علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)
Mostrar más1 901
Suscriptores
-224 horas
+257 días
+3830 días
Distribuciones de tiempo de publicación
Carga de datos en curso...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Análisis de publicación
Mensajes | Vistas | Acciones | Ver dinámicas |
01 #نگارش
اصول #نشانه_گذاری در زبان پارسی
منظور از نشانه گذاری به کاربردن علامت ها و نشانه هایی است که برای درست فهمیده شدن جملات در نوشته به کار برده می شود.
۱. ویرگول (،)
وبرگول نشانه مکثی کوتاه است. موارد استفاده:
الف: در بین عبارت های غیر مستقل که باهم در حکم یک جمله کامل می باشد:
آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
ب: برای توضیح در مورد یک کلمه:
فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، در سال ۳۲۹ هجری قمری به دنیا آمد.
ج: در موردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشد:
علی، حسن، و احمد پسران او بودند.
د: در آدرس دادن:
تهران، شهریار، میدان امام.
۲. نقطه ویرگول (؛)
الف: برای جدا کردن جمله ها و عبارت های متعدد یک کلام طولانی که به ظاهر مستقل اما در معنی به یکدیگر وابسته و مربوط می باشند:
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر؛ که این، دام زرق نهاده است.
ب: در جمله های توضیحی، پیش از کلماتی چون اما، زیرا، چرا که، یعنی، به عبارت دیگر، برای مثال و مانند آنها؛ به شرط آنکه جمله پیش از آن طولانی باشد.
مال و جاه هیچگاه نمی توانند آرامش بخش روان انسان باشند؛ چرا که تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابند.
۳. نقطه (.)
الف: در پایان جمله های کامل خبری:
عین القضاه، عارف بزرگ ایران، در سال ۵۲۵ شهید شد.
ب: بعد از حروف اختصاری:
سال ۳۲۲ ق.م.
ج: بعد از شماره ردیف:
۱. رضایت ۲. هدف
۴. دو نقطه (:)
الف: پی از نقل و قول مستقیم:
فرزاد گفت: "دیگر هیچوقت به آن خانه برنمی گردم."
ب: پیش از بیان تفصیل مطلبی که قبلا خلاثه ای از آن گفته شده است:
آن سال برا من سال خوبی بود: در آزمون سراسری دانشگاه ها پذیرفته شده بودم.
ج: بعد از واژه ای که معنی اش در برابرش نوشته شده باشد:
صیف: تابستان
د: بعد از حروف ابجد برای استفاده از ترتیب:
الف: مورد یک
ب: مورد دو
۵. گیومه (" ")
ابن نشانه برای آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است؛ یا برای مشخص تر کردن و برجسته نشان دادن کلمه یا اصطلاحی خاص به کار می رود.
۶. نشانه سوال (؟)
الف: برای نشان دادن پرسش.
به چه می اندیشی؟
ب: برای نشان داد تردید و ابهام، در داخل پرانتز به کار می رود:
طبق آمار غیر رسمی، جمعیت تهران از مرز ده میلیون نفر (؟) گذشته است.
۷. نشان تعجب (!)
در پایان جمله هایی می آید که بیان کننده یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است؛ از قبیل: "تعجب"، "تهدید"، "حسرت"، "آرزو" و...
چه عجب! عجب آدم ریاکاری!
وای بر من!
آهسته!
۸. خط فاصله (-)
الف: برای جدا کردن عبارت های توضیحی.
فردوسی -حماسه سرای بزرگ ایران- در سال ۳۲۹ ه.ق. به دنیا آمد.
ب: برای نشان مکالمه:
- الو!
- بله، بفرمایید!
- سلام
ج: به جای حرف اضافه تا و به بین تاریخ ها، اعداد و کلمات:
دهه ۱۳۵۰ - ۱۳۴۰
قطار تهران-مشهد
۹. سه نقطه (...)
برای نشان دادن کلمات و یا عبارات جمله های محذوف و یا افتادگی ها به کار می رود.
...به این دلیل بود که از ادامه این شیوه صرف نظر کردم.
میازار موری که...
۱۰. ستاره (*)
از این نشانه برای: ارجاع دادن به زیرنویس استفاده می شود.
۱۱. پرانتز یا دو هلال ( )
الف: به معنی "یا"و "یعنی" به کار می رود و یا برای توضیح بیشتر کلام:
شاهکار نظامی گنجوی (خسرو وشیرین) را باید به دقت خواند.
ب: وقتی که نویسنده بخواهد آگاهیهای بیشتر (اطلاعات تکمیلی) به خواننده عرضه کند.
ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ ه.ق) استاد کم نظیر نثر می باشد.
۱۲. قلاب [ ]
برای تصحیح متون کهن، الحاق احتمالی که از نسخه بدل ها و از سوی مصحح اضافه می شود در بین قلاب قرار می گیرد:
و این [راه مسلمانی] راه خدای توست.
به قلم دکتر #احمد_گیوی، انتشارات: مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 23 | 1 | Loading... |
02 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ خرداد زادروز حسینآقاملک
(زاده ۱۰ خرداد ۱۲۵۰ تهران -- درگذشته ۴ امرداد ۱۳۵۱ مشهد) ملاک و سرمایهدار بزرگ
او معروف بهحاج حسینآقاملک، موسس موزه و کتابخانه ملک بود که در سال ۱۳۱۶ املاکش وقف آستانقدس رضوی شد. وی فرزند ارشد حاج محمدکاظم ملکالتجار بود.
ثروتمند بزرگ آذری تبار، زاده تهران و ساکن در مشهد که خیریات و موقوفات او مشهور است. گستردگی موقوفات وی تاحدی است که فقط آستان قدس رضوی ادارهای بهنام اداره موقوفات ملک دارد. کتابخانه و موزهای عظیم نیز از وی باقیمانده که در تهران واقع است.
از دیگر کارهای خیریه او اختصاص دو میلیون متر مربع زمین برای ساخت خانه فرهنگیان و واگذاری چند دههزار متر زمین برای پارک عمومی در مشهد است.
یکی از میادین اصلی شهر مشهد ملکآباد نام دارد که نزدیک باغ بسیار بزرگی بههمین نام قرار گرفتهاست.
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#حاج_حسین_ملک | 20 | 0 | Loading... |
03 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ خرداد سالروز درگذشت محمود اعتمادزاده "م.ا.بهآذین"
(زاده ۲۳ دی ۱۲۹۳ رشت -- درگذشته ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ تهران) فعال سیاسی، نویسنده و مترجم
او شهرتش از زمان ریاست کانون نویسندگان آغاز شد و شروع فعالیتهای ادبیاش را از سال ۱۳۲۰ زمانی که قهرمان مجروح دوران جنگ بود، با انتشار داستانهای کوتاه آغاز کرد. وی نوشتهها و داستانهای کوتاهِ بیشتری در طولِ سالیان پسین بهرشته تحریر درآورد و با ترجمه آثار بالزاک و شولوخوف و نگارشِ خاطرات و تجربیاتش از زندانهای دهه ۱۳۵۰ به زندگی ادبیاش ادامه داد.
او آموزش ابتدایی را در رشت، سه سال اول متوسطه را در مشهد و سه سال آخر متوسطه را در تهران ادامه داد. در سال ۱۳۱۱ جزو دانشجویان اعزامی ایران بهفرانسه رفت و تا دیماه ۱۳۱۷ در فرانسه ماند. زبان فرانسوی را آموخت و از دانشکده مهندسی دریایی برِست (Brest) و دانشکده مهندسی ساختمان دریایی در پاریس گواهینامه گرفت.
او پس از بازگشت به ایران بهنیروی دریایی پیوست و با درجه ستوان دوم مهندس نیروی دریایی در خرمشهر مشغول بهکار شد. دوسال بعد بهنیروی دریایی در بندرانزلی منتقل شد و ریاست تعمیرگاه این نیرو بهعهدهاش گذاشته شد.
وی در چهارم شهریور ۱۳۲۰ در جریان اشغال ایران و بمباران در بندرانزلی زخمی برداشت که منجر بهقطع دست چپ او و اتکایش به دست راست شد. چندی بعد، برای رهایی از قیدهایی که افسر نیروی دریایی بودن برای فعالیت سیاسی و ادبیاش ایجاد کرده بود، استعفا داد و سرانجام در بهار ۱۳۲۳ بهگفته خودش "رشته" توانفرسای خدمت نظامی از گردنش باز شد و بهوزارت فرهنگ انتقال یافت. او سالهایی را بهتدریس خصوصی زبان فرانسوی، تدریس ریاضی در دبیرستانها و کار در کتابخانه ملی - در دایره روزنامهها و مجلات - گذراند. چند هفتهای هم در دوره وزارت دکتر کشاورز، در سال ۱۳۲۵ سمت معاونت فرهنگ گیلان بهعهدهاش بود و از آن پس تا پایان عمر، زندگی او بهفعالیت سیاسی و اجتماعی و بهترجمه و نویسندگی گذشت.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_اعتماد_زاده #به_آذین | 16 | 0 | Loading... |
04 ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۰ خرداد سالروز درگذشت سیروس مشفقی
(زاده ۱ فروردین ۱۳۲۲ پلسفید – درگذشته ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ تهران) شاعر
او که از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران و فارغالتحصیل رشته سینما و تلویزیون بود، در اواخر زندگی بهجز سرایش شعر، هیچگونه فعالیت بهخصوصی نداشت. وی از سالهای نخست دهه ۱۳۴۰ وارد عرصه سرایش شعرنو و سپید شد و خیلی زود توانست بهجرگه شاعران تراز اول و مطرح کشور بپیوندد. چنانکه احمدرضا احمدی شاعر مشهور موجنو درباره شهرت فراگیر او در مصاحبه با فصلنامه گوهران گفتهاست: «... آن موقع شعر سیاسی و سیروس مشفقی مُد بود. توی سر من میزدند. هیچکس من را تحویل نمیگرفت ... »
مشفقی در شب سوم از شبهای شعر گوته که مهمترین رویداد فرهنگی در تهران از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ بود و این مراسم توسط کانون نویسندگان ایران باهمکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته بهمدت ۱۰ شب، با شعرخوانی و سخنرانی در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران-آلمان برگزار شد، بهشعرخوانی پرداخت. اخیراً فایل صوتی شعرخوانی او در برخی سایتهای اینترنتی منتشر شدهاست.
آرامگاه وی در کنار مزار همسرش در بهشتزهرا است.
آثار:
۱- پشت چپرهای زمستانی؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۴۹۸۳۴ بیجا، بینا ۶۸ صفحه ۱۳۴۶
۲- پاییز: شعرهای تازه؛ شماره کتابشناسی ملی: ۱۲۰۳۵۵۱ تهران، نشر پاچنگ ۸۰ صفحه ۱۳۴۸ "این کتاب در سالهای بعد، مجوز انتشار دوباره گرفت"
۳- نعره جوان؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۵۱۰۶۴ تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر ۱۳۴۹
۴- شبیخون؛ شماره کتابشناسی ملی: ۶۱۳۶۰ تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۷
۵- عشق معنی میکند حرف مرا "مجموعه شعرها از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۸" تهران، نشرنوشه ۱۳۸۱
۶- فیلم کوتاه شکفتن بهعنوان پایاننامه کارشناسی دانشکده هنرهای دراماتیک دانشکده فیلم و تلویزیون با درجه خوب.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سیروس_مشفقی | 12 | 0 | Loading... |
05 ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۰ خرداد زادروز منصور خورشیدی
(زاده ۱۰ خرداد ۱۳۲۹ بهشهر – درگذشته ۲۲ آذر ۱۳۹۷ بابل) شاعر
او دبیر بخش بررسی کتاب وبگاه بینالمللی پیادهرو و عضو هیئت تحریریه برخی مجلات بینالمللی بود. همکاری در ارائه شعر و نقد شعر در مجلات بینالمللی از جمله ماهنامه ادبی نوشتا در ایران، مجله قلمک در سوئد، مجله شهروند در کانادا، مجله نگاه در فرانسه و مجله آفتاب در نروژ و نگارش مقالاتی در کتابهای از حاشیه تا متن، حتای مرگ و عبارت از چیست؟ از دیگر فعالیتهای وی بود.
او چاپ شعرهایش را از دهه پنجاه آغاز کرد و دوکتاب چاپشده در کارنامهاش دارد: «از فکرهای با تو» ۱۳۸۰ انتشارات نیمنگاه و «خطابههای کهنسال کودکی» ۱۳۷۷ انتشارات خوارزمی، همچنین مجموعه شعرهای «آبی ناگهان» و «سجاده روی ماه بینداز» را نیز که تنظیمشده در همان سال است.
