امیررضا نوریپرتو
مدرّسِ دانشگاه؛ فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس؛ پژوهشگر و نویسنده و منتقدِ حوزههای «سینما» و «نمایش»؛ دانشجوی مقطعِ دکترای پژوهشمحورِ رشتهی «فلسفهی هنر».
Mostrar más1 200
Suscriptores
Sin datos24 horas
-47 días
-230 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
دهسال گذشت...
شامگاهِ یکشنبه ۲۲ تیرماه و نخستین ساعتهای روزِ دوشنبه ۲۳ تیرماهِ ۱۳۹۳، شبی تاریخی برای «ما ژرمنها» رقم خورد و یکی از بهیادماندنیترین قهرمانیهای ثبتشده در تاریخِ فوتبال و دورههای جامهای جهانی در خاکِ «برزیل» به نامِ «تیمِ ملّیِ فوتبالِ آلمان» زده شد.
قهرمانیِ باشکوهِ «مانشافت»، ثمرهی دورانی بود که با پوستاندازیمان در سالِ ۲۰۰۶ آغاز شد. این فرآیند از سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بهسوی یک اوجِ رویایی گام برداشت و در سالِ ۲۰۱۴ نقطهی اوجِ طلاییِ خود را تجربه کرد؛ و حتّی در برههی نزولِ این دورانِ پُرافتخار- با تکّیه بر پیآمدِ آن نسلِ تکرارنشدنی و دنبالهی آن تیمِ وحشی و مهارناپذیر- در فاصلهی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ نیز نامِ «تیمِ ملّیِ فوتبالِ آلمان» بر تنِ حریفان لرزه میانداخت.
دهسال از شبِ بهیادماندنیِ قهرمانیِ «آلمان» در «جامِ جهانیِ ۲۰۱۴» میگذرد. ششسال از این دهسال- از ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴- را در سایه و تاریکیِ کابوسواری گذراندیم و لکّهی سیاهِ بزرگی بر کارنامهی روشن و چشمگیرِ و درخشانِ فوتبالِ «آلمان» نقش بست که حالا حالاها نیز از ذهن و روحِ «ما هوادارانِ ژرمنها» پاک نمیشود.
درست است که در «یورو ۲۰۲۴» و در خاکِ خودمان حتّی نتوانستیم به جمعِ چهار تیمِ برترِ جام راه پیدا کنیم، درست است که قوارهی مربّیگریِ «مانشافت» بر تَنِ «یولیان ناگلزمن» ِ جوان، کمی گشاد است، درست است که این بازیکُنان حتّی به گَردِ پای ستارگانِ نسلِ تکرارنشدنیِ آن دورانِ پُرفروغِ دهیازدهساله نمیرسند، امّا در همین «یورو ۲۰۲۴»- با همهی ضعفهایی نسبی که تیمِ محبوبمان داشت- ثابت کردیم که دوباره برخاستهایم و چشمِ طمع به سَریرِ قهرمانیِ جهان و اروپا داریم.
کیفیتِ بازیهای نیمهنهاییِ «یورو ۲۰۲۴» و روندی انتقادبرانگیز که «انگلستان» و «فرانسه» و «هلند» که برای رسیدن تا این مرحله پیمودند و صد البته گوشهها و زاویههایی تازه که در یک هفتهی گذشته از ناداوریها و ناعدالتیها و حتّی بداقبالیهای «آلمان» در بازیِ پایاپای و درخشانمان برابرِ «اسپانیا» نمود یافتهاند و پُررنگ شدهاند، همهوهمه و بیاغراق، ثابت میکنند که اگر بر فرض هم بهترین تیمِ جام نبودیم (البته میتوانیم ادّعا کنیم یکی از دو تیمِ برترِ «یورو ۲۰۲۴» بودیم)، امّا حدّاقل شایستگیمان حضور در فینال و بازی در برابرِ «ماتادورها» بود. کما اینکه به گواهِ دیدگاهِ بسیاری از کارشناسان، و بدونِ در نظر گرفتنِ آنچه که در بازیِ پایانیِ جامِ جذّاب و دوستداشتنیِ «یورو ۲۰۲۴» خواهد گذشت، عنوانهای «فینالِ زودرس» و «بهترین و پُرهیجانترین بازیِ جام»- با اختلاف- به رویاروییِ «آلمان» با «اسپانیا» میرسد.
شاید با آمدنِ عالیجناب «یورگن کلوپ» ِ بزرگ به «مانشافت»، با داشتنِ جسارت برای خطزدنِ نامِ برخی بازیکُنانِ کمکار و بیتعصّبِ این سالهای تیممان، و نیز با اعتمادکردن به جوانانی که هنوز جای کار دارند تا ستاره و تاریخساز شوند، تکرارِ دوبارهی قهرمانی در فوتبالِ جهان و اروپا چندان هم دور از دسترس نباشد.
