسیده میخوام بنالم که #عضوش رو توی پشتم فرو برد
- اخخ...
روی تنم کوبید و با فرو بردن کل م*دونگیش چشمام سیاهی رفت💦
https://t.me/+oGJGjAPCX2s2Yzc8
https://t.me/+oGJGjAPCX2s2Yzc8
#گی_خشن_صحنه_دار🍑💦🏳🌈
آیان بردهی خلافکاری میشه که از آیان خوشش اومده😈🔥
animation.gif.mp40.95 KB
1400
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:05
Video unavailable
س.ک.س دوتا دختر دبیرستانی توی مدرسه🍌👅🏳️🌈
کارا روم خیمه زد و مجبورم کرد پاهامو باز کنم.
پوزخندی به آبشاری که از #و.اژنم راه افتاده بود زد.
چشمامو از خجالت بستم و مثل بچه ها دست روی چشمام گذاشتم انگار که اینطوری نمیبینتم.
دست گرم و پر از حرارتش رو لای شیارهای پام کشید و بدنم از شدت لذت #داغ کرد🔥
-پس میگفتی لز.بین نیستی و استریتی؟!
یه استریت نسبت به دست زدن یه زن اینقدر واکنش نشون میده؟!
با صدایی که از شدت شهو.ت خمار بود لب زدم:
-تاحالا با لمس کسی همچین حسی نداشتم!
ابرویی بالا انداخت و دم گوشم پچ زد:
-میخوای لذت همخوابی با همجنست رو بکشی؟!
https://t.me/+dY6y-liNtOZmMWY0
https://t.me/+dY6y-liNtOZmMWY0
1.02 KB
1300
روانشناسی که به آبدارچی سَر به هوا و شیطون مطبش علاقه مند میشه و ...👀🫦💦
آلتمو توی دستم گرفتم و سرشو به لبای بسته اش فشار داد
_پسر خوبی باش و دهنتو باز کن سپهر!😏🍆
سرشو به نشونه ی مخالفت به دو طرف تکون داد🥺
یه دفعه با عصبانیتی که توی وجودم بود داد زدم
_چیه دیگه مثل سابق دلت نمی خواد؟..آدم جدید پیدا کردی؟کیییههه اون مرتیکه ی حرومی؟😡🤨
https://t.me/+C4NOfk8O02ozNzc8
https://t.me/+C4NOfk8O02ozNzc8
1800
#پارت۳۷
الکس متعجب از کار های آرکا و استیون گفت : شما دو تا همدیگر رو می شناسید ؟
استیون سریع گفت : آره می شناسمش خیلی آدم عوضیه .
آرکا با عصبانیت گفت : چی من عوضیم ؟ .
استیون : آره .
لئون که تا حالا ساکت بود ، گفت : میشه بگید کجا همو دید و داستان از چه قراره ؟
استیون سریع گفت : من دیروز برای دیدن یکی از دوستام که تازه از کانادا برگشته بود رفته بودم فرودگاه و داشتم قهوه می خوردم که این آقا متحرم به من برخورد کردن و باعث شدن که قهوم روی لباسش بریزه و بعد به جای معذرت خواهی بهم گفت که کورم و باید چشم پزشکی برم و بعد هم با سرعت رفت .
و بعد استیون با ابرو های درهم شده اش شروع کرد به زل زدن آرکا .
آرکا هم با اخم گفت : دروغ میگه .
درسته که من ازش معذرت خواهی نکردم ولی اصلا بهش نگفتم کوری و باید چشم پزشکی بری . بعدشم من بخاطر جلسه عجله داشتم و بابا هم هی پشت سر هم به گوشیم زنگ می زد که چرا دیر کردی و باعث شده بود که عصبی بشم و بخاطر همین اصلا عصاب درستی نداشتم .
استیون : آره خب نگفت کورم ولی گفتم یکم پیاز داغشو زیاد کنم .
آرکا با شنیدن حرف استیون چشم غره ای بهش رفت و الکس با دیدن این کار آرکا شروع به بلند خندیدن کرد .
لئون هم از لجبازی های آن دو خنداه اش گرفته و تلاش می کرد که نخندد .
ویلیام گفت : داستان خیلی بو دار میزنه .
لورا : ببند ویل داستان خیلیم عادیه ... و بعد لورا به سمت استیون و آرکا برگشت و گفت : لطفا شما دوتا هم بی خیال این موضوع بشید .
ویلیام : چه زن منطقی و باهوشی دارم من .
لئون : ویل لازم نیس دوباره مخ لورا رو بزنی .
آرکا : آره لئون راست میگه ویل جلوی دوتا مجرد تنها مخ نزن خواهشا .
استیون : دقیقا .
الکس : خب دیگه بسه .
و بعد دوباره شروع به خوردن کردن .
بعد از خوردن شام همگی به صرف قهوه به پذیرایی رفتند .
لئون و آرکا و ویلیام در حال صحبت در مورد گذشته و کار هاشون بودند و لورا هم در حال چت کردن با دوستش توی ژاپن بود .
استیون و الکس هم در حال غیبت کردن بودن .
