cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

کارگاه دیالکتیک

در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 162
Suscriptores
-324 horas
-37 días
+630 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

تلویزیون برابری - برنامه گفتمان رهایی: گفتگوی مهرآفاق مقیمی با سه زندانی سیاسی دهه شصت، فعال جنبش دادخواهی و از شرکت کنندگان دادگاه محاکمه حمید نوری در استکهلم به عنوان شاهد و شاکی: همایون ایوانی، جلال سعیدی و محمود خلیلی https://youtu.be/AB-JWE06l4g?si=dL1jlPFa-4lFBaIR
Mostrar todo...
تاثیر عملکرد غرب بر دیپلماسی گروگانگیری رژیم ایران، گفتگو با سه شاهد دادگاه حمید نوری

تلویزیون برابری - برنامه گفتمان رهایی: گفتگوی مهرآفاق مقیمی با سه زندانی سیاسی دهه شصت، فعال جنبش دادخواهی و از شرکت کنندگان دادگاه محاکمه حمید نوری در استکهلم به عنوان شاهد و شاکی: همایون ایوانی، جلال سعیدی و محمود خلیلی

https://tinyurl.com/bd38umd آنگاه که «عدو شود سبب خیر» در حاشیه‌ی «آزادسازیِ» دولتیِ حمید نوری کارگاه دیالکتیک | ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ بسیاری از زندانیان سیاسی سابق یا جان‌به‌دربُردگان کشتار ۶۷ که در دادگاه حمید نوری به‌عنوان شاهد شرکت کردند، به تنگنای این موقعیت متناقض واقف بودند: ارجاع به نهادهای بورژواییِ یک دولت برای طرح شکایت حقوقی از جنایات حاکمان یک دستگاه بورژوایی دیگر. آنها به‌خوبی واقف بودند که کارکرد این دادگاه نهایتا می‌تواند کمک به بازشناسیِ قضایی آن جنایت‌های هولناک باشد، نه تضمینی حقوقی برای مسئولیت‌پذیر کردن حاکمان ایران در قبال آن‌ کشتار دولتی، یا مجازات آمران و عاملانش؛ درنتیجه، رویکردی تاکتیکی به این دادگاه داشتند، نه استراتژیک. حتی اگر رای دادگاه خلاف آن چیزی می‌بود که شد، باز هم استفاده از یک تریبون رسمی (و بین‌المللی) برای روایت آن کشتار سیستماتیک، می‌توانست کمکی باشد به بازشناسی عمومی‌تر آن.  چنین درکی از دادخواهی بر آن وجهی از عدالت تاکید دارد که پیش از هر چیز، مبتنی بر جستجو و آشکارسازی حقیقت است. این درک مغایرتی با ضرورت مجازات آمران و عاملان جنایت (بنا بر اصل مسئولیت شخصی افراد) ندارد. اما در تعریف خود از عدالت، به مولفه‌ی حقیقت اولویت می‌دهد، نه به مولفه‌ی مجازات.   از این منظر، دادگاه حمید نوری نه صرفا دادگاهی برای حمید نوری، بلکه محکمه‌ای بود برای آشکارسازی ماهیت نظام جمهوری اسلامی و حاکمانش (گیریم با افق و ابعادی محدود). پس، خواه فرآیند چندین ماهه‌ی این دادگاه و خواه رای نهایی آن، موفقیتی مرحله‌ای بود برای دادخواهان و‌ جنبش دادخواهی.  