♤*𝓣𝓪𝓰𝓱𝓪𝓼 𝓢𝓪𝓴𝓱𝓽*♤

#خدمتکاراش‌ج‌رش‌میدن🤤🍆🙊🧻🍑 #رابطه‌داغ‌با‌خدمتکار😈 🔞🍑💦🔕🚫🧻🍭 با حس #خیسی بهشتم ناله ایی #کردم و به فکر اینکه سامیاره ❗️تو همون حالت چشم بسته #موهاشو چنگی زدم و به خودم فشردمش و با #لحن خمار از خواب لب زدم: ×اهه تند تر زبون بزن👅 اومم با زبون داغت ک.صمو ج.ر بده اهه 🍑💦 با تند تر #شدن حرکت زبونش رو چ.چولم #جیغی از لذت کشیدم و سرمو به کاناپه فشردم که با #حس داغی چیزی رو لبام👄 وحشت زده #چشمامو باز کردم و با دیدن دوتا از خدمتکارا جیغ خفه ایی #کشیدم و خواستم از زیر دستشون فرار کنم که #حمید اروم کشید #عقب و لیسی😋 به دور لبای خیسش💦 #زد و لب زد: +شیش #دلت نمیخواد❗️ دوتا ک.یر کلفت این #بهشت ابدارتو ج.ر بدن♨️ با این #حرفش بهشتم نبضی زد و تو جام شل شدم که هردو #خنده ایی کردن و حمله کردن #بهم که با فرو #رفتن مردونگی🍆 حمید داخلم جیغی از #لذت🔕 کشیدم که غرید: +شیشش #دوست داری رئیس بفهمه زنش داره زیر خدمتکاراش #ج.ر میخوره 🚫💦 بعد #حرفش دستشو گذاشت دو دهنم و عمیق شروع کرد خودشو #بهم کوبیدن که با صدای در..🚷💯 https://t.me/joinchat/ifs-hyFBKs03MDRh #وسط‌رابطه‌با‌خدمتکاراش‌شوهرش‌میادو..😱🍆🔞🩸

صدای #زنگ خونه با سختی از جام بلند شدمو به طرف در رفتم ! حتما آراز اومده بود که بریم برای #بچه خرید #سیسمونی! با خوشحالی درو باز کردم که یه مرد #سیاه‌پوش وارد خونه شدو دستشو رو دهنم گذاشتو درو از پشت #قفل کرد! از شدت ترس #جیغ خفه ای کشیدم که پرتم کرد رو زمین که ناخوداگاه #اخی زیر لب گفتمو دستمو رو شکمم گذاشتم! اون #عماد بود #عشق قدیمی من و #قاتل پدر و مادرم! با ترس عقب عقب رفتم که گفت: - خانم پارسا اومدم تورو مثل پدر و مادرت بکشم! بغضمو قورت دادمو دستمو رو #شکمم گذاشتم و گفتم: - عماد به #بچم رحم کن ...ازت خواهش میکنم! پوزخندی زدو به شکم برامدم خیره شدو گفت: - داغ خودتو و #بچتو رو دل جناب #سرگرد میزارم! یهو به طرفم #حمله‌ور شد که جیغی کشیدم و یهو.... #بیا‌ادامشو‌بخون‌بیین‌چی‌میشه😱💔 #معشوقه‌قبلیش‌به‌سراغش‌اومده‌که‌بکشتش...🚫 https://t.me/joinchat/SEW919DeFyfnpNAN

با شورت #اضافه❌ بیا چون با هر پارتش #خیس👅💦 میشی🤤👇🏿 #مرده‌داره‌با‌زن‌دومش‌سکس‌می‌کنه‌که‌زن‌اولش‌از‌راه‌می‌رسه‌و...😳😵🤭 #سکسی💦 #فول‌هیجانی‼️ #بزرگسال🔞 #هات🔥 #مخصوص‌جقیا😈 https://t.me/joinchat/zx5b_0Vq8qM5NDgx چنلش چون ممنوعه‌ست سه بار فیلتر شده پس سریع جوین شو که می‌خوام لینکش رو بردارم😬☝️🚫