از این شاعر و منتقد شعر حجم مقالات بسیاری در داخل و خارج کشور منتشر شدهاست. مهمترین مقالات او عبارتند از «از ترس مست شدیم» در کتاب «از حاشیه تا متن» «حیرت عظیم حجم» در کتاب «حتای مرگ» «بررسی شعرهای رؤیایی» مجله شهروند، کانادا «نقد و بررسی شعر معاصر» مجله آفتاب، نروژ «سوررئالیسم جنجالیترین مکتب ادبی جهان» «بررسی مکتبهای ادبی جهان» «من سوم» «سرشت باطنی انسان در جهان شعر» و…
از دیگر فعالیتهای مهم زندگی ادبی او: همکاری با مجله بینالمللی نوشتا به سردبیری محمدحسین مدل در سال ۱۳۸۴، همکاری با مجله ادبی پیادهرو، همکاری با مجله ادبی آوانگارد بهعنوان دبیر بخش شعر حجم و مقاله فانوسی در پشت پرده در سامانه الکترونیک روزنامه گلشن مهر
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منصور_خورشیدی | 12 | 0 | Loading... |
06 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ خرداد زادروز بهنام ولیخانی سامانی
(زاده ۱۰ خرداد ۱۳۴۶ چهارمحال و بختیاری) نوازنده تنبک، دف، دایره، کوزه و دیگر سازهای کوبهای
او از سیزده سالگی نزد جمشید محبی به فراگیری تنبک مشغول بود و در سال ۱۳۶۶ در اروپا با چندتن از استادان موسیقی اصیل ایرانی همچون فرامرز پایور، هوشنگ ظریف و رحمتاله بدیعی کنسرتهایی برگزار کرد.
دیگر فعالیتها: عضویت در گروه دستان از سال ۱۹۹۹، شرکت در کنسرتها متعدد گروه دستان در ایران و دیگر کشورها و حضور در جشنوارههای معتبر جهانی، تشکیل گروه ضربانگ و ارائه چندین کنسرت و آلبوم با این گروه و همچنین تشکیل گروه سامانی است.
وی در چندین جشنواره معتبر بینالمللی، از جمله فستیوال موسیقی ۲۰۰۱ در سائوپائولو، فستیوال موسیقی ایرانی ۲۰۰۱ در مونیخ، فستیوال موسیقی ایرانی۲۰۰۰ در سوئد و ایتالیا، فستیوال ریتم استیک ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ در لندن و فستیوال ریتم ۱۹۷۷ در زوریخ اجرا داشتهاست. او همچنین برای ایستگاههای رادیویی SWF و WDR اجرا داشته و ضبطهای بیشمار و حضور تلویزیونی متعدد داشتهاست.
علاوه بر آن، تدریس در شهرهای مختلف اروپا، همنوازی با موسیقیدانان ایرانی و غیر ایرانی، اجرا به همراه گروه کاروان، طراحی ساز اودو-ضربانگ، نگارش کتاب آموزشی برای دف و اودو- ضربانگ، نوازندگی در آلبومهای بیشماری از موسیقی دانان برجسته ایران نیز در کارنامه وی دیده میشود. او اودو-ضربانگ را با همکاری شرکت آلمانی شلاک ورگ ساخت و با اضافه کردن یک قطعه پوست به کوزه و ایجاد یک سوراخ دیگر در بدنه ساز، آن را طراحی کرد. او در کنسرت گروه دستان با پریسا، از این ساز هم استفاده کرد.
آثار:
ضربانگ ۱ با مرتضی اعیان و سیاوش یزدانی.
ضربانگ ۲ (رِنگینه).
ضربانگ ۳ (نغمه خوابگرد).
ضربانگ ۴ (بانگ مهر).
ضربانگ ۵ (رقص دریا).
سامانی ۱ با کوشیک سن از هندوستان.
سامانی ۲ با مرشد مهرگان.
دونوازی دف با رضا سامانی.
ضرب تار با حمید متبسم.
پانتئون(موسیقی تلفیقی).
موسیقی خراسان با محمدحسین یگانه
و نوازندگی در تمام آثار گروه دستان از سال ۲۰۰۰
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بهنام_ولیخانی_سامانی | 9 | 0 | Loading... |
07 فایل صوتی غزل شماره ۴۴۴
با صدای مهربانو مدرس زاده
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 8 | 0 | Loading... |
08 فایل صوتی غزل شماره ۴۴۴
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 7 | 0 | Loading... |
09 فایل صوتی غزل شماره ۴۴۴
با صدای استاد موسوی گرما رودی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 8 | 0 | Loading... |
10 روح غزل و رهنمود فال
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 | 8 | 0 | Loading... |
11 🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 | 7 | 0 | Loading... |
12 شرح غزل شماره ۴۴۴
وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
بحر غزل: مضارع مثمّن اخرب
٭
انوري:
اي عاشقان گيتي ياري دهيد ياري
كان سنگدل دلم را خواري نمود خاري
٭
جلال الدين مولوي:
با صد هزار دستان آمد خيال ياري
در پاي او بميراد هرجا بود نگاري
٭
عراقي:
تا چند عشق بازيم بر روي هر نگاري
چون مي شويم عاشق بر چهره تو باري
٭
سعدي:
عمري به بوي ياري برديم انتظاري
ز آن انتظار ما را نگشود هيچ كاري
٭
همام تبريزي:
اي باد نوبهاري بوي بهشت داري
از سوي گل رسيدي با پيك آن نگاري
٭
اوحدي:
۱- باغ بهشت بيند بي داغ انتظاري
آن كِش ز در درآيد هر لحظه چون تو ياري
۲- ساقي بده شرابم كاندر چنين بهاري
نتوان شراب خوردن بي مطربي و ياري
٭
كمال خجند:
من كيستم كه ورزم سوداي چون تو ياري
حيف آيدم كه گردي مشغول خاكساري
٭
اين غزل به هنگام بر تخت نشستن جانشين جوان شاه شجاع يعني شاه زين العابدين و به منظور عرض تبريك و تشريفات سروده شده و اوضاع مغشوش آن زمان در ايهامات آن بازگو شده است.
شاعر به صورت ظاهر در وصف شهر شيراز سخن مي گويد امابه زبان ايهام مي گويد شيراز شهري است كه از هر سو مدعيان زيبارويي خود را مي نمايانند. شاه منصور – شاه يحيي- تيمور هركدام خيال تسلط بر شيراز را دارند و از آنجا كه او طرفدار آرامش اوضاع، در اين سال هاي آخر عمر خويش است ظاهراً به تعريف شاه جوان پرداخته و به ياران توصيه مي كند كه در ميان مدعيان سلطنت بهتر از اين در حال حاضر (نگاري) پيدا نمي شود.
چنين به نظر مي رسد كه در اين موقعيت باريك حافظ هم تا اندازه يي دچار ترديد در طرفداري مدعيان حكومت بوده و به همين سبب در بيت مقطع غزل مضموني را بازگو مي كند كه در نگاه اول غير منطقي به نظر ميرسد چه او با اينكه هر تار موي خود را در دست زيبارويي شوخ چشم مي بيند مي گويد:
مشكل توان نشستن در چنين دياري، و اين نتيجه گيري مي رساند كه از لحاظ وضع سياسي و دسته بندي هاي پشت پرده حافظ از هر طرف كشيده مي شده است.
مختصر كلام آنكه اين غزل به عنوان تبريك سلطنت شاه زين العابدين سروده شده و با آنكه دوستان او:
هر يك گرفته جامي بر ياد روي ياري اما اين شاعر باهوش، عاقبت كار را چندان خوب نمي بيند و در حالي كه در تصميم گيري به طرفداري مدعيان مردد است مي گويد:
چون اين گره گشايم وين راز چون نمايم
دردي و سخت دردي كاري و صعب كاري
وجود اين بيت و مفهوم سربسته آن دلالت بر صدق نظريه ما و نحوه فكر حافظ به هنگام سرودن اين غزل در اول سلطنت زين العابدين است و همانطور كه مي دانيم چيزي نمي گذرد كه مهار اوضاع از دست شاه بي تجربه جوان به در رفته و مقدمات حمله تيمور فراهم مي شود.
ايهامات لطيف بيت ششم كه گواهي بر دسته بندي هاي سياسي است و بيت هفتم كه حافظ به لحاظ اهميت موضوع مي گويد:
(چون اين گره گشايم؟) و نمي توانم صراحتاً اين راز را بازگو كنم كه كار بسيار سختي است، مي رساند كه حافظ در زمان خود يكي از سياستمداران و واقفين به امور حكومت بوده و همانطور كه در خلع امير مبارزالدين به شاه شجاع همدست و همكار بوده در بيشتر موارد وجود و نظريه او در امور مؤثر مي افتاده است.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 7 | 0 | Loading... |
13 معنی غزل شماره ۴۴۴
(۱) (شيراز) شهري پر از لطيف طبعان و از هر سو زيبارويي در آن مشهود است. دوستان آواز در داده اند كه هنگامِ عشق بازي است. اگر قصد آن را داريد وقت آن در رسيده است.
(۲) چشم روزگار، جواني از اين شاداب تر نديده است و معشوقي از اين زيباتر به دست كسي نخواهد افتاد.
(۳) چه كسي ديده است كه پيكري، تماماً از روح آفريده شده باشد اميد اينكه از مردم اين زمانه غباري بر دامن او ننشيند.
(۴) دل شكسته رنجوري چون من را چرا از پيش خود مي راني كه حداكثر توقع من يك بوسه يا يك هم آغوشي است.
(۵) شتاب كن كه شراب، ناب است و بهره برگير كه حال و هوايي خوش است چه كسي مي تواند اميدوار باشد كه سال ديگر به نوبهار برسد.
(۶) هم پياله ها در باغ به مانند نهال لاله و گل، هر كدام پياله يي به ياد روي دلبري در دست گرفته اند.
(۷) اين گره را چگونه باز و اين راز را چگونه آشكار كنم؟ اين درد دردي جانكاه و اين كار كاري بس سخت است.
(۸) هر تار موي حافظ به دست معشوقي بي پروا افتاده است. در چنين شهر و دياري زندگي و سر كردن مشكل است.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 6 | 0 | Loading... |
14 بامداد پنج شنبه (هرمزشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان
دیوان حافظ غزل شماره ۴۴۴
🍃🌷💐🎹💐🌺🎼🌺💐🎹💐🌷🍃
شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری
چشم فلک نبیند زین طرفهتر جوانی
در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری
هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب
بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری
چون من شکستهای را از پیش خود چه رانی
کم غایت توقع بوسیست یا کناری
می بیغش است دریاب وقتی خوش است بشتاب
سال دگر که دارد امید نوبهاری
در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری
چون این گره گشایم وین راز چون نمایم
دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری
هر تار موی حافظ در دست زلف شوخی
مشکل توان نشستن در این چنین دیاری
معنی لغات غزل:
پُر ظريفان: پر از افراد ظريف و صاحب ذوق و لطيف طبع.
صلا: آواز دادن و فراخواندن، با بانگ بلند دعوت به امري كردن.
صلاي عشق: بانگ دعوت به عشق و عشقبازي.
گر مي كنيد كاري: اگر اهل عشق بازي هستيد، اگر قصد عشق بازي داريد.
جسم: تن، پيكر.
خاكيان: مردم اين جهان خاكي، اهل زمين، مردم اين دنيا كه از خاك آفريده شده اند.
شكسته: رنجور، ناتوان، دل شكسته، با قدّ خميده، افتاده و متواضع.
كِم: كه مرا.
غايت: نهايت، حداكثر.
كناري: در آغوش گرفتني.
بي غش: بدون مواد زائد، خالص و صاف و زلال.
درياب: (فعل امر از مصدر دريافتن) بهره بردار، به دست آور.
حريفان: هم پياله ها.
لاله و گل: نهال لاله و نهال گل.
شوخ: بي باك، بي پروانه، كنايه از معشوق زيباي بي پروا.
نشستن: در اينجا به معناي زندگي كردن و قرار و آرام داشتن.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 15 | 0 | Loading... |
15 موسیقی به کدام شبیهتر است، نثر یا نظم؟
اگر نوشتن را همان نثر بدانیم و «نثر» را در برابر «نظم» قرار دهیم، میتوانیم ادعا کنیم که بهلحاظ ایقاع، موسیقی به نظم شبیهتر است تا به نثر؛ زیرا در نظم هم مصراعها بهمانند میزانها، کشش کاملاً برابر دارند؛ ولی در نثر، بر خلاف نظم، اصلاً واحدی برای سنجش زمان و کشش وجود ندارد و از این رو، التزام به رعایت اسلوب ایقاع هم در آن معنایی ندارد.