همین زاویه‌ی دید را اگر پی بگیریم درخواهیم یافت که معامله‌ی اخیر دولت سوئد با حاکمان جمهوری اسلامی نیز به نوبه‌ی خود اتفاق خجسته‌ای بود که با عیان‌کردن عیار دموکراسی و عدالتِ بورژوایی، ناخواسته به مسیر آینده‌ی جنبش دادخواهی خدمت کرده است (به‌سیاقِ: «عدو شود سبب خیر»). چون در فاز کنونی، یکی از شکاف‌های درونیِ مهم در جنبشِ ناهمگون دادخواهی، نسبت آن با مراجع حقوقیِ بین‌المللی و دولت‌های به‌اصطلاح «دموکراتیک» است. اکنون به‌لطف تازه‌ترین معامله‌ی دولت‌ها، علی‌الاصول امکان عبور از این شکاف به‌نفع دادخواهی رهایی‌بخش مهیاتر شده است. چون دادخواهیِ رهایی‌بخش* نه‌فقط دولت‌ها را فاقد عزم جدی و ظرفیت مادی برای پی‌جویی و اجرای عدالت می‌داند، بلکه آنها را حافظان نظمی می‌داند که جنایت‌های مستمر پیامد آن، مستلزم دادخواهی و محرک جنبش‌های دادخواهی‌ست. پس، این رویداد به‌سهم خود این حقیقتِ عمدتا مغفول (یا انکار شده) را آشکار کرده است که دولت‌ها به‌رغم تنش‌ها و اصطکاک‌های مشهود، در نهایت وابسته به یکدیگر و لذا پشتیبان یکدیگرند. و این بخش مهمی از حقیقتِ مناسبات سلطه و ستم (و جنایت) در نظم جهانیِ مستقر است. اگر بنا باشد جنبش دادخواهی به جنبشی عمومی برای تدارک تغییر رهایی‌بخش بدل شود، باور وسیع به این حقیقت (ازجمله در گستره‌ی ناهمگون دادخواهان) لازمه‌ی اتخاذ استراتژی صحیح درجهت مادیت‌یابی پتانسیل‌های رهایی‌بخشِ جنبش دادخواهی‌ست. آزادی یک جنایتکارِ دیگر (حمید نوری) در اثر تبانی دولت‌ها همچنین می‌تواند برای مخالفانِ غرب‌پناهِ جمهوری اسلامی (طبعا آنهایی که هنوز از فرط مخالفتی یک‌سویه، در الگوهای بنیادی جمهوری اسلامی حل نشده‌اند) حامل این پیام باشد که مراجع قدرتی که اینان چشم امید به آنها بسته‌اند، خود بخشی از معضل‌اند، نه‌بخشی از راهکار.  هر راهکاری به‌سمت رهایی را باید در همبستگی مبارزاتی ستمدیدگان جستجو کرد؛ چه در جغرافیای ایران، چه در گستره‌ی خاورمیانه و چه در مقیاس جهانی‌. گرایش روزافزون به راست افراطی و عروج انگاره‌ها و جریانات نوفاشیستی در ایران و جهان هشداری‌ست حاکی از اینکه فرصت‌ برای اقدامی بدیل، ابدی نیست. ------------------------------------- * پی‌نوشت: درباره‌ی دادخواهی رهایی‌بخش: مبارزه‌ای که سر ایستادن ندارد: درباره‌ی قدرت جنبش دادخواهی - و شکنندگی‌اش -------------------------------------------- #جنبش_دادخواهی #دادخواهی_رهایی‌بخش #وابستگی_دولت‌ها #حمید_نوری #حقیقت_پایه‌ی_عدالت #همبستگی_ستمدیدگان -------------------------------------------- @kdialectic
Mostrar todo...
