کانال مرحوم مولانا قاضی جلال الدین فقهی سلجوقی رحمت الله علیه
🌷اشعار ومطالب کتابهای:مرحوم مولانا قاضی جلال الدین فقهی سلجوقی ارتباط با ما 👇 ad1: 👉 @Jf118j a d2 :👉 @MohandesFeghhi سوالات شرعی:👈 @molavi51 برای عضویت در کانال مولانا روی لینک زیر کلیک کنید🔽 👉 https://t.me/feghhionline
Mostrar más528
Suscriptores
Sin datos24 horas
+17 días
-730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
گـاهـشـمــار
شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Saturday 13 July 2024
آوردهاند که عالمی دختری داشت به غایت زشت به جای زنان رسیده و با وجود جهاز و نعمت کسی در مناکحت او رغبت نمینمود. زشت باشد دبیقی و دیبا که بود بر عروس نازیبا فیالجمله به حکم ضرورت عقد نکاحش با ضریری ببستند. آوردهاند که حکیمی در آن تاریخ از سرندیب آمده بود که دیدهٔ نابینا روشن همیکرد. فقیه را گفتند: داماد را چرا علاج نکنی؟ گفت: ترسم که بینا شود و دخترم را طلاق دهد. شوی زن زشت روی، نابینا به@feghhionline
گـاهـشـمــار
پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Thursday 11 July 2024
بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا. گفت: کمینه آن که مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارد و حکما گفتهاند: برادر که در بند خویش است نه برادر و نه خویش است. همراه اگر شتاب کند همره تو نیست دل در کسی مبند که دل بسته تو نیست چون نبود خویش را دیانت و تقوی قطع رحم بهتر از مودت قربی یاد دارم که مدّعی در این بیت بر قول من اعتراض کرده بود و گفته: حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و اینچه تو گفتی مناقض آن است. گفتم: غلط کردی که موافق قرآن است: و اِن جاهَداکَ عَلی اَن تُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ به عِلمٌ فلا تُطِعْهما هزار خویش که بیگانه از خدا باشد فدای یک تن بیگانه کآشنا باشد@feghhionline
گـاهـشـمــار
چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Wednesday 10 July
یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته. گفت: این را چه حالت است؟ گفتند: فلان دشنام دادش. گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقت سخنی نمیآرد. لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار عاجز نفس فرومایه، چه مردی، چه زنی گرت از دست بر آید دهنی شیرین کن مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی اگر خود بر دَرَد پیشانی پیل نه مرد است آن که در وی مردمی نیست بنی آدم سرشت از خاک دارد اگر خاکی نباشد آدمی نیست@feghhionline
گـاهـشـمــار
سهشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Tuesday 9 July 2024
این حکایت شنو که در بغداد رایت و پرده را خلاف افتاد رایت از گرد راه و رنج رکاب گفت با پرده از طریق عتاب: من و تو هر دو خواجهتاشانیم بندهٔ بارگاه سلطانیم من ز خدمت دمی نیاسودم گاه و بیگاه در سفر بودم تو نه رنج آزمودهای نه حصار نه بیابان و باد و گرد و غبار قدم من به سعی پیشتر است پس چرا عزت تو بیشتر است تو بر بندگان مه رویی با غلامان یاسمن بویی من فتاده به دست شاگردان به سفر پایبند و سرگردان گفت من سر بر آستان دارم نه چو تو سر بر آسمان دارم هر که بیهوده گردن افرازد خویشتن را به گردن اندازد@feghhionline
گـاهـشـمــار
دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Monday 8 July 2024
طایفهٔ رندان به خلاف درویشی به در آمدند و سخنان ناسزا گفتند و بزدند و برنجانیدند. شکایت از بیطاقتی پیش پیر طریقت برد که چنین حالی رفت. گفت: ای فرزند! خرقه درویشان جامهٔ رضاست، هر که در این کسوت تحمّل بیمرادی نکند مدعی است و خرقه بر او حرام. دریای فراوان نشود تیره به سنگ عارف که برنجد تنک آب است هنوز گر گزندت رسد تحمل کن که به عفو از گناه پاک شوی ای برادر چو خاک خواهی شد خاک شو، پیش از آنکه خاک شوی@feghhionline
گـاهـشـمــار
دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Monday 8 July 2024
