cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

Publicaciones publicitarias
356
Suscriptores
Sin datos24 horas
-87 días
-3530 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

آن‌قدر برای فرار از دیوانگی به فراموشی پناه برده بود که چیزی جز کالبدی تهی و بی‌خاطره از او نمانده بود.
Mostrar todo...
Repost from سایه
01:30
Video unavailableShow in Telegram
اگه عاشقت نبودم تا الان صبر نمیکردم...
Mostrar todo...
❤‍🔥 1
با شادی‌ها می‌رقصید و با غم‌ها می‌گریست و به هیچ‌کدام دل نمی‌بست؛ او فراتر از شادی و غم و‌ زندگی و مرگ بود. رویایی والا و الهامی آنی بود؛ جرقه‌ای فراسوی زمان و مکان.
Mostrar todo...
1
به نورها اعتمادی نداشت؛ می‌دانست که هر لحظه ممکن است رو به خاموشی روند. در عوض او تکیه به تاریکی مطلق و آرامی داشت که جهان بر آن استوار بود.
Mostrar todo...
تمام تلاشم این بوده که چیزی را با همه وجودم لمس کنم؛ اما فاصله‌ای پرنشدنی میان من و همه چیز است.
Mostrar todo...
مدت‌‌ها بود که تنها راه فرارش از یکنواختی، به تلاطم انداختن احساساتش بود.
Mostrar todo...
من؟ احساس به جای‌مانده از دیدن فیلمی قدیمی که تمام بازیگرانش مرده‌اند.
Mostrar todo...
💔 1
اگر برایم مهم باشی، با کلماتم نوازشت می‌کنم و اگر دوستت داشته باشم، تو را با سکوتم در آغوش می‌گیرم.
Mostrar todo...
او را دوست داشتند؛ اما نمی توانستند دردی را از قلبش دور کنند. او به روحی ویران‌گر نیاز داشت که بتواند بنیان‌های قلبش را در هم بشکند و اثری عمیق و ریشه‌دار در جانش بر جای بگذارد.
Mostrar todo...
ابری کوچک و تنها درون سینه‌ام من را به سوی رفتن و محو شدن می‌کشاند.
Mostrar todo...