cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

خاطرات و روزنوشت ها

اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیل‌ها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولی‌های امروز و دغدغه‌های فرداست؛ این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
2 392
Suscriptores
+224 horas
+837 días
+23030 días
Distribuciones de tiempo de publicación

Carga de datos en curso...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Análisis de publicación
MensajesVistas
Acciones
Ver dinámicas
01
انتخابات ۱۴۰۳، فرصت تبدیل جنبش اعتراضی به جریان سیاسی آرمان امیری بریده‌هایی از متن: از میانه‌ی دهه هفتاد خورشیدی تا انتخابات سال ۸۸، بزرگترین شکاف در جریان سیاست داخلی ایران حول محور دموکراسی‌خواهی معنادار شده بود. دو عنوان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار (بعدها اصول‌گرا)، به صورت تمایل برای دموکراسی‌خواهی و ضدیت با جامعه‌ی مدنی در اذهان عمومی معنادار شده بود. در دهه‌ی نود، با نهادینه شدن این شکاف بزرگ، معنای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی هم به شکل دوگانه‌ی حامیان و مخالفان مذاکره (برجام) تغییر شکل پیدا کرد. با چنین مقدمه‌ای می‌توان گفت کمترین دلیل برای آنکه انتخابات ۱۴۰۰ دیگر نتوانست مانند همتایان قبلی‌اش پرشور و رقابتی برگزار شود همین بود که جریانات حاضر در آن انتخابات، هیچ یک از شکاف‌های معنادار سیاسی کشور را نمایندگی نمی‌کردند. به زبان ساده‌تر، جامعه نمی‌توانست بفهمد که دعوای حضرات بر سر چیست؟ دو جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب دیگر حول هیچ یک از شکاف‌های واقعی جامعه معنادار نبودند. پس از انتخابات ۱۴۰۰ و با قطع امید از اصلاحات حداقلی در دل ساختار تنگ حکومت اسلامی، جامعه‌ی مدنی فرصت یافت تا از دل یک جنبش اجتماعی، دو شکاف اصیل دیگر را فعال کند که پیشتر جایی در مناقشات رسمی سیاسی نداشتند. جرقه‌ی اول حول شکاف «زندگی‌خواهی» شکل گرفت اما در ادامه مناقشه بر سر «ملت‌گرایی در برابر قومیت‌گرایی» نیز بالا گرفت. با فعال شدن این دو شکاف اخیر، فرصتی دوباره فراهم شده که انتخابات ۱۴۰۳، بر خلاف انتخابات ۱۴۰۰، از نظر سیاسی و اجتماعی «معنادار» شود؛ هرچند نتیجه‌ی کار با نمونه‌های قبلی بسیار متفاوت شده است. در واقع، بر خلاف دو ابرچالش دموکراسی‌خواهی و پیوند با جامعه‌ی جهانی که پیشتر توانسته بودند صف‌بندی نیروهای درون نظام حاکم را معنادار کنند، دو چالش اخیر، هیچ‌گونه بازتاب مشخصی در صف‌کشی‌های انتخاباتی ۱۴۰۳ پیدا نکرده‌اند. متن کامل یادداشت اینجا
1071Loading...
02
در فهم کنش تحریم عباس عبدی این واقعیت که یخ تحریم انتخابات هنوز آغاز به آب شدن نکرده است، نباید نادیده گرفته شود. مخالفان شرکت در انتخابات بسیار مهم و جدی هستند. اظهارات کنایه‌گونه، تحقیرآمیز و... نسبت به آنان مصداق روشن نابخردی است و اتفاقاً نشانه‌ای قوی‌تر برای آنان است که در انتخابات شرکت نکنند، زیرا هنگامی که می‌بینند موافقان شرکت در انتخابات فاقد استدلال هستند، همین موجب می‌شود که آنان در مسیر خود ثابت قدم‌تر شوند. تقلیل دادن مخالفان شرکت در انتخابات به یک عده برانداز و یا هوچی‌های خارجه‌نشین همان اندازه احمقانه است که طرفداران شرکت در انتخابات را به طرفداران وضع موجود، رانت‌جو و فرصت‌طلب که دنبال منافع مادی خود هستند تقلیل دهیم. واقعیت اما چیز دیگری است، جامعه ایران در یک وضعیت دو قطبی قرار گرفته است. جامعه‌ای که دو پاره شده است. راه عبور از این وضعیت نادیده گرفتن و ایجاد تنش و رد یکدیگر نیست. درک متقابل یکدیگر بهترین شیوه تعامل است، به نظر من برای عدم شرکت در انتخابات دلیل و استدلال زیادی نباید آورد، زیرا پیش فرض کنش سیاسی عدم شرکت است، برای شرکت کردن باید دلیل و تحلیل آورد. چرا این را می‌گویم؟ پیش‌تر هم نوشته‌ام فاصله مشارکت انتخاباتی را باید میان ۲۰ و ۸۰ درصد در نظر گرفت. یعنی کف انتخابات در کل کشور در بدترین شرایط هم از ۲۰ درصد کمتر نخواهد شد و در بهترین حالت هم از ۸۰ درصد بیش‌تر نمی‌شود (با ۵ درصد خطا). در این صورت انتخابات سال ۱۳۹۶ با ۷۳ درصد مشارکت که به نظرم می‌توانست تا ۷۵ درصد هم برسد (به علت بستن حوزه‌ها از ساعت۱۲ شب به بعد چند میلیون کاهش یافت) مشارکت بسیار خوبی بود. در واقع فقط ۵ درصد از سقف ممکن کمتر بود. این مشارکت در سال ۱۴۰۰ در خوش‌بینانه‌ترین ارزیابی به حدود ۴۰ درصد (رقم مشارکت واقعی) رسید که البته به نظر من قدری هم کمتر است. مشارکت بالاتر از کف گفته شده، حدود ۲۰ درصد بود و این خیلی کم بود. چرا چنین شد و تبعات آن چه بود؟ اعتراضات ۱۳۹۶، سپس ۱۳۹۸، زدن هواپیما و سیاست‌های مربوط به کرونا و مجموعه‌ای از مسایل دیگر و در نهایت هم انتخابات ۱۳۹۸ مجلس و سپس ترکیب انتخاباتی ۱۴۰۰ اغلب مشارکت کنندگان واقعی را به این نتیجه رساند که انتخابات راه‌حل نیست. (حدود ۳۵ درصد کاهش از ۷۵ به ۴۰ درصد) به همین علت هم پیش‌فرض رفتاری مردم بر عدم مشارکت قرار گرفت و آثار خود را در انتخابات ۱۴۰۲ نیز به خوبی نشان داد. مشارکتی که در تهران بزرگ به حداقل‌های قابل تصور رسید. اکنون ۴ ماه پس از انتخابات چرا باید مردم در آن شرکت کنند؟ پیش‌فرض رفتاری این ۳۵ درصد افراد فعال، عدم مشارکت است و باید برای شرکت کردن آنان دلیل آورد. https://telegra.ph/در-فهم-کنش-تحریم-06-16
1055Loading...
03
رای ما نقد است و وعده‌ها  نسیه؛ آقای دکتر پزشکیان اگر تضمین ندهید،  رای نخواهیم داد. تضمین بدهید ، تا رای دهیم علی مرادی رای ملت نقد هست و وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نسیه، در صورت عدم تحقق وعده‌های نامزدها به هر علت، چه ناتوانی از جانب نامزدها و چه مانع تراشی از سوی دیگران و رقبا ، مردم چه کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که بارها و مکررا،  این موضوع تکرار نشود و ملت همیشه ضرر نکنند؟ عقل چه می گوید؟ عقل حکم می‌کند که در قراردادی و معاملات تجاری و یا سیاسی ، که یک طرف نقد می پردازد و طرف دیگر نسیه، تضمین یا سفته ای،  بابت ضمانت از متعهد اخذ شود تا در صورت عدم  اجرای تعهد خویش، طرفی که وفا به عهد کرده و نقد پرداخت نموده، خسارت خویش را از طرف نقض کننده عهد و معامله دریافت نمایید. تضمین در تجارت بین الملل امروزه در تجارت بین الملل ضمانت‌نامه‌های بانکی،  یکی از معتبرترین راه‌ها برای وصول حقوق طرفین هست. و به این شکل هست که وجه کالا، به حساب بانک واسط و معتبر که تضمین کننده حقوق دو طرف هست واریز می‌شود،  در صورت تحویل کالای سالم و با کیفیت و معتبر و تایید خریدار، پول به حساب فروشنده واریز میگردد و در غیر این صورت پول طی فرآیندی به خریدار عودت میشود. تضمین در سیاست امروزه در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته سیاسی،  احزاب سیاسی معتبر تضمین کننده رای مردم هستند. در صورتی که نامزد منتخب به هر دلیل به وعده‌های خود جامع عمل نپوشاند، آبروی حزب بخطر می افتد و به هر علتی موفق نشود از طرف احزاب استیضاح و عزل می گردد. و در غیر این صورت مردم در دور بعدی  به حزب رقیب رای خواهند داد.  وجود احزاب سیاسی ریشه دار، تضمینی برای انجام وعده‌های سیاسی نامزدهای است. حال که در ایران احزاب سياسي قدرتمندی وجود ندارند، که تضمینی به مردم بدهند، چه باید کرد؟ و از طرف دیگر، اکثر کاندیداها به هیچ حزبی متعهد نیستند، چه باید کرد؟ راه حل این است که خود کاندیداها به مردم تضمین معتبر بدهند. بحث ما در مورد  ۵ نامزد  اصولگرایان نیست. موضوع بحث ما دکتر پزشکیان  است. اگر دکتر پزشکیان تضمین بدهد، نخبگان می‌توانند ملت بریده از صندوق رای، را متقاعد کنند که به او رای دهند. تضمین بدهد که اگر وعده‌هایش محقق نشد یا استعفا دهد یا خودکشی کند. چرا خودکشی؟ چون در صورت عدم تحقق وعده‌هایتان، خیلی ها  متضرر می شوند، زندگی بعضی ها آنقدر خراب می‌شود که خودکشی می‌کنند. امروزه، افرادی هستند به خاطر مشکلات اقتصادی به زندگیشون پایان می‌دهند. به خاطر اینکه استعفا سخت‌تر از خودکشی است. روی یک شاخص تمرکز کنید. مردم وعده های فراوان نمی خواهند، یک چیز را که می‌توانید و ۱۰۰ درصد  ایمان دارید که قابل انجام هست را  به مردم وعده دهید و روی آن تمرکز کنید. و هر سه ماه یکبار فقط در مورد آن گزارش دهید. یک وعده مشخص که قابل حساب و کتاب باشد، مثلاً بگوید این مریض الان درجه تبش ۴۱ درجه هست،  اگر پس از دو سال این رو نتونستم به ۳۸ درجه برسانم ، یا استعفا میدم یا خودکشی میکنم. این نوع خودکشی مضمون و گناه  نیست بلکه از شهادت در راه خدا بالاتر و والاتر است. امروز مردم از بس سرشون کلاه رفته، از بس نامزدها وعده‌های سر خرمن داده‌اند و اجرا نکرده اند. مردم هم زرنگ شده‌اند. امروز با وعده‌های کیفی نمی‌توان سر مردم را کلاه گذاشت. امروز مردم از کاندیداها وعده‌های کمی و قابل تحقق می‌خواهند. وعده بدون تضمین، حرف هست و با هوا مردم  تضمین می‌خواهند در صورت عدم اجرای  وعده‌ها تان یا استعفا بدهید یا خودکشی کنید. شما عضو هیچ حزب سیاسی نیستند. پشتوانه حزب سیاسی را ندارید که مردم طلب خود را از احزاب تان نقد کنند. بعد از ۴ سال می‌گویند خوب که نشد یا دیگران نگذاشتند. این برای ملت آب و نان نمی‌شود. آقای دکتر پزشکیان اگر رای ملت را می‌خواهید اگر رای نخبگان مصلح و ملت را می‌خواهید. اگر ... یک شاخص کمی و یا کیفی ملموس بگویید و که اگر نتوانستید آن را محقق کنید ... آرزوی ایرانی آباد و آزاد تحکیم ملت
4135Loading...
04
اینها کی می‌روند محمدرضا نیکفر این مقاله می‌خواهد طرحی از رخدادهای پیش رو با نظر به هر دو قطب رژیم و جامعه‌ی معترض عرضه کند. بحث را از این جا می‌آغازد که کشور پرخبر ما وارد مرحله‌ی پرخبرتری شده است. محور پرسش‌هایی که در این مرحله هستند این است که «این‌ها» کی می‌روند و چگونه می‌روند. در نهایت مقاله به این نتیجه می‌رسد که رفتن «این‌ها» با یک خیزش و یک ضربه نخواهد بود. بنابر گمانی که نوشته می‌پروراند، ما مسیر پرپیچ و خم و پر تب و تابی را طی خواهیم کرد. برای درک منطق دگرگونی‌ها به مجموعه‌ای از مفهوم‌ها به عنوان کارافزار تحلیل نیاز داریم. آنها معرفی می‌شوند و سپس بحث تغییر رژیم و چگونگی آن پیش برده می‌شود. مدلی که پیش گذاشته می‌شود عامل‌های محدودی را شامل می‌شود. به ناچار موضوع‌ها و عامل‌هایی را کنار می‌گذاریم، در بحث زیر از جمله عامل‌هایی را که به عرصه‌ی سیاست خارجی مربوط می‌شوند. تمرکز مقاله در چارچوب موضوع رژیم و مخالفت اجتماعی‌ای که در برابر خود دارد، بر روی ظرفیت حکومت برای تدبیر و کارآیی است. برای داشتن ظرفیت هم باید ظرفیت داشت. شش کاندیدایی که از سد استصواب ولایی گذاشته‌اند، شاخص نهایت ظرفیت نظام برای ارتقای ظرفیت حکمرانی هستند. https://www.radiozamaneh.com/822548 فرهیختگان
931Loading...
05
⭕️ بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، در مقابل آقای پزشکیان که توسط دبیر انجمن اسلامی قرائت شد. جناب آقای پزشکیان سلام علیکم امروز که ما اینجا سخن می‌‌گوییم، شما کاندیدای انتخاباتی هستید که حتّی صلاحیت مقرّبین حلقۀ اصلی حاکمیت هم در آن احراز نشده‌است. این صلاحیت که از روی مصحلت است، چه ارزشی دارد؛ جز آن که نمایشی باشد برای جذب مشارکت مردم؟ یک سال قبل از خیزش زن ‌زندگی آزادی دیدیم که حاکمیت چگونه به صلاحدید خود از مردم گذر کرد و رئیس جمهور سابق را بر صندلی نشاند. حال شما برای این صندلی آمده‌اید. ما امّا باور نداریم که رنگ‌و‌بوی این حضور جز فریبی برای کسب چند رأی بیشتر برای صندوق باشد. ما از این فریب رنگارنگ هرروزۀ شما بیزاریم. ما دیدیم که چگونه پیش چشمان ما در دانشگاه شریف هنگامی که امنیت و آرامش دانشگاه زیر پای نهادهای امنیتی بود، از آن‌ها حمایت کرده و لحظاتی بعد خود را طرفدار جنبش مردم نشان دادید. شاید شما خود را پزشکی دیده‌اید که برای تنفّس مصنوعی بالای سر جسم بی‌جان دموکراسی آمده؛ حال آنکه راه این جسم نه به اتاق درمان، بلکه به گورستان است. 🔵 متن کامل این بیانیه که در برنامه پرسش و پاسخ دانشگاهیان در دانشگاه تهران قرائت شده را می‌توانید در تلگراف مطالعه کنید. 🆔 @AnjomanSUT
894Loading...
06
🎥 تحریم یا مشارکت؟ 🔶مناظره عباس عبدی و مصطفی مهرآیین 🔻عباس عبدی: عدم مشارکت در انتخابات چشم‌انداز روشنی ندارد. در سه انتخابات قبلی شرکت نکردم، چون اصلا انتخابات نبود. رای دادن به‌تنهایی مشروعیت‌آور نیست و مردم با کنش‌هایی که دارند، می‌توانند رای‌شان را پس بگیرند. انتخابات سال ۱۳۹۶ با مشارکت حدود ۷۵ درصد برگزار شد، اما در دی ۹۶ آن رای پس گرفته شد. با رای دادن می‌توان از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کرد. چنین کنشی بی‌هزینه است و یک سود احتمالی دارد. 🔻مصطفی مهرآیین: رای دادن یک کنش سیاسی بی‌معناست. چه رای بدهیم و چه ندهیم، اتفاقی نخواهد افتاد، اما با رای دادن اکثریت، فشار اجتماعی بر حاکمیت تخلیه می‌شود، امید کاذب برای مردم شکل می‌گیرد و مشارکت اکثریت به‌معنای تایید سیاست‌های موجود تفسیر می‌شود. زندگی و جامعه ما نابود شده و با اصلاح‌طلبان و امثال پزشکیان هیچ تغییری حاصل نمی‌شود. 🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد: https://youtu.be/AR3mjIgbD7Y 🆔@AzadSocial
1036Loading...