آنگاه که «عدو شود سبب خیر»

در حاشیه‌ی «آزادسازیِ» دولتیِ حمید نوری کارگاه دیالکتیک | ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ بسیاری از زندانیان سیاسی سابق یا جان‌به‌دربُردگان کشتار ۶۷ که در دادگاه حمید نوری به‌عنوان شاهد شرکت کردند، به تنگنای این موقعیت متناقض واقف بودند: ارجاع به نهادهای بورژواییِ یک دولت برای طرح شکایت حقوقی از جنایات حاکمان یک دستگاه بورژوایی دیگر. آنها به‌خوبی واقف بودند که کارکرد این دادگاه نهایتا می‌تواند کمک به بازشناسیِ قضایی آن جنایت‌های هولناک باشد، نه تضمینی حقوقی برای مسئولیت‌پذیر کردن حاکمان ایران در قبال آن‌ کشتار دولتی، یا مجازات…

Repost from کلکتیو ۹۸
👆👆👆👆 🚩 متنی از آتنا دائمی در باره سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان قزلحصار که در عکس میبینید؛ او پیشتر نیز متن زیر را منتشر کرده بود: اعتراض در زندان راحت نیست مخصوصا اگر جمعی باشد؛ مستلزم هماهنگی با افراد بند، شنیدن نظرات متفاوت، پیش بینی برخوردهای احتمالیِ نهادهای امنیتی و بررسی تاثیر آن در جامعه است و همه اینها در حالی‌ست که از پشت بیش از چهل دوربین امنیتی تمام رفتار شما را زیر نظر دارند و سعی میکنند جلوی هر فعالیت جمعی‌ در زندان را بگیرند! مثل شهریور سال ۹۷ پس از اعدام زانیار و لقمان مرادی و رامین حسین پناهی که قصد لغو ملاقات حضوری ما را داشتند که بیانیه ای به بیرون زندان درز پیدا نکند! ایده‌ها متفاوت است، یکی میگوید بیانیه، دیگری میگوید تحصن، عقاید نیز با هم متفاوت است، برای نوشتن هر بیانیه باید مراقب میبودیم که متن طوری باشد که رضایت همه را جلب کند! ممکن بود اعتراض ما توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را جلب نکند، خطراتی هم داشت از پرونده و محکومیت جدید تا تبعید و ممنوعیت ملاقات و تلفن. همانطور که در تحصن ما برای اعتراض به کشتار معترضان بی سلاح آبان ۹۸ چنین شد، همانطور که بسیاری از ما با پرونده‌سازی‌های سپاه و اطلاعات حبس به حبسمان اضافه شد، در نتیجه همراه کردن اکثریت کاری‌ست بسیار دشوار! ما در زندان و حتی در تبعید از همیشه معترض‌تر و انقلابی تر بودیم چون زندان و تبعید و تهدید نه تنها نمیتوانست ما را به عقب براند بلکه ما را مصمم‌تر و ایمان ما به باورهایمان را قوی تر میکرد. ما دوست داشتیم آزاد باشیم و فعال، در کنار مردم در اعتراضات خیابانی شرکت کنیم و فریاد آزادی سر دهیم اما ما را زندانی کرده بودند که به خیال خود تنبیه‌مان کنند و صدایمان خفه شود اما ما برای شکستن این زنجیر حتی در زندان به اعتراض و مخالفتمان ادامه میدادیم… جمهوری اسلامی با ارتکاب به هر جنایت قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه را دارد و ما خطاب به مردم فریاد میزدیم که «نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم» و فقط با قدرت جمعی‌مان میتوانیم در برابر این همه ظلم و جنایت بایستیم و آن را متوقف کنیم… شصت و یک زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین با عقاید و باورهای متفاوت و حتی مخالفِ با هم، در اعتراض به اعدام اعتصاب غذا کرده‌اند. این حرکت جمعی بسیار ارزشمند است و می‌بایست مورد توجه و حمایت گسترده قرار گیرد، در کنار آن پیوستن زینب جلالیان به اعتصاب،پس از ۱۶ سال سرکوب و حبسِ بی حتی دقیقه ای مرخصی برای من بسیار ارزشمند‌تر است. زینب جلالیان نماد همه آن چیزیست که جمهوری اسلامی بر سر مردم ایران آورده اما همچنان سر خم نمیکند، ایستاده و حتی به صورت فردی و در تبعید به اعتراض علیه حکم اعدام و به مخالفت با جمهوری اسلامی ادامه میدهد… #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی @collective98
Mostrar todo...
