راهیان موفقیت

اگر چیز باارزشی تو وجودت نبود شیطون با این شدت بهت حمله نمیکرد! دزد‌ها هیچوقت به خونه‌ای که خالی باشه حمله نمیکنن👊🏻 خدایا متشکرم

💟۱۲ چیز رو توی زندگیت فراموش نکن : 🔘۱. گذشته رو نمیتونی تغییر بدی 🔴۲. نظرات دیگران شما رو تعریف نمیکنه 🔘۳. نگرش زندگی هرکس متفاوته 🟣۴. با گذشت زمان همه چی بهتر میشه 🟡۵. افکار مثبت چیزای مثبت رو میاره 🔘۶. باد آورده رو باد میبره 🔴۷. کنار بکشی ، باختی 🔘۸. قضاوت دیگران نشانه شخصیتشونه 🟣۹. درگیری زیاد فکر افسردگی میاره 🟡۱۰. مهربون بودن رایگانه 🔘۱۱. آرامش رو در درونت جستجو کن 🔴۱۲. خنده واگیر داره خدایا متشکرم

چند دلیل برای رسیدن به اهداف پیدا کن و براشون حرکت کن 🚶‍♂ هر چقدر دلایل بیشتری داشته باشی انرژی بیشتری داری ⚽️ اگه اونجایی که باید باشی نیستی یادت باشه هیچ کس مقصر نیست جز خودت 🫵 سختی هاجزئی از زندگی هستند به وجود میان تا ما حرکت کنیم 🚶‍♀ اگه همیشه زندگی بر وفق مراد باشد هیچ وقت حرکت نمیکنیم 😐 مهم نیست قبلا کی بودی از الآن شروع کن و همه چیز رو تغییر بده 🎨 اگر حرکت کنی نیرو های غیبی به کمکت میان🍋 *زندگی* فرصتی است که فقط *یک* بار به آدمی داده میشود آگاهانه زندگی کن. خدایا متشکرم

بازنده فردی است که در انتظار کسی می ماند...  تا از راه برسد و آرزوهایش را برآورده سازد  باور کن همه به دنبال رسیدن به آرزوهای خودشان هستند خودت معجزه زندگی خودت باش محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار باورهای صحیح خود را تقویت کن و بسوی موفقیت گام بردار خدایا متشکرم

روباهی از شتری پرسید: «عمق این رودخانه چه اندازه است؟» شتر جواب داد: « تا زانو » ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا می‌زد به شتر گفت: «تو که گفتی تا زانو! » شتر جواب داد: « بله، تا زانوی من، نه زانوی تو » هنگامی که از کسی مشورت می‌گیریم یا راهنمایی می‌خواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم . لزوما هر تجربه‌ای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست. خدایا متشکرم

روزی فردی مقابل شاه ایستاد و گفت من یک روز شاه میشم همه خندیدند بجز پادشاه… خدایا متشکرم

بجای فکر کردن به اینکه چه مسیر سختی پیش روته، به این فکر کن که قراره چه داستان معرکه‌ای از زندگیت بسازی. خدایا متشکرم

زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است‌ مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد .سپس توی اولی هویچ ریخت در دومی تخم مرغ ودر سومی دانه های قهوه. بعداز 20 دقیقه که اب کاملا جوشیده بود گاز هارا خاموش کرد! اول هویچ هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ هارا هم در ظرف گذاشت وقهوه راهم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟ او پاسخ داد:هویچ٬تخم مرغ٬قهوه. مادر از او خواست که هویچ هارا لمس کند وبگوید که چگونه اند ؟! او اینکار را کردو گفت: نرم اند۰ بعد از او خواست تخم مرغ هارا بشکند ٬ بعداز اینکه پوسته آن را جدا کرد ٬ تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد . دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیست؟ مادر به او پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است ٬ آب جوشان٬ اما هرکدام عکس العمل متفاوتی نشان داده اند.هویچ در ابتدا بسیار سخت ومحکم به نظر میرسد اماوقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد.تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد٬وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سفت و محکم شد‌. دانه های قهوه که یکتا بودند٬بعد از قرار گرفتن در آب جوشان٬آب را تغییر دادند. مادر از دخترش پرسید:تو کدام یک ازین مواد هستی؟ وقتی شرایط بد وسختی پیش می آیدتو چگونه عمل میکنی؟تو هویچ٬تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟به این فکر کن که من چه هستم؟آیا من هویچ هستم که به نظر محکم می آیم٬ اما در سختی ها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم ؟ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکند اما با حرارت محکم میشود؟ یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر میشوی وشرایط را به نفع خودت تغییر می دهی. خدایا متشکرم

زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است‌ مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد .سپس توی اولی هویچ ریخت در دومی تخم مرغ ودر سومی دانه های قهوه. بعداز 20 دقیقه که اب کاملا جوشیده بود گاز هارا خاموش کرد! اول هویچ هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ هارا هم در ظرف گذاشت وقهوه راهم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟ او پاسخ داد:هویچ٬تخم مرغ٬قهوه. مادر از او خواست که هویچ هارا لمس کند وبگوید که چگونه اند ؟! او اینکار را کردو گفت: نرم اند۰ بعد از او خواست تخم مرغ هارا بشکند ٬ بعداز اینکه پوسته آن را جدا کرد ٬ تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد . دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیست؟ مادر به او پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است ٬ آب جوشان٬ اما هرکدام عکس العمل متفاوتی نشان داده اند.هویچ در ابتدا بسیار سخت ومحکم به نظر میرسد اماوقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد.تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد٬وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سفت و محکم شد‌. دانه های قهوه که یکتا بودند٬بعد از قرار گرفتن در آب جوشان٬آب را تغییر دادند. مادر از دخترش پرسید:تو کدام یک ازین مواد هستی؟ وقتی شرایط بد وسختی پیش می آیدتو چگونه عمل میکنی؟تو هویچ٬تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟به این فکر کن که من چه هستم؟آیا من هویچ هستم که به نظر محکم می آیم٬ اما در سختی ها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم ؟ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکند اما با حرارت محکم میشود؟ یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر میشوی وشرایط را به نفع خودت تغییر می دهی. ✔️هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #خواندنۍ همراه ما باشید😊 @Dastane_K

کوکاکولا سال اول فقط ۲۵ بطری نوشابه فروخت و اگه میخواست تسلیم بشه الان از فروش میلیاردی خبری نبود پس بجای ناامیدی تلاش کن 👊🏻 خدایا متشکرم