نویسنده بدون اینکه در بند برابری کشش سازههای جملهاش باشد، میتواند جملهاش را بنویسد و متنش را بپرورد. بنابراین میتوان گفت که اگرچه گونۀ نثر در قیاس با گونۀ نظم آن آهنگ متواتر دلپذیر را ندارد، اما از جهت ایقاع، نثر بهنسبت موسیقی بسیار آزادانهتر و منعطفتر است؛ البته در اینجا صرفاً موسیقی ریتمیک مدِنظر است، نه موسیقی موسوم به ردیف.
#زبان #موسیقی #نگارش
#نثر #نظم | 88 | 1 | Loading... |
16 #دورهی_جدبد کارگاه شعر و داستان رویش برگزار میکند:
📕کارگاه آنلاین #شعر
_ مناسبت شعر و زبان
_ خیال و امر شاعرانه
_ اندیشه در شعر
_ عاطفه و احساس
_ موسیقی
_ ارایههای ادبی
📕کارگاه آنلاین #داستاننویسی
_ ایدهیابی و ایدهپردازی
_ گریز از تلهی ناتوانی در نوشتن
_ بررسی عناصر داستان
_ بررسی عناصر پیرنگ
مدرس: #میثم_متاجی
بررسی و معرفی شعر و داستان معاصر فارسی و آثار ادبی جهان با رویکرد تولید متن خلاقانه
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام به آیدیهای زیر در تلگرام پیام ارسال کنید:
✅کارگاه داستان خانم زارع
@Nazila019zare
✅کارگاه شعر خانم نیکفر
@nikfaar | 20 | 1 | Loading... |
17 نهم خرداد، سالگرد درگذشت فریدون تولّلی (۱۲۹۸-۱۳۶۴) | 148 | 1 | Loading... |
18 سواد
بگذارید معانیِ درونزبانی و برونزبانیِ این اصطلاحِ «سواد» را در حدِ توان بررسیم تا بهتر بتوانیم دربارهاش غور کنیم. معمولاً وقتی مردم میگویند فلان شخص باسواد است، منظورشان دو حالت بیشتر نیست:
یکی اینکه از نظرِ زبان و بیان قدَر است، و دیگری اینکه از نظرِ دانشِ عمومی یا تخصصی بهرهی وافر دارد. البته من اضافه بر این دو حالت به وجودِ یک حالتِ سوم هم معتقدم و آن اندیشهی نظاممند است؛ یعنی آن نیروی سازماندهنده که میتواند هر چیزی را به مناسبترین وجهِ لازم تبدیل کند و ارائه دهد.
پس درکل به سه حالت میتوانیم سواد را تعبیر کنیم. سواد در دو معنای اولش کاملاً معیّن است. دانشِ علمی و زبانی را باید متناسب با نیازِ نوشته و مخاطب بروز داد. در این حالات، افراط و تفریط خود نمودی از بیسوادی است.
اما سواد در معنای سومش میتواند در هر نوشتهای سریان یابد و جلوه کند. این جنس سواد را البته افرادِ کمتری متوجه میشوند و از عهدهی تجزیهاش برمیآیند؛ ولی همگان از بود و نبودش لذت و رنج میبرند. تلاشِ من در همه حال نمودنِ این حالتِ سومِ سواد است.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 361 | 4 | Loading... |
19 چرا آموزشِ نوشتن باید خصوصی گردد؟
میدانیم که امروزه دانشآموزان و حتی دانشجویان و چهبسا بسیاری دیگر از عوام و خواص در نوشتن بهطورِ عام و در درستنوشتن بهطورِ خاص ناتواناند. علتِ این ناتوانی گذشته از اینکه در فرهنگِ باستانِ گفتارمحورِ ما ریشه دارد، آموزشِ نادرست و ناکافی و ناکارآمدِ ما در نظامِ آموزشی و نیز در فضای جامعهی ماست.
برخلافِ دیگر تحلیلگران و آسیبشناسان که چاره را فقط در آموزشوپرورش و آموزشِعالی میجویند، من راهِحل را در خارج از این دو سازمان میبینم. دلایلم ایناند:
۱. آموزش در دو سازمانِ پیشگفته فراگیر است و همین فراگیریِ بیشازحد سببِ اُفتِ کیفیت و حتی کمیتِ آموزشها شده است؛ زیرا بدیهی است که همهی دانشآموزان و دانشجویان به یک اندازه به این آموزشها نه نیاز دارند، نه علاقه؛ حالآنکه آموزشها برای همه یکسان است و برنامهریزان آموزشی برای آنکه همهی دانشپذیران بتوانند از پسِ آموختنِ این آموزهها برآیند، کمینهی کمیت و کیفیت را در نظر میگیرند.
۲. با افزایشِ شمارِ آموزگاران و استادان، خواهناخواه سطحِ کیفی و ژرفای علمی و هنریِ نوشتن و نیز آموزشِ نوشتن فرومیکاهد؛ چنانکه اکنون هم بسیار میبینیم، خودِ آموزگاران نیز گاهی در نوشتن درمیمانند و از نگارش میهراسند.
۳. هر قدر هم که حکومت و دولت و نهادهای آموزشِ عمومی در این زمینه خوب سیاستگذاری و سیاستگزاری کنند، باز هم کافی نخواهد بود؛ چون نوشتن و خوب و درست نوشتن بسیار بیش از آنچه این عاملها میتوانند و بتوانند، زمان و انرژی میبَرد.
پس راهکار چیست؟
بهنظرِ من، راهکارْ خارج از این نهادها است. مؤسسههایی باید ویژهی این کار پدیدار بیایند؛ یعنی نوشتن، خوبنوشتن، درستنوشتن و خلاقانهنوشتن. در ایران، اکنون چنین کانونهایی با برخورداری از همهی استانداردهای لازم و کافی البته وجود ندارند؛ اما هستند مراکزی که دغدغهشان همین مسئله است. این مؤسسات، هم بهقدرِ کافی علم و تجربه دارند، هم خودْ آموزگارانِ کارآزموده میپرورند، هم زمانِ کافی را برای این هدف دارند و در نظر میگیرند.
پس نقشِ حکومت و دولت و نیز سازمانهای عریض و طویلِ آموزشیشان چیست؟ آموزشوپرورش و آموزشِعالی و نهادهای علمیفرهنگیِ زیرِ فرمانِ حکومت باید هر جا که میتوانند این فرهنگ را بگسترند و بر اهمیتش تأکید کنند. البته پُر هویداست که صِرفِ تأکید کارا نیست و در بِهْترین حالت به شعار خواهد انجامید!
پیشینیان گفتهاند رقم رمق میآورد و بیمایه فطیر است. پس باید پول خرج کنند که نمیکنند و تا سیاستبازی و سیاستزدگی هست، خبری از عِلمآموزی و فرهنگورزی نیست و بدیهی است که سرمایه یکسره بهسوی غوغاسالاریها روانه میشود.
اما آیا با این وضع، باید دست از کار کشید؟
نه! عجالتاً در این دستگاهها آموزگاران و مدیران نقشی بهسزا در انگیزشِ دانشپذیران دارند و میتوانند فضا را بهگونهای بیامایند که نوشتن و درستنوشتن فضیلت شوند. همچنین میتوانند در همکاری با مؤسساتِ یادشده بکوشند و با بهرهگیری از فناوریهای ارتباطی و آموزشهای بیهزینه یا کمهزینه، خود را روزآمد نگاه دارند.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 133 | 3 | Loading... |
20 اطوار یا اطفار؟
به نظرِ شما، کدام یک از صورتهای عنوان درست است؟ با جستوجو در چهار فرهنگِ دهخدا و معین و عمید و سخن دربارۀ هر کدام از آن واژهها به اطلاعاتِ زیر دست مییابیم:
اَطوار [Ɂatvār]: جمعِ طور [towr] بهمعنای
حالتها، کیفیتها، هیئتها، حالها، وضعها، حرکات و رفتار بیمزه، اَدا، ژست، قِر، ناز، اَشکال، اَنحا، روشها، کردارها، رفتارها، گونهها، نوعها
اَطفار [Ɂatfār]: دراَصل، جمعِ طور [towr] بنابراین نگاه کنید به اَطوار
فرهنگهای معین و عمید مدخلِ «اَطفار» را ثبت نکردهاند؛ ولی بهگواهیِ فرهنگهای دهخدا و سخن «اَطفار» صورتِ عامیانۀ «اَطوار» است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دستِکم در نوشتار، صورتِ معیارِ این واژه «اَدا و اَطوار» است. اکنون این پرسش مطرح میشود که اگر این دو واژه در معنا با هم تمایزی ندارند، پس چرا «اَطوار» به «اَطفار» تبدیل شده است. پاسخِ این پرسش را باید در واجشناسی جُست.
همان گونه که در آوانگاریِ دو واژۀ «اَطوار» و «اَطفار» میبینیم، واجهای /v/ و /f/ هر یک بعد از واجِ /t/ قرار گرفته است. ویژگیهای این سه واج به شرحِ زیر است:
واجِ /v/: صامت، لبیدندانی، سایشی، باواک
واجِ /f/: صامت، لبیدندانی، سایشی، بیواک
واجِ /t/: صامت، دندانیلثوی، انسدادی، بیواک
هر واج بر اثرِ مجاورت با واجهای قبل و بعد از خود و نیز اثرپذیری از آن واجها، به گونهای خاص تلفظ میشود. این گونههای خاص را در واجشناسی اصطلاحاً «واجگونه» مینامیم.
واجِ /v/ در واجشناسی دستِکم هفت نوع واجگونۀ حائزِ اهمیت دارد. یکی از این انواعِ واجگونۀ «نیمواکرفته» است که در این دو موقعیت پدید میآید:
۱. در پایانِ واژه، قبل از سکوت و پس از صامتهای باواک
۲. در آغازِ هجای تکیهدار، پس از صامتهای بیواک
چنانکه پیداست، موقعیتِ واج /v/ در واژۀ «اَطوار [Ɂatvār]» با موردِ دوم کاملاً منطبق است؛ چون هم در آغازِ هجای تکیهدار واقع شده، هم پس از صامتِ بیواک که در این واژه همان واجِ /t/ است قرار گرفته است.
بنابراین واجِ /v/ در واژۀ [Ɂatvār] نیمواکرفته میشود و به سازگارترین واجگونهاش با /t/ تبدیل میگردد. این واجگونه بسیار شبیهِ واج /f/ تلفظ میشود؛ زیرا /f/ فقط از حیثِ مشخصۀ «باواکی/بیواکی» با آن واج /v/ اختلاف دارد.
با توجه به یافتههای بالا، نتیجه میگیریم که در تبدیلِ «اَطوار» به «اَطفار»، فرایندِ آواییِ «همگونیِ پیشروِ ناقص» رخ داده است. در همگونیِ پیشروِ ناقص، از دو صامتِ همنشین، آن که پیشتر است ثابت میماند و صامتی که پس از آن آمده دستخوشِ همگونی شده، برخی مشخصههای واجیِ صامتِ پیش از خود را به خود میگیرد. در این نمونه، واجِ /v/ مشخصۀ بیواکیِ واجِ /t/ را به خود گرفته و نیمواکرفته شده است.
نکته:
۱. تفاوت «واج: [phoneme]» با «واجگونه: [allophone]» در این است که واج ممیزِ معنا است، ولی واجگونه ممیزِ معنا نیست. بهبیانِ دیگر، واجگونهها شِقهای گوناگونِ تلفظیِ واجاند و دراَصلْ آوا هستند.
۲. در زبانِ فارسیِ معیارِ معاصر، در واژههایی که مقولۀ صرفیشان «اسم» است، هجای تکیهدار همیشه آخرین هجاست. مقولۀ صرفیِ «اَطوار» اسم است و آخرین هجایش «وار [vār]» است.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 86 | 1 | Loading... |
21 لغتشناس نهای جانِ من، خطا اینجاست!
یادداشتی دربارۀ واژهگزینیهای فرهنگستان
هر بار که فرهنگستان واژهای برساخته، غوغایی بهپا شده که این دیگر چیست! از تعارفات اگر بگذریم، اذعان میکنیم که جانمایۀ این غوغاها علمی و لغوی نیست، بلکه سیاسی و اجتماعی است.
