مغان نگین آذربایجان

📽 بازنشر/ مصاحبه چالشی صادق الحسینی، اقتصاددان، با دکتر محمود احمدی‌نژاد / ۱ ➖ منتشرشده در اقتصادآنلاین در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ @dolatebahar

🔴 اولین تصاویر از شورای نگهبان درحال بررسی صلاحیت کاندیداها @dolatebahar

📽 رهبر انقلاب: انتخاباتی که پیش روی ماست، کار بزرگی ست. این انتخابات یک پدیده پردستاورد است. این انتخابات که در پیش روی ماست، اگر ان شاءالله با خوبی و شکوه و عظمت برگزار شود، یک دستاورد بزرگ برای ملت ایران است. بعد از این حادثه تلخ، مردم جمع شوند و با آراء بالا مسئول بعدی را انتخاب کنند. این در دنیا انعکاسش، انعکاس فوق العاده ایست. ملت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیده بین المللی منافع خودش را حفظ کند و عمق راهبردی خودش را تثبیت کند و ظرفیت ها و استعدادهای طبیعی و انسانی خود را به مرحله بروز و ظهور برساند و کام مردم را شیرین کند و همچنین بتواند حفره ها و رخنه های اقتصادی و فرهنگی را پر کند احتیاج دارد به یک رئیس جمهور فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب. @dolatebahar

📽 دکتر احمدی‌نژاد پس از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری و خروج از وزارت کشور، در جمع مردم حاضر شد @dolatebahar

📽 فوری/ دکتر احمدی‌نژاد اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می کند @dolatebahar

اما دیدیم که غايت همه شعارها و بلند پروازی ها در نحوه اداره کشور چه فجایعی را به وجود آورد و چه پسرفت هایی را متوجه مردم و کشور کرد.