07
چه کسانی به پزشکیان رأی می‌دهند؟ احسان تاجیک* قبل از شروع مناظره‌ها، می‌توان به این نکته توجه کرد که در نوع مخاطبین نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، چه کسانی قرار است مخاطب رای مسعود پزشکیان باشند و به‌طور کلی، چه قشری از جامعه با نظرات و برنامه‌ها و افکار دکتر مسعود پزشکیان روی خوش نشان می‌دهند. این نکته قابل اهمیت است که پزشکیان با اینکه خود را فردی می‌داند که از سطح پایین جامعه با زحمت و کار رشد کرده و به فردی موفق، تحصیلکرده و بدون رانت به منزلت اجتماعی والایی رسیده، پس سختی و زحمت متحمل شده و به آسانی در جایگاه اجتماعی خود نرسیده است. بااین‌حال، بیان این موضوعات توسط پزشکیان نافی نوع مخاطب آرای وی نخواهد شد. در نوع سخنان، شعارها و ادبیاتی که پزشکیان تلاش می‌کند در سخنرانی‌ها و صحبت‌ها از خود بروز دهد، به نظر می‌رسد مابین قشر متوسط شهری و حاشیه‌نشین جامعه حرکت زیگزاکی می‌کند. نوع صحبت‌هایش در چراغ سبزی که به جناح اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که به مخاطب قشر متوسط شهری نزدیک است. از طرف دیگر، با بحث محرومین و اجرای عدالت و همراهی با طبقه متوسط سنتی تلاش می‌کند به حاشیه‌نشین‌های جامعه خود را نزدیک کند. این نوع استراتژی انتخاباتی توسط پزشکیان به نظر می‌رسد از روی فرصت‌طلبی نباشد؛ بلکه از جایگاه محرومیت نسبی است که خود سر برآورده و در این جامعه رشد یافته و امروز به شخصیتی به نام مسعود پزشکیان تبدیل شده است. حال هرچه که هست، پزشکیان می‌تواند بر این نکته تأمل ویژه کند که جامعه ایران از سال‌های۱۳۸۴ با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد و سیاست‌های خاص از گفتمان اصلاحات به‌ویژه جامعه مدنی و مخاطبین روشنفکری اصلاح‌طلب عبور کرده و به یک جامعه کاملا پوپولیستی تبدیل شده است. جریانات روشنفکری در ایران شکست خورده‌اند و در شرایطی که از سال۱۳۸۴ تا به امروز حاکم است، از نگاه جامعه شناسی سیاسی جامعه توده‌وار بر اساس تضعیف طبقه متوسط شهری استوار شده است. بنابراین، اشتباهی که دکتر معین و اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱۳۸۴ مرتکب شدند و ضعیف‌تر آن جناب همتی در دوره انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱۴۰۰ مرتکب شد؛ احتمال تکرار دارد. پزشکیان اگر بخواهد نوع مخاطب خود را صرفا بر مدار طبقه متوسط شهری تعریف کند و بر محور آن سیاست‌های خود را استوار سازد، این سیاست شکست می‌خورد؛ چنانکه جریان روشنفکری و اصلاح‌طلبان روشنفکر در تعیین سرنوشت سیاسی و جایگاه خود در معرض انتخاب توسط افکارعمومی جامعه شکست خورده‌اند. پزشکیان می‌تواند نوع مخاطب خود را در لایه‌های مختلف طبقه متوسط شهری و متوسط سنتی پیدا کند و راهی میان این دو بیابد تا در کنار آن با بحث عدالت‌طلبی و حل مشکلات معیشتی مردم، جامعه را از قالب توده‌وار به شبه گفتمان جامعه مدنی در درازمدت سوق دهد. پزشکیان و همراهانش می‌توانند راهی را انتخاب کند که طبقه متوسط شهری با روستانشین‌های سنتی ارتباط منافع مشترک و متقابل پیدا کنند. "حل بحران معیشت و عدالت طبقاتی در پرتو احیای دولت" راهی به سوی توازن طبقاتی در جامعه توده‌وار ایران امروز است. بنابراین، اصلاح‌طلبان صرفا نمی‌توانند همراهان ستاد پزشکیان شوند. پزشکیان می‌تواند نقش شاقول طبقه متوسط شهری و طبقه سنتی برای نجات حاشیه‌نشینی روبه‌مضاعف جامعه ایران شود. زبان ساده و بدون ریای پزشکان می‌تواند عموم مردم را با خود همراه کند و این بطن مردم هستند که رای می‌دهند و در بسیج‌دهی افکارعمومی وقتی موج رای‌دهی در جامعه شروع می‌شود؛ اکثریت روشنفکران خودبه‌خود برای اینکه از قافله عقب مردم عقب نمانند، با جامعه همراه خواهند شد. جنبش‌های اجتماعی (خرد و کلان)  در ایران، خیرش ناگهانی دارند. هیچ‌گاه از قبل مشخص نمی‌شود. ناگه با شگفتی مثل موج وارد می‌شود و اوج می‌گیرد و آنگاه مثل آب روی آتش خاموش می‌شوند. پزشکیان و همراهانش زمانی می‌توانند موج انتخاباتی راه بیاندازند که نسبت خود را با منافع عمومی و خصوصی مردم در مسیر زایش زندگی مشخص کنند. اگر پزشکیان از ته دل باور دارد که حیاتی تازه به زندگی عمومی ایرانیان ببخشد باید به این بیاندیشد چگونه در این شرایط سخت اقتصادی و سیاسی، معیشت و زندگی مردم را خواهد توانست بهبود بخشد. اگر مردم حس کنند صداقت و راستی در گفتار و عمل همراه با خلاقیت و عقلانیت در دفاع از منافع‌ملی برای احیای زندگی جامعه در باور و گام‌های استوار هر نامزد انتخاباتی موج می‌زند و او صرفا شعار نمی‌دهد، قطعا با او همراه می‌شوند و شبه‌جنبش اجتماعی در مسیر احیای زندگی در جامعه بوجود می‌آید. ایران سرزمین شگفت‌آور تحولات بزرگ در طول تاریخ است. راهبرد
4194Loading...
08
پزشکیان: بنده رهبری را قبول دارم و اصلا ذوب در او هستم کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم توهین کند. @eghtesadonline
17616Loading...
09
✅ پاسخ دفتر محمدجواد ظریف به ادعاهای علیرضا زاکانی: شمخانی و ولایتی ادعای سخیف زاکانی را صریحاً تکذیب کرده‌اند اتهام نخواندن برجام دروغی جفاکارانه است ایشان تنها در صورتی می‌توانند بگوید «برجام اراده نظام نبوده» که خود و اقلیت همفکرانش را معادل نظام بداند آقای زاکانی بابت نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات، عذرخواهی کنند، تا نیاز به طرح شکایت و پیگیری از طریق مراجع قانونی نباشد 🗣دفتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین کشورمان به ادعاهای علیرضا زاکانی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1403 در برنامه میزگرد سیاسی پاسخ داد: 🔹 آقای زاکانی مدعی شده‌اند، حلقه‌ای سه‌ نفره متشکل از آقایان روحانی، ظریف و لاریجانی سند برجام را مخفی نگه داشته و حتی در اختیار سایر اعضای «کمیته ویژه هسته‌ای»، از جمله دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی (آقای شمخانی) و مشاور ویژه مقام معظم رهبری (آقای دکتر ولایتی) قرار نداده و «در نهایت محرمانگی کار را پیش بردند». 🔹اعضای نامبرده کمیته، این ادعای سخیف ایشان را صریحاً تکذیب کرده‌اند. 🔹 آقای زاکانی فراموش کرده‌اند که متن کامل برجام، و ترجمة فارسی آن، بلافاصله پس از انعقاد برجام، در وبگاه رسمی وزارت امور خارجه بارگذاری شد و در اختیار رسانه‌های کشور نیز قرار گرفت. کم‌ترین نتیجة ادعای وهن‌آمیز آقای زاکانی که سه نفر از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی بتوانند یک توافق ۱۵۵ صفحه‌ای را – که مورد تایید یک قطعنامة شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز قرار گرفته و در اختیار همه جهانیان قرار دارد – از دیده سایر مقامات نظام پنهان نگاه دارند و «در نهایت محرمانگی کار را پیش ببرند»، بدان معنی است که در موضوعی چنین مهم، تمامی ساختارهای حکومتی و نظارتی کشور همگی در طول بیش از دو سال مذاکره خدای نکرده یا خواب بوده‌اند یا ناتوان. سلب اعتماد عمومی به ساختارهای هوشیار و نهادینة جمهوری اسلامی در زمانی که همه دلسوزان کشور در پی افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات هستند، با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ 🔹چگونه آقای زاکانی ادعا می کنند برجام اراده نظام نبوده است، وقتی که این توافق در مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و شورای عالی امنیت ملی تصویب شده و مصوبة شورای عالی مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته است؟ خود ایشان در صحبت هایشان اذعان می کنند که در کمیسیون ویژة مجلس به ریاست ایشان تک تک حرف ها شنیده و به رای و نظر گذاشته شده است. 🔹سخنان دبیر شورای عالی امنیت ملی در مورد نظر نظام، در جلسة مجلس شورای اسلامی در روز تصویب برجام در مجلس و در جلسة خصوصی روز قبل از آن، معروف خاص و عام است و عجیب است که حافظة ملت و همکاران خود را این قدر کوتاه تصور کرده‌اند. بنابراین تنها در صورتی می‌توانند بگویند برجام اراده نظام نبوده که خود و اقلیت همفکرانشان را معادل نظام بدانند. 🔹نگاهی به اعترافات مذاکره‌کنندگان دیگر کشورها در کنار اسناد منتشره در کتاب «راز سر به مهر» نشان می‌دهد که اتهام نخواندن برجام دروغی جفاکارانه است. فراتر از آن، کتمان نقش وزیر امور خارجه در نگارش برجام نمایانگر مطالعه نکردن اسناد و اظهارنظر بر اساس شایعات و فضاسازی‌ها و در جهت برسازی ذلت برای ملت قهرمان ایران است. 🔹در مورد حضور آمانو مدیرکل وقت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در کمیسیون مزبور نیز آقای زاکانی روایتی را تعریف می‌کنند که باعث انبساط خاطر شد. تقاضا می شود نوار کامل آن جلسه را نیز جهت مشاهده توسط ملت شریف ایران در اختیار صدا و سیما قرار دهند. 🔹 از آقای زاکانی که خود را در معرض انتخاب توسط مردم بزرگ ایران قرار داده اند انتظار می رود بابت نشر این اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات، عذرخواهی کنند، تا نیاز به طرح شکایت و پیگیری از طریق مراجع قانونی نباشد./ جماران #امتداد @emtedadnet
1041Loading...
10
بنده رهبری را قبول دارم. کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم، توهین کند. مسعود پزشکیان* من در جریان مهسا امینی تنها کسی بودم که صحبت کردم و چیزی نیست که اعتقاد خود را زیر سوال ببرم؛ باید حق و حقوق همه افراد حفظ شود بنده رهبری را قبول دارم. کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم، توهین کند. آزادی از نظر من یعنی نباید باور و اعتقاد را زیر سوال ببریم. چرا با هم دعوا میکنیم؟ زندانیان سیاسی در محدوده من نیست و اگر بخواهم کاری هم بکنم، اختیاری ندارم. قطعا نوع برخورد با دانشجویان را تغییر خواهم داد. نوع برخورد با اساتید را نمی‌پذیرم و اجازه نخواهم داد که با آن‌ها برخورد شود. حتی اگر اعتقادشان با من نخواند به آنها احترام می‌گذارم. وقتی که رئیس دانشگاه بودم، روزی شنیدم معاون من به خوابگاه رفته و از خوابگاه بازرسی کردند، همان صبح تمام آن‌ها را تغییر دادم من حرف‌هایم را در مدیریت هم نشان دادم. دست تمام متخصصانی را که در ایران بمانند و به ایران خدمت کنند، می‌بوسم. اگر به ریاست جمهوری برسم، اجازه نخواهم داد دیگران در جایی که حق دخالت ندارند، دخالت کنند. *گزیده سخنرانی  در دانشگاه تهران جماران
4594Loading...
11
آیا واقعاً رئیس‌جمهور هیچ‌کاره است؟! محمد فاضلی برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا می‌پرسند: فرق می‌‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است. یک. به معترضان حق می‌دهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آن‌ها به اهدافی نرسیده‌اند که در نظر داشتند. اما این در چشم‌انداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهم‌ترین شعارهای مشروطه بود نرسیده‌ایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کرده‌ام. دو. رئیس‌جمهور، انتخاب‌کننده ۱۸ وزیر و ده‌ها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آن‌ها ده‌ها نفر را انتخاب می‌کنند و بر سرنوشت ما اثر می‌گذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور یکی از مهم‌ترین رئیس سازمان‌هاست. سه. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانه‌ها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیین‌کننده دارد. چهار. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب می‌کند، و بر حیاتی‌ترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانه‌ها و ... تأثیر تعیین‌کننده دارد. پنج. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی محیط‌زیست است که برخی از مهم‌ترین تصمیمات درباره محیط‌زیست و ظرفیت زیست‌پذیری سرزمین در آن گرفته می‌شود. شش. رئیس‌جمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ می‌شود و ظرفیت زیادی برای هماهنگی‌های مربوط به مسائل آبی دارد. هفت. شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاست‌گذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین می‌کند. هشت. شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیس‌جمهور برگزار می‌شود. سیاست‌گذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام می‌شود. نه. شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهم‌ترین نهادهای سیاست‌گذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است. ده. برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیس‌جمهور ریاست آن‌ها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور. یازده. رئیس‌جمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیین‌کننده دارد. دوازده. رئیس‌جمهور در جلسه سران سه قوه شرکت می‌کند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهم‌ترین گزارش‌ها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد. سیزده. رئیس‌جمهور در جلساتی با رهبری شرکت می‌کند و ظرفیت دارد که گزارش‌هایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهم‌ترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند. چهارده. رئیس‌جمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیین‌کننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاه‌های دولتی تحت تأثیر نظر رئیس‌جمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیس‌‌جمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است. این‌ها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیس‌جمهور است. آیا فکر می‌کنید آدمی با این همه اختیارات، بی‌اثر است و تفاوتی نمی‌کند چنین اختیاراتی به چه کسی و با چه جهت‌گیری‌ای واگذار شود؟ آیا واقع‌بینی است که تصور کنیم مقامی با این اختیارات، هیچ‌کاره است؟ اگر رئیس‌جمهور هیچ‌کاره است، چرا اصول‌گرایان که دیگر ابزارهای قدرت را دارند، این همه برای به دست گرفتن این سمت تلاش می‌کنند؟ برای تصاحب سمت یک هیچ‌کاره؟!
1135Loading...
12
اشتباهات اصلاح طلبان قسمت چهارم: مرگ اصلاح طلبی مهدی سلیمی اصلاح طلبان از ۷۶ تا ۹۶ صرفا با تکیه بر رقیب هراسی و انتخابات درمانی بیست سال در سپهر سیاست ایران به حیات خود ادامه دادند و بنده در یادداشتی که پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ منتشر کردم گفتم این دوره رای به روحانی بسیار مشروط است و این آخرین فرصت جامعه به اصلاح طلبان است اما گویا آنان فکر کرده بودند این حمایت مردمی چک سفید امضا در اختیار آنان است اما به یکباره در دی ماه همان سال و به فاصله چند ماه از رای گسترده به روحانی با شعار " اصلاح طلب-اصولگرا/ دیگه تمومه ماجرا" مواجه شدند و ابتدا آن را به تیم رییسی و علم الهدی نسبت دادند و سپس به تحقیر مخالفان پرداخته و حتی خاتمی از خامنه ای برای برخورد با معترضان تشکر کرد واکنش های اصلاح طلبان نشان میداد آنها از مردم عصبانی و از درک مردم عاجز هستند که بنده باز در یادداشتی یادآور شدم " عصبانیت مردم را درک کنید نه نکوهش" خواستم هشدار دهم از ادراک رفتار جامعه بسیار دور هستند. در دی ماه ۹۶ اصلاحات به کما رفت و در آبان ۹۸ با کشتار گسترده مردم در زمان دولت و مجلس تحت حمایت آنان تشییع جنازه آن هم برگزار شد. در یادداشت آخر مرور خواهم کرد و دلایل اصلی وضعیت کنونی اصلاح طلبی و مرگ گفتمان اصلاحات را شرح خواهم داد اما آنچه عیان است امروز قدرت و نفوذ اصلاح طلبان در میان دو طیف اقلیت موافق حکومت و اکثریت موافقان براندازی آن به شدت ضعیف شده است و انتخابات پیش رو که همه آنها واحد پشت سر یک کاندیدا صف کشیده اند وزنشان در بحرانی ترین شرایط جامعه را نشان خواهد داد
1483Loading...