«ما ژرمنها»، مشهوریم به داشتنِ شکیبایی و حوصله. خیزمان را برای پریدن و رسیدنِ دوباره به قهرمانیِ جهان و اروپا برداشتهایم. ما میتوانیم...
💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪
❤️❤️❤️🇩🇪🇩🇪🇩🇪🇩🇪💙💙💙
💚💚💚🇩🇪🇩🇪🇩🇪🇩🇪💚💚💚
پایانِ ماجراجوییِ «ما ژرمنها»، در تورنُمنتی که بیاغراق بهترین تیماش بودیم و با سربلندی آن را ترک کردیم:
آلمان ۱ - اسپانیا ۲
در شبی که از میانههای نیمهی دوّم، بهترین بازیمان را در این جام و در چند سالِ گذشته کردیم، تیرِ دروازهی حریف، کمدقّتی و بداقبالیِ برخی بازیکُنان در چندینوچند موقعیتِ پیاپی و درجهیکِ پدیدآمده، و البته پنالتیِ مشکوکی که VAR بهآسانی از کنارش گذشت (بهنظر نمیرسید «فولکروگ» پیش از پاس به «جمال» در آفساید باشد)، دستبهدستِ هم دادند و نگداشتند شبی تاریخی و حماسی را رقم بزنیم و در خانه به نیمهنهایی برویم و حتّی به قهرمانی بیندیشیم.
هیاهویی کاذب که رسانهها پیرامونِ شکستناپذیریِ «اسپانیا» پدید آورده بودند، پیش از بازی، کار دستِ «یولیان ناگلزمن» داد و این مربّیِ جوان و کمتجربه، ترکیبِ کموبیش تثبیتشدهی «ژرمنها» در «یورو ۲۰۲۴» را به هم ریخت و با بازیدادن به «لروی سانه» و «امره جان» نظمی درست و چشمگیر را که «مانشافت» در این جام بهش رسیده بود، بر باد داد. هرچند که از میانههای نیمهی نخست، «آلمان» خودش را پیدا کرد و پابهپای «اسپانیا» آمد و حتّی در دقیقههایی نیز بر بازی سوار شد.
در سویی دیگر، لجاجتِ «ناگلزمن» در ترجیحدادنِ دوبارهی «کای هاورتز» به «نیکلاس فولکروگ» کار دستِ تیممان داد و در مجموعِ دو نیمهی اصلیِ بازی، چهار موقعیتِ عالی را «هاورتز» از دست داد که هر کدامشان با حضورِ «فولکروگ» شاید میتوانست به تیرِ خلاصی بر پیکرهی پوشالیِ «لاروخا» تبدیل شود.
با اینکه در نیمهی دوّم، دست به تعویضهایی زدیم، امّا پس از دریافتِ گل بود که ناگلزمن» ِ جوان برای سوّمینبار در جریانِ بازی، ترکیب و تاکتیکِ تیماش را به هم زد تا سرانجام به ترکیبِ نهایی و دلخواهِ خودش و «ما هوادارانِ ژرمنها» رسید. از آنجا به بعد بود که بازی را به جهنّمی برای «ماتادورها» تبدیل کردیم؛ و این بازیِ چشمنواز و حسابشده و تهاجمی و دگرگونشده تا جایی ادامه پیدا کرد که حتّی در وقتهای اضافی هم میتوانست به پیروزیمان بینجامد، امّا افسوس که امشب، شبِ «ما ژرمنها» نبود و نَه «اسپانیا»، بلکه این دستِ تقدیر و قضاوتِ پرسشبرانگیزِ داورِ مشهورِ انگلیسی و البته کمتجربگیِ مربّیمان بود که اجازه ندادند ماجراجوییهای ما در «یورو ۲۰۲۴» ادامه پیدا کند.
«آلمان»ای که امشب در برابرِ «اسپانیا» ایستاد و یکی از بهترین بازیهای این تورنُمنت و تاریخِ «یورو» را رقم زد، چند چیز را نشان داد و ثابت کرد:
نخست اینکه دیگر آن کابوسِ ششساله را- که تنها لکّهی ننگِ تاریخِ درخشانِ فوتبالمان بوده- پشتِ سر گذاشتهایم؛
دوّم اینکه اگر «ناگلزمن» به حرفِ منتقداناش گوش دهد، شاید بتواند آیندهای طولانی و خوب در «مانشافت» را برای خود رقم بزند (هرچند که بهشخصه دوست دارم «یورگن کلوپ» ِ کبیر همین امشب جای «یولیان» ِ جوان بر نیمکتِ تیممان بنشیند)؛
و سوّم آنکه به دیگر مدّعیان نشان دادیم که نباید اسیرِ پروپاگاندایی شد که پیرامونِ «اسپانیا» پدید آمده و بهآسانی میتوان «ماتادورها» را به زانو درآورد. امشب، با وجودِ وداعی تلخ و لحظهی آخری با جام، ثابت کردیم این «ما ژرمنها» بودیم که حتّی با درنظرگرفتنِ همهی ضعفهای تکنیکیِ برخی بازیکُنانمان، تیمترین تیمِ جام بودیم و بیاغراق شایستهی حضور در فینالِ این تورنُمنت.