🔵 احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بعدی ایران است! ✍ جعفر بخشی بی‌نیاز (نویسنده و روزنامه‌نگار) ♦️ عصبیت و کلافگی از شرائط زندگی و دشواری معیشت و درد نان ؛ مجال زیستن را از بسیاری سلب کرده تا به آن جا که گروه گروه به دنبال عامل اصلی گره گشایی از این اوضاع اسف بار در میدان ۷۲ نارمک اند. ته بن بست هدایت. مردمی سر خورده و مایوس که دیگر نه تن که ذهن و جانشان هم خسته ی این روزگار است‌.‌ خواب هایشان از خیال فردا مخدوش و اوقاتشان موجب کلافگی ست. روایتی از استیصال دارند و داستانی از درمانده گی. مردمی که دلشان به هیچ کس قُرص نیست ؛ پناه و تکیه گاهی ندارند جز محمود احمدی نژاد. مردمی که به وضوح دیدند راویان کابوس در این چند سال چگونه خواب خوش را از چشم ها ربودند‌ و آتیه شان را به سمت اندوه و بدگمانی بردند. مردمی که منتظرند نسخه هایشان در همان کوچه هدایت پیچیده شود تا دردها را درمان کنند و چشم به مداوا داشته باشند. ◻️ وقتی اسطوره ها و نخبگان و نام آوران عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به کنج عزلت و خانه نشینی می روند ؛ پیرایش اندیشه خواه ناخواه متوقف می شود و تحلیل و تفکر انتقادی متوقف می گردد. اندیشه های سترگ اما هر کجا که باشند ؛ حتی در همان بن بست هدایت ؛ به اندیشیدن و گام نهادن روی میدان مین خطر می کنند و به اصلاح امور مردم در هر شرائطی اهتمام می ورزند. رشد و پویش و بالنده گی در روان احمدی نژاد حتی در دوران سکوت به امکانی برای کاویدن و مکاشفه بدل شد‌. مشق تسلیم و اطاعت نکرد و دنبال انشاء مشق معرفت و فردیت‌ بود‌. او می دانست آنها که فربه شدن خود را در اطاعت دیگری می بینند ؛ بی تردید فرصت فردیت را از دیگری می گیرند‌. و احمدی نژاد فرصت خلاقانه برای بر ساختن خویش را آگاهانه بلد بود. چرا که هماره هویت خویش را با حریت گره زد و صد البته در گره گشایی پیش تاز بود. احمدی نژاد با آن که در مسئولیت اجرایی کشور نبود ؛ اما میانجی گفتگو بود و با جان به گفتگو با جهان بیرون نشست. رمز گشایی از ناگفته ها در کلام احمدی نژاد متجلی شد و کلمات و واژه ها را به استدلال بنا کرد و به آن استحکام داد. ◻️ حالا و در شرائطی خطیر و حساس احمدی نژاد شاهد و ناظر استیصال نسلی است که پای ساختن زندگی، زندگی کردن را سرکوب کردند و سرخوردگی های خود را به دفعات با رنج و درد به زندگی سپردند. صحنه های نبرد دشوار مردم کوچه و خیابان ؛ میان دلشوره های معیشت و دلواپسی های را دید و با تراژدی استحاله شدن در زیستی که در زوال روزمره گی ها فرصت زندگی کردن ها را از آدمی میگیرد و به فرسایشی تدریجی بدل میکند ؛ آشنا کرد. تراژدی تجربه بغرنج آدم های سرخورده ناامید و نگران. وقتی فریه شدن زندگی ؛ فرصت فردیت و فروغ آن را بگیرد ؛ ثروت تنها غروبی از زیستن می سازد نه طوعی که راهی به روشنایی بگشاید‌. ثروت زائد در میان مدعیان خدمت به مردم تنها توانست زوائد و ضایعات را برایشان بخرد و محبوبیت را از آنها باز پس گرفت. گرچه ما اینجا نه پای زندگی عالی که برای زندگی معمولی هم فردیت را به کل باخته ایم تا با قربانی کردن سرمایه وجودی مایه و موجودی لازم برای زندگی ساختن را تامین کنیم. حال همه ی ما بد است. و این را احمدی نژاد به خوبی میداند‌ وقتی زندگی کردن به پای زندگی ساختن ذبح شود ؛ خرسندی از خود سخت شده و شور زندگی به شرم بازندگی تبدیل می شود‌. به حس از خود بیگانگی. و از خود بیگانگی نه روایت زندگی که عین بردگی ست. ◻️ احمدی نژاد اینک در محیطی جدید و میان آدمهایی که جهانی متفاوت و متضاد از ثروتمندان دارند ؛ در بلاتکلیفی بین آمدن یا نیامدن است‌.‌ او اگر در این ایستگاه متوقف شود ؛ بلاشک به خودش و تمام مردم ایران ستم کرده است‌ و زخم بر خودش و مردم زده است. آنها هم که به تایید نشسته اند بر این خطر ریسگ نمی کنند و بیش از این میان خود و مردم جدایی نمی اندازند. حالا که دیگران زندگی را برای مردم جهنم کرده اند و حاصلی جز فرسوده گی و خستگی را به خانه های مردم نیاورده اند ؛ چه کسی جز محمود احمدی نژاد می تواند بر این شب تیره قبا بیندازد و تاریکی را از مردم بگیرد و روشنایی و نور را سوغات بیاورد.‌ احمدی نژاد حتما خواهد آمد. حضور او هم مشارکت را پلکانی به اوج می برد و برای یک انتخاب آگاهانه مردم را متمایل به شرکت در انتحابات می کند و میان مردم و صندوق آشتی می اندازد و هم کِشتی به گل نشسته را به حرکت در می آورد و به مقصود می رساند. در این چند سال پشت سر احمدی نژاد خیلی حرفها زده شد. ◻️ خيلیها در مقام سخن و موضع به پند و اندرز نشستند و عده ای دیگر به هتاکی و پرده دری رسیدند‌ و وانمود كردند كه همه گرفتاری های سياسی و اقتصادی و حتی اجتماعی ايران از ناکارآمدی دولت احمدی نژاد بوده است‌.

اما دیدیم که غايت همه شعارها و بلند پروازی ها در نحوه اداره کشور چه فجایعی را به وجود آورد و چه پسرفت هایی را متوجه مردم و کشور کرد. 💎💎💎💎💎💎 مغان نگین آذربایجان @mughanneginazar