فرهنگستان اسماً و رسماً نهادی حکومتی است، هرچند دخالتِ حکومت در آن نزدیکِ صفر است؛ اما چون رئیسِ فرهنگستان از رجالِ حکومت است، هر بار که خبری از فرهنگستان منتشر میشود، خشمِ مردم از حکومت گریبانِ فرهنگستان را هم میگیرد.
بااینحال نمیشود و نمیباید که خاستگاهِ همۀ اعتراضات به لغات را صرفاً سیاسی دانست و به حساسیتهای زبانیِ مردم توجه نکرد. واقعیت این است که برخی از این اعتراضات، بهسببِ ناآگاهیِ مردم از فرایندِ واژهگزینی است.
مردم میانِ واژههای علمی و واژههای عمومی فرقی نمیگذارند و برای همین همه را به یک چشم میبینند و با یک چوب میرانند، حالآنکه کارِ فرهنگستان اصلاً و اصولاً برابرسازی برای واژههای علمی است، نه فقط واژههای عمومی!
در فایلِ پیدیافِ درپیآمده، کوشیدهام با توجه به تجربۀ دانشجوییِ خودم در فرهنگستان و نیز با استفاده از مفاهیمِ اصطلاحشناسی و زبانشناسی، بر مبنای سه موضوع زیر، به علتهای عجیبنمودن و ملموسنبودنِ واژههای فرهنگستان بپردازم:
۱. تفاوتِ شرایطِ حاکم بر فضای علمی با شرایطِ حاکم بر فضای عمومی در زمینۀ واژهپردازی
۲. تفاوتِ واژگانیِ واژههای علمیِ تخصصی با واژههای روزمرۀ عمومی در زمینۀ واژهسازی
۳. تفاوتِ معنایی و مفهومیِ واژههای علمیِ تخصصی با واژههای روزمرۀ عمومی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 56 | 1 | Loading... |
22 هفت نکته دربارهٔ خلاقیت زبانی
۱. اگر بخواهیم همیشه خلاق باشیم و همواره خلاق بمانیم، نمیتوانیم به چند تکنیک خاص بسنده کنیم، بلکه میباید در درجۀ اول تعریف خلاقیت و در درجۀ دوم سازوکار ذهن را بهطور کلی دریابیم. البته توجه ویژه به خلاقیت در زبان بهعنوان مهمترین ابزار ابراز رفتارهای شناختی انسان هم در این میان بایسته است.
۲. واژهشناسی در ظاهر به واژهسازی و خلاقیت زبانی مربوط نیست، اما در واقع موتور مولد واژهسازی و بروز خلاقیت زبانی است؛ چراکه برای ساختن واژه باید نخست ادوات آن را شناخت و این شناخت ادوات از تأمل در اجزای واژههای موجود و قواعد حاکم بر ترکیب آن اجزا به دست میآید.
۳. اگر پیش از هر کاری مبنا داشته باشیم، بهمراتب بهتر میتوانیم آن کار را انجام دهیم و پس از انجامش کیفیت کارمان را بسنجیم. واژهسازی هم از این اصل مستثنا نیست. بسیاری اوقات، علت واژهسازی ناشیانۀ واژهساز کمبود دانش واژگانی او نیست، بلکه علتش دانش اندک او از مبانی مفهومی و سازوکارهای ذهنی در واژهسازی است.
۴. شناخت جایگاه و کاربرد وندها و بررسی و طبقهبندی آنها بهصورت موضوعی راز واژهسازی حرفهای و خلاقیت همیشگی است.
۵. اگر هم نگوییم عمدۀ متونِ این روزهای دانشگاهها و نشرهای امروز ایران ترجمه است، دستکم بخش مهمی از این متون حاصل ترجمه یا تحت تأثیر ترجمه است. این موضوع به خودی خود نه بد است و نه خوب؛ اما از دید واژهسازی اهمیت دارد، چراکه واژهساز باید با اقتضائات آن زبان مبدأ و ترجمه از آن زبان آشنا باشد.
۶. خلاقیت در سطح نحوی هرچند در حد محدود اما بهطور مؤثری نمود دارد. شاید بتوان گفت اسکلت متن جملاتاند و این اسکلت با نحو زبان به هم پیوند میخورند و با هم معنا میسازند؛ از این رو استفادۀ هنرمندانه و بهینه از این امکان زبانی میتواند وجه تمایز و مزیت رقابتی نویسنده در مقایسه با همکاران یا رقیبان باشد.
۷. سازوکار زبان بسیار پیچیدهتر از آن است که به چند ضابطۀ دستوری، اعم از صرفی و نحوی، محدود و ختم گردد. پشتوانههای فرهنگی و اقتضائات اجتماعی وقتی در کنار سازوکارهای شناختی و ادراکی قرار میگیرند، میتوانند میدان وسیعی برای بروز خلاقیت و اثرگذاری پدید آورند.
👈نورمحمدی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 61 | 2 | Loading... |
23 چرا یادگیری درستنوشتن برای همگان واجب است؟
اگر از شعارهای نخنما و تکراری بگذریم و قدری واقعبین و کاربردگرا شویم، میبینیم که برخلاف آنچه در نگاه اول به چشم میآید، دانش و هنر نوشتن و البته درست و زیبا و دقیق نوشتن، آنقدرها هم که گمان میکنیم کمکاربرد و دستِچندم نیست.
تقاضانامهای که خطاب به فلان اداره و بَهمان مدیر مینویسیم، قراردادنامهای که با کارفرما یا کارمندمان تنظیم میکنیم، پایاننامهای که در پایان تحصیلمان تألیف میکنیم، گزارشنامه و سفرنامهای که بهقصد ثبت وقایع و تجارب تحریر میکنیم، شکایتنامهای که برای دادگستری تنظیم میکنیم، یا اندکی خاصتر و هنریتر، داستان و نمایشنامه و فیلمنامهای که بهعنوان اثری هنری خلق میکنیم، هر یک نمونهای از انواع نوشتن است.
نوشتن و انواع آن باز هم بیشتر از اینها در زندگی روزمره نقش دارد. هنگام پرکردن فرمها و اظهارنامهها، موقع فرستادن پیامها و پیامکها، و حتی حین درج لیست خرید و ثبت دخلوخرج روزانه، دانش و هنر نوشتن کارساز و دستگیر خواهد بود؛ چراکه نوشتنْ بسیار فراتر از صرفاً چیدن حروف روی صفحات است.
نوشتن گونهای از اندیشیدن است، گونهای که بهنسبت گفتارْ دقیقتر و سنجیدهتر و مستندتر است و از همین بابت در بسیاری از بزنگاهها یار و کمککار میگردد. بگذریم از اینکه مهمترین دستآورد انسان، یعنی تمدن بشری، در بستر نوشتار شکل گرفته و بر مدار آن جریان یافته است.
باری، همانطور که برخورداری از این دانش و هنر میتواند کاروان زندگی را پیش براند و حتی شخص را از آن قافله پیش بیندازد، نابرخورداری از آن هم میتواند در مسیر زندگی آدم دستانداز بسازد و قطار پیشرفت را به ورطۀ سکون و رکود بیندازد.
پیامی بدخوان و چندمعنا که موجب رنجیدن یا گیجشدن مخاطب شده، رسالهای که چندین بار بیشتر از آنچه واقعاً نیاز بوده مکتوب و اصلاح گشته، قرارداد یا اظهاریهای که بهسبب مبهمبودن و دقیقنبودنْ خسارت و مرارت به بار آورده، نامهای که بهخاطر ایجاز مخل یا اطناب ممل یا اصلاً خوانده نشده یا در وصول و حصول منظور و مقصود نویسنده ناکام مانده، و هزاران نمونۀ ریز و درشت دیگری که رخ نمیداد اگر شخصْ مختصری از خموچم نوشتن آگاهتر و در هزارتوی آن واردتر میبود، نمودی است از آنچه گفته آمد.
#زبان #نگارش #ویرایش #
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 74 | 1 | Loading... |
24 نسبت نوازندگی با نویسندگی
در موسیقی، مفهومی داریم بهنامِ «موتیف». موتیف کوچکترین واحدِ دارای مفهوم است. «تِم» نیز مفهومی موسیقایی است که از چند موتیف ساخته میشود و بخشی از جمله را تشکیل میدهد.
چنانچه بخواهیم این سازهها را با سازههای زبان تطبیق بدهیم، شاید غلط نباشد اگر موتیف را معادل «کلمه» و تِم را معادل «عبارت» بدانیم؛ همچنانکه در زبان هم از ترکیبِ کلمهها عبارتها و از ترکیبِ عبارتها جملهها ساخته میشوند.
نوازندگان برای تمرینِ نواختن یا ساختنِ یک قطعه، سالها روشمندانه و نظاممندانه، جملههای خاص و قطعههای پیشین را میشنوند و بارها موتیفها و تِمهای آن را تحلیل و تمرین میکنند. این کار آنقدر تکرار میشود که اصطلاحاً ملکهٔ ذهن نوازنده میگردد و او در بداههنوازی و آهنگسازی، آن موتیف یا تم یا جمله یا آمیزهای بدیع از همهٔ آنها را ناخودآگاه به کار میگیرد.
اما حین بداههنوازی، نوازنده دیگر چندان ذهنش را مشغول انتخاب موتیفها و تمها و جملهها نمیکند، بلکه عناصری که سالها شنیده و نواخته است، عیناً یا بهطرزی نو، بر مغز و دست وی جاری میشوند. این پدیده موجب میشود بخش عمدهٔ فکر نوازنده به حفظ ضرب و ضربآهنگ و انسجام ساختاری قطعه اختصاص یابد.
چنین پدیدهای برای نویسندهٔ ورزیده نیز رخ میدهد. او سالها آنقدر متن خوانده است و جملات و عبارات و کلماتش را تحلیل و تمرین کرده است که موقع نوشتن، انتخاب آن عناصر دیگر توان و زمان چندانی از او نمیگیرد و میتواند با فکری آزادتر به پرداختِ هرچه آمودهتر و آزمودهتر نوشتهاش بپردازد.
اما آنچه گفتم بِدان معنا نیست که نویسنده یا نوازندهٔ ورزیده در انتخاب واژهها یا موتیفها دقت نمیکند؛ بلکه بدین معناست که بر اثر تمرین بسیار، واژهآگاهی یا موتیفآگاهیِ وی بهقدری رشد یافته است که پردازش زبانی یا موسیقایی برایش بهنسبتِ تازهکاران بسیار سریعتر و آسانتر است. البته نمیتوان ادعا کرد که آنچه کهنهکاران برمیگزینند لزوماً دقیقترین گزینه است و نمونهٔ بهتری از آن نیست.
در موسیقی، نوازنده و بهخصوص آهنگساز، انواع سبکها را بسیار گوش میدهد و مدتها بر سبک یا نوازندهٔ خاصی تمرکز میکند تا بتواند خصوصیات آن سبک یا آن شخص را دریابد، و آن گاه که بر آن اِشراف مییابد، میتواند شبیهسازی یا تقلیدش کند. اینگونه است که نوازنده آهنگی میسازد که رنگوبوی آهنگهای موتسارت را میدهد، حالآنکه موتسارت آن آهنگ را نساخته است.
در نوشتن هم نویسنده با مطالعهٔ متمرکز و فشردهٔ آثار یک سبک یا یک شخص، قادر است بر ویژگیهای بارزِ آن مسلط شود و متنی بنویسد که کاملاً شبیه نوشتهای معیّن است، اما آن نوشته از قلم نویسندگان آن سبک نتراویده است. این کار اگرچه ممکن است هیچگاه بهصورت مستقیم به کار نویسنده نیاید، اما توان نویسنده را در انعطافِ نثری افزایش میدهد و او را در بهکارگیری انواع سبکها توانا میسازد.
#زبان #موسیقی #نگارش
#نویسنده #نوازنده
معین پایدار، ۰۴ خرداد ۱۴۰۳
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 86 | 2 | Loading... |
25 ✅ درباره پسوند "-ار"
پسوند "-ار" در فارسی امروز به بن ماضی افزوده میشود و در موارد زیر به کار میرود:
۱. برای ساختن صفت فاعلی، مانند:
نمودار، خواستار
۲. برای ساختن اسم مصدر، مانند:
رفتار، دیدار
۳. برای ساختن صفت مفعولی، مانند:
گرفتار
این پسوند بازمانده پسوند tar- ایرانی باستان است که در ایرانی میانه غربی به صورت هایtār- و dār- در میآید. اما بنا به ملاحظات قواعد ایرانی میانه غربی tār- و dār- را نمیتوانیم پسوند بهشمار بیاوریم بلکه باید ār- را پسوند فرض کنیم چون اگر tār- و نیز dār- را پسوند به حساب بیاوریم، مجبوریم مادههایی را فرض کنیم که در ایرانی میانه غربی چنین مادههایی وجود ندارد.