Repost from کلکتیو ۹۸
Photo unavailableShow in Telegram
https://tinyurl.com/mr4yvdz6 غربال ایدئولوژی‌ها در شکاف فلسطین کارگاه دیالکتیک | ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ایدئولوژی‌های سیاسی (ایدئولوژی در معنای عام تحت‌اللفظی ، و نه دقیقِ کلمه) سویه‌هایی از واقعیت را نادیده می‌گیرند (نابینایی)؛ یا به‌نفع سویه‌هایی معین، نادیده‌گرفتنِ سویه‌های دیگری را موجه قلمداد می‌کنند (تحریف و انکار). از این دو مشخصه، اولی ریشه در خاستگاه‌های زمان‌مند و‌ مکان‌مند تکوین ایدئولوژی‌ها دارد؛ و دومی، ریشه‌ در پیوند هر ایدئولوژی با جایگاه و منافع مادی طبقه (یا طبقات) و گروه‌های اجتماعی معین. ایدئولوژی‌ها همان‌گونه که در فرایند تکوین‌شان تاریخ‌مندند، علی‌الاصول می‌توانند متناسب با زمان و تغییرات تاریخی دستخوش بازآرایی و تغییر شوند؛ مثلا ازطریق جذب و ادغام دانش علمیِ موجود و ارزش‌های اجتماعی رایج، که اغلب به‌طور گزینشی انجام می‌شود، و تا جایی‌ست که این مولفه‌های اقتباسیْ با شالوده‌های ارزشی، داعیه‌های حقیقت و‌ چشم‌انداز کلی‌ اهداف‌شان مغایر نباشند. با اینکه دامنه‌ی گشودگی و انعطاف ایدئولوژی‌ها نسبت به این‌ شکل از نوسازی و انطباق تاریخی بسیار متفاوت است، ولی ایدئولوژی‌ها بیش و‌ کم خود را به‌روز (باب روز) می‌کنند تا بتوانند در بازار مکاره‌ی ایدئولوژی‌ها با رقبای خود رقابت کرده و حداکثر مخاطبان را جذب و مجذوب کنند؛ خصوصا که داعیه‌هایی جهانشمول دارند و اکثرا به نام نجات و بهروزی نوع انسان سخن می‌گویند. با این‌ همه، و‌ به‌رغم مشابهت‌های فرمالِ یادشده، ایدئولوژی‌ها به‌هیچ‌رو هم‌ارز نیستند. بلکه در مضمون داعیه‌ها و در کارکردها و چشم‌اندازهای اجتماعی‌شان تفاوت‌های ژرفی دارند. طوری که این تصویر کلاسیک هنوز هم (با حفظ ملاحظات احتیاطی) قابل دفاع است که از منظر بهبود وضعیت بشری انبوه ناهمگون ایدئولوژی‌ها در طیفی خطی از منتها الیه ارتجاعی تا مترقی جای می‌گیرند. مشکل اینجاست که در جهان اطلاعات‌زده‌ی معاصر محک‌زدن مضمون و‌ جهت‌گیریِ واقعی ایدئولوژی‌ها به‌دلیل شباهت‌های رتوریک و داعیه‌های خیر جهانشمولی که در سپهر عمومی بازنمایی‌ می‌کنند برای چشم «غیرمسلح» کار چندان آسانی نیست. در عین حال، اصالت داعیه‌های چشم‌نواز ایدئولوژی‌ها را می‌توان با کاربست یک معیار عام و ساده‌ مورد سنجش انتقادی قرار داد (گیریم سنجشی مقدماتی به‌منظور یک غربال‌گری‌ اولیه)؛ و این معیار ابتدایی چیزی نیست جز حساسیت به رنج‌های انسانی و ستم‌های اجتماعی هم‌بسته‌ی آنها (تنها پس از عبور از این غربال اولیه است که نوعِ درک و‌ روایت ایدئولوژی‌ها از خاستگاه این رنج‌ها و ستم‌ها موضوع پرسش و سنجش واقع می‌شود؛ و سپس در وهله‌ی بعدی، راه‌ها و راهکارهای مطلوب آنان برای کاستن از رنج‌ها و رفع مناسبات ستم مربوطه). [تاکید توامان بر مقوله‌های رنج و ستم هم ناظر بر درهم‌تنیدگی آنهاست، و هم با نظر به تاثیراتی که سازمان‌ روابط اجتماعی بر تجارب زیسته‌ی فردی‌ به جای می‌گذارد. علاوه‌بر این، از منظر کنش جمعی رهایی‌بخش هم بازشناسی رنج‌های یکدیگر و ستم‌های مسبب آنها لازمه‌ی همبستگی‌ ستمدیدگان برای پیکار علیه نظم ستمگرانه است.] از این‌ منظر، وخیم‌ترین یا ارتجاعی‌ترین ایدئولوژی‌ها را می‌توان در دو دسته‌ی کلی زیر گنجاند (با چشم‌پوشی از هم‌پوشانی‌های مرزی آنها): - آنهایی که به‌سادگی نسبت به انواعی از رنج‌ها و ستم‌ها دچار نابینایی هستند (دیدن گزینشی واقعیت) و لذا اشکالی از بی‌تفاوتی سیاسی و فقدان حساسیت‌ اجتماعی را تقویت و تکثیر می‌کنند (دلیل این نابینایی می‌تواند مثلا تعریفی سلسله‌مراتبی از «خود» و «دیگری» یا چشم‌اندازی سلسله‌مراتبی از ساختار اجتماعی یا نظام‌ جهانی باشد) - و وخیم‌تر از دسته‌ی فوق، آنهایی که رنج انسان‌های دیگر را انکار می‌کنند و/یا ستم‌های مسبب آن رنج‌ها را توجیه و‌ نرمالیزه می‌کنند. این‌ها نزدیک‌ترین خویشاوندی را به ایدئولوژی فاشیسم دارند. چون مبنای اصلی ایدئولوژی فاشیستی توجیه فعالانه‌ی «انسان‌زُدایی» از «دیگران» است. ----------------------------- #اپوزیسیونی_خویشاوند_دولت #همبستگی_جهانی_ستمدیدگان #آرمان_رهایی_فلسطین ----------------------------- @kdialectic
Mostrar todo...
غربال ایدئولوژی‌ها در شکاف فلسطین

کارگاه دیالکتیک | ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ایدئولوژی‌های سیاسی (ایدئولوژی در معنای عام تحت‌اللفظی ، و نه دقیقِ کلمه) سویه‌هایی از واقعیت را نادیده می‌گیرند (نابینایی)؛ یا به‌نفع سویه‌هایی معین، نادیده‌گرفتنِ سویه‌های دیگری را موجه قلمداد می‌کنند (تحریف و انکار). از این دو مشخصه، اولی ریشه در خاستگاه‌های زمان‌مند و‌ مکان‌مند تکوین ایدئولوژی‌ها دارد؛ و دومی، ریشه‌ در پیوند هر ایدئولوژی با جایگاه و منافع مادی طبقه (یا طبقات) و گروه‌های اجتماعی معین. ایدئولوژی‌ها همان‌گونه که در فرایند تکوین‌شان تاریخ‌مندند، علی‌الاصول می‌توانند…

در این ویدئو مرتصی سامان‌پور اهمیت مقوله‌ی «بازتولید» برای فهم روند تاریخیِ ناموزون انکشاف سرمایه‌داری را برجسته می‌کند که همزمان بر نمودهای ناهمگون سیادت مناسبات سرمایه‌داری در جهان معاصر هم روشنی می‌اندازد. او همچنین به‌طور نظری و نیز با مثال‌های انضمامی نشان می‌دهد که ملزومات بازتولید سرمایه‌داری چگونه در سپهر اجتماعی و تاریخیْ سازوکارهای ستمِ فرااقتصادیِ دیرینی مثل جنسیت و‌ نژاد را در اشکال مختلف تعین بخشیده، ترکیب کرده و به‌خدمت گرفته است تا سرمایه‌داری جهانی را در قالب صورت‌بندی‌های متنوعی از حیات سرمایه‌دارانه خلق کند. او به‌درستی خاطرنشان می‌کند که چنین خوانشی از سرمایه و چنین فهمی از سرمایه‌داری راهگشای بازاندیشی موثر در معنای امروزی سوژه‌ی رهایی‌بخش است. ارائه‌ی مرتضی سامان‌پور می‌تواند برای علاقمندان به این موضوع بسیار مفید باشد. این ارائه‌ی آنلاین در پلتفرم «صدای انقلاب» به‌ ابتکار رفیق تراب