13
دکتر زیباکلام در زندان؟ با سابقۀ سرطان پروستات در قرنطینۀ اوین گرفتار احمد زیدآبادی اینکه در این داغی بازار انتخابات، دکتر صادق زیباکلام استاد بازنشستۀ دانشگاه تهران در زندان باشد، مثل این است که بخاری منزل را درست در وسط چلۀ زمستان بدون هرگونه دلیل و توجیهی خاموش کنند. واقعاً چرا او زندانی شده است؟ فردی که بارها به  اختیار خود اعلام کرده است که "اگر به او بگویند حق سخن گفتن ندارد، بساط حرف زدن را جمع خواهد کرد"، چه خطری متوجه کجا کرده است که لازم به محدود و محبوس کردن او باشد؟ استادی ۷۶ ساله با سابقۀ سرطان پروستات باید هرچه زودتر آزاد شود و تحت مداوا و مراقبت قرار گیرد نه اینکه در قرنطینۀ اوین گرفتار باشد.
1423Loading...
14
پست شعری معنادار؛ آخرین مطلب کانال تلگرامی استاد شفیعی کدکنی شاید واکنشی باشد به برخی مطالب و اعلام حمایت ها و... «پاسخ»* محمدرضا شفیعی کدکنی هیچ می‌دانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته می‌کاهم؟ _زان که بر این پردهٔ تاریک، این خاموشیِ نزدیک، آنچه می‌خواهم نمی‌بینم، و‌آنچه می‌بینم نمی‌خواهم. *از مجموعهٔ «آیینه‌ای برای صداها»
4007Loading...
15
ساده‌زیستی جلیلی مهم‌تر است یا شلیک او به سفره‌ی مردم؟ مصطفی فقیهی ۱. حامیِ ‌ جلیلی ⁩ از «ساده‌زیستی دکتر جلیلی» غبطه می‌خورد! و هر روز، بیش‌ از پیش، لذت می‌برد از این رویه‌ی سوخته! ‏۲. اما حیف که نمی‌داند این ‌ ساده‌زیستی ، چه هزینه‌ی هنگفتی بر کشور و سفره‌ی مردم تحمیل کرده! ‏که پایین آوردنِ خرج دفتر و بیت‌المال، با استفاده از چند ‌ تیبای مشابه، غذا آوردن از منزل یا استفاده از خودکار شخصی (و نه دولتی) و … صرفاً به تغییر «نیم‌هزارمِ ‌درصد» به سودِ بیت‌المال هم منجر نمی‌شود! ‏۳. و در مقابل، تئوری‌بافی‌هایی چون «تحریم نعمت است»، «مقابله با مذاکرات» و نسخه‌پیچی «مقاومت در برابر تحریم‌ها» را تکرار کرده و با اجرای آن، شلیکی سهمگین به سفره‌ی کوچک‌شده‌ی ملت، و ضرر و عدم‌النفعی هزاران میلیارد دلاری به کشور تحمیل می‌کند. ‏که چنین رویکردِ شعاری و ساده‌دلانه‌ای، نه تنها قابل‌تقدیر نیست که اتفاقاً نشانی از عدم فهم دغدغه‌های مردم و ناشی‌گری در شناخت ‌ عمق راهبردی ⁩ دشمنان ایران است!
4532Loading...
16
قدرت جمهوریت اسماعیل. ش سر تا پای این بیانیه دکتر پزشکیان نشان از اصالت، ذاتی بودن و جوهری بودن قدرت جمهور مردم دارد. این چرخش ۱۸۰ درجه ای ادبیات جناب دکتر پزشکیان از ولایت فقیه محوری صد در صدی و دین خویی کامل و نمایاندن هویت و افکار و اندیشه هایش در محو و فنای مذهب ولایت مطلقه فقیه بسوی به رسمیت شناختن مردم، تکثر فرهنگی و اقوام، پذیرفتن مردم با عنوان شهروند، نگاه به شهروند در قالب انسان بما هو انسان، نه پذیرفتن شهروند بما هو مسلمان، تمرکز بر تمدن و فرهنگ ایرانی و اهورایی، حضور بسیار پر رنگ هویت ملی ایرانی و همه و همه چیزی جز ایستادگی جمهور ملت صاحب قدرت بر عدم مشارکت در انتخابات تا مشاهده تغییرات بنیادی در رژیم نیست. ادبیات این بیانیه شاخص بسیار درست و اثربخشی از راه جمهور ملت است که حتی با شور مصنوعی و نامتجانس به راه انداخته شده با شعور مردم و مآلاً تبدیل نشدن آن شور به شوق و اشتیاق و امید ملی رهنمون شده است. مردم شأن و اصالت قدرت خود را بشناسید. مردم همه مدعیان قدرت ظاهری، صوری و غیر واقعی اند. فقط شما مردم حقیقتِ قدرت هستید. به فرمایش حافظ بزرگ با آمدن شما مردم به صحنه قدرت؛ افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن ای مردم شما افسر سلطان گل در عالم هستی هستید. ای مردم با آمدن و حضور شما هر کسی بر جای درست خود می نشیند. ای مردم با حضور شما، همه قدرتمندان پوشالی به داستان ها در کتاب‌ها تبدیل می‌شوند. ای مردم! راه درست روی برگرداندن از صندوق های رای گیری را ادامه دهید، تا شخص ولی فقیه مطلقه آقای خامنه ای بیانیه ی شفاف از به رسمیت شناختن مردم و فرهنگ و ملیت و تنوع ایران صادر کند.
5343Loading...
17
  انتقاد تند به نامزدهای  ریاست جمهوری و وعده های غیرواقعی به ملت سید حسن آقا‌میری
4957Loading...
18
ضرورت نوسازی بنیادین و کادری اصلاحات! رستم شجاعی مقدم کهنگی، پیرفکری و پیراندیشی در ساختار سیاسی و حکومتی در ایران گویا خود را بر جریانهای سیاسی خارج از قدرت نیز تحمیل کرده است. این یعنی آنچه حصر شدن محافظه کاری (اصولگرایی) در ذهنیت شریعتمداری کیهان و شیخ جنتی بر سر  ساختار حکومت آورده است، در جریان تحول خواهی (اصلاحات) نیز در حال تکرار شدن است. گرچه ذات محافظه‌کاری خود کهنگی و حفظ وضع موجود را ایجاب می‌کند، اما ذات تحول خواهی به پویایی بنیادین و شکلی خود وابسته است. جریان تحول خواه در هیچ شرایطی نباید دچار ایستایی و رکود شود زیرا در این صورت جدایی از بدنه اجتماع که بدون وقفه در حال تغییر است قطعی میشود. فشار، سرکوب و خفقان حکومت هر چند نخبگان تحول خواه را هدف بگیرد هرگز نمی‌تواند جامعه را از تحولات درونی باز دارد زیرا اصولاً حکومت کردن بر درون جامعه ناممکن است و وظیفه جریان اصلاحات این است که تغییرات اجتماعی را همراهی کند. تحول خواهان باید روش‌هایی بیابند که هم اندیشه‌ها و هم کادر نخبگان خود را به روز و جایگزین نمایند. مردم از کادر کهنه و کهنه‌کار سیاسی که راهی به درک مسایل امروز آنها ندارند جدا میشوند، حتی آن نخبگانی که روزگاری پیشتاز جریان سیاسی خود بوده‌اند ممکن است در سرعت تحولات دانایی محور جامعه از اجتماع خود جا مانده باشند. نخبگانی که از قبل بازیگری سیاسی به فرصتها و امکانات مادی دست یافته‌اند حتی ممکن است هویت عوض کرده باشند و دیگر نتوانند نقش پذیری سیاسی داشته باشند چرا که ذهن آنان به اشغال منفعت جویی و رانت یابی درآمده است. در سطوح مرکزی (تهران) و استانها بسیاری از فعالان عرصه سیاست به دلیل تلاتم مسایل زندگی و تحمل فشارهای گوناگون راه خود را به هر سویی کج کرده‌اند و دیگر اعتبار یک فعال حوزه سیاست را باخته‌اند. باید پذیرفت علاوه بر گذر زمان و تحلیل رفتن کارآیی‌های افراد این وجود و حضور جوانان پرشور است که قادر است نشاط اجتماعی را به ارمغان بیاورد و انرژی جامعه را به سازمان و ساختار احزاب وصل و منتقل کند. آنچه امروز مشاهده میشود علیرغم حمایت رسمی جریان اصلاحات از دکتر پزشکیان و تشکیل ستادهای انتخاباتی استانی به دلیل پیر گزینی و ابرام بر نخبگان کهنه‌کار بدنه مردمی و به ویژه جوانان تحول خواه حاضر به مشارکت تحت پوشش این ستادها نیستند و این یک علامت بزرگ از تکرار راه خطای حکومت در جریان تحول خواه است!
6685Loading...
19
۱ سال و ۴ ماه پر تلاطم پیش روی ایران سیامک مهاجری در بحبوحه فضای انتخابات ریاست جمهوری، خبر مهم و سرنوشت‌سازِ نامه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه به شورای امنیت سازمان ملل متحد  چندان مورد توجه واقع نشد. این نامه، ایران را به نقض برجام متهم می‌کرد. اما اهمیت این نامه چیست و چرا باید آن را جدی گرفت؟ در آستانه پایان قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت طبق بند هشتم قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، در تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۴ که دهمین سال تصویب برجام است، همه تحریم‌های بند ۴۱ منشور ملل متحد و خطرات ناشی از این قطعنامه که موضوعی جداگانه است،ملغی و کلیه قطعنامه های 2224،1929،1835،1803،1747،1737 و 1696 که هدیه کسانی بود که تحریم‎ها را ورق‎ پاره‎ای بیش نمی‎دانستند این بار برای همیشه لغو و غیرقابل اجرا می شوند. اهمیت بند ۱۱  و 12 قطعنامه ۲۲۳۱ با این حال، بر اساس بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱، هر یک از کشورهای مذاکره‌کننده در ۵+۱ می‌توانند در صورت تشخیص نقض برجام توسط ایران، پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهند. به این صورت  که پس از رای‌گیری، همه تحریم‌ها به وضعیت پیش از برجام بازگردانده می‌شود. اما این همه ماجرا نیست؛ آنچه بیشتر مایه تاسف و نگرانی است، بند ۱۲ این قطعنامه است که بر اساس آن هیچ یک از کشورهای عضو نمی‌توانند آن را وتو کنند و برای بازگرداندن تحریم‌ها تنها به رای اکثریت نیاز خواهند داشت. به نظر می‎رسد کشورهای غربی به خوبی در حال سو استفاده از فرصت فضای انتخاباتی در کشور و فقدان رئیس‎جمهور و وزیر خارجه برای پیشبرد اهدافشان هستند. بنابراین، اگر ایران دوباره تحت ماده ۴۱ یا فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گیرد، تنها یک قدم تا تهدید نظامی فاصله خواهد داشت. به عبارت دیگر، در صورتی که کشوری تحت ماده ۴۲ منشور ملل متحد قرار گیرد، کشورهای عضو می‌توانند از گزینه نظامی نیز استفاده کنند، حتی اگر احتمال چنین اقدامی  پس از نمایش بازدارندگی ایران دور از ذهن و توان طرف مقابل باشد، اما بازگشت تحریم‎های بند 41 عملا عمده فعالیت‎های اقتصادی، علمی و فناوری را با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد. فرصت آنها برای تحریم و فرصت ما برای تصمیم اکنون کشورهای ۵+۱ (به‌جز آمریکا) تنها ۴۹۰ روز فرصت دارند تا از خاتمه قطعنامه و تهدیدات آن جلوگیری کنند، در نتیجه ایران در این ۱ سال و ۴ ماه در عرصه دیپلماسی روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت و باید بسیار هوشمندانه در قبال آن عمل کند. طبیعتا در این میان نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نیز می‎تواند حائز اهمیت باشد، بی‎آنکه بخواهیم با استناد به این گزارش و استراتژیِ هراس افکنی کسی را ناچار به شرکت در انتخابات کنیم، اما دور از ذهن نیست که برخی از نامزدهای این دوره در صورت پیروزی، می‎توانند بنزینی بر آتش حوادثی باشند که کشور در 490 روز آینده با آن دست به گریبان خواهد بود. شاید آنچه اینک ما در اختیار داریم فرصتی هر چند نامطلوب باشد، اما آنچه بعد از انتخابات پیش روی ماست، قطعا تهدیدی است که در صورت تحقق تبعات آن می‎تواند به صورت مستقیم در زندگی تک تک مردم دخیل باشد. به دیدن بیا                                                                                         @Boof60
2215Loading...
20
وعده ندهید، برنامه بدهید! وعده ها گاهی توهین آمیز و از سوی دیگر خنده دار می شوند؛ مثل دادن گوشت در منازل! رضا کیانیان* من اهل هنر هستم، و مشهور است که همیشه شاخک های حسی هنرمند بیشتر از دیگران , عواطف و احساسات مردم را درک می کند. به همین خاطر از غم دیگران بیشتر غمگین می شود و از شادی مردم بیشتر خوشحال می شود و دوست دارد مردم، زندگی خوبی داشته باشند. کار خداوند است. اما شما سیاستمدارید. نمی توانید در کارتان با عواطف سرو کار داشته باشد. اما می توانید راست گو باشید. می توانید پاک دست باشید. می توانید مردم را دوست داشته باشید. می توانید به آینده ی کشورتان علاقه داشته باشید. شما برای ریاست بر مملکت مبارزه می کنید. اما لازم است در نبود احزاب ، برنامه بدهید. که «چرا» ، «چگونه» و «چه» می خواهید بکنید. .لازم نیست وعده بدهید. این وعده ها گاهی توهین آمیز و از سوی دیگر خنده دار می شوند. مثل دادن گوشت در منازل! سَلَف ایشان ، معجزه ی هزاره سوم، معقول تر حرف می زد. می خواست سود نفت را سر سفره هامان بیاورد. که هیچ وقت نتوانست یا نخواست و یا جاهای واجب تر بردند. خدا عالم است. چگونه می توان درب تمام منازل شهر ها ، شهرستان ها و روستاهای ایران، گوشت تحویل داد؟ این وعده به یک سازمان دهی عظیم! یک بودجه ی عظیم ! کارگران و کارمندان فراوان و یک ناوگان ترابری عظیم! از تریلی و کامیون و وانت احتیاج دارد. که همه آن ها می بایست یخچال دار باشند. آیا کاندیدای مورد نظر ، به این موارد آگاه است؟ و اگر آگاه هستند ، بفرمایند «چگونه» می توانند چنین ناوگانی را سامان دهند، و مهم تر گوشت را چگونه تأمین خواهند کرد؟ اصلا قبل از تمام وعده ها اجازه دهید، چند سؤال از شمایان بپرسم: ۱-ما اهالی ایران دلمان به چه مواهبی خوش است؟ ۲-آاز چه داشته هایی لذت می بریم که شاد باشیم وبتوانیم به آینده امیدوار بمانیم؟ ۳- امیدمان به چه فردایی باید باشد؟ ۴- فردای فرزندانمان چگونه تأمین خواهد شد؟ ۵- سفره های مردم کِی «پُر»که نه، کِی معمولی خواهند شد؟ ۶- اینترنت کِی «پر سرعت» که نه، کی در دسترس خواهد شد؟ ۷- دسترسی آزاد به اطلاعات در سطح ملی و اینترنتی کِی فراهم خواهد شد؟ ۸- کِی وزیری برای فرهنگ و هنر گماشته خواهد شد که وزیر‌  فرهنگ و هنر باشد و فقط وزیر «ارشاد» نباشد. آشنا با هنر و خلاقیت باشد.هفت هنر را بشناسد. هنرمندان را بشناسد. ارزش هر کدام را بداند. برای رشد فرهنگ و هنر بکوشد. بودجه بگیرد و برای ارتقای سطح هنری مملکت خرج کند. * صفحه اینستاگرام این بازیگر سینما و تلویزیون
4424Loading...
21
♨ قوه قضائیه: ابتلای صادق زیباکلام به بیماری «در زندان» صحت ندارد 🔸خبرگزاری قوه قضائیه: 🔹صادق زیباکلام از مدت‌‌ها پیش دچار بیماری شده بود و طبق قانون مرجع تشخیص عدم تحمل کیفر، پزشکی قانونی است که در این مورد اظهار نظر کرده است. 🔹زیباکلام همان‌طور که تاکنون از مرخصی استفاده کرده، می‌تواند برای پیگیری روند درمان خود از تسهیلات قانونی استفاده کند. 🗳 @jamarannews
1754Loading...