در فارسی میانه ترفانی -buxtār به معنی "نجاتدهنده" صفت فاعلی است از فعل buxtan به معنی 'نجات دادن'
و kištār به معنی "کشت" اسم مصدر است از فعل kištan به معنی 'کاشتن'
جالب این است که در زبان پهلوی کلمه گفتار یا guftār صفت فاعلی است به معنی 'گوینده'.
حتی در فرهنگ مکنزی برابر انگلیسی آن speaker ذکر شده است. درحالیکه در فارسی جدید ما کلمه "گفتار" را اسم مصدر به کار میبریم یعنی الان معنی speaking میدهد نه speaker.
این پسوند در زبان پهلوی بیشتر برای ساختن صفت فاعلی بهکار میرود. به همین خاطر کلمات "گفتار" و "کردار" و "رفتار" هر سه در زبان پهلوی صفت فاعلی هستند:
gufta:r = speaker گوینده
karda:r = active,worker,doer کننده
rafta:r = goer رونده
گاهی این پسوند در آخر یک کلمه در یک جمله نقش صفت فاعلی و در جمله دیگر نقش صفت مفعولی دارد:
fre:fta:r = deceiver, deceived
در پهلوی لغت "فریفتار" هم به معنی 'فریبنده، فریب دهنده' است و هم به معنی 'فریفته، فریب خورده'.
#فریبرز_کوچکی_زاد
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 60 | 0 | Loading... |
26 نگاهی به فریدون توللی
عمری به عبث راندم وهر نقش دلاویز
بی پرده چو دریافتمش نقش خطا بود
جز مر گ که یکتا در زندان حیات است
باقی همه دیوار ه ی دروازه نما بود
توللی
مهدی پرهام درباره اخلاق توکلی می نویسد
" وقتی دست به قلم می برد . دل انسان به دنبالش کشیده می شد.درناهمواری شبیه محمد مسعود بود.
حتی درآخر عمر هم لحن آمیخته به طنز
ومزایایی که همیشه داشت برجا بود"
شعرهای کارون توللی وخانلری وگلچین گیلانی راه را برای نیما هموارتر کرد.
درمقابل حمله های رضا براهنی که توللی را عامل عقب افتادگی شعر ایران می دانست
شمس لنگرودی "
توللی را یکی از موثرترین شاعران نوپرداز ما می داند."
برای نیما شعر زندگی بود ولی برای توللی جان پناهی فاخر بود
توللی درمقدمه ی کتاب رها که بهترین دفتر شعراوست .به سنت گرایان می تازد ومی نویسد
الف ،الفاظ سنت گرایان مربوط به زندگی امروزنیست.
ب،عنصر زمان ومکان درشهر سنت گرایان مبهم است
ج،مفاهیم شعری آنان کلیشه ای ست
د، محتوا درشهر این شاعران تابع شکل است نه محتوا
توللی گاهی به نیما وپیروانش می تازد.
اما چون روح مدرنیته را درک نمی کند نمی تواند در نوگرایی به جایی برسد.
ولی حضور پر رنگ وسایه ی سنگین توکلی برسر شاعران پس از او بیانگر موفقیت شاعر
درکسب وجاهت ادبی است.
هرچند درکتابهای پویه وشگرف شاعر به تکرار خویشتن پرداخته است. ولی
درزمینه نثر کتاب التفاصیل توللی یکی ازبهترین نقیضه پردازی وطنز روزگارمان
لهراسپ،بهرامیان
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 61 | 3 | Loading... |
27 ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۹ خرداد سالروز درگذشت مهدی آذر
(زاده سال ۱۲۸۰ مشهد -- درگذشته ۹ خرداد ۱۳۷۳ شیکاگو) پزشک و سیاستمدار
او در سال ۱۳۰۲ وارد مدرسهعالی طب دارالفنون شد و در سال ۱۳۰۷ دکترا گرفت. سپس برای ادامه تحصیل بهپاریس رفت و در سال ۱۳۱۳ در گرایش بیماریهای داخلی از دانشگاه پاریس تخصص دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران مسئولیتهایی را در بیمارستانهای مختلف، به عهده گرفت و در سال ۱۳۲۸ استاد دانشکده پزشکی شد. وی پایهگذار رشته طب داخلی در ایران است.
او در دولت دکتر مصدق سال ۱۳۳۱ وزیر فرهنگ بود و در ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ دستگیر و زندانی شد.
او جزو هیئت مؤسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره جبهه ملی در سال ۱۳۴۱ به سمت نایب اول کنگره انتخاب شد و یکی از ۱۰ نفر اول منتخب کنگره، برای شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود.
پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ در اعلامیه فرماندار نظامی تهران، از مردم خواسته شده بود محل پنهان شدن برخی را اعلام کنند که نام مهدی آذر و تعدادی از دوستان دکتر مصدق در این فهرست بود. وی در ۲۷ دی ۱۳۳۲ از زندان آزاد شد و در ۱ بهمن ۱۳۴۰ بهدنبال ناآرامیهای دانشگاهها بازداشت شد. در ۷ شهریور ۱۳۵۷، ۱۴ حزب سیاسی در ایران اعلام موجودیت کردند که او جزو منفردین بود.
وی بهعلت اینکه پزشک مورد اعتماد دکتر مصدق بود در زمان بستری ایشان برای معالجه در بیمارستان نجمیه و سپس در منزل مصدق بهعنوان پزشک معالج فعالیت داشت و از معدود کسانی بود که در هنگام درگذشت مصدق در احمدآباد، حضور داشت.
او از ابتدای شروع فعالیتهای جبهه ملی چهارم دوباره در عرصه سیاست گام نهاد و بههمراه مسعود حجازی، پرویز ورجاوند، قاسم لباسچی، مهدی غضنفری، علیاکبر محمودیان و حسین موسویان بهعضویت در هیئت اجرایی جبهه ملی چهارم انتخاب شد و پس از کنارهگیری مهندس حسیبی بهریاست شورای مرکزی جبهه ملی ایران برگزیده شد.
او نشریه پیام جبهه ملی ایران را بهعنوان ارگان رسمی جبهه ملی تأسیس کرد و صاحب امتیاز آن بود. این نشریه هفتهای سه شماره منتشر میشد و اصغر پارسا مدیر مسئول روزنامه و حسین موسویان مدیر اجرایی آن بود.
پس از اعلام ارتداد جبهه ملی، دکتر آذر بهمدت چندین ماه بهصورت مخفیانه در ایران زندگی میکرد و سرانجام از طریق مرز کردستان از کشور خارج شد و به آمریکا رفت و در شیکاگو زندگی میکرد.
دکتر آذر طی چند مصاحبه "۸ نوار مصاحبه" با دکتر حبیب لاجوردی زندگانی خود و نظراتش را پیرامون تاریخ معاصر در پروژه تاریخ شفاهی ایران - دانشگاه هاروارد - مرکز مطالعات خاورمیانه شرح دادهاست.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهدی_آذر | 55 | 1 | Loading... |
28 ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۹ خرداد سالروز درگذشت فریدون توللی
(زاده سال ۱۲۹۸ شیراز -- درگذشته ۹ خرداد ۱۳۶۴ تهران) شاعر
او در رشته باستانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و بهکار باستانشناسی روی آورد و تا امرداد ۱۳۳۲ چندی رئیس اداره باستانشناسی استان فارس بود. همچنین به عنوان دستيار باستانشناس معروف گريشمن در حفاريهاى شوش شركت داشت.
پس از شهریور ۱۳۲۰ وارد فعالیتهای سیاسی شده بود و به نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده و مجموعه سیاسی طنزآمیزی با نام «التفاصیل» میپرداخت. اما چندی بعد از فعالیتهای سیاسی دست کشید و در کتابخانه دانشگاه پهلوی شیراز بهکار مشغول شد و بر اثر آشنایی با نیمایوشیج در شعر، بهشیوه جدید گرایش یافت و به یکی از پیشروان آن تبدیل شد. دفترهای شعر «رها» و «نافه» او محصول همین دوران است. او بعدها به مخالفت با فرم آزاد نیمایی پرداخت و مجموعهای از غزل و قصیده به شیوه قدیم را با نام «پویه» منتشر کرد.
شعر او عمدتاً شعری عاشقانه، رمانتیک و احساساتی است: با تصاویر، واژهها و ترکیبهای فریبنده خوشاهنگ، که با بیان شاعرانه احساسات فردی، بیش از هر چیز از کامجوییهای جسمانی سخن میگوید و توفیقش در شاعری، به سبب همین شعرهاست. او در سرودن شعر عاشقانه بهشیوه نو، روزگاری پیشرو و نظریهپرداز بود و در این زمینه سهم بزرگی دارد و با زبان فرانسه آشنایی داشت و اشعاری از شاعران فرانسه زبان را به فارسی برگرداندهاست.
ویژهنامه توللی در شماره ۸۵ مجله بخارا با مقالاتی از شفیعی کدکنی، افشینوفایی، مهدی فیروزیان، سعیدی سیرجانی و... در زمستان ۱۳۹۰ منتشر شدهاست.
دفتر اشعار:
التفاصیل (۱۳۲۴)
رها (۱۳۲۹)
کاروان (۱۳۳۱)
نافه (۱۳۴۰)
پویه (۱۳۴۵)
شگرف (۱۳۵۳)
بازگشت (۱۳۶۹)
کابوس (۱۳۸۶)
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فریدون_توللی | 84 | 1 | Loading... |
29 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۹ خرداد سالروز درگذشت عباس کرباسیون
(زاده سال ۱۳۰۱ اصفهان – درگذشته ۹ خرداد ۱۳۷۱ اصفهان) طراح نقوش فرش و کاشی
او برای یادگیری طراحی نقوش قالی به شاگردی مصورالملکی در آمد و پس از آن نزد احمد ارچنگ رفت و در این هنر به حدی رسید که میتوانست طرحهایی از اسلیمی و ختایی را در وسعت زیاد ترسیم کند.
کمی بعد با دانشی که از طراحی نقوش به دست آورده بود، به همکاری با هنرمندان مطرح مانند علی پنجهپور پرداخت و در جایی گفته است که زیباترین آثارش را برای پنجهپور آفریده است. پنجهپور نیز وی را «اعجوبه و احیاگر هنر طراحی کاشی در دوران معاصر» توصیف کرده است.
وی درباره هنر طراحی فرش گفته بود: «استاد من و همه کسانی که کار نقشه فرش میکنند، میدان نقش جهان است. کتاب من همیشه مسجد شیخ لطفاله و عالیقاپو بوده و استاد همگی ما رضا عباسی است. فرشی باارزش خواهد بود که دارای طراحی ارزنده و رنگآمیزی متناسب و نقطهچینی صحیح و بافتی ظریف باشد. قلم زدن صحیح آن است که گلها، سرچنگها و ختاییها همه در جای درست خود قرار گیرند. نوگرایی در طراحی فرش مطلوب خواهد بود، چنانچه نقشه ترسیمیافته دارای اصالت هنری باشد و معیارهای استاد رضا عباسی در آنها رعایت شده باشد و فرمهای اصلی تغییر نیابند.»
فهرست زیر بخشی از آثار کاشیکاری او را شامل میشود:
مرقد زینب در دمشق
صحن حضرت ابوالفضل در کربلا
حرم امام حسین در کربلا
حرم امام رضا در مشهد به همراه بخشی از صحن آن
گنبد و محراب مسجد طباطبایی در قم
بخشی از میدان نقش جهان اصفهان
مسجد گوهرشاد مشهد
مسجد سید اصفهان
مسجد رحیمخان اصفهان
حسینیه طوقچی اصفهان
حسینیه عمادزاده اصفهان
مسجد الهادی اصفهان
حسینیه رضوی اصفهان
سردر وزارت خارجه در تهران
آرامگاه وی در گورستان باغ رضوان اصفهان است.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#عباس_کرباسیون | 63 | 1 | Loading... |
30 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۹ خرداد زادروز عباس تهرانیتاش
(زاده ۹ خرداد ۱۳۰۷ تهران _ درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ تهران ) نوازنده کلارینت "قرهنی"
او فراگیری موسیقی را ابتدا نزد غلامحسین مینباشیان "افسر موزیک" فراگرفت و سپس ضمن تحصیل در هنرستان عالی موسیقی، نزد استاد حسینعلی وزیریتبار، ردیفهای موسیقی ایرانی را آموخت.
خودش میگوید:
"در دبستان فلوت مینواختم و وقتی متوجه انگیزه و کار خوب من در موسیقی شدند، من را به پیشاهنگی معرفی کردند.
