گلچین نوحه‌های افغانستانی🇦🇫

زبانحال حضرت زینب (س) با یزید ملعون در مجلس شراب ‌چوب جفا بر لب و دندان مزن بر سر این قاری قرآن مزن مزن بر این سر ، مکن جنایت ز نص قرآن ، کند حکایت دور نما چوب جفا از سرش تیر مزن به قلب این خواهرش بمیرد این خواهر غمپرورش نظاره گر به ناله ، بین دخترش شرم نما ز روی یزدان مزن مزن مزن که داغ اکبر بدید ز داغ عباس قد او خمید دور نما چوب جفا ای یزید مزن به لعل خشک شاه شهید شرم نما ز روی طفلان مزن گناه او چیست جفا می کنی ظلم به شاه کربلا می کنی ای بی حیا آخر حیا می کنی ز چوب کین چه فتنه ها می کنی چوب دگر پیش یتیمان مزن گفت به طعنه زینب مبتلا خوب بزن خوب زنی ای دغا بر لب او بوسه زده بارها سید ابرار نبی خدا بر سر قربانی یزدان مزن

زبانحال امام حسین (ع) با مادر گرامیشان در تنور خولی ز روی خاک و خاکستر بیا مادر تو بردارم یقین دارم که می آیی سرشک افشان به دیدارم ز نور خون خود روشن ره مهمان سرا کردم بیا کنج تنور و بین که آتش گشته گلذارم مریزی اشک و گر بینی به خاک و خون سر و رویم بیا مادر بیا مادر بیا از غم برون آرم من ار اشک روان دارم خبر داری تو مادر جان که در آتش کشید اعدا خیام بی علمدارم سر شب تا کنون مادر کشیدم انتظارت را بیا بردارم از خاک و به روی سینه بگذارم برایت درد دل گویم چو در مهمانسرا آیی حدیث آتش و طفلان سرشک زینب زارم بگو مادر که بعد از من چه دید اهل و عیال من خصوصا جان تب دار علیل زار بیمارم خموش ای ناصری دیگر که دیوان سوخت سرتاپا تنم نقش شرر ریزد به تار و پود اشعارم

یا حسین جان ما فدای تو روز و شب نالیم در عزای تو ای تو ثارالله و بن ثاره چون خون حقی ، حق خون بهای تو در رضای دوست تا که سر دادی می نهیم از جان سر به پای تو چون تو را کشتند با لب عطشان دیده خون باریم از برای تو همچو نی داریم ناله و زاری چون به یاد آریم نینوای تو بسته ی زنجیر شد ز راه کین عابدین در غم مبتلای تو فرق اکبر چاک تا به پیشانی شد ز بیداد اشقیای تو کربلا بهرت پر بلا گردید ای بقربان کربلای تو ای شه خوبان جان فدای تو کعبه ی دلها نینوای تو

با عرض سلام خدمت همه دوستان لطفا نظرات خودتون رو در خصوص ادامه فعالیت این کانال به آیدی زیر بفرستین. کانال باشد یا نباشد ؟ اگر باشد چگونه ؟ اگر نباشد به چه دلیل ؟ ممنون از همه @M_J_Haidari

زبان حال مولا علی در سوگ حضرت زهرا گل یاس حیدر کجا می روی بگو بی من آخر کجا می روی غمت حاصل من ربودی دل من ز جان خسته ام غریب غریبم به سویت حبیبم نظر بسته ام گل یاس حیدر کجا می روی چرا چهره از من نهان می کنی علی را ز غم نیمه جان می کنی تو که با وفایی مگو از جدایی بمان مونسم تمام قرارم ببین ای نگارم که من بی کسم گل یاس حیدر کجا می روی به زخم دل من نمک میزنند تو را بین کوچه کتک میزنند من و دست بسته تو پهلو شکسته گل پرپرم چه گردد زمانی بر من بمانی مرو از برم گل یاس حیدر کجا می روی امید علی شد دگر نا امید دریغا زمان جدایی رسید ز جا خیر و بنگر ز هجرانت آخر شدم دل کباب نه بر احترام که حتی سلامم ندارد جواب گل یاس حیدر کجا می روی خدا باشد آگه که تا زنده ام ز روی کبود تو شرمنده ام تو ای یادگارم بمان در کنارم گل یاس من در این وادی غم که پاشیده از هم شد احساس من گل یاس حیدر کجا می روی فلک با دل من چها کرده ای گلم را ز غنچه جدا کرده ای تو با ضرب سیلی زدی رنگ نیلی به آمال من مرا در فراقش کشیدی به آتش ببین حال من گل یاس حیدر کجا می روی شب سرد و تارم ندارد سحر گل و غنچه ی من زند بال و پر خدایا گواهی در این بی پناهی شدم بی معین خزان شد بهارم سیه روزگارم من دل غمین گل یاس حیدر کجا می روی نرو که غرورم که لگد میشود برای علی بی تو بد میشود بدون تو غم بی عدد میشود تو باید غمم را بدانی بمان اگر میشود میتوانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چرا مرگ را آرزو میکنی چرا استخوان در گلو میکنی چرا چادرت رفو میکنی چرا اشک را آبرو میکنی چه کم دارد این زندگانی بمان اگر میشود میتوانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شد پای حرف پدر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت پس از قصه ی پشت در ماندنت ندارد علی همزبانی بمان اگر میشود میتوانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان (صابر خراسانی)