رمان استاد دانشجویی میخونی بیا اینجا😌‼️ کلاسم که تموم شد کیفمو برداشتم تا از کلاس خارج شم که یهو #استاد صدام زد: _#خانوم رادفر ی لحظه وایسین کارتون دارم! پوفی کشیدم و #لعنتی زیر لب گفتم و به بچهای کلاس خیرع شدم همه بچها بهمون خیره شده بودنو از جاشون تکون نمیخوردن که یهو استاد داد زد: - برین بیرون! همه یهو از کلاس خارج شدن و موقع رفتن پچ پچ میکردن! پوفی کشیدم که اومد طرفمو گفت: _ تو واقعا با اون پسره #ازدواج کردی!تو #مااال منی! عصبی نگاش کردم و حلقه ام رو نشونش دادم که دستاشو حصار #بدنم کردو منو به دیوار چسبوند #جیغ خفه ای کشیدم که #خمار نگام کردو صوراشو نزدیک تر کرد! داشت لباشو رو لبام میزاشت که یهو...... #بدو_تاازدست_ندادییی🤭💢

سکسی ترین رمان تلگرام ورود افراد زیر سن قانونی اکیدا ممنوع☢💯 https://t.me/joinchat/kFIVJOT8-YcyZmY0 پشت گردنشو فشار دادم، روی تخت به شکم افتاده بود و سوراخ کوچولوی صورتی رنگش جلوی چشمم نبض میزد،☢💯 انگشتمو دور سوراخش کشیدم و یکدفعه فرو کردم، باسنشو سفت گرفت که چک محکمی روی باسنش زدم.☢💯 _ شل کن وگرنه خودت پاره میشی.☢💯 التمو چند بار بین سوراخ تنگ کون و بهشتش کشیدم، ☢💯 زیر دستم هق میزد و گریه میکرد، پاهاشو از هم باز کردم و یکضرب تا ته التمو فشار دادم،☢💯 چهار تا انگشتمو تا ته تو حلقش فرو کردم، دلم میخواست هر سه تا سوراخشو با هم پاره کنم..☢💯 هر سه تا سوراخاشو پر میکنه، سکس خشن و آبدار میخوای بدو جوین شو https://t.me/joinchat/kFIVJOT8-YcyZmY0

باحس 🔞زبون امیرکیارش روی شر*مگاهم🔞 چشمام از تعجب گردد شدد عنترخان هم از این کارا بلد بود؟؟؟ بابا من باغرور بیش از حدی که ازش دیده بودم اصلا فکرش روهم نمی کردم که.... بی خیال فکر کردن با مک*ی که زد.به پای*یین تنم جیغی از سر لذت کشیدم وسرش رو بیشتر به شرم*گاهم 🔞نزدیک کردم. تند تند زبو$ن میزد لعنتی خیلی حرفه ایی بود. نزدیکای ار*ضا شدنم بود احساس می کردم که سرش رو برداشت وباچشمای خمارش توی چشمای من که مطمن بودم ازشدت نیاز سرخ شده خیره شد وگفت: _خوشمزه بود.💦💦 باچشمام نگاش کردم از این حرفام بلد بود؟؟؟ اما چیزی نگفتم چون هنوز ار*ضا نشده بودم. امیرکیارش که انگار حرفم رو از تو چشمام خونده باشه پوزخندی زد وبا یه حرکت لباساش دراورد وخودش رو تنظیم کرد بین پا*هام وشروع کرد به لاپایی زدن که ا*ه کشیدنم دست خودم نبود ودستم رو فرو کردم توی موهاش وسرم روهم توی گردنش وشروع کردم به م*ک زدن گردنش که با پرشدن دا*خلم 🔞💦موهاش رو کشیدم واه عمیقی هم از دهنم بیرون اومد: +جووووون گوساله ی وحشی سک*سیه من.🤤🔞 پشت بند حرفش شروع کرد به کم*ر زدن داخ*لم.... +آ*ه......تندتررررر.....لعنتییییی.🔞🔥 کیارشم؛انگار باحرف من جر*ی تر شده باشه که باپوزخند شروع کرد به تند تند کم*رر زدن. من نمی دونستم چراا همیشهه اینطوری پوزخند میزنه؟؟الان پوزخند چه معنی داشت؟؟! کلافه پوفف ایی کشیدم که با ضربه مح*کمی💦 که زد جیغ خفه ایی کشیدم وآ*بممم انگارر بافشاررر خا*لی شد. کیارش هم خودش رو از من بیرون کشید وآ*بش روی زمین حموم ریخت.! انگار تمام جونم رو گرفته باشن. بی حال روی سکوی حموم نشستم وسرم رو به دیوار تکیه دادم تا یکم حالم جا بیاد....🔞🔞🔞🔞 ❌پارت واقعی رمان سرچ کن نبود لفت بده♨️💯 ❌بگاییی حرفه ایی🤤🔞 ❌کیارشش بسی صکصیه بیشرففف اوففف💦💦 🔥بمال رو لینک صک*صی😉🤐🔞👇👇👇👇 https://t.me/joinchat/kFIVJOT8-YcyZmY0

