نشان
یادداشتهای کوتاه محسن پورمختار
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
252
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Repost from شرح دفتر نخست مثنوی معراج اندیشه
این تمثیل مولانا را من چند سال پیش موقع خواندن کتاب درد جاودانگی نوشتهٔ مایگل دِ اونامونو به نوعی برای خودم کشف کردم و خیلی به دلم نشست. امروز آن را قلمی کردم.
دوستان لطفاً در عنوان یادداشت دقت بفرمایید که صحبت از اثبات اقناعی است و نه اثبات استدلالی.
@masnavimeraj
Repost from شرح دفتر نخست مثنوی معراج اندیشه
یک تمثیل زیبا و ژرف در اثباتِ اقناعی معاد (۲)
درباره تمثیل مورد بحث دو نکته شایان ذکر است:
۱. تا آنجا که نگارنده میداند، اصل این فکر از بهاءولد، پدر مولاناست که مولانا با قوت بیان خود آن را پرورده است:
ترا از مقامِ بیمزّگیِ خاک تا بدینجا که مزههاست رسانیدیم و تو منکر میبودی قدرت ما را، نیز برسانیم تو را به مزهٔ آخرت اگرچه عجبت نماید. معارف بهاءولد ۱/۴۱
۲. ما میدانیم که مولانا این تمثیل را در پارادایم خاصی که مأخوذ از قرآن و نظریات حکمای کهن است، به کار برده است اما امروزه میتوانیم آن را با انگارههای جهانشناسی جدید هم بنگریم و لذت مضاعفی از آن ببریم. خود مولانا در پایان این قطعه میفرماید:
من بگویم شرح این از صد طریق
حالا یکی از صد طریق نگاه به این موضوع میتواند این باشد:
طبق آنچه علم تا امروز به آن رسیده( فارغ از همه بحثها و نظریات اطراف این فرضیه) جهان در حدود ۱۴ میلیارد سال پیش از انفجار بزرگ آغاز شده و آمده و آمده تا جاییکه تکهای از خورشید جدا و کمکم پوسته رویی آن سرد شده و به نام کرهزمین در فضای بیکران برای خودش میچرخد. این زمین به تدریج فضایی مناسب ظهور حیات پیدا کرده و از فعل و انفعالات بینهایتی که در همان پوستهٔ سرد و سنگین آن در طی زمانهای دراز صورت گرفته، حیات ابتدایی پیدا شده و کمکم مراتب رشد را گذرانده تا به جایی رسیده که از همان سنگ سرد اولیه اشعار زیبای حافظ درآمده و دانشمندانی امثال اینشتین پیدا شده و آدمی سر از کرات دیگر در آورده و به دست هر بچهای یک گوشی هوشمند افتاده تا آن بچه با آن گوشی بکند آنچه را که اجدادش در خواب هم نمیدیدند و اگر ذکر آن را میشنیدند با قاطعیت آن را انکار میکردند که مثلاً تو در خانهات در روستای فلان بنشینی و با افرادی در اقصانقاط جهان همزمان و رودررو شوخی و مزاح کنی!! صد سال پیش چند نفر چنین مطلبی را ممکن بود انکار نکنند؟
حالا تصور کنیم در زمانی که زمین کرهٔ برافروختهای بود که به تدریج سرد می شد، اگر گفته میشد که از داخل این گوی گداخته آنهمه دانش و ذوق و زیبایی و مکر و ستمگری و خوب و بد بیرون می آید، این پیشگویی چقدر معقول مینمود؟ حالا که این پیشگویی محقق شده و آدمی همچنان به جلو میتازد و این هنوز از نتایج سَحَر است، چرا امکان ظهور آنچه امثال مولانا در باب انسان کامل میگفتند، منتفی باشد و چه دلیلی است بر اینکه همین روند پیشرفت انسان، روزی در آینده مردگان را از خاک برنکشد و هزار نقش برنیاورد که در آیینه تصور ما هم نمیگنجد؟
https://t.me/masnavimeraj
شرح دفتر نخست مثنوی معراج اندیشه
شرح دفتر نخست مثنوی مؤسسه معراج اندیشه گلگهر سیرجان محسن پورمختار ارتباط با مدیر کانال @sirjan773
Repost from شرح دفتر نخست مثنوی معراج اندیشه
یک تمثیل زیبا و ژرف در اثباتِ اقناعی معاد (۱)
مولانا در دفتر چهارم مثنوی و در ضمن داستان سلیمان و بلقیس، در بیتهای ۸۸۹← ۹۰۲ ( چاپ نیکلسون) تمثیلی نغز و ژرف آورده درجهت اثبات اقناعی و هنری معاد.