22
✅ پزشکیان در دانشگاه تهران: طرح نور و گشت ارشاد به جایی نمی رسد 🔹مسعود پزشکیان در دانشگاه تهران در پاسخ به پرسش که آیا طرح نور و گشت ارشاد در دولتش ادامه دارد؟ گفت: با زور نمی‌توان تفکری را را اجرا کرد. آن چیزی که من به عنوان انسان اعتقاد دارم، خدمت به مردم است. 🔹این روش به جایی نمی‌رسد و نباید از هم متنفر بشویم. ما کاری می‌کنیم زنان و دختران از ما متنفر می‌شوند و با رفتار خود آن‌ها را در مقابل خود قرار می‌دهیم. 🔹تا جایی که بتوانم، جلوی گشت ارشاد را خواهم گرفت. البته اگر وعده بدهم، دروغ گفته ام باید با آنها صحبت کنم تا قانع شوند. 🔹ما در یک چارچوب پیچیده اجتماعی قرار داریم. حل معضل اجتماعی وسیله مختلف می خواهد؛ با شعار کار پیش نمی رود. #امتداد @emtedadnet
2272Loading...
23
نوری چه در زندان باشد یا مشغول پرسه‌زدن در خیابان‌های تهران برای همیشه یک جنایتکار باقی خواهد ماند نادر سلطانپور فقط برای اینکه نور بیشتری تاباند بر این که چه عواملی ممکن است در تصمیم دولت سوئد دخیل بوده باشد این بخشی از تحلیلی است که سه ماه پیش روزنامه اسونسکا داگبلادت داشت: از بعد سیاسی این منطق درست است که اگر با گروگانگیر مذاکره کنیم و تن به خواسته‌اش بدهیم تشویقش می‌کنیم که به این کار ادامه دهد. اما، باید دید طرف مقابل کیست و اگر مذاکره نکنیم آیا او درس می‌گیرد. درمورد حکومت ایران اصلا چنین اطمینانی نیست.  چه سوئد مذاکره کند چه نکند این حکومت به احتمال زیاد در آینده هم این رفتار را تکرار خواهد کرد. به اضافه اینکه دیگر کشورها و حتی آمریکا هم برای رهاکردن دوتابعیتی‌ها زندانی و پول آزاد میکنند. مقاله نتیجه‌گیری میکند که نوری چه در زندان باشد یا مشغول پرسه‌زدن در خیابان‌های تهران برای همیشه یک جنایتکار باقی خواهد ماند اما از بعد اخلاقی با پس‌فرستادنش می‌توانیم جان و زندگی دو انسان را  بخریم. تحلیل زمانه
2596Loading...
24
🔴 واکنش عباس عبدی به ماجرای عمق راهبردی جلیلی ⏺این ماجرای «عمق راهبردی» یکی از نامزدهای اصولگرا را من هم شنیدم. ⏺واقعا متاسفم که حداقلی از شهامت و صداقت را ندارند که صریح و روشن از موضع واقعی خود دفاع کنند و بگویند؛ بله می زنیم و می‌بندیم زنان هم باید تابع اراده ما که قانون و فراتر از آن است باشند. @iran_times
4143Loading...
25
آقای جبلی! این یکی جلیلی را هم در جام جم نگه دارید! مجید مرادی (حسین انتظامی خطاب به جلیلی: اگر یک رستوران به دلیل بی حجابی پلمب شود یا یک خودرو توقیف شود راه حل شما برای این مسئله چیست؟ جلیلی: شما عمق راهبردی مسئله رو درک نمی کنی انتظامی: تا عمق راهبردی درک بشه شما راه حل‌تان چیست؟ جلیلی: خب اگه عمق راهبردی را درک کنیم آن وقت موضوع زن یک موضوع اصلی میشه اون هم نه در مسأله‌هایی که این طوری تعریف میشه.) پیشنهاد من به آقای جبلی رئیس سازمان صداوسیما این است که این جلیلی را هم در همان سازمان نگه دارد تا دیگر نیازی به برنامه‌های طنز مهران مدیری نباشد. ارزان‌تر در می‌آید. با برادرش وحید که جانشین شماست هم هماهنگ است. از دکتر انتظامی هم که ظرفیت طنز سلطان تحریم آقای سعید جلیلی را کشف کرد تشکر می‌کنم. مردم هم قدر بدانند و شب‌ها کنار خانواده پای سخنان این نامزد بنشینند و تخمه بشکنند و بشنوند. https://t.me/K_MjM
5906Loading...
26
قالیباف هر دوره از انتخابات از بیرون به درون سیستم حمله می کند، در حالی که خودش یکی از پازل های درون نظام است یاسر عرب قالیباف: چند ده میلیارد دلار را سالانه حیف می‌کنیم؛ این ناکارآمدی و ضعف مدیریت است فساد سایه شوم درخت ناکارآمدی است. برنامه های اول تا ششم کمتر از ۳۰ درصد و ضعیف عمل شده است. اصرار و تکرار ناکارآمدی در سخنان قالیباف، دو پیامد ناخواسته برایش به همراه دارد: 1. اصرار و تکرار بر ناکارآمدی و عدم تحقق سند چشم انداز توسعه، اصرار و تکرار ناکارامدی حکومت جمهوری اسلامی هم هست. 2.تلاش او برای مستثنی کردن خود در حالی که خودش بخشی از ساختار موجود در 30 ساله اخیر بوده، اگرچه ممکن است در حلقه طرافدرانش شوری برانگیزد اما در سطح کلان و در میان آرای خاکستری چیزی جز اصرار و تکرار بر ناکارآمدی خودش نیست. تو گویی او ایستاده و یک نفس با اصرار و تکرار تاکید می کند ببیند من ناکارآمدم! قالیباف اگرچه در هر انتخاباتی با یک فیگور می آید اما هر بار با یک  استراتژی مشابه شکست می خورد، خطای این استراتژی دقیقا این است که او در هر دوره از انتخابات از بیرون به درون سیستم حمله می کند، در حالی که خودش یکی از پازل های درون است. ناتوانی او را می توان از انتخاب مشاورانش حدس زد، در چهار دوره شرکت یک نفر نبود به این مرد هزار چهره بگوید، ویژگی مشترک خاتمی، احمدی نژاد و حتی روحانی در این بود که این افراد از مبادی بیرونی بدون اینکه سابقه ای که در افکار عمومی حک شده باشد وارد قدرت شدند، خب مرد حسابی تو می‌خواهی فردا کشور را بگردانی یک اندک هوش هم بد نیست! عوض اینکه شما بعد سه دوره شکست، در این دوره از دستاورد مجلسی که ریاستش را در دست داشتی و در هماهنگی با دولت رئیسی از پیروزی ها و موفقیت ها سخن بگویی...پا برهنه رفتی بیرون خودت ایستادی و داری به خودت حمله می کنی حداقل از شکست هاشمی رفسنجانی درس بگیر که تا وقتی که در درون بود هرچه انتقاد می کرد کسی باور نمی کرد. https://t.me/yaser_arab57/12282
5584Loading...
27
چند سوال از دکتر پزشکیان پریسا هاشمی* سلام آقای پزشکیان. به قول خودتان؛ «خدا قوت‌.» راستش با سلامت اخلاقی و حرفه‌ای که از شما سراغ دارم، سخت است بگویم به انتخابات خوش آمدید. شما زیرمجموعه معدود مسئولان پاکدست ایران می‌گنجید تا جایی که رقبایتان پرونده‌ای یک‌هزارم پرونده‌های خود پیدا نکردند، وگرنه تاکنون آن را برملا کرده بودند. البته معتقدم آوردن صریح نام شما توسط رهبری، ورود شما را به عرصه انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری سهل‌تر کرد و تمام راه‌ها را برای رد یا عدم‌احراز صلاحیت‌تان بست. حالا که وارد گود انتخابات شده‌اید، برخی انتخاب احتمالی شما را تکرار دوم خرداد می‌دانند، اما معتقدم راهی سخت‌تر از دوم خرداد۱۳۷۶ در پیش دارید، چراکه آن زمان شکاف بین حکومت و مردم چنین عمیقی نداشت و مردم بذر امیدها را کاشته بودند برای تغییر. اما در این سال‌ها سرخورده شدند، طبقه متوسط رفته‌رفته فقیرتر شد و فقرا به فلاکت افتادند. اعتراضات‌ سراسری، صنفی و اقتصادی هم به اسم اغتشاش سرکوب شدند. اقوام و نزدیکان مقامات بر مناصب گمارده شدند و آنها با آزمون و خطاها، ایجاد رانت‌ها و بی‌تدبیری ایران را به لبه پرتگاه کشاندند. در این شرایط، جایی برای نفس کشیدن امید در جامعه نمانده است. درست است با آمدن شما انگار جان تازه‌ای به کالبد اصلاحات دمیده شده؛ اما بخش زیادی از مردم همچنان مردد هستند کنارتان بایستند یا نه. می‌ترسند شما هم در این سیستم معیوب از راه به درشوید؛ شمایی که سلامت‌تان را تایید می‌کنند. *خبرنگار پارلمانی هم‌میهن متن کامل: https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-17366
2112Loading...
28
این چهار کاندیدای جوانتر چرا اینگونه اند !!!! رضا ولدبیگی روزگاری در ادبیات بلوک شرق مدعی بودند ما بدنبال  ایجاد  انسان طراز نوین هستیم . چنان عبارت پر جذبه ای که به نظر می‌رسید حتی در میان شهروندان دمکراسی های غربی وسوسه انگیز بود که این چگونه انسانی است. به اتکای به  چنین اتوپیایی چه بسیار جنگها شعله ور نشد و چه جانهای شریفی فدا نگشت. بلوک شرق فرو پاشید و انسان‌هایی  تولید کرده بود که بطور عمده  بسیار متفاوت از انسانهای معمولی بلوک غرب  بودند . به شدت شکاک، مضطرب ،فرد گرا و به دنبال انتفاع شخصی به هر شکل و زرنگهایشان الیگارش های  روسی و رفیق گرمابه پوتین شدند که هر از چندگاهی یکی از آنها  سرش زیر آب می‌ رفت.  این حاصل آن ادعای بزرگ  انسان طراز نوین بود. در  خفقان و تملق انسان  آزاده و بالنده پرورش نمی یابد. از میان شش کاندیدای ریاست جمهوری چهار کاندیدا بطرز عجیبی انسان را به یاد آن انسان طراز نوین انداخته و چه بسیار  ناشیرین هستند. هرچند در عالم سیاست از مشخصات فردی عبور می‌گردد و به برنامه ها توجه می‌شود ولی وقتی ضعف های شخصی بشدت برجسته می‌شود موضوع متفاوت است . چهار کاندیدای جوانتر  که همه در زمان انقلاب سن‌شان کمتر از ۱۸ سال بوده و  بدون سابقه  مبارزاتی قبل انقلاب، شکل گیری شخصیت سیاسی آنها متاثر  از حضور در فضای بعد از  انقلاب و داشتن نقشی در  جمهوری اسلامی  می باشد. این چهار نفر بدلیل مشغله حکومتی یا بدرستی درس نخوانده اند و اگر مقداری هم درس خوان بوده بسیار بیش از استحقاق دیده شده اند. حتما به عنوان بسیجی یا سپاهی کار کرده اند و بسیار زود وارد تحکم به دیگران شده و بی  حرمتی به همنوع را   آموخته اند. اگر وارد دانشگاه شده اند  بطور یقین از رانت سهمیه  استفاده کرده در دانشگاه  دروس را نه به  انگیزه اصلی علم  اموزی بلکه با  نگاهی به شغل یابی داشته اند. . اگر در دروس اصلی رشته افتاده اند ارفاق گرفته اند یا در ترم‌ تابستانی مضحک برای خودی ها  نمره گرفته اند .حتما در باند ضرب و شتم کننده سایر دانشجویان بوده اند و ظلم به مظلوم را به کرات انجام داده اند و برای ارتقا  عادت به تملق  مافوق کرده اند. برای توجیه تملق بار ایدئولوژیک به رفتارشان داده اند ولی هر موقع لازم داشته اند ضوابط اصول ادعایی خود  را زیر پا گذاشته اند . وعده عامدانه دروغ و فریبکاری و تحقیر دیگران جز اصول نبوده  ولی مرتکب شده اند . در  مقابل غیر حکومتی ها  ظالم و درشتگو  ولی برای کسب پست و مقام متملق  و حقیرانه برخورد می‌کنند. اینان جوانانی حتما با استعداد در سطح متعارف جامعه هستند و در یک جامعه ازاد و شفاف میتوانستند سیاستمدارانی متوسط و متعارف باشند ولی در سیستم بسته جمهوری اسلامی و در غیاب احزاب شفاف تبدیل به موجوداتی ناشیرین نزد افکار عمومی میشوند که هرگز قادر نخواهند بود در یک مشارکت وسیع نظر مردم را  جلب نمایند و شانس انان برای جلب  مشارکت کم است . این چهار کاندیدا نمونه پرورش یافتگان برجسته جنهوری اسلامی هستند و متاسفانه میتوان گفت همچون انسان طراز نوین ادعایی بلوک شرق سابق حکومت در آزمون پرورش انسان اخلاقی  مردود شده است و اگر حکومت دلبسته شریفی دارد عمدتا متاثر از شخصت خود است نه تربیت حکومتی و  احتمالا  در حاشیه و رنجیده . امروز اگر در میان کاندیداها آقای دکتر پزشکیان متفاوت به نظر می‌رسد شخصیت او ، درس و مشق او، دانشگاه او و اخلاق  او مربوط به قبل از انقلاب است  و متاثر از تعلیمات بعد از انقلاب نیست .   این چهار نفر به ظاهر  سیاسی ارشد، چنان وعده می‌دهند که وهن  سیاست ورزی  است . یکی وعده گوشت نصف قیمت درب منزل میدهد یکی که تا دیروز از قله میگفت از  عمق صد ساله مشکلات و حل ان در چند سال می‌گوید و  یکی از  حل مشکل بورس در سه روز و یکی با چهار سال ریاست مجلس و امکان تصویب طرح در کنترل مرزها  امروز بطور فوری  از  کنترل مرز  می‌گوید و دم از زمان انتظار هفت و نیم ساله برای  خانه دار شدن می‌زند.    مایلم بدلیل تجربیات کاریم  ابتذال وعده مسکن او  را نشان دهم. بدون هزینه زمین و انشعابات و مجوزها  امروز  هزینه ساخت یک واحد ۷۰ متری با مشاعات  در شهرهای جدید حداقل یک میلیارد تومان است و حقوق کارگر  ماهی ۱۲ میلیون تومان. فقط خوراک  بخور نمیر خانواده ۴ نفره  ماهی ۶ میلیون تومان، بدون کفش و پوشاک و بهداشت آموزش و سفر و حمل ونقل درمان . ... با فرض پس انداز  مابقی  برای یک میلیارد تومان با سود صفر درصد ( که  چنین نیست )  ۱۴ سال طول می‌کشد. واقعا وقتی به وعده های آنها و رفتار سیاسی آنها توجه می کنم با خود می‌گویم چرا این چهار کاندیدای جوانتر اینگونه اند !!!؟؟؟ سهام نیوز
2563Loading...
