🌿°•°اتاق تنبیه°•°🌻

🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦 اگه تنهایی بازش کـن🤫💦 پی دی اف های فانتزی میخــوای؟❌🔥 https://t.me/+_c8hjJSZ2nE0MDQ0 • ⚠️ توی این چنل +3000 تا #رمان از ژانر های خوناشامی هست🧛🔥 • ⚠️ میتونی همراه با خوندن پی دی اف های گی و لزبین لذت ببری🏳‍🌈😁 اینجا برای هر ژانر #رمان نوشته شده🔞 https://t.me/+_c8hjJSZ2nE0MDQ0 ❌❌ 1000+ رمان عاشقانه دختر پسری ❌❌ با این چنل دنیــایی فرا‌تر رو از بهترین رمان ها تجربـه کن🚫 همـراه با خوندن رمان #تصویر هم داری❌🙊    https://t.me/+_c8hjJSZ2nE0MDQ0 ‼️سسکی‌ترین و کامل‌تریـن چنل pdf تلگــــرام⚠️ https://t.me/+_c8hjJSZ2nE0MDQ0 ʰᵒˡʸ ˢᵉⁿˢᵉ ᵇᵃⁿᵉʳ https://t.me/+_c8hjJSZ2nE0MDQ0 https://t.me/+_c8hjJSZ2nE0MDQ0 🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦 ⭐️8 شب پاک⭐️

همکلاسیش پسر رییس خون آشامهاست و عاشقش شده و... 😱🩸❌ #دستش روی #صورتم نشست... 🐊چطوره همین #امشب #امتحانت کنم...هوم؟! حرفاش بوی #خطر میداد؟! چرا حس خوبی نداشتم؟! https://t.me/+qLOAQMJWInc3YzA0 https://t.me/+qLOAQMJWInc3YzA0 🔞🔥🔥🔥🔞🔥🔥🔥🔞🔥🔥🔥🔞 ⭐️12 شب پاک⭐️

پرنسی که نمیتونه ازدواج شاهش قبول کنه و به دلیل خیانت از قصر فرار میکنه و وقتی شاه پیداش میکنه میبندتش به تخت و... 😱💔🔥 وقتی #شلاقش رو به سمتی پرت کرد متوجه شدم. 🏳‍🌈🔞🔥 روی تن لرزون و #زخمیم خیمه زد و از #گردنم گرفت و #لباش مماس با لبام لب زد: انگاری این مدل زندگی رو بیشتر #دوست داری پرنس...دیگه نه #نافرمانی میکنی و نه پات برای #فرار باز میشه...🍆🍑🔞🔥 گـــــ🏳‍🌈ــــی شـــ👑ـــاه پرنـ✨ـس اجبـ🔞ـاری https://t.me/+qLOAQMJWInc3YzA0 https://t.me/+qLOAQMJWInc3YzA0 ⭐️12 شب پاک⭐️

معلم برادرش عاشقش میشه و توی ماشین گیر میارتش و بهش نزدیک میشه و... 😱🔥 از #درد فشرده شدن بازوش #نالید و گفت: #ولم کن رادمهر...میخوام #پیاده بشم... نمیتونستم بزار توی این #وضعیت و با حرف هایی که زده شد بزاره و بره. #قفل در رو زدم و... https://t.me/+v-SAldmGjpE0YjY0 https://t.me/+v-SAldmGjpE0YjY0 🔞🔞🔞🔥🔥🔥🔞🔞🔞🔥🔥🔥🔞🔞 ⭐️8 شب پاک⭐️

✨چنلی با سه رمان متفاوت و ناب✨ لیتل بویی که از دو ددیاش همزمان باردار میشه و سه قلو زایمان میکنه و... 🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞 #سینه ی سفید و #نیپل صورتی رنگ نکیسا رو وارد دهنش کرد و میون ناله های پر #لذتش بلعید و مکید و #بوسید! #کوهیار با ضربه ای #عمیق و با ناله ای مردونه و از ته حلقش توی #رادین خالی کرد و روی جسم نیمه #عضلانیش فرود اومد. پسرک لبخندی با عشق زد که روی مو هاش رو بوسید و سریع روی لبای #نکیسا رو هم بوسید که پسرک ناز و پر از حساسیتش رو نرنجونه و روی تخت دراز کشید و دمی #عمیق گرفت و بازدمی آروم رو #فوت کرد و لب زد: خیلی عالی بود #عزیزای دلم! 🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞 گــــ🏳‍🌈ــــی اسمــــتریسامــ🔞ــــات لــــ❤️‍🔥ـــاو https://t.me/+qLOAQMJWInc3YzA0 https://t.me/+qLOAQMJWInc3YzA0 ⭐️12 شب پاک⭐️

