cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

انجمن فرهنگی خیام

کانال ارتباطی انجمن فرهنگی خیام نورنبرگ علاقه مندان می‌توانند آگاهی های لازم نسبت به برنامه های انجمن فرهنگی خیام را از این کانال دنبال نمایند. سپاس از اینکه با ما هستید.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
345
Suscriptores
Sin datos24 horas
-27 días
-730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

00:41
Video unavailableShow in Telegram
رامیز روشن: یاواش یاواش سئودیم سنی
Mostrar todo...
8.00 MB
آثار پابلو نرودا: پستچی، من هستم، خاطرات من، ما بسیاریم، اشعار تکمیلی، اقامت بر روی زمین، سروده های همگانی و مجموعه اشعار ترجمه شده به فارسی احمد شاملو و ...
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
پابلو نرودا، در ۱۲ ژوئیه سال ۱۹۰۴ در شهر پارال شیلی بدنیا آمد. او از کودکی به نوشتن مشتاق بود و در سن ۱۳ سالگی شاعری شناخته شده بود. با رفتن به دانشگاه شیلی در سانتیاگو و انتشار مجموعه شعرش شهرت او بیشتر شد و با شاعران و نویسندگان دیگر آشنا شد. مدتی به عنوان کارمند دولت شیلی به برمه و اندونزی رفت. در همین دوره جنگ داخلی اسپانیا در گرفت. نرودا در جریان این جنگ بسیار به سیاست پرداخت و هوادار کمونیسم شد. پس از شروع سرکوبی مبارزات کارگری و حزب کمونیست او سخنرانی تندی بر ضد حکومت کرد و پس از آن مدتی مخفیانه زندگی می‌کرد.کمتر کسی را در عرصه شعر معاصر جهان می‌شود یافت که مانند پابلو نرودا محبوب باشد. نرودا را می‌توان شاعر زندگی دانست، شعرهای او ماندگار و همیشگی است. این ماندگاری شاید به دلیل نگاه بدون مرز و با شفقت او به انسان و زندگی است. وی در سال ۱۹۵۰ جایزه بین‌المللی صلح و در سال ۱۹۷۱ میلادی برنده جایزه نوبل ادبیات شد. سرانجام در ۲۳ سپتامبر سال ۱۹۷۳چند روز پس از کودتای ژنرال پینوشه و کشته شدن آلنده در سن ۶۹ سالگی درگذشت.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
نان را، هوا را، بهار را، از من بگیر اما خنده‌ات را هرگز تا چشم از دنیا نبندم. پابلو نرودا
Mostrar todo...
00:29
Video unavailableShow in Telegram
💥زندگی وزن  نگاهی ست... که درخاطره ها میماند..... #سهراب سپهری
Mostrar todo...
5.61 MB
💥سادگی_مردم_و_زرنگی_کدخدا #شاد روان محمد قاضی، مترجم پیشکسوت و بلندآوازه کشورمان در کتاب #خاطراتش روایت می کند : ✍️در پنجمین سالی که به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمده بودم، دولت وقت تصمیم گرفت برای خانوارها کوپن ارزاق صادر کند. جنگ جهانی به پایان رسیده بود اما کمبود ارزاق و فقر در کشور هنوز شدت داشت. من به همراه یک کارمند مامور شدم در ناحیه طالقان آمارگیری کنم و لیست ساکنان همه دهات را ثبت نمایم. ما دو نفر به همراه یک ژاندارم و یک بلد راه سوار بر دو قاطر به عمق کوهستان طالقان رفتیم و از تک تک روستاها آمار جمع آوری کردیم. در یک روستا کدخدا طبق وظیفه اش ما را همراهی می نمود. به امامزاده ای رسیدیم با بنایی کوچک و گنبدی سبز رنگ که مورد احترام اهالی بود و یک چشمه باصفا به صورت دریاچه ای به وسعت صدمتر مربع مقابل امامزاده به چشم می خورد. مقابل چشمه ایستادیم که دیدم درون آب چشمه ماهی های درشت و سرحال شنا می کنند. ماهی کپور آنچنان فراوان بود که ضمن شنا با هم برخورد می کردند. کدخدا مرد پنجاه ساله دانا و موقری بود ، گفت : آقای قاضی، این ماهی ها متعلق به این امامزاده هستند و کسی جرات صید آنان را ندارد.