ثالث انجام گرفته است. به‌سهم خود از تلاش و ابتکار این رفقا قدردانی می‌کنیم. اما مایلیم در حاشیه‌ی این بحث نکته‌ای را مطرح کنیم: رفیق مرتضی در بحث مهمی که (در این ویدئو) حول خوانش سرمایه از منظر مناسبات بازتولید سرمایه طرح کرده، چندین‌بار نقدهایی را بر مارکسیسم هگلی برشمرده است. به‌نظر ما ایشان در آن موارد تصویر یک‌دستی از گرایش‌های موجود در مارکسیسم هگلی ترسیم کرده است. از آنجا که کارگاه دیالکتیک از خرده‌رسانه‌هایی‌ست که گرایش‌هایی از مارکسیسم هگلی را بخشا به مخاطبان فارسی‌خوان معرفی کرده است بی‌مناسبت نیست در راستای تدقیق این مساله نکته‌ای را خاطرنشان کنیم: دست‌کم در خوانش اونویی (اونو-سکین) از سرمایه، به‌میانجی رویکرد روش‌شناسانه‌ی سطوح سه‌گانه‌ی تحلیل، عملا جایی برای اعطای فاعلیت مطلق به منطق سرمایه و نادیده‌گرفتن خطوط تفاوت و تفاوت‌آفرینی‌های که بازتولید سرمایه وابسته به آنهاست باقی نمی‌ماند. نزد اونو و سکین و آلبریتون (و غیره) مفهوم خودارزش‌افزاییِ سرمایه و تابعیت ارزش استفاده از ارزش مبادله تنها در انتزاعی‌ترین سطح تحلیل و به‌منظور انکشاف نظری منطق سرمایه مورد تاکید قرار می‌گیرند. حال آنکه بنا بر این خوانش، در انضمامی‌ترین سطح تحلیل (سطح انضمامی-تاریخی)، مقاومت ارزش استفاده (تلویحا انسان و طبیعت) در برابر تمامیت‌خواهی ارزش (مبادله) فاکتوری اساسی‌ در روند تاربخی‌ست که نقشی تعیین‌کننده‌ای در نحوه‌ی تعین‌یابی واقعی مناسبات سرمایه‌دارانه در سپهر واقعیت اجتماعی-تاریخی دارد. و این مقاومت و رویارویی از قضا در بافتاری انجام می‌شود که منطق سرمایه خواه ناخواه با سازوکارهای فرااقتصادی (نظیر جنسیت و‌ نژاد و غیره) تعامل دارد. در نتیجه، سوژه‌ی ضدسرمایه‌داری عملا تحت تاثیر مناسباتی ترکیبی‌ست که گرایش به بازتولید سرمایه‌(داری) دارند. بنابراین، دست‌کم درباره‌ی رویکرد اون-سکین (به‌عنوان یکی از گرایش‌های شاخص مارکسیسم هگلی) با اطمینان می‌توان گفت نه‌فقط مغایرتی با رویکرد خوانش سرمایه از منظر بازتولید ندارد، بلکه به‌طور چشمگیری با چنین رویکردی همخوانی دارد. این کتاب رابرت آلبریتون که فصل‌هایی از آن در کارگاه ترجمه و‌ منتشر شده می‌تواند مدخل خوبی برای نشان‌دادن این داعیه باشد: رابرت آلبریتون: رویکردی ژاپنی به مراحل توسعه‌ی سرمایه‌دارانه | ترجمه فصل‌های اول تا چهارم: مانیا بهروزی https://kaargaah.net/?p=371 درباره‌ی روش‌شناسی سطوح تحلیل در خوانش-اونو سکین از سرمایه، برای مثال، این متن مدخل فشرده و‌ گویایی است: سطوح تحلیل در اقتصاد سیاسی مارکسی: رویکردی اونویی | رابرت آلبریتون | برگردان: همن حاجی‌میرزایی https://kaargaah.net/?p=757 همچنین برای آشنایی با مکتب اونو-یکین خواننده را ارجاع می‌دهیم به مجموعه مقالات زیر: مکتب اونو: مشارکتی ژاپنی در اقتصاد سياسیِ مارکسی - متونی در معرفی مکتب اونو | گردآوری و ترجمه: مانیا بهروزی https://kaargaah.net/?p=994
Mostrar todo...