زمانیکه «فلورین ویرتز»- پس از آن همه بدبیاریِ «مانشافت» در بازکردنِ دروازهی حریف- گلِ مساوی را در دقیقههای پایانی به تورِ دروازهی «ماتادورها» چسباند، از تَهِ دل فریاد زدم و برای دقیقههایی طولانی گریستم و ضجّه زدم و بیاغراق حالام اصلاً دستِ خودم نبود. همان زمان به خودم افتخار کردم که پس از سیوهفتسال هواداری، هنوز هم ذرّهای از عشقِ وصفناپذیرم به «تیمِ ملّیِ فوتبالِ آلمان» کم نشده و این عشقِ زیبا و بزرگ- بیش از پیش- بخشی مهم از اندک داشتههای مقدّسِ زندگیام است که با تکّیه بر آنها زیستن در این جهان و روزگارِ بهدردنخور و پَلَشت برایم تحمّلپذیر میشود.
و تنها افسوسی که از بازیِ دراماتیکِ امشب تا پایانِ عمر بر دلام خواهد ماند، وداعِ تلخِ دو تَن از بهترین بازیکُنانِ تاریخِ فوتبالمان با «مانشافت» بود؛ فرماندهی بزرگ، «تونی کروس» ِ کبیر که هر مربّی و تیمی آرزویش است که فوتبالیستی در قوارهی او را کنارِ خود داشته باشد و «توماس مولر» ِ بزرگ و همیشه دوستداشتنی. یاد و خاطرهی بازیهای درخشان و گلهای فراموشنشدنیِ این دو اسطورهی «مانشافت» در ذهن و قلبام حک شده است و تا پایان عمر باقی خواهد ماند.
بدرود «یورو ۲۰۲۴»! بیاغراق، حقِ «ما ژرمنها» نبود که در این مرحله، تورنُمنت را ترک کنیم؛ امّا حدّاقل میتوانیم به خود ببالیم که از این جام و فینالِ زودرساش سربلند بیرون آمدهایم...
❤️❤️❤️🇩🇪🇩🇪🇩🇪🇩🇪💙💙💙
پایانِ ماجراجوییِ «ما ژرمنها» در تورنُمنتی که بیاغراق بهترین تیماش بودیم و با سربلندی آن را ترک کردیم:
آلمان ۱ - اسپانیا ۲
در شبی که از میانههای نیمهی دوّم، بهترین بازیمان را در این جام و در چند سالِ گذشته کردیم، تیرِ دروازهی حریف، کمدقّتی و بداقبالیِ برخی بازیکُنان در چندینوچند موقعیتِ پیاپی و درجهیکِ پدیدآمده، و البته پنالتیِ مشکوکی که VAR بهآسانی از کنارش گذشت (بهنظر نمیرسید «فولکروگ» پیش از پاس به «جمال» در آفساید باشد)، دستبهدستِ هم دادند و نگداشتند شبی تاریخی و حماسی را رقم بزنیم و در خانه به نیمهنهایی برویم و حتّی به قهرمانی بیندیشیم.
هیاهویی کاذب که رسانهها پیرامونِ شکستناپذیریِ «اسپانیا» پدید آورده بودند، پیش از بازی، کار دستِ «یولیان ناگلزمن» داد و این مربّیِ جوان و کمتجربه، ترکیبِ کموبیش تثبیتشدهی «ژرمنها» در «یورو ۲۰۲۴» را به هم ریخت و با بازیدادن به «لروی سانه» و «امره جان» نظمی درست و چشمگیر را که «مانشافت» در این جام بهش رسیده بود، بر باد داد. هرچند که از میانههای نیمهی نخست، «آلمان» خودش را پیدا کرد و پابهپای «اسپانیا» آمد و حتّی در دقیقههایی نیز بر بازی سوار شد.
در سویی دیگر، لجاجتِ «ناگلزمن» در ترجیحدادنِ دوبارهی «کای هاورتز» به «نیکلاس فولکروگ» کار دستِ تیممان داد و در مجموعِ دو نیمهی اصلیِ بازی، چهار موقعیتِ عالی را «هاورتز» از دست داد که هر کدامشان با حضورِ «فولکروگ» شاید میتوانست به تیرِ خلاصی بر پیکرهی پوشالیِ «لاروخا» تبدیل شود.