29
دادگاه‌ها وجدان‌های بیدار مردم ایران هستند رسول بداقی* هموطنان آگاه، فرهنگیان شریف، ستم‌هایی که در طول ۲۳ سال فعالیت فرهنگی بر من و خانواده‌ام و همکاران آزادی‌خواه رفته است فدای ملت شریف ایران. اما آنچه مرا رنج می‌دهد، دستگیری‌های خودسرانه، بازجویی‌ها، شکنجه‌های سفید، دادگاه‌های چنددقیقه‌ای دیکته شده غیرقانونی و پنهانی و محکومیت‌های بدون کوچکترین سند و مدرک است. همچنین تبلیغات، سناریوها، فیلم‌سازی‌های دروغین، که در بزرگترین مرکز دروغ‌پردازی و بزرگ‌ترین تشکیلات فریبکاری، دغل‌بازی و تجارت پیشگی به نام صدا و سیمای جمهوری اسلامی، انجام می‌شود. افسوس که تریبونی در دست نیست تا سیه روی کنم آنکه در او غش باشد. اندک نوشته‌های ما نیز به نام دفاعیات، تبدیل به پرونده‌سازی‌های واهی می‌شود. آنکه مارا بد جلوه می‌دهد، آنگاه که خود رسوای عالم است، ادعایش کجا نزد اهل خرد پذیرفتنی خواهد بود؟ صدا و سیمایی که در طول ۴۵ سال شوم گذشته، همواره در جنایت و فساد حاکمان شریک بوده، توجیه‌گر خونریزی ها، ماله‌کش تجاوزها، کشتار‌ها، دزدی‌ها، چپاول‌ها و اعدام جوانان و مبارزان آزاده ی ایران بوده است، چه پاسخی خواهد داشت؟ قوه‌ی قضائیه‌ای که به اذعان متخصصین حقوقی و قضایی، حتی به اعتراف بازجوها و گواهی ده‌ها هزار محکوم بیگناه، آلت دست نیروهای امنیتی است، چه جای شکایت دارد؟ از آنان که خدایشان را هم بازیچه‌ی قدرت‌طلبی و ثروت‌اندازی خود کرده‌اند، چه انتظار راستگویی و درست‌کاری می‌رود؟ آنان که بر این باورند که با خواندن یک جمله‌ی کوتاه به زبان عربی ۴۵ هزار گناهشان بخشیده می‌شود، چه ترسی از گناه‌کاری، خیانت و جنایت دارند؟ آنانکه در گوششان تلقین شده است، با خواندن یک جمله‌ی کوتاه از پاداش ۱۲ بار ختم قرآن بهره‌مند خواهند شد، و به ۴۵ هزار درجه در بهشت خواهند رسید، بجز سودجویی از دین، قرآن و خدایشان به چه چیزی خواهند اندیشید؟ آیا آنان با بودن چنین احاديث جعلی و سودجویانه، نیازی به خواندن متن قرآن شریف و آگاهی از نوع نگاه اسلام به حقوق زن، حلال و حرام، سنگسار، بریدن دست و پا، کشتن و هزاران موضوع دیگر احساس خواهند کرد؟ آنانکه کشتن دیگران، پاداش بهشت را برایشان به همراه دارد، اعدام، شکنجه، آزار انسان‌ها به عنوان نعمت دنیا و پاداش آخرت برایشان لذت‌بخش نخواهد بود؟ آنانکه بر این باورند، که اسلام‌شان فقط با خون زنده است نه با انديشه، نه با عدالت، نه با کار، چه ابایی از ستم، بی‌عدالتی، مفت‌خوری، تهمت، افتراء، دروغگویی و همه‌ی رذایل اخلاقی خواهند داشت؟ این جانب با افتخار، هرگونه وابستگی خود و تشکیلات صنفی فرهنگیان ایران را به هرگونه حزب، گروه سیاسی، صنفی و سندیکایی و ... چه داخلی و چه خارجی غیر از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران را تکذیب می‌کنم. افزون بر این، تشکل‌های صنفی فرهنگیان را یکی از قدرتمندترین، پاینده‌ترین، اصولی‌ترین و ترین تشکیلات مردم نهاد می‌دانم: - که نیروهایش، آگاه‌ترین، گسترده‌ترین و دلسوزترین گروه‌های مردمی هستند که برتر از هر حزب، گروه و دسته‌ای می‌باشند. - که برای آینده‌ای بهتر در تلاشی اساسی بوده و تنها راه رهایی از زیر سلطه ی مستبدین بیدادگر حاکم را در استقلال رسانه‌ای، استقلال تئوریک و استقلال عالی جنبش فرهنگیان ایران می‌دانم. به باور من و بسیاری از همکارانم، دموکراسی پایدار و توسعه متوازن، از راه آموزش و پرورش مستقل از سیاست، مذهب و حزب، بدون تعصب نژادی و جنسیتی بر پایه‌ی دستاوردهای علمی نوع بشر، کاملا تجربی، منطقی، با کیفیت و رایگان، قابل دسترسی خواهد بود. در پایان این محکمه را تا فرصتی بهتر، به وجدان‌های بیدار ملت ایران و فرهنگیان آگاه می‌سپارم. تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند عرصه‌ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست *معلم زندانی در اوین ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ دیلی نیوز
4938Loading...
30
احمدی نژاد هرگونه حمایت و جانبداری از هر یک از کاندیداهای انتخابات پیش رو را قویا تکذیب کرد در بیانیه صادره آمده است: طی روزهای اخیر بعضی از افراد و جریان های سیاسی با بیان اظهاراتی خلاف واقع و صدور بیانیه هایی جعلی چنین وانمود می کنند که جناب آقای دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری از کاندیدای خاصی حمایت می کنند. بدین وسیله به اطلاع عموم مردم شریف ایران می رساند که جناب آقای دکتر احمدی نژاد در انتخابات پیش رو مطلقا و قطعا از هیچ فرد و هیچ جریانی حمایت نکرده و نخواهند کرد. بدیهی است هر نوع سوء استفاده و به هر ترتیب و شکل از نام و محبوبیت ایشان در رقابت های انتخاباتی مصداق بارز بی اخلاقی و دروغ پردازی است. ۲۷خرداد ۱۴۰۳ دولت بهار
5324Loading...
31
احمدی‌نژاد بیانیه داد؛ از هیچ کاندیدایی حمایت نمی‌کنیم دفتر محمود احمدی نژاد با صدور بیانیه‌ای، هرگونه حمایت و جانبداری او از هر یک از کاندیدا‌های انتخابات پیش رو را قویا تکذیب کرد. https://fararu.com/fa/news/745483
10Loading...
32
🔴 واکنش عباس عبدی به ماجرای عمق راهبردی جلیلی ⏺این ماجرای «عمق راهبردی» یکی از نامزدهای اصولگرا را من هم شنیدم. ⏺واقعا متاسفم که حداقلی از شهامت و صداقت را ندارند که صریح و روشن از موضع واقعی خود دفاع کنند و بگویند؛ بله می زنیم و می‌بندیم زنان هم باید تابع اراده ما که قانون و فراتر از آن است باشند. @iran_times
4108Loading...
33
چرا همچنان مهم است چه کسی رئیس جمهور باشد؟ رييس‌جمهوري يك تاثير بسيار بزرگ مي‌تواند بگذارد و آن هم از طريق كارهايي است كه انجام نمي‌دهد علی مجتهدزاده به نظر من نه فقط از منظر حقوقي، بلكه از هر جهتي مهم‌ترين اولويت كشور بازگشت حاكميت قانون است. البته اين مساله توضيح دارد. نكته اولش اين است كه بخش زيادي از قوانين در كشور اصلا اجرا نمي‌شوند يا اينكه بخش‌هاي زيادي هستند كه بدون نگراني در قبال شهروندان رفتار فراقانوني يا غيرقانوني دارند. اما نكته دوم هم اين است كه در حاكميت قانون، خود قانون بايد داراي شاخص‌هايي باشد كه مهم‌ترينش انطباق با عرف يا خواست عمومي است. قانون خوب جامعه را دچار قطبي‌شدگي نمي‌كند، زمينه تنازع اجتماعي را فراهم نمي‌كند و امور را به سمت توافق در سطوح مختلف پيش مي‌برد. پس وقتي مي‌گوييم حاكميت قانون، منظور اين است كه خود آن قانون هم بايد داراي كيفيت باشد و از اين منظر قوانيني مانند آنچه طرح صيانت در پي آن بود، اساسا مردود و ضدقانون محسوب مي‌شوند.  يكي از اصلي‌ترين دلايل تحريم اين است كه يك گروه اقليت توانسته‌اند خواست خود را در قالب تصميمات كلان به خواست و منافع عمومي تحميل كنند. يا مساله شكاف‌هاي اجتماعي و مشكلات اقتصادي و غيره. حاكميت قانون با لحاظ كردن قانون مطلوب و خوب زمينه اصلي گشايش در همه اين حوزه‌هاست. واقعيت اين است كه متاسفانه قدرت اعمال قانون و اجرا توسط مقام رياست‌جمهوري در ايران به‌شدت كاهش يافته. البته نمي‌گويم كاملا از بين رفته اما بسيار تضعيف شده. يعني اينكه بگوييم رييس‌جمهور مي‌تواند كارهاي بزرگي بكند، چندان واقع‌بينانه نيست. با اين وجود مقام رييس‌جمهوري يك تاثير بسيار بزرگ مي‌تواند بگذارد و آن هم از طريق كارهايي است كه انجام نمي‌دهد. يعني يك دولت ميانه‌رو و معتدل وقتي با بخش‌هاي تندرو در مسائلي ايجاد هم‌افزايي نمي‌كند، خودش تاثير بسيار بزرگي است و اين همان جايي است كه باعث مي‌شود در ايران همچنان فرق كند كه چه كسي رييس‌جمهور باشد. رييس‌جمهوري و دولت در جاهايي مي‌توانند برخي سياست‌هاي مخرب را تضعيف يا متوقف كنند و اين نقش نبايد اصلا ناديده گرفته شود. حتي تصويب برخي قوانين مثل حجاب و عفاف هم از منظر اينكه در تعارض با عرف و مطالبه عمومي جامعه است، مشروعيت حقوقي ندارد. هم اينكه خود فرآيند اين تصويب در تعارض با قوانين ديگري بوده.مثلا در بخش‌هاي زيادي از اين قوانين، قانون اساسي ما به شكل روشن نقض شده و متاسفانه شوراي نگهبان هم اين مساله را مكررا ناديده گرفته. در سال‌هاي اخير انتخابات‌هايي داشتيم كه در عمل بيشتر بايد نامش را راي‌گيري مي‌گذاشتند نه انتخابات. يعني در عمل امكان انتخاب براي گروه‌هاي بسيار زيادي وجود نداشت و به همين دليل هم ديديم كه مشاركت عمومي به زير 50 و حتي اخيرا به مرز 40 درصد سقوط كرد. خب طبيعتا معتقدم چنين فرآيندي به معناي واقعي انتخابات نيست كه بخواهيم درباره تاثير يا عدم تاثيرش حرف بزنيم و در پي آن بگوييم مشاركت خوب است يا بد.  متن کامل گفت‌وگو https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218284/%D8%B1%DB%8C%DB%8C%D8%B3%E2%80%8C%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%AD%D8%A7%D9%83%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86
4834Loading...
34
محرومیت اهل‌سنت از ریاست‌جمهوری در  «نظام جمهوری اسلامی» هیچ توجیهی ندارد مولوی عبدالحمید* در ادامۀ سخنان‌شان از ممنوعیت ثبت‌نام اهل‌سنت برای ریاست‌جمهوری به‌عنوان تبعیضی دیگر در یاد کردند و گفتند: در جامعه اهل‌سنت افراد شایسته و لایقی وجود دارد اما به این دلیل که در قانون آمده است باید «تابع مذهب رسمی کشور» باشد، این افراد نمی‌‌توانند ثبت‌نام کنند. مستمسک کسانی که بند ۱۱۵ قانون اساسی را تدوین کرده‌اند چه بوده است؟ این قانون از دیدگاه کتاب‌الله و سنت مردود بوده و با شریعت اسلام و قوانین بین‌المللی مطابقت ندارد. شما بیش از بیست میلیون اهل‌سنت کشور را که همواره در تمام صحنه‌ها حضور داشته‌اند، فقط به این دلیل که «سُنی» هستند از حق‌شان محروم می‌کنید! شما می‌گویید نظام کشور «جمهوری اسلامی» است؛ این قانون چه ارتباطی با نظام جمهوری اسلامی دارد؟ قانون اساسی کشور وحی آسمانی نیست، بلکه ضعف و اشتباه دارد و بسیاری از موارد این قانون با شریعت اسلام مطابقت ندارند. زنان برای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کردند اما میدان داده نشدند. همچنین در این دوره یکی از شایستگان و نخبگان اهل‌سنت (دکتر جلالی زاده) قصد ثبت‌نام نامزدی ریاست‌جمهوری را داشت اما طبق گفتۀ خودش، مانع ثبت‌نام ایشان شدند. *امام‌جمعه زاهدان
3857Loading...
35
🔴 بررسی سناریوهای مختلف انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳/مناظره آقایان علی قلهکی و عماد بهاور! 🔸علی قلهکی: دولت شهید رئیسی با وجود حمایت های ویژه، در زمینه اقتصاد عملکرد نامطلوبی داشت که علت آن ضعف در کابینه بود./ شورای نگهبان در حالت بی‌حزبی قطعا مفید است./ ۲ بار در دولت کنونی تا آستانه به نتیجه رساندن برجام بودیم ولی فرصت از دست رفت/ آمدن ترامپ جدی‌ست و خیلی مهم است در ایران چه کسی رییس جمهور می‌شود!/ اولویت اول جمهوری اسلامی سرمایه اجتماعی است و هر مانعی برای احیای سرمایه‌ی اجتماعی باید تضعیف و حذف شود/ روند احراز صلاحیت‌ها آنطور که نشان داده می‌شود به نفع قالیباف نبود و بازداشت دو فعال رسانه‌ای نیز به ضرر ایشان تمام شد. 🔸عماد بهاور: پزشکیان آدم تقابل نیست و در چارچوب عمل می‌کند./ پزشکیان به خط های امنیتی وابسته نیست./ شورای نگهبان انتخابات را دو مرحله ای کرده است./ من فکر نمی‌کنم که شورای نگهبان با تایید پزشکیان به دنبال کمک به اصلاح طلبان بوده است./آقای تاجزاده عدم به پایان رساندن دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی را پیامبرگونه پیش بینی کرده بود. 📆 پنجشنبه ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۳ ❇️ @baamdadeno
1814Loading...
36
فردی که می‌خواهد رئيس‌جمهور شود باید پاسخ دهد که چرا صدای نصفِ‌ جامعه که زنان هستند شنیده نمی‌شود؟! رایحه مظفریان* کسانی که مخالف تغییر و اصلاح یک سری قوانین در جهت حمایت از زنان و کودکان هستند بلافاصله با بهانه شرع و مخالفت علما و مراجع جلوی کار را می‌گیرند. درحالیکه ما پتانسیل گفتمان با مراجع و علما را داریم. البته فکر هم می‌کنند اگر یک قانون اصلاح شود، مطالبات کش‌دار می‌شود. دولت‌هایی که تا به امروز سرکار بودند برای کاهش آمار خشونت‌های جنسی کودکان اقدام خاصی انجام ندادند. برای حمایت از کودکان فقط اورژانس اجتماعی جوابگو نیست. باید یک قانون مدون برای حمایت از کودکان و زنان در دستور کار دولت‌ها و مجلس‌های آتی قرار بگیرد. در دل مطالبات زنان که باید در صدر قرار بگیرد مطالبات کودکان نیز نهفته است چون مادران جامعه هستند. امنیت برای کودک فقط مرتبط با آموزش و پرورش نیست که بگوییم از افراد قبل از استخدام تست سلامت روان بگیرند، ما الان نیاز به تامین امنیت کودک حتی در خانه‌ای که در آن زندگی می‌کند داریم. بعضی قوانین در حوزه حقوق کودک، به عنوان آزارجنسی شناخته نمی‌شود ولی در باطن هستند مثل ازدواج کودک_همسری که منجر به ترک تحصیل اجباری کودکان هم می‌شود. *جامعه شناس و فعال حقوق زنان و کودکان برگرفته از گفت‌وگو با خبرهای فوری
4914Loading...