Repost from کلکتیو ۹۸
🚩 ۷۴ درصد از اعدام‌های ثبت‌شده سال ۲۰۲۳ تنها در ایران صورت گرفته و بلوچ ها (۵ درصد جمعیت کشور) بیشترین اعدام (۲۹ درصد اعدام‌ها) را داشته‌اند روز چهارشنبه ٩ خرداد ماه ١۴٠٣، سازمان عفو بین‌الملل در گزارش سالانه خود درباره اعدام‌ها در جهان گفته افزایش شمار اعدام‌ها در ایران موجب شده است که تعداد اعدام‌ها در سال ۲۰۲۳ به بالاترین میزان خود در یک دهه اخیر برسد و بیشترین اعدام در ایران نیز متعلق به شهروندان بلوچ بوده است. مقامات جمهوری اسلامی جنایت «استفاده از مجازات اعدام را برای القای ترس در مردم و کنترل بیشتر خود بر قدرت تشدید کردند». در سال ۲۰۲۳ دست‌کم ۸۵۳ نفر در ایران اعدام شدند که نشان‌دهنده افزایش ۴۸ درصدی نسبت به ۵۷۶ نفر در سال ۲۰۲۲ است. سهم بلوچ ها از اعدام بیشتر از همه بوده:  آنها ۳۰ درصد اعدام‌های ثبت شده را تشکیل می‌دهند در حالی‌که حدود پنج درصد از جمعیت ایران اند. حداقل ۲۴ #زن و حداقل پنج نفر که در زمان جنایت #کودک بودند در ایران اعدام شدند. اعدام‌ها، به ویژه در مناطق پیرامونی کشور، همزمان نوعی سیاست #فقیرکشی نیز هست کارزارِ #سه‌شنبه‌_های_نه_به_اعدام از #زندان_قزلحصار آغاز شد و اکنون ۱۸ هفته است که زندانیان سیاسی در چندین زندان ایران، علیه احکام اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند تا افکار عمومی را متوجهِ کشتار روزمره‌ی زندانیان توسط ماشین اعدام جمهوری اسلامی کنند، در حالیکه توسط رسانه‌های جریان اصلی بایکوت شده اند. در ویدئویی که توسط زندانیان #قزلحصار به بیرون ارسال شده، آن‌ها _با علم به خطرات ناشی از این اقدام_ از افکار عمومی درخواست دارند تا نسبت به شرایط آن‌ها بی‌تفاوت نباشد. #لغو_مجازات_اعدام #جمهوری_اعدام @collective98
Mostrar todo...
Repost from کلکتیو ۹۸
02:53
Video unavailableShow in Telegram
41.92 MB
Repost from منجنیق
ابتلا به ویروس بی‌ساختاری در «استبداد بی‌ساختاری» @ManjanighCollective
Mostrar todo...
falakhan258.pdf5.30 KB
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.