در واقع معلم اول من در موسیقی، زنده یاد غلامحسین مینباشیان بود. ایشان افسر موسیقی و رئیس موسیقی بالابانچی بود و من با لباس پیشاهنگی وارد دسته بالابانچی به سرپرستی ایشان در مدرسه فرخی واقع در محله مولوی شدم.
بالابانچی، گروه موسیقی کوچکی بود که از دو کلارینت، دو فلوت، دو طبل کوچک و بزرگ و یک جفت سنج تشکیل میشد.
از جمله همنوازان من در آن گروه، ولیاله البرز و علیاصغر فریدونی بودند که کلارینت مینواختند؛ من و چنگیز عسگرپور، نوازنده فلوت بودیم که در گروه بالابانچی آهنگ مارش مینواختیم.
مدتی به این کار مشغول بودم، پس از آن به هنرستان موسیقی رفتم و بهعلت علاقهای که بهساز کلارینت داشتم، این ساز را بهعنوان ساز اصلی خود برگزیدم. آن زمان استاد ایرانی برای آموزش کلارینت نداشتیم، در این هنرستان ۱۲ موسیقیدان اتریشی تدریس میکردند، ۱۱ نفر آقا و یک خانم. معلم کلارینت ما، آقایی به نام "ریشان وایدر" بود. او سبک نواختن غربی کلارینت را تدریس میکرد اما من همیشه علاقمند بودم آن را با نوای زیبای موسیقی ایرانی و در دستگاههای اصیل خودمان بنوازم و چون آن زمان با موسیقی کلاسیک آنچنان مأنوس نبودم، نزد استاد حسینعلی وزیریتبار ردیفهای موسیقی ایرانی را آموزش دیدم. "
او سالها با رادیو ارتش بهعنوان نوازنده کلارینت همکاری داشت و همچنین در رادیوهای ژاندارمری، نیرو هوایی و رادیو ایران برنامه زنده تکنوازی داشت.
وی بهعنوان نوازنده با ارکسترهای؛ مهدی خالدی، برادران نورین، علیمحمد نامداری، شاهپور نیاکان، ارکستر شماره سه به سرپرستی حسین شهبازيان، ارکستر شما و رادیو به سرپرستی جواد بدیعزاده و ارکستر گلها به سرپرستی روحاله خالقی همکاری کرد. و نیز سالها در کنار آموزش موسیقی بههنرجویان و همچنین مدیریت آموزشگاه "دنیای موسیقی"؛ با سازمان صداوسیما نیز همکاریهای هنری داشت.
او در نواختن سازهای ساکسیفون آلتو، تنور و سوپرانو نیز مهارت کامل دارد و مدتها بهجمعآوری و نوشتن نت آهنگهای محلی "فولکلور" و دوبیتیهای ایرانی مشغول بود که حاصل این تلاشها بهصورت دوجلد کتاب بهنام " آهنگهای فولکلور" و بههمت عبدالحسین نیری بهچاپ رسید.
او میگوید:
"این کتاب سرنوشت عجیبی داشته است؛ در آغاز انقلاب زمانی که دانشگاهها و مغازههای کتابفروشی را آتش میزدند، جلد اول کتاب من هم آتش گرفت و تنها جلد دوم آن باقی مانده است."
کاست "تکنوازان ۱" از آثار صوتی او پس از انقلاب است که بهتکنوازی و بداههنوازی با ساز کلارینت و در مایههای دشتی، ماهور، همایون، بیات ترک و بیات اصفهان پرداخته که باهمراهی تنبک ایزد کاویانی و بههمت انتشارات چهارباغ منتشر شد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#عباس_تهرانی_تاش | 51 | 1 | Loading... |
31 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۹ خرداد زادروز موسی اکرمی
(زاده ۹ خرداد ۱۳۳۲ اراک) نویسنده، مترجم و ویراستار
او تحصیلات در رشته فیزیک را در اصفهان و شیراز و تحصیلات در فلسفه را در تهران به پایان رساند. پس از چندین سال تدریس در چندین دانشگاه، و پس از سالها همکاری غیر مستقیم با استاد احمد بیرشک در ترجمه درایههایی از زندگینامه علمی دانشوران، در سال ۱۳۷۴ در بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی (بنیاد دانشنامهنگاری ایران) به عنوان مؤلف، مترجم، ویراستار، و معاون پژوهشی به همکاری مستقیم با استاد احمد بیرشک پرداخت. در سال ۱۳۸۲ دوباره به تدریس روی آورد و از امرداد ۱۳۸۳ مدیریت گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران را عهدهدار شد که تا امرداد ۱۳۹۴ ادامه یافت. او از سال ۱۳۸۲ با مرتبه علمی استادیاری از ۱۳۸۷با مرتبه علمی دانشیاری و از ۱۳۹۳با مرتبه علمی استادی، عضو گروه فلسفه علم دانشگاه است. او همچنین بنیادگذار دوره دکتری در رشته فلسفه علم در ایران است.
گزیده آثار:
تالیف:
واژه نامه کیهانشناسی (انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی)، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی ۱۳۷۶
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد (تبیین کیهان شناختی آغاز و انجام جهان) بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی ۱۳۷۷
کیهانشناسی افلاطون، تهران:نشر دشتستان، ۱۳۸۰
گاهشماری ایرانی، تهران دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول ۱۳۸۰ چاپ دوم ۱۳۸۴
اکرمی، موسی، کانت و مابعدالطبیعه، تهران: گام نو، چاپ اول ۱۳۸۴
درآمدی بر فلسفه کیهانشناسی، تهران: مؤسسه پژوهشی نگاه معاصر، چاپ اول ۱۳۹۲
فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان، تهران: مؤسسه پژوهشی نگاه معاصر، چاپ اول ۱۳۹۳
آریا (رُمان) تهران: مؤسسه انتشاراتی نگاه، چاپ اول ۱۳۹۵
قانون اساسی زمینشهر، تهران: نشر نگاه معاصر، چاپ اول ۱۳۹۵
شأن هستیشناختی عشق و آفرینش انسان، اصفهان: نشر فردا، چاپ اول ۱۳۹۶
مسئله علم در ایران: از تاریخ و فلسفه علم تا فرهنگ دانشگاهی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی (وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) ۱۳۹۶.
ترجمه و ویرایش
رایشنباخ، هانس، پیدایش فلسفه علمی، ترجمه موسی اکرمی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ یکم ۱۳۷۱ چاپ دوم ۱۳۸۴.
آیرز، فرانک، نظریه و مسائل تعادلات دیفرانسیل، ترجمه موسی اکرمی (همراه با افزودههایی از مترجم) اراک: انتشارات فتح دانش ۱۳۷۴.
هاسپرس، جان، درآمدی بر تحلیل فلسفی، ترجمه موسی اکرمی، انتشارات طرح نو، چاپ یکم ۱۳۷۹ چاپ دوم ۱۳۸۷
گودین، رابرت و فلیپ پتیت (ویراستار) فلسفه سیاسی معاصر، دفتر یکم: دولت و جامعه، ترجمه موسی اکرمی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه و کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه، چاپ یکم ۱۳۸۱.
گیلیسپی (سرویراستار) زندگینامه علمی دانشوران، ج. سوم، ترجمه موسی اکرمی و دیگران، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۵ (کتاب سال ایران در سال ۱۳۷۶).
هارت، فردریک، تاریخ هنر، ترجمه موسی اکرمی و دیگران، نشر پیکان، چاپ یکم ۱۳۸۲.
لیپست (سرویر استار) دائرةالمعارف دموکراسی، ترجمه موسی اکرمی و دیگران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه و کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه، چاپ یکم ۱۳۸۴.
گیلیسپی (سرویراستار) زندگینامه علمی دانشوران، ج. چهارم، ترجمه موسی اکرمی و دیگران، ویرایش موسی اکرمی و فریبرز مجیدی، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۷.
گیلیسپی (سرویراستار) زندگینامه علمی دانشوران، ج. پنجم، ترجمه موسی اکرمی و دیگران، ویرایش فریبرز مجیدی، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۹۲.
رالز، جان، لیبرالیسم سیاسی، ترجمه موسی اکرمی، تهران: نشرثالث، چاپ یکم ۱۳۹۲ چاپ دوم ۱۳۹۳.
ویلسن، برایان، و جمی کرسوِل (ویراستار) جنبشهای دینی جدید: چالش و واکنش، گزینش و گزارش موسی اکرمی، تهران: مؤسسه پژوهشی نگاه معاصر، چاپ یکم ۱۳۹۳.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#موسی_اکرمی | 51 | 1 | Loading... |
32 ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۹ خرداد زادروز ریرا عباسی
(زاده ۹ خرداد ۱۳۴۱ خرمآباد) شاعر و نویسنده
او نخستین مجموعه شعرش را در ۱۶ سالگی بهنام "پاپ کورن" گردآوری کرد که به دلایل خانوادگی از بین رفت و بعد از وقفهای طولانی پس از انقلاب و جنگ و از دست دادن زندگیاش در آبادان و مهاجرت به شهرهای مختلف ایران، در سال ۱۳۶۶ ساکن تهران شد و همزمان شعر و رمان را در همان سال آغاز کرد. این رمان بهنام "آساره" کمتر از یک هفته نوشته شد که هنوز منتشر نشده است. اولین شعرهایش در مجلههای آدینه، کلک و دنیای سخن چاپ شد و داستانی را در کارنامه منتشر کرد. اولین کسی که شعرهایش را خواند و چگونگی شعر را در چند کلمه به او آموخت، شاعر و منتقد معروف محمد حقوقی بود. وی در سال ۱۳۸۴ فراخوانی به هفت زبان ترجمه و شاعران جهان را به شعرِ صلح دعوت کرد. در سال ۱۳۸۵ نخستین تندیس شعر صلح در جهان توسط تیم این جشنواره ساخته شد. در سال ۱۳۸۶ جشنواره بینالمللی شعر صلح با اشعاری از بیست کشور در ایران- تهران (خانه هنرمندان) به همت او برگزار شد که هفت برگزیده (چهار نفر ایرانی و سه نفر دیگر از ایتالیا، عراق و بریتانیا برنده تندیس) داشت. او دوبار جایزه برای داستان کوتاه (مینیمال) و جایزه پروین اعتصامی را در کارنامهاش دارد. در سال ۱۳۹۰ بورسیه پرینس کلاوس را برای حضور در جشنواره و جنبشِ جهانی شعر در کلمبیا بهدست آورد. جایزه نقدی همراه با تقدیرنامهای از سوی مجله بینالمللی (SGI) در ژاپن، بهخاطر انتشار مقالهای کوتاه و انتشار شعر «زمین سپید میخواند» دریافت کرد. در سال ۲۰۱۴ دعوت پرینس کلاوس در آمستردام را برای حضور گردهمایی هنرمندان پذیرفت. او همچنین در چندین جشنواره بین المللی شعر در کشورهای مختلف از جمله: هندوستان (دوبار)، هلند، انگلیس، کلمبیا و آمریکا حضور یافته است. اشعار وی تاکنون در آنتولوژیهای مختلف جهان و در مجلههای رسمی به زبانهای ایتالیایی، انگلیسی، آلمانی، ژاپنی، اسپانیایی، چینی، رومانیایی، هندی، کردی، ترکی، عربی و در مجلههای معتبر آمریکا، انگلیس، مکزیک، کلمبیا، هندوستان و ایتالیا، ژاپن و... منـتشر شده است. از وی مقالههای متعددی منتشر شده. در سال ۲۰۱۲ جشنواره بینالمللی هایکو در ژاپن، ضمن دعوت او در این جشنواره اشعارش را در آنتولوژی هایکوسرایان به انگلیسی و ژاپنی منتشر کرد. در سال ۱۳۹۰ از سوی جنبش جهانی شعر در کلمبیا، جشنواره شعر صلح- ایران، به جشنوارههای دیگر پیوست. در سال ۱۳۷۰ بر اساس داستان کوتاهی از او بهنام آفتابگردان فیلمی با همکاری گروه هنر و تجربه جوانان خرمآباد ساخته شد. در سال ۱۳۷۷ با کیانوش عیاری در کنار بازیگرانی دیگر در فیلم "بودن یا نبودن" همکاری کرد. همچنین در سال ۱۳۹۲ شعر فیلمی بر اساس شعر بلندی از او بهنام "هستههای مرموز" ساخته شد که در چند جشنواره خارجی به نمایش در آمد.
