بوف‌ هم پرنده است

✅کاری کنیم که جماعت متوهم باتوم به دست کاملا قطع امید کنند! ✍ مجید مرادی دوستان عزیز امروز فقط انتخابات ریاست جمهوری نیست امروز روز رفراندوم برای سمت و سوی آینده ایران است. کاری کنیم که فردا نگویند با فاصله اندک پیروز شدید! کاری کنیم که جماعت متوهم باتوم به دست کاملا قطع امید کنند! برای خلاصی از دست خالص‌سازان تنها چند ساعت وقت داریم! مشارکت مردم امروز از 60 درصد بالاتر خواهد رفت و صدای تحریم به بلندی دور اول نخواهد بود دیروز دوستی که در دور اول مشارکت نکرد و برای دور دوم یک هفته است تلفن به دست از آشنایان دعوت کرده تا مشارکت کنند از ما که در دور اول به پزشکیان رأی دادیم تشکر کرد و گفت اگر شماها هم نرفته بودید و تحریم کرده بودید، جلیلی در دور اول کار را تمام کرده بود و ما الآن چه باید می‌کردیم؟! @Sahamnewsorg

. دورهٔ آخر است شروع دوره یکشنبه هفته آینده

دورهٔ دهم (و آخر) کارگاه مجازی شعر «لیلا کردبچه»، در تابستان ۱۴۰۳، در شانزده جلسه برگزار می‌شود. جلسه اول: دربارهٔ شعر جلسه دوم: زبان شعر جلسه سوم: موسیقی شعر۱ جلسه چهارم: موسیقی شعر۲ جلسه پنجم: موسیقی شعر۳ جلسه ششم: جلوه‌های دیداری شعر ۱ جلسه هفتم: جلوه‌های دیداری شعر۲ جلسه هشتم: جلوه‌های دیداری شعر۳ جلسه نهم: ساختارهای نحوی۱ جلسه دهم: ساختارهای نحوی۲ جلسه یازدهم: ساختار نحوی۳ جلسه دوازدهم: صورخیال۱ جلسه سیزدهم: صورخیال۲ جلسه چهاردهم: صورخیال۳ جلسه پانزدهم: تناسب‌ها و تداعی‌ها جلسه شانزدهم: ساختار شعر و جریان‌های شعر معاصر شانزده جلسه طی دو ماه، به صورت دو جلسهٔ دوساعتی در هفته، و همراه با کار کلاسی و نقد شعر برگزار می‌شود شروع دوره: هفتهٔ اول تیر پایان دوره: هفتهٔ آخر مرداد شماره برای هماهنگی (پیامک، تلگرام، واتساپ) 09195710795

با توجه به محدودیت نسخه‌های باقیماندهٔ چاپ اول «موهبت غریب وال بودن»، دوستانی که تمایل به داشتن چاپ اول این کتاب دارند، می‌توانند ازطریق سایت نی‌کتاب اقدام به ثبت سفارش کنند. @niketab.ir @niketab.ir @niketab.ir

نمی‌خواهم نگرانت کنم، امّا هنوز زنده‌ام و این‌روزها هربار حواسم را پرت کرده‌ام در خیابان، بوق اولین ماشین، عقب‌عقبم رانده‌است نمی‌خواهم نگرانت کنم، امّا این‌شب‌ها هربار ناامیدی مرا به پشت‌بام خانه رسانده‌ا‌ست، احتیاط              پله                    پله                          پله                                پایینم کشانده‌است با اینکه می‌دانسته در من دیگر چیز زیادی برای شکستن نمانده‌ا‌ست این‌شب‌ها روی پیشانی‌ام جای روییدن شاخ می‌خارد و پوستم این‌روزها زبر و خشن شده‌است و تو از شکوه کرگدن‌شدن چه می‌دانی؟ (و بر این سیّارۀ خاکی موجوداتی هستند که سرانجام فهمیده‌اند بی‌عشق می‌شود زنده ماند؛ موجودات عجیبی که بی‌آنکه کسی، جایی، نگرانشان باشد با احتیاط از خیابان عبور می‌کنند و صبح‌ها در پارک می‌دوند موجودات باشکوهی که اگر خوب به سخت‌جانیِ چشم‌هایشان خیره شوی، می‌فهمی هنوز نسل دایناسورها منقرض نشده‌است) نمی‌خواهم نگرانت کنم نمی‌خواهم نگرانت کنم، امّا... امّا... نداشتنت را بلد شده‌ام و مثل کودکی‌که سرانجام فهمیده‌ا‌ست تمام آنان‌چه در تاریکی‌ست همان‌هاست که در روشنایی‌ست، به خیانت دست‌های تو فکر می‌کنم که تمام این سال‌ها چراغ‌ها را خاموش نگه داشته‌بودند. #لیلا_کردبچه @leila_kordbacheh

#نادر_نادرپور شعر «آینده‌ای در گذشته» فروردین‌ماه ۱۳۶۷ @Booef

چه اندوهى! لبانم اينک طعم تو را از خاطر برده است... #آنا_آخماتووا @Booef

کاش اسبی بودم ولی سوارم عاشق بود کاش آیینه ای بودم ولی به دیوار اتاق زنی زیبا آویخته بودم کاش گل سرخی بودم ولی در روز عشاق به دختری هدیه ام می دادند کاش قرص نانی بودم ولی بر سفره ی زنی گرسنه. کاش رودی بودم ولی از وطنم کردستان می گذشتم کاش بی هیچ شرطی برای آخرین بار تو را در آغوش می کشیدم وُ آنگاه جان می سپردم #شیرکو_بیکس @Booef