با اینکه در نیمهی دوّم، دست به تعویضهایی زدیم، امّا پس از دریافتِ گل بود که ناگلزمن» ِ جوان برای سوّمینبار در جریانِ بازی، ترکیب و تاکتیکِ تیماش را به هم زد تا سرانجام به ترکیبِ نهایی و دلخواهِ خودش و «ما هوادارانِ ژرمنها» رسید. از آنجا به بعد بود که بازی را به جهنّمی برای «ماتادورها» تبدیل کردیم؛ و این بازیِ چشمنواز و حسابشده و تهاجمی و دگرگونشده تا جایی ادامه پیدا کرد که حتّی در وقتهای اضافی هم میتوانست به پیروزیمان بینجامد، امّا افسوس که امشب، شبِ «ما ژرمنها» نبود و نَه «اسپانیا»، بلکه این دستِ تقدیر و قضاوتِ پرسشبرانگیزِ داورِ مشهورِ انگلیسی و البته کمتجربگیِ مربّیمان بود که اجازه ندادند ماجراجوییهای ما در «یورو ۲۰۲۴» ادامه پیدا کند.
«آلمان»ای که امشب در برابرِ «اسپانیا» ایستاد و یکی از بهترین بازیهای این تورنُمنت و تاریخِ «یورو» را رقم زد، چند چیز را نشان داد و ثابت کرد:
نخست اینکه دیگر آن کابوسِ ششساله را- که تنها لکّهی ننگِ تاریخِ درخشانِ فوتبالمان بوده- پشتِ سر گذاشتهایم؛
دوّم اینکه اگر «ناگلزمن» به حرفِ منتقداناش گوش دهد، شاید بتواند آیندهای طولانی و خوب در «مانشافت» را برای خود رقم بزند (هرچند که بهشخصه دوست دارم «یورگن کلوپ» ِ کبیر همین امشب جای «یولیان» ِ جوان بر نیمکتِ تیممان بنشیند)؛
و سوّم آنکه به دیگر مدّعیان نشان دادیم که نباید اسیرِ پروپاگاندایی شد که پیرامونِ «اسپانیا» پدید آمده و بهآسانی میتوان «ماتادورها» را به زانو درآورد. امشب، با وجودِ وداعی تلخ و لحظهی آخری با جام، ثابت کردیم این «ما ژرمنها» بودیم که حتّی با درنظرگرفتنِ همهی ضعفهای تکنیکیِ برخی بازیکُنانمان، تیمترین تیمِ جام بودیم و بیاغراق شایستهی حضور در فینالِ این تورنُمنت.
زمانیکه «فلورین ویرتز»- پس از آن همه بدبیاریِ «مانشافت» در بازکردنِ دروازهی حریف- گلِ مساوی را در دقیقههای پایانی به تورِ دروازهی «ماتادورها» چسباند، از تَهِ دل فریاد زدم و برای دقیقههایی طولانی گریستم و ضجّه زدم و بیاغراق حالام اصلاً دستِ خودم نبود. همان زمان به خودم افتخار کردم که پس از سیوهفتسال هواداری، هنوز هم ذرّهای از عشقِ وصفناپذیرم به «تیمِ ملّیِ فوتبالِ آلمان» کم نشده و این عشقِ زیبا و بزرگ- بیش از پیش- بخشی مهم از اندک داشتههای مقدّسِ زندگیام است که با تکّیه بر آنها زیستن در این جهان و روزگارِ بهدردنخور و پَلَشت برایم تحمّلپذیر میشود.
و تنها افسوسی که از بازیِ دراماتیکِ امشب تا پایانِ عمر بر دلام خواهد ماند، وداعِ تلخِ دو تَن از بهترین بازیکُنانِ تاریخِ فوتبالمان با «مانشافت» بود؛ فرماندهی بزرگ، «تونی کروس» ِ کبیر که هر مربّی و تیمی آرزویش است که فوتبالیستی در قوارهی او را کنارِ خود داشته باشد و «توماس مولر» ِ بزرگ و همیشه دوستداشتنی. یاد و خاطرهی بازیهای درخشان و گلهای فراموشنشدنیِ این دو اسطورهی «مانشافت» در ذهن و قلبام حک شده است و تا پایان عمر باقی خواهد ماند.
بدرود «یورو ۲۰۲۴»! بیاغراق، حقِ «ما ژرمنها» نبود که در این مرحله، تورنُمنت را ترک کنیم؛ امّا حدّاقل میتوانیم به خود ببالیم که از این جام و فینالِ زودرساش سربلند بیرون آمدهایم...
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.