طایفهٔ رندان به خلاف درویشی به در آمدند و سخنان ناسزا گفتند و بزدند و برنجانیدند. شکایت از بیطاقتی پیش پیر طریقت برد که چنین حالی رفت. گفت: ای فرزند! خرقه درویشان جامهٔ رضاست، هر که در این کسوت تحمّل بیمرادی نکند مدعی است و خرقه بر او حرام. دریای فراوان نشود تیره به سنگ عارف که برنجد تنک آب است هنوز گر گزندت رسد تحمل کن که به عفو از گناه پاک شوی ای برادر چو خاک خواهی شد خاک شو، پیش از آنکه خاک شوی@feghhionline
DorrTV شبکه جهانی دُرّ تی وی
اینستاگرام: instagram.com/dorrtv_official1 سایت اخبار دُرّ تی وی :
https://dorrtv.net/ارسال اخبار و اطلاعات به ادمین: @Alodorrtv یوتیوب:
https://www.youtube.com/c/DORRTVفیسبوک
https://www.facebook.com/DORRTVآرشیو مصاحبه ها
https://t.me/DORRTV1گـاهـشـمــار
یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Sunday 7 July 2024
یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته. عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد. جوان از خواب مستی سر بر آورد و گفت: اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً اذا رأیت اثیما کُن ساتِراً و حلیماً یا من تُقَبِّح امری لِمَ لا تَمُر کریما متاب، ای پارسا، روی از گنهکار به بخشایندگی در وی نظر کن اگر من ناجوانمردم به کردار تو بر من چون جوانمردان گذر کن@feghhionline
سه_قانون
♦️سه قانون در قران که هر مسلمان باید آن را بداند و بدان عمل کند:
🔷۱-خُذِ الْعَفْوَ :
🔸گذشت داشته باش و آسانگیری کن.
🔷۲-و َأْمُرْ بِالْعُرْف:
🔸و به کار نیک دستور بده.
🔷۳-وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِين َ:
🔸و از نادانان چشمپوشی کن.
الَّلہُـــــمَّ صَل وَسَلَّمَ عَلَی نَبِيِّنَـــا םُבםב ﷺ
┈┈┈••✦🍃❤️✦••┈┈┈
@feghhionline
گـاهـشـمــار
شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Saturday 6 July 2024
فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمیکند به حکم آن که نمیبینم مر ایشان را فعلی موافق گفتار: ترک دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غلّه اندوزند عالمی را که گفت باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خود نکند اَتَأمُرونَ الناسَ بِالبِرِّ وَ تَنْسَونَ اَنفُسَکُم عالم که کامرانی و تن پروری کند او خویشتن گم است که را رهبری کند پدر گفت: ای پسر! به مجرد خیال باطل نشاید روی از تربیت ناصحان بگردانیدن و علما را به ضلالت منسوب کردن و در طلب عالم معصوم از فواید علم محروم ماندن، همچو نابینایی که شبی در وحل افتاده بود و میگفت: آخر یکی از مسلمانان چراغی فرا راه من دارید. زنی مازحه بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟! همچنین مجلس وعظ چو کلبه بزّاز است آنجا تا نقدی ندهی بضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری سعادتی نبری. گفت عالم به گوش جان بشنو ور نماند به گفتنش کردار باطل است آنچه مدّعی گوید خفته را خفته کی کند بیدار مرد باید که گیرد اندر گوش ور نوشته است پند بر دیوار صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج وین جهد میکند که بگیرد غریق را@feghhionline
گـاهـشـمــار
پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ خورشیدی
Thursday 4 July 2024
درویشی به مقامی در آمد که صاحب آن بقعه کریمالنفس بود. طایفه اهل فضل و بلاغت در صحبت او هر یکی بذله و لطیفه همیگفتند. درویش راه بیابان کرده بود و مانده و چیزی نخورده. یکی از آن میان به طریق ظرافت گفت: تو را هم چیزی بباید گفت. گفت: مرا چون دیگران فضل و ادبی نیست و چیزی نخواندهام به یک بیت از من قناعت کنید. همگان به رغبت گفتند: بگوی! گفت: من گرسنه در برابرم سفره نان همچون عزبم بر در حمام زنان یاران نهایت عجز او بدانستند و سفره پیش آوردند. صاحب دعوت گفت: ای یار! زمانی توقف کن که پرستارانم کوفته بریان میسازند. درویش سر بر آورد و گفت: کوفته بر سفره من گو مباش گُرْسِنه را نان تهی کوفته است@feghhionline
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.