آثار:
صلح، شعر ِزندگی (مجموعه اشعار چندزبانه شاعران جهان- انتشارات نگاه ۱۳۹۲).
ولنتاین/ گوسفند سفید (مجموعه شعر دوزبانه - نصیرا ۱۳۹۳).
وارونگی (رمان- فرانسه: نشر ناکجا ۲۰۱۵).
سی پری چهارشنبهها (مجموعه داستان- معیار ۱۳۷۹).
برای این زن لر دیگر تفنگ نیاورید (مجموعه شعر- مینا ۱۳۸۰).
چه کسی پنهان تر تو را دوست دارد (منظومه همراه با نقاشی های شاعر- مینا ۱۳۸۱).
ما کودکان دنیا حرفی داریم با دنیا (مجموعه شعر کودکان دو زبانه و سه اثر داستانی در حوزه کودک ۱۳۸۳).
ترجمه اشعار بومی لرستان به فارسی (همکاری با پژوهشکده مردم شناسی و میراث فرهنگی- دوزبانه ۱۳۸۴).
شاعرانِ صلح (گردآوری شعر شاعران ایران- قطره ۱۳۸۱).
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ری_را_عباسی | 85 | 2 | Loading... |
33 فایل صوتی غزل شماره ۴۴۳
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 51 | 0 | Loading... |
34 فایل صوتی غزل شماره ۴۴۳
با صدای استاد موسوی گرما رودی
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 46 | 0 | Loading... |
35 روح غزل و رهنمود فال
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 | 52 | 1 | Loading... |
36 فایل صوتی غزل شماره ۴۴۳
با صدای مهربانو مدرس زاده
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 51 | 0 | Loading... |
37 شرح غزل شماره ۴۴۳
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
بحر غزل: بحر مجتّث مثمّن مخبون اصلم
٭
جلال الدين مولوي:
۱- نگاهبانِ دو ديدست چشم دلداري
نگاه دار نظر از رخ دگر ياري
۲- بيا بيا كه نيابي چو ما دگر ياري
چو ما به هر دو جهان خود كجاست دلداري
٭
سعدي:
۱- دو چشم مست تو برداشت رسمِ هشياري
وگرنه فتنه نديدي به خواب بيداري
۲-من از تو روي نپيچم گرم بيازاري
كه خوش بود ز عزيزان تحمل خواري
٭
سلمان ساوجي:
چه مي بري دل ما چون نگه نمي داري
چه دلبري؟ كه نمي آيد از تو دلداري
٭
افتخار دامغاني:
مرا دلي ست گرفتار زلف دلداري
كه نيستش به جز آزار خاطرم كاري
٭
جهان ملك خاتون:
به حكم آنكه مرا نيست در جهان ياري
ز خويشتن بَتَرم نيست در نظر باري
٭
اين غزل محصول ايام جواني حافظ و مربوط به زماني است كه اين شاعر فحل، با انتخاب غزل هاي ناب شعراي متقدم و يا معاصر و استقبال از آنها هنر برتر خود را به معاصرين مي نموده است.
دو دليل مي تواند شاهد اين نظريه باشد: نخست آنكه در اين غزل هيچ گونه اشارات و كنايات عرفاني كه از ويژگي هاي اشعار ميانسالي و دوره كمال حافظ است به چشم نمي خورد. دوم آنكه حافظ با تلفيق دو كلمه (چو) و (سرو) غزل را شروع كرده است!
توضيح آنكه ناقدان شعر، به دنبال هم آوردن كلماتيكه به هنگام سمع آن، كلمه مستهجني به گوش القاء شود را جايز نمي دانسته اند علي الخصوص كه شروع غزل با آن كلمات باشد.
به عنوان مثال: مشهور است كه شادروان ملك الشعراء بهار، تعدادي كبوتر زيبا در منزل داشته و با آنها سرگرم بوده است.
در ايام جنگ بين الملل دوم به سبب گراني هاي قحطي مانند، ارزن ناياب شده و بقال سرگذر از فروش آن به شادروان بهار امتناع مي ورزد.
اين موضوع سبب كدورت خاطر بهار را فراهم ساخته و در بيتي به اين شرح آن بقال را هجو مي كند كه در آن دو بيت دو مورد از ويژگي بالا به هنگام شنيدن مستفاد مي شود:
گو زِ من بر حاجي ارزن فروش
ار، زنت را مي فروشي، مي خرم
اين مثل بدان آورده شد كه ملاحظات كلي محسنات كلام گاه ممكن است در ايام جواني ناديده انگارده شود اما به هنگام كمال هرگز يك شاعر پخته بدان مبادرت نخواهد كرد.
ليكن بايد به اين نكته مقرّ شد كه اين غزل بسيار روان و صميمانه سروده شده و از هنر سهل و ممتنع برخوردار است. سرودن بيت:
سرم برفت و زماني به سر نرفت اين كار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاري
با توجه به وضع ياء هاي قافيه شاهكار به حساب مي آيد.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 54 | 0 | Loading... |
38 🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 | 50 | 0 | Loading... |
39 معنی غزل شماره ۴۴۳
(۱) اگر لحظه يي مانند سرو در گلراز با ناز به جنبش و حركت درآيي، نيش خار حسادت به دل همه گل ها فرو خواهد رفت.
(۳) به سبب پرده سياه بي ايماني زلف تو، در هر حلقه از آن، آشوبي به پاست و به خاطر فريب كاري چشمانت در هر گوشه يي بيمار رنجوري وجود دارد.
(۳) اي چشم مست دلدار، به مانند بخت من به خواب مرو كه از هر طرف آه عاشق بيدار به دنبال توست.
(۴) سكه جان من تقديم به خاك پاي تو باد، گرچه گوهر جان و نقد روان در پيش تو ارزشي ندارد.
(۵) اي دل پيوسته از زلف محبوبان دم و لاف مزن زيرا وقتي در تيرگي فرو روي و انديشه ات تباه شود، چگونه آن رأي كارگشاي كار تو شود؟
(۶) در اين كار سرم از دست رفت و فدا شد و كار به سامان نرسيد. دلم از غم گرفت و ملول شد و تو به فكر آدم گرفتاري نبودي.
(۷) به او گفتم: به مانند نقطه، به ميان دايره (عشق) بيا. با خنده پاسخ داد: حافظ اين چه نيرنگي است كه ميزني!
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 57 | 0 | Loading... |
40 بامداد چهارشنبه(تیرشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان
دیوان حافظ غزل شماره ۴۴۳
🌷🍏🍊🍒🎹🌺🎼🌺🎹🍒🍊🍏🌷
چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
ز کفر زلف تو هر حلقهای و آشوبی
ز سحر چشم تو هر گوشهای و بیماری
مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
که نیست نقد روان را بر تو مقداری
دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان
چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری
سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری
چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی
به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری
معنی لغات غزل:
خراميدن: حركت آرام و موزون، راه رفتن با ناز و طمأنينه.
غيرت: حسد، رشك.
كفر: پوشيدن و انكار كردن و در اينجا به معني پرده بي ايماني.
كفر زلف: (اضافه تشبيهي) زلف به كفر تشبيه شده به معناي پوشش سياه زلف.
زِ: از، حرف اضافه كه معناي ملازمت را افاده مي كند.
ز كفر زلف تو: به ملازمت پوشش سياه زلف تو.
هر حلقه يي و آشوبي: (واو تخصيص) با هر حلقه يي آشوبي.
آه بيداري: آه اشخاص بيداري.
نثار كردن: افشاندن، آنچه بريزد و پراكنده شود، آنچه كه بر سر و پيش پاي عروس و امثالهم به رسم هديه ريخته شود.
نقد جان: سكه جان.
نقد روان: سكه رايج، سكه يي كه در معاملات بين مردم رايج است و ايهاماً نقد جان را تداعي ميكند.
دلبندان: دلبران، معشوقان.
تيره راي: انديشه تيره و درهم، تاريك فكر، بدون فكر روشن.
سرم برفت: سرم در اين راه از دست رفت.
به سر نرفت: به پايان نرسيد.
دلم گرفت: دلم ملول شد.
گرفتاري: يك آدم گرفتار.
پرگار: ۱- ابزار هندسي دايره كشي، ۲- مكر و حيله و نيرنگ.
https://t.me/amirnormohamadi1976 | 106 | 0 | Loading... |
#نگارش
اصول #نشانه_گذاری در زبان پارسی
منظور از نشانه گذاری به کاربردن علامت ها و نشانه هایی است که برای درست فهمیده شدن جملات در نوشته به کار برده می شود.
۱. ویرگول (،)
وبرگول نشانه مکثی کوتاه است. موارد استفاده:
الف: در بین عبارت های غیر مستقل که باهم در حکم یک جمله کامل می باشد:
آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
ب: برای توضیح در مورد یک کلمه:
فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، در سال ۳۲۹ هجری قمری به دنیا آمد.
ج: در موردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشد:
علی، حسن، و احمد پسران او بودند.
د: در آدرس دادن:
تهران، شهریار، میدان امام.
۲. نقطه ویرگول (؛)
الف: برای جدا کردن جمله ها و عبارت های متعدد یک کلام طولانی که به ظاهر مستقل اما در معنی به یکدیگر وابسته و مربوط می باشند:
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر؛ که این، دام زرق نهاده است.
ب: در جمله های توضیحی، پیش از کلماتی چون اما، زیرا، چرا که، یعنی، به عبارت دیگر، برای مثال و مانند آنها؛ به شرط آنکه جمله پیش از آن طولانی باشد.
مال و جاه هیچگاه نمی توانند آرامش بخش روان انسان باشند؛ چرا که تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابند.
۳. نقطه (.)
الف: در پایان جمله های کامل خبری:
عین القضاه، عارف بزرگ ایران، در سال ۵۲۵ شهید شد.
ب: بعد از حروف اختصاری:
سال ۳۲۲ ق.م.
ج: بعد از شماره ردیف:
۱. رضایت ۲. هدف
۴. دو نقطه (:)
الف: پی از نقل و قول مستقیم:
فرزاد گفت: "دیگر هیچوقت به آن خانه برنمی گردم."
ب: پیش از بیان تفصیل مطلبی که قبلا خلاثه ای از آن گفته شده است:
آن سال برا من سال خوبی بود: در آزمون سراسری دانشگاه ها پذیرفته شده بودم.
ج: بعد از واژه ای که معنی اش در برابرش نوشته شده باشد:
صیف: تابستان
د: بعد از حروف ابجد برای استفاده از ترتیب:
الف: مورد یک
ب: مورد دو
۵. گیومه (" ")
ابن نشانه برای آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است؛ یا برای مشخص تر کردن و برجسته نشان دادن کلمه یا اصطلاحی خاص به کار می رود.
۶. نشانه سوال (؟)
الف: برای نشان دادن پرسش.
به چه می اندیشی؟
ب: برای نشان داد تردید و ابهام، در داخل پرانتز به کار می رود:
طبق آمار غیر رسمی، جمعیت تهران از مرز ده میلیون نفر (؟) گذشته است.
۷. نشان تعجب (!)
در پایان جمله هایی می آید که بیان کننده یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است؛ از قبیل: "تعجب"، "تهدید"، "حسرت"، "آرزو" و...
چه عجب! عجب آدم ریاکاری!
وای بر من!
آهسته!
۸. خط فاصله (-)
الف: برای جدا کردن عبارت های توضیحی.
فردوسی -حماسه سرای بزرگ ایران- در سال ۳۲۹ ه.ق. به دنیا آمد.
ب: برای نشان مکالمه:
- الو!
- بله، بفرمایید!
- سلام
ج: به جای حرف اضافه تا و به بین تاریخ ها، اعداد و کلمات:
دهه ۱۳۵۰ - ۱۳۴۰
قطار تهران-مشهد
۹. سه نقطه (...)
برای نشان دادن کلمات و یا عبارات جمله های محذوف و یا افتادگی ها به کار می رود.
...به این دلیل بود که از ادامه این شیوه صرف نظر کردم.
میازار موری که...
۱۰. ستاره (*)
از این نشانه برای: ارجاع دادن به زیرنویس استفاده می شود.
۱۱. پرانتز یا دو هلال ( )
الف: به معنی "یا"و "یعنی" به کار می رود و یا برای توضیح بیشتر کلام:
شاهکار نظامی گنجوی (خسرو وشیرین) را باید به دقت خواند.
ب: وقتی که نویسنده بخواهد آگاهیهای بیشتر (اطلاعات تکمیلی) به خواننده عرضه کند.
ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ ه.ق) استاد کم نظیر نثر می باشد.