❤ 8
4800
00:16
Video unavailable
مرد جذابی که به قصد انتقام خودشو به عنوان خواستگار نزدیک دختر خانواده ای میکنه ولی چشمش پسره خانواده رو می گیره و سعی میکنه...🔞🔥
#گــــــی🏳🌈#خــشــــن💯#اســـمـــــات💦
_مرتکیه اشغال تو قرار شوهر خواهر من بشی!میفهمی این حرف هایی که میزنی یعنی چی؟🤬😵💫
نیشخندی زدمو تنشو بین تن خودم و دیوار اسیر کردم 🩸⛓
+رابطه ی من و خواهرت یه بحث دیگه اس، درضمن همه چیو به هم ربط نده وگرنه چندان عاقبت خوبی در انتظارت نیست😏🔞
نگاهم به سمت لب های خوشرنگش کشیده شد
+بهتره باهام راه بیای تا بلایی سر خواهرت نیاد😈🍑
👁https://t.me/+C4NOfk8O02ozNzc8
👁https://t.me/+C4NOfk8O02ozNzc8
👁https://t.me/+C4NOfk8O02ozNzc8
Insta.mp47.39 KB
2300
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
دوتا دختر ح.شری ک.صای همو میخورن💦🤤
#Part_13
تپل آبدارمو جلوی چشماش گرفتم
-بخور برام
از خدا خواسته لباشو به به نازم چسبوند و مکی به چ.وچولم زد
-اوممم بیشتر بخور ج.نده ، بازم بخور
آروم آروم میخورد و این ح.شری ترم میکرد!
قصدشم همین بود.
دوست داشت ناز تنگشو با دیلدو جر بدم!
موهاشو بیشتر کشیدم و صورتشو به نازم چسبوندم.
شروع کردم به تکون دادن نازم روی زبونش...
https://t.me/+TWr69lt-UBI1ZDE0
https://t.me/+TWr69lt-UBI1ZDE0
همو جر میدن💦🙈
2300
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:03
Video unavailable
کارآموز سکـ💦ـسی من🔞🔥
پارت یک
-آههه اوممم جرم بده حامد. نازم مال خودتهه آیییی!
پشت بند این حرفش، ناله بلندی سر داد و صدای قربون صدقه رفتنهای ریز ریز حامد به گوشم رسید.
تو دلم بهشون فحش دادم و تو جام نشستم.
چه حالی میکرد مامان زیر دوست پسر سک.سیش!
انگار نه انگار یه بدبختِ سینگل ، توی اتاق رو به روییشون خوابیده!
از تخت بیرون اومدم و یواشکی دم در اتاقشون رفتم. صدای ناله های ح.شری مامان گوشم رو پر میکرد و باعث میشد برای کلفت دوست پسرش خیس کنم.
فردا یه عالمه کار داشتم و باید میخوابیدم اما صدای سک.س مامانم و دوست پسرش این اجازه رو بهم نمیداد. دلم میخواست منم حسش کنم!
https://t.me/+TWr69lt-UBI1ZDE0
https://t.me/+TWr69lt-UBI1ZDE0
animation.gif.mp40.32 KB
2700
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
پسره با پدر دوستش وارد رابطه میشه و هربار به بهانه رفیقش میره خونه شون و...💯🔞⛔️
روی تخت #پرتش میکنه و انگشتای #کلفتش رو وارد سوراخ صورتی و تنگ مرد پوست #برنزه زیرش میکنه🍑🔥
ناله ی بلندی میکنه که داخلش تلمبه میزنه و #نوکسینههای قهوه ای و حساس مرد رو میماله
_ده دقیقه وقت داری #ارضا بشی قبل از اینکه پسرت بیاد تو🥵💢🫣
https://t.me/+dwBKCrUo6l40ZTBk
https://t.me/+dwBKCrUo6l40ZTBk
2510
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:07
Video unavailable
دشمن دوستپسرش، دزدیدش و میخواد بهش تجاوز کنه😱❌🚫
#چپتر187 پارت واقعی🚫
_انتخابش باتو! #دوست داری پشت به دوستات #گاییده بشی یا #همینطور راحتی؟!🔞
_برو به جهنم حرومزادهی عیاش!
نیما با صورتی که کمی قرمز شده بود فریاد زد.
_انگار خوبی بهت نیومده هرزهی فواد‼️
شورتش را با یک حرکت پایین کشید و دست برد تا زیپ شلوار خود را باز کند💦🔞
_اصلا #کونی فوادو چه به #خوبی کردن!🤬
بعد از بازکردن #پاهای نیما خود را جایی که میخواست #تنظیم کرد و بیتوجه به #تقلاهای او خود را به #سوراخ پسرک فشرد اما...‼️
https://t.me/+dwBKCrUo6l40ZTBk
https://t.me/+dwBKCrUo6l40ZTBk
مردی که #قاچاقچی آدمه اما با دیدن #چشمای نیما بهش دل #میبازه و حالا #دشمناش میخوان با #دوستپسرش تهدیدش کنن😶🌫❌
8.54 KB
3010
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.