Jeqnemût/ ژەقنەمووت
ژەقنەمووت وشەیەکی لێکدراوە؛ ژەقنە بە واتای فرە تاڵ دێت کە بە عەرەبی و فارسی پێی دەوترێت زەقوم/زقوم واتە مێوەی دۆزەخییان. بەری دارێکی هیندیە کە هەرە تاڵ و تۆخ و ڕەشە! مووت واتە تام و بۆن کردنی خۆراک. هەر دوو وشەکە پێکەوە واتە تام و بۆنی زۆر تاڵ @jeqnemut
Mostrar más1 737
Suscriptores
+224 horas
Sin datos7 días
-830 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
یک سوم یخ تابستانی شمالگان از دست رفته، اقیانوسها ۳۰ درصد بیشتر اسیدی شدهاند – و از آنجا که هوای گرم به نسبت هوای سرد، بخار آب بیشتری جذب میکند – اتمسفر بر فراز اقیانوس به شکلی تکاندهنده، پنج برابر بیشتر از قبل آب جذب خود دارد و این شانس شکلگیری سیلابهایی مهلک را بشدت افزایش میدهد.
@jeqnemut
برخی جلیقهزردها را به خاطر نداشتن یک چشمانداز کلی نقد کرده اند و آنها را بر لبه بیگانهستیزی، بسته بودن و هویتی بودن دیده اند. گرابر میگوید این اصولا نوعی مغالطه است. «در اقتصاد مالی تنها کسانی که به ابزارهای خلق پول نزدیکترند در موقعیتی هستند که زبان یونیورسالیسم را به کار ببندند، در نتیجه هر ادعای سیاسی که بر نیازها یا منافع جزیی بنا شده بود، نوعی ابراز سیاست هویت تلقی میشد، و در مورد پایگاه اجتماعی جلیقهزردها نیز تصوری جز این وجود ندارد که آنها نوعی شبهـفاشیسم هستند.» به تعبیر گرابر، مکرونیستها کسانی هستند که فکر میکنند تجسم یونیورسالیسم هستند، فهم آنها از امر یونیورسال به سختی در بازار ریشه کرده. جلیقهزردها در این وضعیت از هر امکانی برای یونیورسال شدن محروم شده اند. حالا اگر کسی به جای اینکه به سرنوشت سیاره فکر کند، نیازهای مادی خانوادهاش را در نظر داشته باشد، گویی دارد هویت جزیی خود را بیان میکند. «این پافشاری عجیب هنوز وجود دارد که جلیقهزردها فاشیست هستند حتی اگر خودشان تا الان متوجه نشده اند.»
@jeqnemut
لیبرالیسم تاریخی طولانی از تلاش برای نامشروع ساختن مخالفتها با خود را پشت سر دارد- با انگ زدن به مخالفانش مثلا بهعنوان «استالینیست»، «فاشیست» یا هر چیز دیگر. این دقیقا همان چیزی است که حالا دارد برای لفظ «پوپولیسم» اتفاق میافتد. امروزه این واژه بهشکلی گسترده توسط لیبرالها مورد استفاده قرار میگیرد تا نیروهای تودهای که اکنون علیه حاکمیت آنها سر به شورش برداشتهاند را بهعنوان چیزی نامشروع مردود اعلام کنند.
@jeqnemut
مارکس میگفت قلمروی آزادی وقتی آغاز میشود که قلمروی ضرورت را پشت سر گذاشته باشیم. اگر غذای کافی برای خوردن نداشته باشید، اگر از آموزش و خدمات درمانی بسنده محروم باشید، آنگاه آزادی هیچ معنایی ندارد. نقش سوسیالیسم این است که این ضروریات را تأمین کند و نیازهای انسانی اساسی را برآورده سازد تا مردم آزاد باشند که دقیقاً همان کاری را که میخواهند انجام دهند. بنابراین، میتوان گفت که نقطهی پایان گذار سوسیالیستی ــ و حتا نقطهی پایان ساختن یک جامعهِی کمونیستی ــ جهانی است که در آن، قوا و ظرفیتهای فردی به طور کامل از غل و زنجیر محدودیتها و نیازهای آدمی رها شده باشند. بنابراین، بهجای گفتن از اینکه جناح راست بر ایدهی آزادی فردی انحصار دارد باید این ایده را به نفع خود سوسیالیسم بازپس بگیریم.