چند سال پیش گربه ای قصد شکار بچه ماهی ها را داشت که در دم به شکل سنگ درآمد، آنجاست ببینید. سنگی را در دامنه کوه و نزدیک چشمه نشان داد که به نظرم چندان شبیه گربه نبود. اما کدخدا آنچنان عاقل و چیزفهم بود که حرفش را پذیرفتم. چند نفر از اهل ده همراهمان شده بودند که سر تکان دادند و چیزهایی در تائید این ماجرای شگفت انگیز گفتند. شب ناچار بودیم جایی اتراق کنیم. به دعوت کدخدا به خانه اش رفتیم. سفره شام را پهن کردند و در کنار دیسهای معطر برنج شمال، دو ماهی کپور درشت و سرخ شده هم گذاشتند. ضمن صرف غذا گفتم : کدخدا ماهی به این لذیذی را چطور تهیه می کنید؟ به شمال که دسترسی ندارید. به سادگی گفت : ماهی های همان چشمه امامزاده هستند !!! لقمه غذا در گلویم گیر کرد. شاید یک دو دقیقه کپ کرده بودم. با جرعه ای آب لقمه را فرو دادم و سردرگم و وحشتزده نگاهش کردم. حال مرا که دید قهقه ای سر داد و مفصل خندید و گفت : نکند داستان سنگ شدن و ممنوعیت و اینها را باور کردید؟!! من از جوانی که مسئول اداره ده شدم اگر چنین داستانی خلق نمی کردم که تا به حال مردم ریشه ماهی را از آن چشمه بیرون آورده بودند. یک جوری لازم بود بترسند و پنهانی ماهی صید نکنند. در چهره کدخدا ، روح همه حاکمان مشرق زمین را در طول تاریخ می دیدم. مردانی که سوار بر ترس و جهل مردم حکومت کرده بودند و هرگز گامی در راه تربیت و آگاهی رعیت برنداشته بودند. حاکمانی که خود کوچکترین اعتقادی به آنچه می گفتند نداشتند و انسانها را قابل تربیت و آگاهی نمی دانستند.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
❗️ وقتی همه مثل هم فکر کنند، در واقع هیچ کس "فکر" نمی‌کند! والتر لیپمن روزنامه نویس آلمانی
Mostrar todo...
00:29
Video unavailableShow in Telegram
خانه معتمدی؛ یا خانه ملاباشی مربوط به دوره قاجار است و در اصفهان، محله پا قلعه، خیابان ملک واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۱  به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. زمانی که ملاباشی به این عمارت پا گذاشت شامل دو پنج دری و یک بخش زمستان نشین از دوره زندیه می‌شد. و در مقابل خانه انگورستان ملک التجار که چند قدم بیشتر با آن فاصله ندارد خانه‌ای کم اهمیت جلوه می‌کرد. ولی با آمدن ملاباشی بخش شاه نشین و بخش 9 دری به آن اضافه شد. که مهم‌ترین و جذاب‌ترین بخش این عمارت نیز همان است. #ایران_زیبا
Mostrar todo...
5.72 MB
Mostrar todo...
خسرو شیرینِ پرویز مشکاتیان به روایت تار پانیذ مجاهدنیا|‌Tar Solo-Persian Traditional Music #shorts

ویدیوی کامل را از لینک زیر تماشا کنید:

https://youtu.be/8kOOPqsVFS4چهارمضراب

خسرو و شیرینآهنگساز: پرویز مشکاتیاننوازنده تار: پانیذ مجاهدنیاتهیه شده در هفدانگ ...

Photo unavailableShow in Telegram
🌺سلام وصبح پنجشنبه همراهان گرامی بخیر،روزتان شاد وسرشار از انرژی وآرامش! 💥گفتم این کیست که پیوسته مرا می‌خواند،              خنده زد از بنِ جانم، که منم، ایرانم،   گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من،                 من همان عاشقِ دیرینه جان‌افشانم،       به هوایِ تو جهان گردِ سرم می‌گردد،          ورنه دور از تو همین سایه‌ی سرگردانم. #هوشنگ ابتهاج
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.