۱۲. قلاب [ ]
برای تصحیح متون کهن، الحاق احتمالی که از نسخه بدل ها و از سوی مصحح اضافه می شود در بین قلاب قرار می گیرد:
و این [راه مسلمانی] راه خدای توست.
به قلم دکتر #احمد_گیوی، انتشارات: مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ خرداد زادروز حسینآقاملک
(زاده ۱۰ خرداد ۱۲۵۰ تهران -- درگذشته ۴ امرداد ۱۳۵۱ مشهد) ملاک و سرمایهدار بزرگ
او معروف بهحاج حسینآقاملک، موسس موزه و کتابخانه ملک بود که در سال ۱۳۱۶ املاکش وقف آستانقدس رضوی شد. وی فرزند ارشد حاج محمدکاظم ملکالتجار بود.
ثروتمند بزرگ آذری تبار، زاده تهران و ساکن در مشهد که خیریات و موقوفات او مشهور است. گستردگی موقوفات وی تاحدی است که فقط آستان قدس رضوی ادارهای بهنام اداره موقوفات ملک دارد. کتابخانه و موزهای عظیم نیز از وی باقیمانده که در تهران واقع است.
از دیگر کارهای خیریه او اختصاص دو میلیون متر مربع زمین برای ساخت خانه فرهنگیان و واگذاری چند دههزار متر زمین برای پارک عمومی در مشهد است.
یکی از میادین اصلی شهر مشهد ملکآباد نام دارد که نزدیک باغ بسیار بزرگی بههمین نام قرار گرفتهاست.
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#حاج_حسین_ملک
attach 📎
👍 1
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ خرداد سالروز درگذشت محمود اعتمادزاده "م.ا.بهآذین"
(زاده ۲۳ دی ۱۲۹۳ رشت -- درگذشته ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ تهران) فعال سیاسی، نویسنده و مترجم
او شهرتش از زمان ریاست کانون نویسندگان آغاز شد و شروع فعالیتهای ادبیاش را از سال ۱۳۲۰ زمانی که قهرمان مجروح دوران جنگ بود، با انتشار داستانهای کوتاه آغاز کرد. وی نوشتهها و داستانهای کوتاهِ بیشتری در طولِ سالیان پسین بهرشته تحریر درآورد و با ترجمه آثار بالزاک و شولوخوف و نگارشِ خاطرات و تجربیاتش از زندانهای دهه ۱۳۵۰ به زندگی ادبیاش ادامه داد.
او آموزش ابتدایی را در رشت، سه سال اول متوسطه را در مشهد و سه سال آخر متوسطه را در تهران ادامه داد. در سال ۱۳۱۱ جزو دانشجویان اعزامی ایران بهفرانسه رفت و تا دیماه ۱۳۱۷ در فرانسه ماند. زبان فرانسوی را آموخت و از دانشکده مهندسی دریایی برِست (Brest) و دانشکده مهندسی ساختمان دریایی در پاریس گواهینامه گرفت.
او پس از بازگشت به ایران بهنیروی دریایی پیوست و با درجه ستوان دوم مهندس نیروی دریایی در خرمشهر مشغول بهکار شد. دوسال بعد بهنیروی دریایی در بندرانزلی منتقل شد و ریاست تعمیرگاه این نیرو بهعهدهاش گذاشته شد.
وی در چهارم شهریور ۱۳۲۰ در جریان اشغال ایران و بمباران در بندرانزلی زخمی برداشت که منجر بهقطع دست چپ او و اتکایش به دست راست شد. چندی بعد، برای رهایی از قیدهایی که افسر نیروی دریایی بودن برای فعالیت سیاسی و ادبیاش ایجاد کرده بود، استعفا داد و سرانجام در بهار ۱۳۲۳ بهگفته خودش "رشته" توانفرسای خدمت نظامی از گردنش باز شد و بهوزارت فرهنگ انتقال یافت. او سالهایی را بهتدریس خصوصی زبان فرانسوی، تدریس ریاضی در دبیرستانها و کار در کتابخانه ملی - در دایره روزنامهها و مجلات - گذراند. چند هفتهای هم در دوره وزارت دکتر کشاورز، در سال ۱۳۲۵ سمت معاونت فرهنگ گیلان بهعهدهاش بود و از آن پس تا پایان عمر، زندگی او بهفعالیت سیاسی و اجتماعی و بهترجمه و نویسندگی گذشت.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_اعتماد_زاده #به_آذین
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۰ خرداد سالروز درگذشت سیروس مشفقی
(زاده ۱ فروردین ۱۳۲۲ پلسفید – درگذشته ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ تهران) شاعر
او که از اعضای هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران و فارغالتحصیل رشته سینما و تلویزیون بود، در اواخر زندگی بهجز سرایش شعر، هیچگونه فعالیت بهخصوصی نداشت. وی از سالهای نخست دهه ۱۳۴۰ وارد عرصه سرایش شعرنو و سپید شد و خیلی زود توانست بهجرگه شاعران تراز اول و مطرح کشور بپیوندد. چنانکه احمدرضا احمدی شاعر مشهور موجنو درباره شهرت فراگیر او در مصاحبه با فصلنامه گوهران گفتهاست: «... آن موقع شعر سیاسی و سیروس مشفقی مُد بود. توی سر من میزدند. هیچکس من را تحویل نمیگرفت ... »
مشفقی در شب سوم از شبهای شعر گوته که مهمترین رویداد فرهنگی در تهران از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ بود و این مراسم توسط کانون نویسندگان ایران باهمکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته بهمدت ۱۰ شب، با شعرخوانی و سخنرانی در باغ انجمن فرهنگی روابط ایران-آلمان برگزار شد، بهشعرخوانی پرداخت. اخیراً فایل صوتی شعرخوانی او در برخی سایتهای اینترنتی منتشر شدهاست.
آرامگاه وی در کنار مزار همسرش در بهشتزهرا است.
آثار:
۱- پشت چپرهای زمستانی؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۴۹۸۳۴ بیجا، بینا ۶۸ صفحه ۱۳۴۶
۲- پاییز: شعرهای تازه؛ شماره کتابشناسی ملی: ۱۲۰۳۵۵۱ تهران، نشر پاچنگ ۸۰ صفحه ۱۳۴۸ "این کتاب در سالهای بعد، مجوز انتشار دوباره گرفت"
۳- نعره جوان؛ شماره کتابشناسی ملی: ۲۰۵۱۰۶۴ تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر ۱۳۴۹
۴- شبیخون؛ شماره کتابشناسی ملی: ۶۱۳۶۰ تهران، انتشارات رواق ۱۳۵۷
۵- عشق معنی میکند حرف مرا "مجموعه شعرها از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۸" تهران، نشرنوشه ۱۳۸۱
۶- فیلم کوتاه شکفتن بهعنوان پایاننامه کارشناسی دانشکده هنرهای دراماتیک دانشکده فیلم و تلویزیون با درجه خوب.
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سیروس_مشفقی
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۰ خرداد زادروز منصور خورشیدی
(زاده ۱۰ خرداد ۱۳۲۹ بهشهر – درگذشته ۲۲ آذر ۱۳۹۷ بابل) شاعر
او دبیر بخش بررسی کتاب وبگاه بینالمللی پیادهرو و عضو هیئت تحریریه برخی مجلات بینالمللی بود. همکاری در ارائه شعر و نقد شعر در مجلات بینالمللی از جمله ماهنامه ادبی نوشتا در ایران، مجله قلمک در سوئد، مجله شهروند در کانادا، مجله نگاه در فرانسه و مجله آفتاب در نروژ و نگارش مقالاتی در کتابهای از حاشیه تا متن، حتای مرگ و عبارت از چیست؟ از دیگر فعالیتهای وی بود.
او چاپ شعرهایش را از دهه پنجاه آغاز کرد و دوکتاب چاپشده در کارنامهاش دارد: «از فکرهای با تو» ۱۳۸۰ انتشارات نیمنگاه و «خطابههای کهنسال کودکی» ۱۳۷۷ انتشارات خوارزمی، همچنین مجموعه شعرهای «آبی ناگهان» و «سجاده روی ماه بینداز» را نیز که تنظیمشده در همان سال است.
از این شاعر و منتقد شعر حجم مقالات بسیاری در داخل و خارج کشور منتشر شدهاست. مهمترین مقالات او عبارتند از «از ترس مست شدیم» در کتاب «از حاشیه تا متن» «حیرت عظیم حجم» در کتاب «حتای مرگ» «بررسی شعرهای رؤیایی» مجله شهروند، کانادا «نقد و بررسی شعر معاصر» مجله آفتاب، نروژ «سوررئالیسم جنجالیترین مکتب ادبی جهان» «بررسی مکتبهای ادبی جهان» «من سوم» «سرشت باطنی انسان در جهان شعر» و…
از دیگر فعالیتهای مهم زندگی ادبی او: همکاری با مجله بینالمللی نوشتا به سردبیری محمدحسین مدل در سال ۱۳۸۴، همکاری با مجله ادبی پیادهرو، همکاری با مجله ادبی آوانگارد بهعنوان دبیر بخش شعر حجم و مقاله فانوسی در پشت پرده در سامانه الکترونیک روزنامه گلشن مهر
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منصور_خورشیدی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۰ خرداد زادروز بهنام ولیخانی سامانی
(زاده ۱۰ خرداد ۱۳۴۶ چهارمحال و بختیاری) نوازنده تنبک، دف، دایره، کوزه و دیگر سازهای کوبهای
او از سیزده سالگی نزد جمشید محبی به فراگیری تنبک مشغول بود و در سال ۱۳۶۶ در اروپا با چندتن از استادان موسیقی اصیل ایرانی همچون فرامرز پایور، هوشنگ ظریف و رحمتاله بدیعی کنسرتهایی برگزار کرد.
دیگر فعالیتها: عضویت در گروه دستان از سال ۱۹۹۹، شرکت در کنسرتها متعدد گروه دستان در ایران و دیگر کشورها و حضور در جشنوارههای معتبر جهانی، تشکیل گروه ضربانگ و ارائه چندین کنسرت و آلبوم با این گروه و همچنین تشکیل گروه سامانی است.
وی در چندین جشنواره معتبر بینالمللی، از جمله فستیوال موسیقی ۲۰۰۱ در سائوپائولو، فستیوال موسیقی ایرانی ۲۰۰۱ در مونیخ، فستیوال موسیقی ایرانی۲۰۰۰ در سوئد و ایتالیا، فستیوال ریتم استیک ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ در لندن و فستیوال ریتم ۱۹۷۷ در زوریخ اجرا داشتهاست. او همچنین برای ایستگاههای رادیویی SWF و WDR اجرا داشته و ضبطهای بیشمار و حضور تلویزیونی متعدد داشتهاست.
علاوه بر آن، تدریس در شهرهای مختلف اروپا، همنوازی با موسیقیدانان ایرانی و غیر ایرانی، اجرا به همراه گروه کاروان، طراحی ساز اودو-ضربانگ، نگارش کتاب آموزشی برای دف و اودو- ضربانگ، نوازندگی در آلبومهای بیشماری از موسیقی دانان برجسته ایران نیز در کارنامه وی دیده میشود. او اودو-ضربانگ را با همکاری شرکت آلمانی شلاک ورگ ساخت و با اضافه کردن یک قطعه پوست به کوزه و ایجاد یک سوراخ دیگر در بدنه ساز، آن را طراحی کرد. او در کنسرت گروه دستان با پریسا، از این ساز هم استفاده کرد.
آثار:
ضربانگ ۱ با مرتضی اعیان و سیاوش یزدانی.
ضربانگ ۲ (رِنگینه).
ضربانگ ۳ (نغمه خوابگرد).
ضربانگ ۴ (بانگ مهر).
ضربانگ ۵ (رقص دریا).
سامانی ۱ با کوشیک سن از هندوستان.
سامانی ۲ با مرشد مهرگان.
دونوازی دف با رضا سامانی.
ضرب تار با حمید متبسم.
پانتئون(موسیقی تلفیقی).
موسیقی خراسان با محمدحسین یگانه
و نوازندگی در تمام آثار گروه دستان از سال ۲۰۰۰
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بهنام_ولیخانی_سامانی
attach 📎
فایل صوتی غزل شماره ۴۴۴
با صدای مهربانو مدرس زاده
https://t.me/amirnormohamadi1976
فایل صوتی غزل شماره ۴۴۴
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
https://t.me/amirnormohamadi1976
فایل صوتی غزل شماره ۴۴۴
با صدای استاد موسوی گرما رودی
https://t.me/amirnormohamadi1976
Photo unavailableShow in Telegram
روح غزل و رهنمود فال
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976