بااینهمه، مارکس خاطرنشان میسازد که ایدهی آزادی همیشه همچون شمشیری دولبه بوده است. او این موضوع را به روشی جالب بررسی میکند به ویژه زمانیکه به جایگاه کارگر میپردازد. او میگوید در جامعهی سرمایهداری، کارگر به معنایی دوگانه آزاد است. او آزاد است، به این معنا که میتواند نیروی کارش را به هر کسی که میخواهد و با هر شرایطی که در نظر دارد عرضه کند، اما در عین حال، «ناآزاد» است زیرا هرگونه کنترلی بر وسایل تولید را از دست داده است. به بیان دیگر، او مجبور است نیروی کارش را واگذار کند تا زنده بماند. بنابراین، یک آزادی دولبه دارید و به نظرم مارکس در بررسی این مسأله بسیار دقیق است. مارکس در فصل «دربارهی روزِ کاری» (سرمایه، فصل دهم) قضیه را اینگونه بیان میکند. سرمایهدار آزاد است که به کارگر بگوید: «من میخواهم تو را با کمترین دستمزد و بیشترین ساعاتِ ممکن کار استخدام کنم. من از تو این را میخواهم.» سرمایهدار آزاد است که در جامعهی بازاربنیاد چنین کند زیرا همانطور که میدانیم، در این جامعه هرچیزی قیمتگذاری و به حراج گذاشته میشود. از سوی دیگر، مارکس میگوید کارگران آزادند که بگویند: «تو حق نداری مرا مجبور میکنی هر روز 12 ساعت کار کنم. تو حق نداری این کارها را بکنی». مارکس همچنین میگوید که با توجه به سرشت جامعهیِ بازاربنیاد، هم کارگر و هم سرمایهدار هر دو در خواستهیشان محقاند. البته آنها چیزهای اساساً متفاوتی را میطلبند. مارکس میگوید: «بنابراین، طبق قانون مبادله، آنها هر دو به یک اندازه محقاند؛ اما میان حقوق برابر، زور است که تعیین تکلیف میکند.» یعنی، پیکار میان سرمایه و کار ــ که البته ضرورتاَ خشونتبار نیست اما گاهی میتواند چنین باشد. حقیقتاً پیکار میان سرمایه و کار است که تعیین میکند کارگر هر روز چند ساعت باید کار کند، دستمزدش چهقدر باید باشد و شرایط کارش چگونه باید باشد.
@jeqnemut
Repost from ادبیات دیگر
وا تۆفانێک بەڕێوەیە
چ تۆفانێ!
تۆفانی هەزارەزیلەی
گەدەی برسی و
مستەکۆڵەی ڕوو لە کورسی و
ڕووی وەک خەزەڵی خەزانە
تۆفانی کۆتەرەی دار و
پەردووی زنج و
پەڕ و باڵی هەڵوەریوی ڕەوەزانە؛
تۆفانی کراسی ڕەش و
گرمەی هەرەسی بێدەنگی و
قرمەی دەرگەی قەفەزانە؛
ئەو تۆفانەی من دەیبینم
گوێچکەی نییە بۆی بخوێنی،
لینگی نییە سندمی کەی،
قاسەی نییە تێی بئاخنی،
ملی نییە لە داری دەی!
چی لێ دەکەی؟
دە پێم بڵێ چی لێ دەکەی؟
تۆفانێکە و هەر مل دەنێ:
دەمی نییە،
تا بە پارووی بەرماوەی خۆت قەپاتی کەی!