37
برای ادارهٔ این کشور نیاز به اقتصاددان نیست ناصر دانشفر نگارنده بر این امر واقف است که به دلیل عدم تخصص در امر اقتصاد، نباید در این حوزه ورود کرده و نظر کارشناسی دهد. البته همانگونه که در عنوان مقاله آمده و در ادامه آن را مدلل خواهم ساخت، برای بحث پیرامون این موضوع نیازی به تسلط در این حیطه نمی‌بینم. از نگاه من عامی برای آنکه چرخ اقتصاد کشور بچرخد، فقط باید تأمین منابع نمود. چرا که قصهٔ هزینه‌ها با یک سوت زدن روشن می‌شود و همهٔ افراد، نهادها و سازمان‌های ذینفع به آنی لیست احتیاجات خود را روانهٔ سازمان برنامه و بودجه خواهند کرد. می‌خواهم ثابت کنم که در این سرزمین گنج‌خیز ما مشکلی برای تأمین منابع نداریم و لذا اگر هزار سال دیگر هم آمریکا و غرب ما را تحریم کنند، به همین شکل کنونی امورات کشور را سر و سامان می‌دهیم و آب از آب تکان نمی‌خورد. می‌دانم که این ادعایی بس بزرگ است، اما اگر صاحب‌نظران اقتصادی بفرمایند که کجایش غلط است، سپاسگزار خواهم شد. فرض کنید که بنده را فردا وزیر اقتصاد کنند و بنا باشد که به همین روال کنونی به رتق و فتق امور این عرصه بپردازم. با یک بررسی ساده مشخص می‌شود که امکانات زیر برای تأمین منابع در اختیار این حقیر می‌باشد. ۱- عائدی فروش نفت وگاز به هر میزان دلخواه، توضیح اینکه خود آمریکا هم حاضر است که در بازار قاچاق، نفت ما را با سی‌درصد تخفیف خریداری کند و دلارش را هم چند ماه یا چند سال بعد پرداخت کند، چه رسد به چین و هند. عراق و پاکستان و هند و دیگر همسایگان نیز طالب گاز تقریباً مجانی هستند. ۲- شکر خدا این مملکت از هر جهت وفور نعمت دارد، از مس و فولاد بگیر تا سنگ مرمر و گرانیت، از حبوبات و خشکبار بگیر تا میوه و زعفران، از قیر و لاستیک بگیر تا فرش و مبل و ... همه را زیر قیمت می فروشم. ۳- بنده این امکان را دارم که پیر تولیدکننده، کارگر و کارمند را با افزایش مالیات در بیاورم و خزانه را تا جای ممکن قلمبه نمایم، شاهدش افزایش یک درصد افزایش ارزش افزوده در آن واحد ۴- فروش طلا و و دلار در بازار، همزمان با بالا بردن قیمت آنها، هر جا که منابع ریالی کم آوردیم، مثل آب خوردن با این تمهید کاملاً موفق رفع مشکل خواهم کرد. ۵- گران کردن خودرو و بنزین، من که خیالم راحت است و از بابت فروش این دو هیچ نگرانی ندارم. کارد که به استخوان رسید، بی‌درنگ قیمت آنها را بالا می‌برم، اتفاقی نمی‌افتد. حداکثر مسئولان ذی‌ربط ناچار می‌شوند، چند صد نفری را بکشند و غائله ختم به خیر خواهد شد، البته شکر خدا این اتول‌های بنجل را به هر قیمتی که به مردم بیندازیم، خریدار دارد. ۶- فروش اموال دولت به ثمن بخس و تحت عنوان مولد‌سازی، نیاز به گفتن نیست که در پروسه چقدر خوش به حال بنده خواهد شد. ۷- افزایش سود بانکی به هر میزانی که دلم بخواهد. به من چه که در دنیا این نرخ یک رقمی و حتی زیر پنج‌درصد است و اصلاً مهم نیست که الان نزول خواران با چه درصدی کار می‌کنند، بنده این مجوز را دارم که این رقم را از سی هم بالاتر ببرم. ۸- استقراض از بانک مرکزی و یا حتی بانک‌های خصوصی، با این توضیح که یا خود آن را بلاعوض می‌کنند و یا اینکه چیزی به ریش‌شان می‌بندیم که هفت جدشان هم به سراغ مالشان نیایند. جیب بورس هم از آنجاهایی هست که اکثر اوقات به دست دراز نیاز ما کمک‌ شایانی کرده و سبیل ما را چرب می‌نماید، گور پدر شاخص، سبز و سرخش هم محلی از اعراب ندارد، کما اینکه کسی نیست که از جناب ما در مورد تورم پرسشی کند. ۹- فروش اوراق مشارکت نیز کار ما را راه می‌اندازد، پیش فروش حج و زیارت، فروش اوراق تسهیلات مسکن و دهها بقالی دیگر که ما را به نان و نوایی می‌رساند و شکر خدا رقمش هم بد نیست. ۱۰- جریمه‌های گوناگون، از راهنمایی و رانندگی بگیر تا تعزیرات حکومتی، از جرائم گمرگی بگیر تا جریمهٔ دیرکرد و... شکر خدا اکنون هم که با قطعی شدن لایحهٔ عفاف و حجاب یک چشمهٔ بی‌بدیل در حال جوشیدن است که کام خزانه را هر روز از روز پیش شیرین‌تر می‌نماید. عزیزان هموطن می‌بینید که بنده به عنوان وزیر چه دست فراخی دارم و به حمدالله منابع مورد دسترس به موارد فوق‌الذکر محدود نمی‌گردد. علاوه بر این به دلیل اینکه در این مملکت کسی در قبال کارکرد خود مسئول نیست و هیچ نهاد و اداره‌ای پیگیر غلط و درست کار شما نمی‌شود، شما مختار به هر کاری هستید. بنابراین بنده به عنوان وزیر چه نیازی به دانستن علم اقتصاد دارم و اصولاً این مملکت چه نیازی به اقتصاد‌دان دارد؟ این روزها که شیب اقبال مردمان هر روز از روز پیش نسبت به جناب پزشکیان، صعودی است و لحظه به لحظه وضعیت وی برای ورود به پاستور بهتر می‌شود، نگرانی من برای شخص ایشان افزون می‌گردد. به دلیل صداقت دکتر یقین دارم که از آنچه گفته پا پس نخواهد کشید، اما به این نیز اطمینان دارم که افراد و نهادهای ذینفع او را آرام نخواهند گذاشت.
3718Loading...
38
مشارکت کمتر از ۵۵درصد نیست عباس عبدی داده‌های یک نظرسنجی نشان می‌دهد میزان نارضایتی از وضع موجود بسیار بالاست و یخ انتخابات بدون تردید هنوز آب نشده است. به خصوص در تهران. اگر آنهایی که مردد هستند به رای‌دهندگان اضافه شوند، جمعیت قابل توجهی نسبت به گذشته در انتخابات مشارکت خواهند کرد. اگر سطح مشارکت پایین باشد انتخابات به مرحله دوم کشیده خواهد شد. اگر سطح مشارکت بالا برود بدون تردید در مرحله اول آقای پزشکیان اول خواهد شد. تایید آقای پزشکیان تا آخرین لحظات معلوم ‌نبود و شهرت آنچنانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری نداشته است. بنابراین شرایط نامزدها با یکدیگر متفاوت است. اگر از این زاویه نگاه کنیم قطعا رشد آقای پزشکیان از دیگر نامزدها بیشتر است و در ادامه بدون تردید بیشتر هم خواهد بود. آمار مرددین قابل توجه است. برآورد من از میزان مشارکت حداکثر ۶۰درصد است. فکر نمی‌کنم میزان مشارکت از ۵۵درصد کمتر باشد‌. اگر مشارکت از ۵۵ درصد کمتر بشود موفقیتی برای حکومت محسوب نخواهد شد‌. برگرفته از گفت‌وگو با دنیای اقتصاد
5328Loading...
39
رأی من کجاست! Where Is My Vote! رحیم قمیشی کیست که نداند آقای پزشکیان چندین برابر شایسته‌تر از سایر کاندیداهاست. کیست که شک داشته باشد او پاکدست، شجاع، صادق و خاکی است. من در مورد صلاحیت داشتن و نداشتن پزشکیان هرگز بحث نکرده‌ام. موضوع آنست که آیا ایشان در این سیستم می‌تواند مفید باشد!؟ موضوع هزینه و فایده است. موضوع تایید سیستم انتخابات دو مرحله‌ای است که شورای نگهبان تعیین کند ما باید به کدام‌ها رأی بدهیم. مطابق سلیقه‌اش! موضوع عدم اعتماد به شمارش صحیح آراست. موضوع وجود نهادهای موازی قدرتمند و زورگو و دارای زندان و بازداشتگاه است. فردا که من رفتم و به کاندیدایم رای دادم و نتیجه آرا را نیمه شب اعلام کردند ۶۳ درصد قالیباف یا جلیلی رأی آورده، و من باور نداشتم، آیا راهی برای احقاق حق من هست؟ اگر هست نشانم بدهند. بگویند کدام نهاد مستقل و عادلانه‌ای برای رسیدگی به شکایت پیش‌بینی شده. آیا باز نمی‌گویند مگر شما نمی دانستید شورای نگهبان ناظر است و شکایتتان را باید به همان شورا بدهید. اگر من رفتم و بطور مسالمت آمیز و در راهپیمایی سکوت، با تکه نوشته‌ای محترمانه گفتم رأیم کجاست، آیا به من شلیک نمی‌کنند؟ کتک نمی‌خورم، از محل کار اخراج نمی‌شوم. من که می‌دانم این نظام اصلا دمکراسی را قبول ندارد. من می‌دانم سیستم ایدئولوژیک، انتخابات را تنها برای رنگ و لعابش می‌خواهد، بروم رأی بدهم که چه بشود. من کتک خورده‌ام، من خون‌های روی آسفالت را دیده‌ام، دختران بی‌پناه را در ون‌ها دیده‌ام، من وقتی همسرم را در خیابان دستبند می‌زدند مجبور شده‌ام التماسشان کنم، بیایید مرا بگیرید، او یک خانم است، مرا دستبند بزنید، مرا که انقلاب کردم. او خواهر شهید است، من هم اسیر عراق بودم. مگر چه گفتیم!! هزار سال از سال ۸۸ و ۸۹ نگذشته که فراموشش کنیم. آیا سیستمی را که وزیر کشوری نظامی و تندرو مجری‌اش است و شورای تندروی نگهبانی اینچنین، ناظرش، قبولش دارید؟ واقعا قبول ندارید آنها اگر قانع شوند رأی مردم بر خلاف موازین اسلام خودشان و رهبری است، دست بردن در آراء را نه تنها مجاز که واجب می‌دانند. آیا انتظار دارید باز هم تابلو بگیرم در دستم فقط بازشماری کنند، و باز التماس‌شان کنم نزنیدمان!؟ باز بگویم Where Is My Vote تا شاید دنیا بفهمد من چیز زیادی نمی‌خواهم و پشت پرده معاملاتشان را نکنند! نفت ارزان بخرند و به من پشت کنند. با تحریمشان پول‌های مرا بردارند و به من بخندد. یا نظام حواسش بوده با تایید پزشکیان ممکن است او رأی بیاورد یا نبوده. اگر حواسش بوده پس تدبیرهایش را از قبل کرده که چطور او را مهار کند. یا حواسش نبوده (که بعید می‌دانم) در این صورت راه‌های جلوگیری از بالا آمدن او، کاملا در اختیارش است. هم مجری است و هم ناظر! و هیچکدام رأی مرا حجت نمی‌دانند. به همین سادگی! و خدایی را قبول دارند که من نمی‌شناسمش! من نمی‌توانم باز بروم فریاد بزنم رأی من کو من نمی‌خواهم از دولت‌های بی‌تفاوت جهان بخواهم حافظ رأیم باشند. من خودم توانایی محافظت از رأیم را دارم. آن را به صندوقی می‌اندازم که شمارش کننده و نظارت کننده‌اش را قبول داشته باشم. کسی را به سر کار می‌آورم که نگوید نگذاشتند کار کنم. کسی را به قدرت می‌رسانم که نگویند فعلا دارد تقیه می‌کند. راستش را نمی‌گوید. بعدها خواهد گفت! به کسی تکیه می‌کنم که حامل یک جریان باشد. یک تفکر پخته، با برنامه و قوی. من قهرمان نمی‌خواهم. قهرمان نیازی نیست بگوید من قهرمان تو هستم. هر که تنهایی تصمیم بگیرد کار بزرگ کند او در عمل خود را قهرمان پنداشته! او باید بگوید مردم! بیایید با هم، آنهایی را که رأی ما و دمکراسی را نمی‌خواهند بپذیرند، کنارشان بزنیم. هر چقدر هم قدرت داشته باشند از عهده ما، وقتی با همیم برنمی‌آیند. من می‌خواهم کسی بیاید و بگوید خون تمام کسانی را که بناحق به زمین ریخته شده‌اند را پیگیری می‌کنم. مگر خون و جان بیگناه، کم چیزی است بگوید همه آنها که صدمه دیدند هزینه‌شان را از خزانه می‌دهم و از یکایک آنها رسماً عذرخواهی می‌کنم. بگوید غلط می‌کنند به خانم‌ها اهانت کنند. بگوید اگر به من رأی دادید یعنی این چند اصل؛ "رابطه با جهان، قطع کمک به جنبش‌ها مادام که مردم ما گرسنه‌اند، احترام به حق تنوع پوشش، جذب متخصصین با هر عقیده و اندیشه‌ای، نهادینه کردن دمکراسی و در صورت لزوم برگزاری رفراندوم و..." و نهایتا بگوید چه تدبیری دارد رأی مردم دزدیده نشود. آنها را قبول دارد؟ یا انتظار دارد من تیر بخورم و تنهایی بروم و فریاد کنم "Where Is My Vote!"
4849Loading...
40
دوستانِ اصلاح‌طلبِ سابق، محافظه‌کار شدن‌تان را تبریک می‌گویم! علیرضا افشاری به عنوان کنشگری مدنی از هر تلاشی برای بهبود وضعیت کشور استقبال می‌کنم و در آن مشارکت خواهم داشت و از این رو خط قرمزی به عنوانِ تأیید نظام سیاسی موجود ندارم؛ چرا که در حوزه‌ی کنشگریِ مثلاً محیط‌زیستی یا میراثی اگر محیطی حفاظت‌شده یا بنایی تاریخی نابود گشت دیگر امکانِ بازگشت وجود ندارد، در نتیجه برای حفظ آن‌ها گاه ناگزیر از ارتباط گرفتن با همین مدیرانِ دولتیِ بعضاً سودجو یا نالایق هستیم. اما آیا در انتخاباتِ ریاست‌جمهوریِ پیشِ رو امیدی به بهبود وجود دارد؟ آن‌چه آشکار است در موضوع‌های کلان حکومتی مانند سیاست خارجی یا توجه به خواست‌های برجسته‌ی مردمی، که برخی از آن‌ها در اعتراض‌های مردمی نمایان شد، یا مبارزه با فساد و انحلال سازمان‌های بزرگ اقتصادیِ حکومتی، که در دوره‌ای انقلابی و به جهتِ اسلامی کردن سازوکارهای اقتصادی شکل گرفتند اما اکنون که کل حکومت و دولت بر مبنای نگاهی اسلامی اداره می‌شود وجودشان بلاموضوع است، یا یکی شدنِ ارتش و سپاه و برچیده شدن فعالیت‌های اقتصادیِ نیروهای مسلح... امکان تغییری وجود ندارد. اصلِ نقدِ من به اصلاح‌طلبان هم به همین موضوع برمی‌گردد. اگر آن‌ها خود را دارای وجهه و اعتباری مردمی می‌دانند که حضورشان برای حفظ نظام یا پایداریِ ایران مفید است چرا برای حضورشان شرایطی را نگذاشتند و مثلاً در همین زمینه‌های یادشده تعهد یا دست‌کم چراغ سبزی را از نظام نگرفته‌اند تا اگر توانستند بر مسند ریاست‌جمهوری تکیه دهند بتوانند مصدر تغییری در شیوه‌ی اداره‌ی حکومت شوند؟ حتا دکتر محمد مصدق هم در مجلس شورای ملی برای پذیرش جایگاه نخست‌وزیری شرایطی را گذاشت تا بتواند مسؤولیتی را بپذیرد که به اندازه‌اش ــ ‌ولو تا حدودی ــ اختیار داشته باشد. جای شگفتی دارد سیاسیونی باتجربه چون آنان، آن‌هم پس از دیدنِ دوره‌های ریاست‌جمهوریِ بزرگ‌ترانی چون خاتمی و روحانی، بخواهند برای در اختیار گرفتن منصبِ ریاست‌جمهوری‌ای بجنگند که در آن جایگاه توانِ تغییرِ هیچ سیاستِ کلانی را ندارند. طبیعی است که در چنین شرایطی مردم گمان کنند که آن‌ها تنها برای نفع شخصی و گرفتن مقام‌هایی، و مهم‌تر از آن بقای خود در چهارچوبِ نظام، است که وارد عرصه‌ی انتخابات شده‌اند. وگرنه برای من دیدگاه‌های قوم‌گرایانه‌ی نامزدِ مورد حمایتِ ایشان در جایگاه دوم قرار دارد و بدیهی است که در میانِ آن جریان، اگر او آدم صادق و باهوشی باشد و اصلاح‌طلبان هم حداقل این بینش را داشته باشند که نخست باید ایرانی باشد تا آنان بتوانند در آن پُست و مقامی داشته باشند، این دیدگاه‌ها به شدت تقلیل خواهد یافت و حتا می‌تواند چنان تهدیدی به فرصتِ تغییر دیدگاه‌ِ پیروانِ چنان فکری بینجامد، چرا که برای اداره‌ی کشوری چون ایران نیاز به زبانی ملی است ــ جدا از پیشینه‌ی غنیِ زبان فارسی که خزانه‌ی تاریخ و ادب و فرهنگِ مشترکِ همه‌ی اقوام‌مان است ــ و نیاز به مرکزی فرماندهی و تمرکز. نقدی هم اگر بر مرکزگرایی وارد باشد جامع نبودنِ آن در این سال‌هاست (از فرزندانِ همه‌ی کشور در آن باشند) و ناشایسته‌سالاری‌اش (بهترین‌های کشور در آن باشند)، وگرنه به قول پیامبر؛ «هرگاه سه نفر هم‌سفر شدند، از ميان خود يك نفر را به سالارى انتخاب كنند». دومین نقد بزرگ بر این جریان نداشتن برنامه‌ای برای تغییر است. البته خودشان نیک می‌دانند که اگر چنین برنامه‌ای را بخواهند تدوین کنند ــ جدا از آن که می‌تواند همان برنامه‌های گذشته باشد چرا که هیچ پیشرفتی در گذشته نداشته‌اند! ــ زیر ضرباتِ حامیانِ هسته‌ی اصلی حکومت قرار خواهند گرفت چرا که راهی جز نقدِ روش‌های پیش از این انجام‌شده به‌دستِ مثلاً رییس‌جمهورِ پیشین نخواهند داشت. ادامه یادداشت اینجا فرهیختگان
2173Loading...