🔵 احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بعدی ایران است! ✍ جعفر بخشی بی‌نیاز (نویسنده و روزنامه‌نگار) ♦️ عصبیت و کلافگی از شرائط زندگی و دشواری معیشت و درد نان ؛ مجال زیستن را از بسیاری سلب کرده تا به آن جا که گروه گروه به دنبال عامل اصلی گره گشایی از این اوضاع اسف بار در میدان ۷۲ نارمک اند. ته بن بست هدایت. مردمی سر خورده و مایوس که دیگر نه تن که ذهن و جانشان هم خسته ی این روزگار است‌.‌ خواب هایشان از خیال فردا مخدوش و اوقاتشان موجب کلافگی ست. روایتی از استیصال دارند و داستانی از درمانده گی. مردمی که دلشان به هیچ کس قُرص نیست ؛ پناه و تکیه گاهی ندارند جز محمود احمدی نژاد. مردمی که به وضوح دیدند راویان کابوس در این چند سال چگونه خواب خوش را از چشم ها ربودند‌ و آتیه شان را به سمت اندوه و بدگمانی بردند. مردمی که منتظرند نسخه هایشان در همان کوچه هدایت پیچیده شود تا دردها را درمان کنند و چشم به مداوا داشته باشند. ◻️ وقتی اسطوره ها و نخبگان و نام آوران عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به کنج عزلت و خانه نشینی می روند ؛ پیرایش اندیشه خواه ناخواه متوقف می شود و تحلیل و تفکر انتقادی متوقف می گردد. اندیشه های سترگ اما هر کجا که باشند ؛ حتی در همان بن بست هدایت ؛ به اندیشیدن و گام نهادن روی میدان مین خطر می کنند و به اصلاح امور مردم در هر شرائطی اهتمام می ورزند. رشد و پویش و بالنده گی در روان احمدی نژاد حتی در دوران سکوت به امکانی برای کاویدن و مکاشفه بدل شد‌. مشق تسلیم و اطاعت نکرد و دنبال انشاء مشق معرفت و فردیت‌ بود‌. او می دانست آنها که فربه شدن خود را در اطاعت دیگری می بینند ؛ بی تردید فرصت فردیت را از دیگری می گیرند‌. و احمدی نژاد فرصت خلاقانه برای بر ساختن خویش را آگاهانه بلد بود. چرا که هماره هویت خویش را با حریت گره زد و صد البته در گره گشایی پیش تاز بود. احمدی نژاد با آن که در مسئولیت اجرایی کشور نبود ؛ اما میانجی گفتگو بود و با جان به گفتگو با جهان بیرون نشست. رمز گشایی از ناگفته ها در کلام احمدی نژاد متجلی شد و کلمات و واژه ها را به استدلال بنا کرد و به آن استحکام داد. ◻️ حالا و در شرائطی خطیر و حساس احمدی نژاد شاهد و ناظر استیصال نسلی است که پای ساختن زندگی، زندگی کردن را سرکوب کردند و سرخوردگی های خود را به دفعات با رنج و درد به زندگی سپردند. صحنه های نبرد دشوار مردم کوچه و خیابان ؛ میان دلشوره های معیشت و دلواپسی های را دید و با تراژدی استحاله شدن در زیستی که در زوال روزمره گی ها فرصت زندگی کردن ها را از آدمی میگیرد و به فرسایشی تدریجی بدل میکند ؛ آشنا کرد. تراژدی تجربه بغرنج آدم های سرخورده ناامید و نگران. وقتی فریه شدن زندگی ؛ فرصت فردیت و فروغ آن را بگیرد ؛ ثروت تنها غروبی از زیستن می سازد نه طوعی که راهی به روشنایی بگشاید‌. ثروت زائد در میان مدعیان خدمت به مردم تنها توانست زوائد و ضایعات را برایشان بخرد و محبوبیت را از آنها باز پس گرفت. گرچه ما اینجا نه پای زندگی عالی که برای زندگی معمولی هم فردیت را به کل باخته ایم تا با قربانی کردن سرمایه وجودی مایه و موجودی لازم برای زندگی ساختن را تامین کنیم. حال همه ی ما بد است. و این را احمدی نژاد به خوبی میداند‌ وقتی زندگی کردن به پای زندگی ساختن ذبح شود ؛ خرسندی از خود سخت شده و شور زندگی به شرم بازندگی تبدیل می شود‌. به حس از خود بیگانگی. و از خود بیگانگی نه روایت زندگی که عین بردگی ست. ◻️ احمدی نژاد اینک در محیطی جدید و میان آدمهایی که جهانی متفاوت و متضاد از ثروتمندان دارند ؛ در بلاتکلیفی بین آمدن یا نیامدن است‌.‌ او اگر در این ایستگاه متوقف شود ؛ بلاشک به خودش و تمام مردم ایران ستم کرده است‌ و زخم بر خودش و مردم زده است. آنها هم که به تایید نشسته اند بر این خطر ریسگ نمی کنند و بیش از این میان خود و مردم جدایی نمی اندازند. حالا که دیگران زندگی را برای مردم جهنم کرده اند و حاصلی جز فرسوده گی و خستگی را به خانه های مردم نیاورده اند ؛ چه کسی جز محمود احمدی نژاد می تواند بر این شب تیره قبا بیندازد و تاریکی را از مردم بگیرد و روشنایی و نور را سوغات بیاورد.‌ احمدی نژاد حتما خواهد آمد. حضور او هم مشارکت را پلکانی به اوج می برد و برای یک انتخاب آگاهانه مردم را متمایل به شرکت در انتحابات می کند و میان مردم و صندوق آشتی می اندازد و هم کِشتی به گل نشسته را به حرکت در می آورد و به مقصود می رساند. در این چند سال پشت سر احمدی نژاد خیلی حرفها زده شد. ◻️ خيلیها در مقام سخن و موضع به پند و اندرز نشستند و عده ای دیگر به هتاکی و پرده دری رسیدند‌ و وانمود كردند كه همه گرفتاری های سياسی و اقتصادی و حتی اجتماعی ايران از ناکارآمدی دولت احمدی نژاد بوده است‌.