cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

روزنه

ما نه از رستای عقلیم و نه از شهرِ جنون بی‌وطن چون گردبادیم از دیارِ ما مپرس

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
7 613
Suscriptores
-7 49724 horas
-9 6817 días
-9 93830 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

تو که یک روز پراکنده نبوده‌ست دلت صورتِ حالِ پراکنده‌دلان کِی دانی...؟! #سعدی
Mostrar todo...
👍 2
00:50
Video unavailable
من خسته‌ام رئیس...
Mostrar todo...
5.82 MB
😢 74💔 10👍 6
◾️من می‌دانستم نومیدی هست، اما نمی‌دانستم یعنی چه. من هم مثلِ همه خیال می‌کردم که نومیدی، بیماریِ روح است. اما نه، بدن زجر می‌کشد، پوستِ تنم درد می‌کند، سینه‌ام، دست و پایم. ▪️ سرم خالی است و دلم به‌هم می‌خورد. و از همه بدتر، این طعمی است که در دهنم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همه‌ی این‌ها باهم کافی‌است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همه‌ی موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه تلخ است، انسان بودن! #کالیگولا #آلبر_کامو
Mostrar todo...
💔 55👍 6😢 2
جهان، آلوده‌ی خواب است. فرو بسته‌است وحشت در به رویِ هر «تپش»، هر «بانگ» چنان که من به رویِ «خویش» در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست و دیوارش فرو می‌خواندم در گوش: میان این همه انگار چه پنهان رنگ‌ها دارد فریبِ زیست! شب از وحشت گرانبار است. جهان آلوده‌ی خواب است و من در "وهمِ خود" بیدار چه دیگر طرح می‌ریزد فریب زیست در این خلوت که حیرت نقش دیوار است #سهراب_سپهری
Mostrar todo...
👍 48 4
دنیا "همین‌است" که "هست" ، جایی است که حقیقت، اغلب نقاب دروغین می‌زند تا به مقصد برسد. راهی وجود نداشت که حقیقت ماجرا را به مردم بقبولانند، نتیجه به زودی خود را نشان داد. #کتاب (کوری) #ژوزه_ساراماگو
Mostrar todo...
👍 52👏 6
#آهنگ (طلوع کن) #ابی طلوع کن ، طلوع کن که بودنم تازه کنی دست مرا بگیری و با بوسه اندازه کنی
Mostrar todo...
Tolou Kon.mp312.50 MB
44👍 5🥰 1
4.98 KB
صبحی که بوسه‌ام ندهی بی‌طلوع باد روزی که عاشقت نشوم بی‌شروع باد
Mostrar todo...
51
نوجوان که بودیم پیشِ سارا، یکی از دخترعموها، مشقِ عشوه‌گری می‌کردم! سارا می‌گفت: "ببین! اول به چشم‌های طرف نگاه می‌کنی، بعد چشم‌هات رو آروم می‌بندی؛ وقتی چشم‌هات رو باز می‌کنی باید در حال نگاه کردن به یه طرف دیگه باشی." من: "باشه، باشه، فهمیدم." وانمود می‌کردم به طرف نگاه می‌کنم، بعد چشم‌هام پرپر می‌زد، و تا بخواهم ببندم و خیره به جای دیگری بازشان کنم، چیزی می‌شدم شبیه کسی که ثانیه‌ای پیش از غش یا حمله‌ی صرع است! چندوقت پیش سارا می‌گفت: "تو بی‌استعدادترین شاگردِ درس عشوه‌گری من بودی!" از من لوند درنمی‌آمد. دیروز نامه‌ای برای خودم نوشتم؛ نامه‌ای از من به من. نوشتم: عزیزم! ببخشید که گمان کردم پیر شده‌ای؛ ببخشید که خیال کردم دیر شده، برو برای راند دومِ نوجوانی، برای لبخندِ توی آینه، با این خیال که تو رُزی هستی که داری برای جَک، پیش از غرق شدن تایتانیک دلبری می‌کنی. نوشتم: عزیزم! اگر هیچ‌چیز از نوجوانی‌ات نمانده باشد، چشم‌هایت همان است، برو برای دوختن روشنی‌اش به قشنگی‌های دنیا، برو برای تجربه‌ی همه‌ی نوجوانی‌ای که از خودت دریغ کرده‌ای. با صدای بلند بزن زیر آواز... درست مثل آن‌موقع‌ها که نوار تمام می‌شد و آهنگ نه‌. خواننده می‌خواند "دشت ‌پونه‌های..." و ضبط می‌گفت تق، و شاسی‌اش می‌پرید بالا. آن‌وقت‌ها دلت می‌خواست ادامه‌ی آهنگ را بخوانی، بلند بخوانی، نمی‌خواندی، شرم داشتی. حالا بخوان: "پونه‌های وحشی، رنگ التماس و خواهش..." نوشتم: سرخ‌تر از ماتیکی که همیشه در نوجوانی دلت می‌خواست بزنی تا ببینی صورت رنگ‌پریده‌ات چه رنگی می‌گیرد، مدت‌هاست توی کیفت خاک می‌خورد. بزن، جلوی آینه لب پایینت را به دندان بگیر، لوندی کن. گیرم بیست‌وچند سال دیر باشد، به تجربه کردنش می‌ارزد. نوشتم: عزیزم! دل‌مشغولی‌ها، دغدغه‌‌‌ها، غم‌ها، خلاءها، خاطره‌ها، نشدن‌ها، نبودن‌ها، حفره‌ها، و سردرگمی‌هایت به هیچ‌جای دنیا و هرکه در دنیاست، نیست. آدم‌ها در چنبره‌ی خودشان گرفتارند، خودت دست خودت را بگیر. نوشتم: نوجوانِ چهل‌ودوساله‌ی عزیز! بعضی از خالی‌های زندگی را بپذیر؛ آن تکه‌های ندوخته‌ی کوبلنِ به‌جامانده از مامان، خالیِ قشنگی‌ست... همیشه که نباید همه‌چیز کامل باشد. #سودابه_فرضی_پور
Mostrar todo...
👍 59💔 5😢 2 1
#آهنگ #بیکلام از #حمید_شکس برای دوستان عزیز ورزشکار 💪🥊
Mostrar todo...
Atmosphere.mp37.68 MB
👍 39 5👌 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.