قبل از ذکر آن تمثیل باید عرض کنم منظور مولانا از معاد، اطوار متعالی وجودی انسان است که پس از مرگ( مرگ طبیعی یا مرگ عارفانهٔ مورد نظر مولانا و صوفیان) در او متحقق میشود. معاد از منظر مولانا اتفاقی در زمان نیست و لزوماً به پس از مرگ هم محدود نمیشود. از نظر او نادر انسانهایی در همین زندگی هم قیامت و معاد و آن مراتبِ کمالِ ورای نشئه این جهانی را تجربه میکنند:
در درونشان صد قیامت نقد هست
و اما آن تمثیل میگوید:
تکاملِ تدریجی خاک و سنگ و گیاه به موجود پیچیدهای همچون انسان نشان میدهد که این سیر استکمالی ادامه دارد و هیچ دلیلی بر امتناع آن در آینده نیست.
نکته جالبی که مولانا مطرح میکند این است که:
هرچه منکران معاد استدلالهای پیچیدهتر و عاقلانهتری در رد معاد بیاورند، امکان وقوع آن را محتملتر مینماید. چون با عمق و قوّتِ استدلال خود نشان میدهند که آن خاک و سنگِ ابتدایی چه قوهٔ استکمالیِ بالفعلی در خود داشته است. مولانا میگوید: خاک و سنگ هم اگر فکری و زبانی داشتند، تکامل خود به موجودی به پیچیدگی انسان در آینده را باور نمیکردند و منکر آن میشدند. حالا که سنگ و خاک توانسته تبدیل به موجودی چنین پیچیده و فکور بشود، چرا این موجود پیچیده نتواند به آن کمالاتی که برای اولیا برشمردیم نائل نشود:
از جمادی چونکه انکارت برُست
هم ازین انکار شد حشرت درست
مولانا در تقریر این مفهوم این تمثیل زیبا را آورده است:
پس مثال تو چو آن حلقهزنیست
کز درونش خواجه گوید خواجه نیست
حلقهزن زین نیست دریابد که هست
پس ز حلقه برندارد هیچ دست
مثالِ فلاسفه و متفکران ِ منکر معاد( با همان تعریفی که مولانا از معاد دارد) حکایت همان شخصی است که درِ خانهای را میزد و صاحب خانه از درون خانه میگفت که فلانی ( یعنی خود صاحبخانه) در خانه نیست. هرچه صاحبخانه، نبودن خودش در خانه را بیشتر و با صدای رساتر فریاد کند، کسی که حلقه در را میکوبد، بیشتر به وجود او در خانه یقین پیدا میکند.
https://t.me/masnavimeraj
شرح دفتر نخست مثنوی معراج اندیشه
شرح دفتر نخست مثنوی مؤسسه معراج اندیشه گلگهر سیرجان محسن پورمختار ارتباط با مدیر کانال @sirjan773
مَلَکِ مونسون
و این مونسون مَلَکی بود از هندوستان و بر بالی از آنِ وی به زبرجدِ سبز نبشته بودی: نعمت و بر دیگر بالی به یاقوتِ سرخ نبشته بودی: نقمت. گویند که هر پنجاه سالی یکبار بر آسمان برشدی و بر رُبعِ مسکون نعمت یا بلا فروباریدی.
و در تواریخ چنان آوردهاند که در ولایت کرمان، شهری بود که آن را رفسنجان خواندندی، شهری عظیم با نعمت که از آن فُستُق و مِس به بلاد بردندی و عوامِ کرمان به دستانزد گفتندی که ‹اگر دنیا را آب ببرد شالِ خرِ رفسنجونی تر نمیشه› و رفسنجانیان را بدین سبب جمعیتِ خاطری بودی و تفاخری. خدای تعالی خواست تا بدیشان نماید که نه چنان است که ایشان پنداشتهاند. پس این مونسون را بفرمود که به رفسنجان باید شدن و آن خلق را قدرت نمودن و بیم دادن. و مونسون بیامد و اندشباروز بر جبال و رَبَض و شارستان چندانی بارید که بیم آن بودی- و هست- که رفسنجان را رفتسنجان گویند، نعوذ بالله من الأصمیّن الأخرسَین.
https://www.instagram.com/p/Cgq4WPbs5nu/?igshid=MDJmNzVkMjY=
شماره ۵۳۶
شاهنامه
گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه
راوی: محسن پورمختار @sirjanname
منبع:
شاهنامه، تصحیح خالقی مطلق، چاپ سخن، ج ۱/ ابیات ۱۰۸ تا ۱۶۰
@rawi_matn
گفتار اندر فراهم آوردنِ شاهنامه.m4a5.13 MB
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.