پسر شر و شیطون کلاس عاشق معلم خوشگل و فرنگی کلاسشون میشه و هر جور شده اونو ماله خودش میکنه و... 🔞🔥📚❤️ با #خنده ای که با صدای #دورگه ی #خمارش بود لب زد: خیلی #سکسی هستی آقا #معلم... چنگی به بازوش زدم و با نیمی از نفسم لب زدم: #شاهان... #آهههه... https://t.me/+0U16oRkwJ8w1NmQ0 🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞 ⭐️8 شب پاک⭐️

_با انگشت ارض*ام کن. اخم کرده سر سمتم چرخاند و کیسه بوکس را نگه داشت. _گمشو بچه. ارض*ا بلدی تو؟ با درد تیشرت عرق کرده اش را گرفتم و کشیدم. _میگن قبل پریودی اگه ارض*ا بشم دردم میره. نمیخاد کار زیادی کنی من...من زود میام. عصبی بلندم کرد و روی میز مرا نشاند. _تو گه خوردی تایم ارض*ا شدنتو میدونی. _لطفا غیاث جونم ببین تمیز کردم خودمو. تیشرتم را بالا دادم که عصبی چشم بست و بعد کمربندش را باز کرد. _با یه چی دیگه ارض*ات میکنم. تا تو باشی دلت هوس انگشت نکنه! https://t.me/+MXHnY4PizK82MTA0 https://t.me/+MXHnY4PizK82MTA0 ملیسا دختر نوجوونی که گیر مرد بزرگ وگنده ای میوفته و هرشب باید تمکین کنه🔞

دکتر لوسی که اسیر یه مرد قلدر و غیرتی میشه و اون رو بزور برای خودش میکنه🥺🔥 #عضوم توسط #انگشت هاش اختیار هر کاری رو ازم گرفت و آه #عمیقی کشیدم که #خندید و به چهره ی #ملتهبم خیره شد و لب زد: میخواستم خودت #بخواییش و تا اون موقع صبر میکردم اما حالا که بحث رفتنه بهتره بفهمی برای کی هستی... هنوز حرفش تموم نشده بود که از #بازوم گرفت و سمت #اتاقی کشید. بعد از ورود در رو #قفل کرد و سمت #تخت بردم و #پرتم کرد روش و تا خواستم تکونی #بخورم اومد روم و قبل اینکه #لباش دوباره لبام رو #شکار کنه لبام رو #فرو بردم توی دهنم و سرم رو برگردوندم. سرش رو #نزدیک و نزدیک تر آورد و #نفس داغش رو توی صورتم #خالی کرد. واقعا عین گرگ #گرسنه ای شده بود و #میترسیدم نگاهش کنم! 🔞🔥🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔥🔥 https://t.me/+v-SAldmGjpE0YjY0 https://t.me/+v-SAldmGjpE0YjY0 🔞🔥🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔥🔥 ⭐️8 شب پاک⭐️

_سکس دهانی چطوریه غیاث؟ غیاث متعجب به عروس کوچکش چشم دوخت. _اینو کی یادت داده تخم سگ؟ ملیسا ترسیده کمی جلوتر رفت و آرام گفت: _دخترا تو مدرسه گفتن شوهرت واست بخوره حال میده. غیاث با خشم دخترک را بالا کشید و روی پایش نشاند. _گه خوردن. همین مونده من واسه تو بلیسم. بعد همه جا بگن غیاث لیسره. ملیسا از لحن تند غیاث بغض کرد. _مگه منو دوست نداری؟ پس چرا قبول نمیکنی من که همه کار واست کردم. _تو فقط بلدی زیرم ناز کنی، کی واسم خوردی؟ ملیسا با چشم های پر اب به غیاث زل زد و بعد بین پاهایش نشست. _تو که منو دوست نداری ولی من میخورم تا بفهمی چقدر دوست دارم. مردانگی بزرگی غیاث را در دست گرفت و... https://t.me/+MXHnY4PizK82MTA0 https://t.me/+MXHnY4PizK82MTA0 ⭐️8 شب پاک⭐️

- لای پاتو باز کن! ترسیده به مرد هیکلی رو به روم خیره شد و پاهای لختم و جمع کردم! عصبی اخمی کرد و غرید... - پاتو بار کن ببینم دختر جون! کاریت ندارم میخوام ببینم آک بندی یا نه! نیشخندی می زنه و صدای ارباب از پشت پرده میاد! - عطا دختره اگه اکبند نباشه میتونی بدوزیش؟! اون عمارت در و پیکر نداره هر کی میاد از دخترا یه فیضی می بره! https://t.me/+yvcqN5amKAsyOGU0 https://t.me/+yvcqN5amKAsyOGU0 ⭐️12 شب پاک⭐️