قوونی نییە،
تا بە کورسیی کاغەزینت خەڵاتی کەی!
دە دابەزە،
دە داگەڕێ،
دە چاویلکەی ڕەش وەلانێ
وا تۆفانێک بەڕێوەیە،
من دەیبینم، چ تۆفانێ!
عەبدوڵڵا پەشێو
•••
اینک توفانی در راە است
چە توفانی!
در جمعیت بیشمار کودکان
توفانِ اخگر زیر خاکستر
از زیرِ ناف تا رانِ گرسنە
مشتِ بستە رو بە کرسی
رویَش چون خزانی کە میریزد.
توفانِ نیمسوز درخت و
حجلەی چماق و
پر و بالِ فروریختەی سنگهای چینبرچینشدەی کوە
توفانِ جامەی سیاە و
غرش بهمن سکوت و
نالهی درگە قفس.
توفانی کە من میبینم
گوش شنیدن ندارد
و نه پایی به قصد زنجیر
گاوصندوق ندارد تا آکندهاش کنی
و نه گردنی برای دار.
پس چه میشود کرد؟
بە من بگو چه؟
این توفانیست در تکرار خویش
دهان ندارد تا با لقمەی ماندەی خود بندش کنی
و نه ماتحتی
تا با صندلی کاغذیت خلعتش دهی.
پس پیادە شو
فرود آی
و چشمبندت را بردار
کە توفانی در راه است
من دارم میبینم... چە توفانی!
عبدالله پشیو|ترجمه: سارا سادقزادە
@adabyatedigar|#Poem
Em ber malan tejî mare
Ez dişewitim ava sar e
Sibê werim te bibînim
Êvar herim histû xwar e
Îro dîsa îro dîsa ez dimirim
Îro dîsa...
@jeqnemut
Koma Amed - ÎRO DÎSA (Official Audio © Kom Müzik).mp311.41 MB
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
🔻 جنگهای تمدنزدایی؛ پدران، پسران و انگورهای تلخ
حمید بوزارسلان
مترجم: رضا صالحینیا
🔸حمید بوزارسلان، مورخ و اندیشمند علوم سیاسی، استاد مدرسهی عالی علوم اجتماعی پاریس (EHESS) و متخصص مطالعات خاورمیانه و مسئلهی کوردها است. او در این نوشتار از دریچهای متفاوت بە جنگ کنونی غزە مینگرد و سعی میکند آن را در تداوم مجموعه جنگهای اخیر دنیا تحلیل کند، جنگهایی کە در حال «تمدنزدایی» از جهان هستند.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
🔗 https://govarikomar.com/جنگهای-تمدنزدایی-پدران،-پسران-و-ان/
@govarikomar
«ورسای جایی است که وقتی جمهوری تهدید شد در آن پناه گرفت.»
@jeqnemut
ماحصل این تولید، فضای نابرابریست که در آن زندگی میکنیم. از پوشاک و اسباب منزل گرفته تا مالهای تجاری و مراکز فرهنگی که هر کسی توان حضور در آنها را ندارد. بله این فضاییست که فقرا را ناتوانتر و ثروتمندان را توانمندتر میکند. طراحی، اتاق فکر این تولید است و به تبع آن طراحان (از طراحان شهر گرفته تا طراحان مد) سربازان پیاده این لشکر سرکوب هستند که نهتنها مردم را در فرآیندهای این تولید مشارکت نمیدهند بلکه محصول را بهگونهای طراحی میکنند که امکان دسترسی به آن برای خیل عظیمی از مردم ناممکن است.
@jeqnemut
Photo unavailableShow in Telegram
لەوەتەی هەنگاویان بەرەو ساز کردنی دەوڵەت-نەتەوەی ئێرانی هەڵێناوە، ئەو زنجیرەیان لە مل نەکردووینەتەوە.
@jeqnemut