کانال کندیمیز برآغوش

⭕️تصاویر متفاوتی از لحظه رأی دادن صبح امروز رهبر انقلاب در انتخابات ریاست جمهوری. ۱۴۰۳/۴/۸

🔴اطلاعیه شماره ۱۱ ستاد #انتخابات_۱۴۰۳ کشور 🔸ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه شماره ۱۱ اعلام کرد، کلیه شعب ثبت نام و اخذ رای در سراسر کشور از ساعت ۸/۰۰ صبح امروز ( جمعه هشتم تیرماه ۱۴۰۳) آماده اخذ آرا از تمامی واجدین شرایط هستند. اطلاعیه ستاد انتخابات به این شرح است: بسمه تعالی 🔸نظر به آغاز فرایند اخذ رأی انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری به آگاهی هم میهنان عزیز می رساند، کلیه شعب ثبت نام و اخذ رأی در سراسر کشور از ساعت ۸:۰۰ صبح آماده اخذ رأی از تمامی واجدین شرایط (متولدین ۱۳۸۵/۴/۸ و قبل از آن)می باشند . 🔸یادآور می گردد، همراه داشتن اصل شناسنامه یا کارت ملی برای رای دهندگان الزامی است.

📰 روزنامه های پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ 🌐 nournews.ir 🆔 @Nournews_IR

🌸بهتر از جان نازنینم 🌷صبـح زیبـایت بخیر 🌸رفته دیروزت بخیر و 🌷حال و فردایت بخیر 🌸من دعای گرم خود را 🌷نذر راهـت می‌کـنم 🌸تا بچرخد نرم و راحت 🌷چرخ دنیـایـت بخیر 🌸روزت قشنگ ، زیـبـا 🌷و پراز خیر و برکت ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🌻🌼🌷

گئت و گئری دوُنمه کؤچن دورنالارا سن‌ ده قوشول، گئت! دومان گؤزلریمه چؤکولسون بیر آز آغری‌یا-آجی‌یا دیلیمی اؤرگت! ایچیمده قارا گون اکیلسین بیر آز! ائله اوزاقلاش کی ایتسین سوراغیم، حسرتدن قوروسون دیلیم-دوداغیم! هر یئردن ییغیلسین گؤزوم-قولاغیم، آیریلیق تووونا چکیلسین بیر آز! گئجه آغیرلاشسین، یاتسین دریندن، اورکلر ایسلانسین قوپ‌قورو دیندن! دنیز چالخالانسین گوللـه سسیندن، بو تورپاق آتشه بوکولسون بیر آز! آرتیق سیغینیرام اولان ارکیمه، گئری قاییتماغا چوخ‌ دا برکیمه! دونیانی آلمیرام من کی ترکیمه، قوی سؤکولسون بیر آز، تؤکولسون بیر آز! #یعقوب_نیکزاد 🪴🌷🪴🌷🪴🌷

هیچ چیز با ارزشی آسون بدست نمیاد؛ پشت هر موفقیتی، تلاش ها و از خود گذشتگی‌های بسیاری وجود دارند که دیده نمیشوند... هیچ دستاورد بزرگی به یکباره و راحت به دست نمی آید و پشت هر موفقیت بزرگی قدم های حساب شده و کوچکی وجود دارند که با تلاش، صبر و از خودگذشتگی به نتیجه رسیده‌اند... 🪴🪴🪴🪴✳

🟢حکایت ✏️ در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند. مرد عارفی از کوچه‌ای می‌گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت:"چه طور در چنین وضعی می‌خندی و شادی می‌کنی؟"   جواب داد که: "من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می‌کنم روزی مرا می‌دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟"   آن عارف  می‌گوید: "از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی‌دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم." 🪴🌷🪴🌷🪴