انتخابات ۱۴۰۳، فرصت تبدیل جنبش اعتراضی به جریان سیاسی آرمان امیری بریده‌هایی از متن: از میانه‌ی دهه هفتاد خورشیدی تا انتخابات سال ۸۸، بزرگترین شکاف در جریان سیاست داخلی ایران حول محور دموکراسی‌خواهی معنادار شده بود. دو عنوان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار (بعدها اصول‌گرا)، به صورت تمایل برای دموکراسی‌خواهی و ضدیت با جامعه‌ی مدنی در اذهان عمومی معنادار شده بود. در دهه‌ی نود، با نهادینه شدن این شکاف بزرگ، معنای اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی هم به شکل دوگانه‌ی حامیان و مخالفان مذاکره (برجام) تغییر شکل پیدا کرد. با چنین مقدمه‌ای می‌توان گفت کمترین دلیل برای آنکه انتخابات ۱۴۰۰ دیگر نتوانست مانند همتایان قبلی‌اش پرشور و رقابتی برگزار شود همین بود که جریانات حاضر در آن انتخابات، هیچ یک از شکاف‌های معنادار سیاسی کشور را نمایندگی نمی‌کردند. به زبان ساده‌تر، جامعه نمی‌توانست بفهمد که دعوای حضرات بر سر چیست؟ دو جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب دیگر حول هیچ یک از شکاف‌های واقعی جامعه معنادار نبودند. پس از انتخابات ۱۴۰۰ و با قطع امید از اصلاحات حداقلی در دل ساختار تنگ حکومت اسلامی، جامعه‌ی مدنی فرصت یافت تا از دل یک جنبش اجتماعی، دو شکاف اصیل دیگر را فعال کند که پیشتر جایی در مناقشات رسمی سیاسی نداشتند. جرقه‌ی اول حول شکاف «زندگی‌خواهی» شکل گرفت اما در ادامه مناقشه بر سر «ملت‌گرایی در برابر قومیت‌گرایی» نیز بالا گرفت. با فعال شدن این دو شکاف اخیر، فرصتی دوباره فراهم شده که انتخابات ۱۴۰۳، بر خلاف انتخابات ۱۴۰۰، از نظر سیاسی و اجتماعی «معنادار» شود؛ هرچند نتیجه‌ی کار با نمونه‌های قبلی بسیار متفاوت شده است. در واقع، بر خلاف دو ابرچالش دموکراسی‌خواهی و پیوند با جامعه‌ی جهانی که پیشتر توانسته بودند صف‌بندی نیروهای درون نظام حاکم را معنادار کنند، دو چالش اخیر، هیچ‌گونه بازتاب مشخصی در صف‌کشی‌های انتخاباتی ۱۴۰۳ پیدا نکرده‌اند. متن کامل یادداشت اینجا
Mostrar todo...
A444

از میانه‌ی دهه هفتاد خورشیدی تا انتخابات سال ۸۸، بزرگترین شکاف در جریان سیاست داخلی ایران حول محور دموکراسی‌خواهی معنادار شده بود. دو عنوان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار (بعدها اصول‌گرا)، به صورت تمایل برای دموکراسی‌خواهی و ضدیت با جامعه‌ی مدنی در اذهان عمومی معنادار شده بود. هرچند هر دوی این جریانات، بخشی رسمی در دل حکومت اسلام‌گرایان به حساب می‌آمدند، اما در عمل جدال بزرگتری را نمایندگی می‌کردند که از صدر مشروطه به بعد همواره یک ابرچالش برای ایران معاصر بوده است: میراث‌داران مشروطه‌خواهی در برابر فرزندان شیخ‌فضل‌الله.…

در فهم کنش تحریم عباس عبدی این واقعیت که یخ تحریم انتخابات هنوز آغاز به آب شدن نکرده است، نباید نادیده گرفته شود. مخالفان شرکت در انتخابات بسیار مهم و جدی هستند. اظهارات کنایه‌گونه، تحقیرآمیز و... نسبت به آنان مصداق روشن نابخردی است و اتفاقاً نشانه‌ای قوی‌تر برای آنان است که در انتخابات شرکت نکنند، زیرا هنگامی که می‌بینند موافقان شرکت در انتخابات فاقد استدلال هستند، همین موجب می‌شود که آنان در مسیر خود ثابت قدم‌تر شوند. تقلیل دادن مخالفان شرکت در انتخابات به یک عده برانداز و یا هوچی‌های خارجه‌نشین همان اندازه احمقانه است که طرفداران شرکت در انتخابات را به طرفداران وضع موجود، رانت‌جو و فرصت‌طلب که دنبال منافع مادی خود هستند تقلیل دهیم. واقعیت اما چیز دیگری است، جامعه ایران در یک وضعیت دو قطبی قرار گرفته است. جامعه‌ای که دو پاره شده است. راه عبور از این وضعیت نادیده گرفتن و ایجاد تنش و رد یکدیگر نیست. درک متقابل یکدیگر بهترین شیوه تعامل است، به نظر من برای عدم شرکت در انتخابات دلیل و استدلال زیادی نباید آورد، زیرا پیش فرض کنش سیاسی عدم شرکت است، برای شرکت کردن باید دلیل و تحلیل آورد. چرا این را می‌گویم؟ پیش‌تر هم نوشته‌ام فاصله مشارکت انتخاباتی را باید میان ۲۰ و ۸۰ درصد در نظر گرفت. یعنی کف انتخابات در کل کشور در بدترین شرایط هم از ۲۰ درصد کمتر نخواهد شد و در بهترین حالت هم از ۸۰ درصد بیش‌تر نمی‌شود (با ۵ درصد خطا). در این صورت انتخابات سال ۱۳۹۶ با ۷۳ درصد مشارکت که به نظرم می‌توانست تا ۷۵ درصد هم برسد (به علت بستن حوزه‌ها از ساعت۱۲ شب به بعد چند میلیون کاهش یافت) مشارکت بسیار خوبی بود. در واقع فقط ۵ درصد از سقف ممکن کمتر بود. این مشارکت در سال ۱۴۰۰ در خوش‌بینانه‌ترین ارزیابی به حدود ۴۰ درصد (رقم مشارکت واقعی) رسید که البته به نظر من قدری هم کمتر است. مشارکت بالاتر از کف گفته شده، حدود ۲۰ درصد بود و این خیلی کم بود. چرا چنین شد و تبعات آن چه بود؟ اعتراضات ۱۳۹۶، سپس ۱۳۹۸، زدن هواپیما و سیاست‌های مربوط به کرونا و مجموعه‌ای از مسایل دیگر و در نهایت هم انتخابات ۱۳۹۸ مجلس و سپس ترکیب انتخاباتی ۱۴۰۰ اغلب مشارکت کنندگان واقعی را به این نتیجه رساند که انتخابات راه‌حل نیست. (حدود ۳۵ درصد کاهش از ۷۵ به ۴۰ درصد) به همین علت هم پیش‌فرض رفتاری مردم بر عدم مشارکت قرار گرفت و آثار خود را در انتخابات ۱۴۰۲ نیز به خوبی نشان داد. مشارکتی که در تهران بزرگ به حداقل‌های قابل تصور رسید. اکنون ۴ ماه پس از انتخابات چرا باید مردم در آن شرکت کنند؟ پیش‌فرض رفتاری این ۳۵ درصد افراد فعال، عدم مشارکت است و باید برای شرکت کردن آنان دلیل آورد. https://telegra.ph/در-فهم-کنش-تحریم-06-16
Mostrar todo...
در فهم کنش تحریم

🔺اعتماد ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘این واقعیت که یخ تحریم انتخابات هنوز آغاز به آب شدن نکرده است، نباید نادیده گرفته شود. مخالفان شرکت در انتخابات بسیار مهم و جدی هستند. اظهارات کنایه‌گونه، تحقیرآمیز و... نسبت به آنان مصداق روشن نابخردی است و اتفاقاً نشانه‌ای قوی‌تر برای آنان است که در انتخابات شرکت نکنند، زیرا هنگامی که می‌بینند موافقان شرکت در انتخابات فاقد استدلال هستند، همین موجب می‌شود که آنان در مسیر خود ثابت قدم‌تر شوند. تقلیل دادن مخالفان شرکت در انتخابات به یک عده برانداز و یا هوچی‌های خارجه‌نشین…

رای ما نقد است و وعده‌ها  نسیه؛ آقای دکتر پزشکیان اگر تضمین ندهید،  رای نخواهیم داد. تضمین بدهید ، تا رای دهیم علی مرادی رای ملت نقد هست و وعده‌های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نسیه، در صورت عدم تحقق وعده‌های نامزدها به هر علت، چه ناتوانی از جانب نامزدها و چه مانع تراشی از سوی دیگران و رقبا ، مردم چه کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که بارها و مکررا،  این موضوع تکرار نشود و ملت همیشه ضرر نکنند؟ عقل چه می گوید؟ عقل حکم می‌کند که در قراردادی و معاملات تجاری و یا سیاسی ، که یک طرف نقد می پردازد و طرف دیگر نسیه، تضمین یا سفته ای،  بابت ضمانت از متعهد اخذ شود تا در صورت عدم  اجرای تعهد خویش، طرفی که وفا به عهد کرده و نقد پرداخت نموده، خسارت خویش را از طرف نقض کننده عهد و معامله دریافت نمایید. تضمین در تجارت بین الملل امروزه در تجارت بین الملل ضمانت‌نامه‌های بانکی،  یکی از معتبرترین راه‌ها برای وصول حقوق طرفین هست. و به این شکل هست که وجه کالا، به حساب بانک واسط و معتبر که تضمین کننده حقوق دو طرف هست واریز می‌شود،  در صورت تحویل کالای سالم و با کیفیت و معتبر و تایید خریدار، پول به حساب فروشنده واریز میگردد و در غیر این صورت پول طی فرآیندی به خریدار عودت میشود. تضمین در سیاست امروزه در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته سیاسی،  احزاب سیاسی معتبر تضمین کننده رای مردم هستند. در صورتی که نامزد منتخب به هر دلیل به وعده‌های خود جامع عمل نپوشاند، آبروی حزب بخطر می افتد و به هر علتی موفق نشود از طرف احزاب استیضاح و عزل می گردد. و در غیر این صورت مردم در دور بعدی  به حزب رقیب رای خواهند داد.  وجود احزاب سیاسی ریشه دار، تضمینی برای انجام وعده‌های سیاسی نامزدهای است. حال که در ایران احزاب سياسي قدرتمندی وجود ندارند، که تضمینی به مردم بدهند، چه باید کرد؟ و از طرف دیگر، اکثر کاندیداها به هیچ حزبی متعهد نیستند، چه باید کرد؟ راه حل این است که خود کاندیداها به مردم تضمین معتبر بدهند. بحث ما در مورد  ۵ نامزد  اصولگرایان نیست. موضوع بحث ما دکتر پزشکیان  است. اگر دکتر پزشکیان تضمین بدهد، نخبگان می‌توانند ملت بریده از صندوق رای، را متقاعد کنند که به او رای دهند. تضمین بدهد که اگر وعده‌هایش محقق نشد یا استعفا دهد یا خودکشی کند. چرا خودکشی؟ چون در صورت عدم تحقق وعده‌هایتان، خیلی ها  متضرر می شوند، زندگی بعضی ها آنقدر خراب می‌شود که خودکشی می‌کنند. امروزه، افرادی هستند به خاطر مشکلات اقتصادی به زندگیشون پایان می‌دهند. به خاطر اینکه استعفا سخت‌تر از خودکشی است. روی یک شاخص تمرکز کنید. مردم وعده های فراوان نمی خواهند، یک چیز را که می‌توانید و ۱۰۰ درصد  ایمان دارید که قابل انجام هست را  به مردم وعده دهید و روی آن تمرکز کنید. و هر سه ماه یکبار فقط در مورد آن گزارش دهید. یک وعده مشخص که قابل حساب و کتاب باشد، مثلاً بگوید این مریض الان درجه تبش ۴۱ درجه هست،  اگر پس از دو سال این رو نتونستم به ۳۸ درجه برسانم ، یا استعفا میدم یا خودکشی میکنم. این نوع خودکشی مضمون و گناه  نیست بلکه از شهادت در راه خدا بالاتر و والاتر است. امروز مردم از بس سرشون کلاه رفته، از بس نامزدها وعده‌های سر خرمن داده‌اند و اجرا نکرده اند. مردم هم زرنگ شده‌اند. امروز با وعده‌های کیفی نمی‌توان سر مردم را کلاه گذاشت. امروز مردم از کاندیداها وعده‌های کمی و قابل تحقق می‌خواهند. وعده بدون تضمین، حرف هست و با هوا مردم  تضمین می‌خواهند در صورت عدم اجرای  وعده‌ها تان یا استعفا بدهید یا خودکشی کنید. شما عضو هیچ حزب سیاسی نیستند. پشتوانه حزب سیاسی را ندارید که مردم طلب خود را از احزاب تان نقد کنند. بعد از ۴ سال می‌گویند خوب که نشد یا دیگران نگذاشتند. این برای ملت آب و نان نمی‌شود. آقای دکتر پزشکیان اگر رای ملت را می‌خواهید اگر رای نخبگان مصلح و ملت را می‌خواهید. اگر ... یک شاخص کمی و یا کیفی ملموس بگویید و که اگر نتوانستید آن را محقق کنید ... آرزوی ایرانی آباد و آزاد تحکیم ملت
Mostrar todo...
اینها کی می‌روند محمدرضا نیکفر این مقاله می‌خواهد طرحی از رخدادهای پیش رو با نظر به هر دو قطب رژیم و جامعه‌ی معترض عرضه کند. بحث را از این جا می‌آغازد که کشور پرخبر ما وارد مرحله‌ی پرخبرتری شده است. محور پرسش‌هایی که در این مرحله هستند این است که «این‌ها» کی می‌روند و چگونه می‌روند. در نهایت مقاله به این نتیجه می‌رسد که رفتن «این‌ها» با یک خیزش و یک ضربه نخواهد بود. بنابر گمانی که نوشته می‌پروراند، ما مسیر پرپیچ و خم و پر تب و تابی را طی خواهیم کرد. برای درک منطق دگرگونی‌ها به مجموعه‌ای از مفهوم‌ها به عنوان کارافزار تحلیل نیاز داریم. آنها معرفی می‌شوند و سپس بحث تغییر رژیم و چگونگی آن پیش برده می‌شود. مدلی که پیش گذاشته می‌شود عامل‌های محدودی را شامل می‌شود. به ناچار موضوع‌ها و عامل‌هایی را کنار می‌گذاریم، در بحث زیر از جمله عامل‌هایی را که به عرصه‌ی سیاست خارجی مربوط می‌شوند. تمرکز مقاله در چارچوب موضوع رژیم و مخالفت اجتماعی‌ای که در برابر خود دارد، بر روی ظرفیت حکومت برای تدبیر و کارآیی است. برای داشتن ظرفیت هم باید ظرفیت داشت. شش کاندیدایی که از سد استصواب ولایی گذاشته‌اند، شاخص نهایت ظرفیت نظام برای ارتقای ظرفیت حکمرانی هستند. https://www.radiozamaneh.com/822548 فرهیختگان
Mostrar todo...
«این‌ها» کی می‌روند و چگونه؟

محمدرضا نیکفر – روند رخدادهای سیاسی پیش رو در ایران از چه منطقی پیروی می‌کند؟ چه در انتظار ماست؟ تلاشی برای عرضه‌ی یک چشم‌انداز.

⭕️ بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، در مقابل آقای پزشکیان که توسط دبیر انجمن اسلامی قرائت شد.
جناب آقای پزشکیان سلام علیکم امروز که ما اینجا سخن می‌‌گوییم، شما کاندیدای انتخاباتی هستید که حتّی صلاحیت مقرّبین حلقۀ اصلی حاکمیت هم در آن احراز نشده‌است. این صلاحیت که از روی مصحلت است، چه ارزشی دارد؛ جز آن که نمایشی باشد برای جذب مشارکت مردم؟ یک سال قبل از خیزش زن ‌زندگی آزادی دیدیم که حاکمیت چگونه به صلاحدید خود از مردم گذر کرد و رئیس جمهور سابق را بر صندلی نشاند. حال شما برای این صندلی آمده‌اید. ما امّا باور نداریم که رنگ‌و‌بوی این حضور جز فریبی برای کسب چند رأی بیشتر برای صندوق باشد. ما از این فریب رنگارنگ هرروزۀ شما بیزاریم. ما دیدیم که چگونه پیش چشمان ما در دانشگاه شریف هنگامی که امنیت و آرامش دانشگاه زیر پای نهادهای امنیتی بود، از آن‌ها حمایت کرده و لحظاتی بعد خود را طرفدار جنبش مردم نشان دادید. شاید شما خود را پزشکی دیده‌اید که برای تنفّس مصنوعی بالای سر جسم بی‌جان دموکراسی آمده؛ حال آنکه راه این جسم نه به اتاق درمان، بلکه به گورستان است.