منبع گیفای هات #لزبین #گی و...😋 عکسای ست مخصوص بچه های LGBT#🏳‍🌈 رمان جنجالی موازات عشق با چاشنی برده ی جنسی بودن🤤🔥 #هآت‌ترین چنل #ال‌جی‌بی‌تی 🏳‍🌈✨ #اووووف پر از گیف و عکس و تکست #ال‌جی‌بی‌تیه 😱😈🤤 یبار امتحانش کن بیب 💦♨️ t.me/joinchat/AAAAAFYm2aKxxaa27S7moA t.me/joinchat/AAAAAFYm2aKxxaa27S7moA

🍼👅🍼👅🍼👅🍼👅🍼 #دونفری_از_جلو_عقب_میکننش🔞💦 وحشیانه سینه هام داخل دهنش میکشید و مک میزد آه و ناله ام رو هوا بود که با دیدن ایلیا که دستش رو پوشکش بود و مردونگیش راست شده بود زدم زیر خنده و به فریبرز اشاره کردم فریبرز با دیدن ایلیا لبخندی زد و بهش اشاره کرد جلو بیاد --میخوای مزه #بهشت مامی رو بچشی ایلیا سری تکون داد و با قرار گرفتن زبونش رو بهشتم..... https://t.me/joinchat/AAAAAFBPAY-HM8LMMC7Lxw https://t.me/joinchat/AAAAAFBPAY-HM8LMMC7Lxw #تریسام🤤💦 #ددی_مامی_بیبی_بوی🔞👅

#مردون‌گیشو در اورد و این بار محکم تر توی #‌ت‌پلیم وارد کرد. از درد جیغ بلندی زدم که هورام سرم داد کشید و گفت: داری زیر کی جر میخوری #ج‌ند‌ه؟ کی پردتو زد؟🔞💦 آه بلندی کشیدم و گفتم: #دادا‌شم...!🔞 https://t.me/joinchat/ItGoDYhDN5JlMzFh

ارباب ‌خششن ‌و شهوانی🔞 #Part7 #بهشتش یه هلوی بی مو و تنگ و تپل قربون صدقه اش رفتم که #آبش ریخت و شروع کردم گوشت لا پاشو به خوردن اروم سر #مردونگیمو رو گذاشتم رو بهشتش سر #مردونگیم رفت تو هلوش💦🔞 خیس خیس بود حشرم زد بالاتر #مردونگیمو اروم اروم تا ته کردم تو #بهشتش و شروع کردم تلمبه زدن #مردونگیمو تا ته گذاشت تو بهشت تپلش فقط از #بهشتش میکردم دیگ #مردونگیم طاقت نیاورد آبم پاچید💦 توی #واژنش ..... https://t.me/joinchat/Tm3lB8y8vZp013yX