🔵 متن کامل این بیانیه که در برنامه پرسش و پاسخ دانشگاهیان در دانشگاه تهران قرائت شده را می‌توانید در تلگراف مطالعه کنید. 🆔 @AnjomanSUT
Mostrar todo...
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در مقابل آقای مسعود پزشکیان که توسط دبیر انجمن اسلامی قرائت شد.

بسمه تعالی جناب آقای پزشکیان سلام علیکم  امروز که ما اینجا سخن می‌‌گوییم، شما کاندیدای انتخاباتی هستید که حتّی صلاحیت مقرّبین حلقۀ اصلی حاکمیت هم در آن احراز نشده‌است. این صلاحیت که از روی مصحلت است، چه ارزشی دارد؛ جز آن که نمایشی باشد برای جذب مشارکت مردم؟ یک سال قبل از خیزش زن ‌زندگی آزادی دیدیم که حاکمیت چگونه به صلاحدید خود از مردم گذر کرد و رئیس جمهور سابق را بر صندلی نشاند. حال شما برای این صندلی آمده‌اید. ما امّا باور نداریم که رنگ‌و‌بوی این حضور جز فریبی برای کسب چند رأی بیشتر برای صندوق باشد. ما از…

Repost from آزاد | Azad
01:29
Video unavailableShow in Telegram
🎥 تحریم یا مشارکت؟ 🔶مناظره عباس عبدی و مصطفی مهرآیین 🔻عباس عبدی: عدم مشارکت در انتخابات چشم‌انداز روشنی ندارد. در سه انتخابات قبلی شرکت نکردم، چون اصلا انتخابات نبود. رای دادن به‌تنهایی مشروعیت‌آور نیست و مردم با کنش‌هایی که دارند، می‌توانند رای‌شان را پس بگیرند. انتخابات سال ۱۳۹۶ با مشارکت حدود ۷۵ درصد برگزار شد، اما در دی ۹۶ آن رای پس گرفته شد. با رای دادن می‌توان از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کرد. چنین کنشی بی‌هزینه است و یک سود احتمالی دارد. 🔻مصطفی مهرآیین: رای دادن یک کنش سیاسی بی‌معناست. چه رای بدهیم و چه ندهیم، اتفاقی نخواهد افتاد، اما با رای دادن اکثریت، فشار اجتماعی بر حاکمیت تخلیه می‌شود، امید کاذب برای مردم شکل می‌گیرد و مشارکت اکثریت به‌معنای تایید سیاست‌های موجود تفسیر می‌شود. زندگی و جامعه ما نابود شده و با اصلاح‌طلبان و امثال پزشکیان هیچ تغییری حاصل نمی‌شود. 🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد: https://youtu.be/AR3mjIgbD7Y 🆔@AzadSocial
Mostrar todo...
Teaser 1 - Low.mp43.79 MB
چه کسانی به پزشکیان رأی می‌دهند؟ احسان تاجیک* قبل از شروع مناظره‌ها، می‌توان به این نکته توجه کرد که در نوع مخاطبین نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، چه کسانی قرار است مخاطب رای مسعود پزشکیان باشند و به‌طور کلی، چه قشری از جامعه با نظرات و برنامه‌ها و افکار دکتر مسعود پزشکیان روی خوش نشان می‌دهند. این نکته قابل اهمیت است که پزشکیان با اینکه خود را فردی می‌داند که از سطح پایین جامعه با زحمت و کار رشد کرده و به فردی موفق، تحصیلکرده و بدون رانت به منزلت اجتماعی والایی رسیده، پس سختی و زحمت متحمل شده و به آسانی در جایگاه اجتماعی خود نرسیده است. بااین‌حال، بیان این موضوعات توسط پزشکیان نافی نوع مخاطب آرای وی نخواهد شد. در نوع سخنان، شعارها و ادبیاتی که پزشکیان تلاش می‌کند در سخنرانی‌ها و صحبت‌ها از خود بروز دهد، به نظر می‌رسد مابین قشر متوسط شهری و حاشیه‌نشین جامعه حرکت زیگزاکی می‌کند. نوع صحبت‌هایش در چراغ سبزی که به جناح اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که به مخاطب قشر متوسط شهری نزدیک است. از طرف دیگر، با بحث محرومین و اجرای عدالت و همراهی با طبقه متوسط سنتی تلاش می‌کند به حاشیه‌نشین‌های جامعه خود را نزدیک کند. این نوع استراتژی انتخاباتی توسط پزشکیان به نظر می‌رسد از روی فرصت‌طلبی نباشد؛ بلکه از جایگاه محرومیت نسبی است که خود سر برآورده و در این جامعه رشد یافته و امروز به شخصیتی به نام مسعود پزشکیان تبدیل شده است. حال هرچه که هست، پزشکیان می‌تواند بر این نکته تأمل ویژه کند که جامعه ایران از سال‌های۱۳۸۴ با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد و سیاست‌های خاص از گفتمان اصلاحات به‌ویژه جامعه مدنی و مخاطبین روشنفکری اصلاح‌طلب عبور کرده و به یک جامعه کاملا پوپولیستی تبدیل شده است. جریانات روشنفکری در ایران شکست خورده‌اند و در شرایطی که از سال۱۳۸۴ تا به امروز حاکم است، از نگاه جامعه شناسی سیاسی جامعه توده‌وار بر اساس تضعیف طبقه متوسط شهری استوار شده است. بنابراین، اشتباهی که دکتر معین و اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱۳۸۴ مرتکب شدند و ضعیف‌تر آن جناب همتی در دوره انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱۴۰۰ مرتکب شد؛ احتمال تکرار دارد. پزشکیان اگر بخواهد نوع مخاطب خود را صرفا بر مدار طبقه متوسط شهری تعریف کند و بر محور آن سیاست‌های خود را استوار سازد، این سیاست شکست می‌خورد؛ چنانکه جریان روشنفکری و اصلاح‌طلبان روشنفکر در تعیین سرنوشت سیاسی و جایگاه خود در معرض انتخاب توسط افکارعمومی جامعه شکست خورده‌اند. پزشکیان می‌تواند نوع مخاطب خود را در لایه‌های مختلف طبقه متوسط شهری و متوسط سنتی پیدا کند و راهی میان این دو بیابد تا در کنار آن با بحث عدالت‌طلبی و حل مشکلات معیشتی مردم، جامعه را از قالب توده‌وار به شبه گفتمان جامعه مدنی در درازمدت سوق دهد. پزشکیان و همراهانش می‌توانند راهی را انتخاب کند که طبقه متوسط شهری با روستانشین‌های سنتی ارتباط منافع مشترک و متقابل پیدا کنند. "حل بحران معیشت و عدالت طبقاتی در پرتو احیای دولت" راهی به سوی توازن طبقاتی در جامعه توده‌وار ایران امروز است. بنابراین، اصلاح‌طلبان صرفا نمی‌توانند همراهان ستاد پزشکیان شوند. پزشکیان می‌تواند نقش شاقول طبقه متوسط شهری و طبقه سنتی برای نجات حاشیه‌نشینی روبه‌مضاعف جامعه ایران شود. زبان ساده و بدون ریای پزشکان می‌تواند عموم مردم را با خود همراه کند و این بطن مردم هستند که رای می‌دهند و در بسیج‌دهی افکارعمومی وقتی موج رای‌دهی در جامعه شروع می‌شود؛ اکثریت روشنفکران خودبه‌خود برای اینکه از قافله عقب مردم عقب نمانند، با جامعه همراه خواهند شد. جنبش‌های اجتماعی (خرد و کلان)  در ایران، خیرش ناگهانی دارند. هیچ‌گاه از قبل مشخص نمی‌شود. ناگه با شگفتی مثل موج وارد می‌شود و اوج می‌گیرد و آنگاه مثل آب روی آتش خاموش می‌شوند. پزشکیان و همراهانش زمانی می‌توانند موج انتخاباتی راه بیاندازند که نسبت خود را با منافع عمومی و خصوصی مردم در مسیر زایش زندگی مشخص کنند. اگر پزشکیان از ته دل باور دارد که حیاتی تازه به زندگی عمومی ایرانیان ببخشد باید به این بیاندیشد چگونه در این شرایط سخت اقتصادی و سیاسی، معیشت و زندگی مردم را خواهد توانست بهبود بخشد. اگر مردم حس کنند صداقت و راستی در گفتار و عمل همراه با خلاقیت و عقلانیت در دفاع از منافع‌ملی برای احیای زندگی جامعه در باور و گام‌های استوار هر نامزد انتخاباتی موج می‌زند و او صرفا شعار نمی‌دهد، قطعا با او همراه می‌شوند و شبه‌جنبش اجتماعی در مسیر احیای زندگی در جامعه بوجود می‌آید. ایران سرزمین شگفت‌آور تحولات بزرگ در طول تاریخ است. راهبرد
Mostrar todo...
00:28
Video unavailableShow in Telegram
پزشکیان: بنده رهبری را قبول دارم و اصلا ذوب در او هستم کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم توهین کند. @eghtesadonline
Mostrar todo...
2.26 MB
Repost from امتداد
✅ پاسخ دفتر محمدجواد ظریف به ادعاهای علیرضا زاکانی: شمخانی و ولایتی ادعای سخیف زاکانی را صریحاً تکذیب کرده‌اند
اتهام نخواندن برجام دروغی جفاکارانه است ایشان تنها در صورتی می‌توانند بگوید «برجام اراده نظام نبوده» که خود و اقلیت همفکرانش را معادل نظام بداند آقای زاکانی بابت نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات، عذرخواهی کنند، تا نیاز به طرح شکایت و پیگیری از طریق مراجع قانونی نباشد
🗣دفتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین کشورمان به ادعاهای علیرضا زاکانی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1403 در برنامه میزگرد سیاسی پاسخ داد: 🔹 آقای زاکانی مدعی شده‌اند، حلقه‌ای سه‌ نفره متشکل از آقایان روحانی، ظریف و لاریجانی سند برجام را مخفی نگه داشته و حتی در اختیار سایر اعضای «کمیته ویژه هسته‌ای»، از جمله دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی (آقای شمخانی) و مشاور ویژه مقام معظم رهبری (آقای دکتر ولایتی) قرار نداده و «در نهایت محرمانگی کار را پیش بردند». 🔹اعضای نامبرده کمیته، این ادعای سخیف ایشان را صریحاً تکذیب کرده‌اند. 🔹 آقای زاکانی فراموش کرده‌اند که متن کامل برجام، و ترجمة فارسی آن، بلافاصله پس از انعقاد برجام، در وبگاه رسمی وزارت امور خارجه بارگذاری شد و در اختیار رسانه‌های کشور نیز قرار گرفت. کم‌ترین نتیجة ادعای وهن‌آمیز آقای زاکانی که سه نفر از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی بتوانند یک توافق ۱۵۵ صفحه‌ای را – که مورد تایید یک قطعنامة شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز قرار گرفته و در اختیار همه جهانیان قرار دارد – از دیده سایر مقامات نظام پنهان نگاه دارند و «در نهایت محرمانگی کار را پیش ببرند»، بدان معنی است که در موضوعی چنین مهم، تمامی ساختارهای حکومتی و نظارتی کشور همگی در طول بیش از دو سال مذاکره خدای نکرده یا خواب بوده‌اند یا ناتوان. سلب اعتماد عمومی به ساختارهای هوشیار و نهادینة جمهوری اسلامی در زمانی که همه دلسوزان کشور در پی افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات هستند، با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ 🔹چگونه آقای زاکانی ادعا می کنند برجام اراده نظام نبوده است، وقتی که این توافق در مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و شورای عالی امنیت ملی تصویب شده و مصوبة شورای عالی مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته است؟ خود ایشان در صحبت هایشان اذعان می کنند که در کمیسیون ویژة مجلس به ریاست ایشان تک تک حرف ها شنیده و به رای و نظر گذاشته شده است. 🔹سخنان دبیر شورای عالی امنیت ملی در مورد نظر نظام، در جلسة مجلس شورای اسلامی در روز تصویب برجام در مجلس و در جلسة خصوصی روز قبل از آن، معروف خاص و عام است و عجیب است که حافظة ملت و همکاران خود را این قدر کوتاه تصور کرده‌اند. بنابراین تنها در صورتی می‌توانند بگویند برجام اراده نظام نبوده که خود و اقلیت همفکرانشان را معادل نظام بدانند. 🔹نگاهی به اعترافات مذاکره‌کنندگان دیگر کشورها در کنار اسناد منتشره در کتاب «راز سر به مهر» نشان می‌دهد که اتهام نخواندن برجام دروغی جفاکارانه است. فراتر از آن، کتمان نقش وزیر امور خارجه در نگارش برجام نمایانگر مطالعه نکردن اسناد و اظهارنظر بر اساس شایعات و فضاسازی‌ها و در جهت برسازی ذلت برای ملت قهرمان ایران است. 🔹در مورد حضور آمانو مدیرکل وقت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در کمیسیون مزبور نیز آقای زاکانی روایتی را تعریف می‌کنند که باعث انبساط خاطر شد. تقاضا می شود نوار کامل آن جلسه را نیز جهت مشاهده توسط ملت شریف ایران در اختیار صدا و سیما قرار دهند. 🔹 از آقای زاکانی که خود را در معرض انتخاب توسط مردم بزرگ ایران قرار داده اند انتظار می رود بابت نشر این اکاذیب و تشویش اذهان عمومی در آستانه انتخابات، عذرخواهی کنند، تا نیاز به طرح شکایت و پیگیری از طریق مراجع قانونی نباشد./ جماران #امتداد @emtedadnet
Mostrar todo...
پاسخ دفتر محمدجواد ظریف به ادعاهای علیرضا زاکانی: شمخانی و ولایتی ادعای سخیف زاکانی را صریحاً تکذیب کرده‌اند/ اتهام نخواندن برجام دروغی جفاکارانه است/ ایشان تنها در صورتی می‌توانند بگوید «برجام اراده نظام نبوده» که خود و اقلیت همفکرانش را معادل نظام بداند

در بخشی از پاسخ دفتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین کشورمان به ادعاهای علیرضا زاکانی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1403 در برنامه میزگرد سیاسی آمده است: چگونه آقای زاکانی ادعا می کنند برجام اراده نظام نبوده است، وقتی که این توافق در مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و شورای عالی امنیت ملی تصویب شده و مصوبة شورای عالی مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته است؟ خود ایشان در صحبت هایشان اذعان می کنند که در کمیسیون ویژة مجلس به ریاست ایشان تک تک حرف ها شنیده و به رای و نظر گذاشته شده است. ایشان تنها در صورتی می‌توانند بگویند برجام اراده نظام نبوده که خود و اقلیت همفکرانشان را معادل نظام بدانند.

بنده رهبری را قبول دارم. کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم، توهین کند. مسعود پزشکیان* من در جریان مهسا امینی تنها کسی بودم که صحبت کردم و چیزی نیست که اعتقاد خود را زیر سوال ببرم؛ باید حق و حقوق همه افراد حفظ شود بنده رهبری را قبول دارم. کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم، توهین کند. آزادی از نظر من یعنی نباید باور و اعتقاد را زیر سوال ببریم. چرا با هم دعوا میکنیم؟ زندانیان سیاسی در محدوده من نیست و اگر بخواهم کاری هم بکنم، اختیاری ندارم. قطعا نوع برخورد با دانشجویان را تغییر خواهم داد. نوع برخورد با اساتید را نمی‌پذیرم و اجازه نخواهم داد که با آن‌ها برخورد شود. حتی اگر اعتقادشان با من نخواند به آنها احترام می‌گذارم. وقتی که رئیس دانشگاه بودم، روزی شنیدم معاون من به خوابگاه رفته و از خوابگاه بازرسی کردند، همان صبح تمام آن‌ها را تغییر دادم من حرف‌هایم را در مدیریت هم نشان دادم. دست تمام متخصصانی را که در ایران بمانند و به ایران خدمت کنند، می‌بوسم. اگر به ریاست جمهوری برسم، اجازه نخواهم داد دیگران در جایی که حق دخالت ندارند، دخالت کنند. *گزیده سخنرانی  در دانشگاه تهران جماران
Mostrar todo...