کاویانی آنلاین
علی اکبر کاویانی، طراح بینالمللی وبسایت، مشاور کسب و کارهای آنلاین و پژوهشگر در زمینه رشد شخصی هستم. وبسایت: kavianionline.com | شناسه اینستاگرام: kaviani.online | ارتباط مستقیم: @ali_akbar_kaviani
Mostrar másEl país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
450
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
فرشتگان دنا سوار
📗
در مسیر مسافرت، در یک پارکینگ خلوت کنار جاده ایستادیم که استراحتی کنیم. دو جوان دنا سوار، شاید فقط چند دقیقه قبل از خروج ما آمدند. یعنی زمانی که ما داشتیم زیرانداز و چایی و بیسکویت را جمع میکردیم که دوباره عازم جاده شویم.
بعد از چند دقیقه از شروع حرکت، متوجه شدم که علیرغم این که خوب رانندگی میکنم و در خط سرعت هم نیستم که مزاحم کسی باشم، یک دنا از دور مرتب چراغ میدهد و با سرعت بسیار زیادی دارد به سمت ما میآید. فکر کردم شاید از این خودروهایی هست که علاقه به سرعت زیاد و چراغدادن دارند. با خودم گفتم خوب برادر من، خط سرعت که باز است. برو. خلاصه این که که آن دو نفر با هر زحمتی بود خود را به ما رساندند و فریاد زدند که باک بنزین شما نشتی دارد و رفتند.
شخصا از آن دسته از افراد هستم که همیشه قبل از سفر، سلامت ماشین را بررسی میکنم. خیلی برایم عجیب بود. فکر کردم شاید اشتباه کردهاند. در اولین پارکینگ بعدی جاده، کناری ایستادیم و بررسی کردیم. بله! چکهکردن نبستا زیاد بنزین از کف خودرو، کاملا واضح بود. با همسرم و دو کودک در جادهی کویری، یک ساعت مانده به غروب آفتاب و خوشبختانه نزدیک به یک شهر ... شرایط سختی بود.
بعد از مشورت تلفنی با چند نفر از اقوام خبره، متوجه شدم که میتوان بیست کیلومتر باقیمانده تا شهر بعدی را بدون نگرانی رانندگی کرد. خود را به اولین شهر بین راه رساندیم و معلوم شد شیلنگی که کف خودرو کنار باک قرار دارد احتمالا به دلیل فرسودگی، چاک خورده و باعث ریزش بنزین شده است.
آن فرشتگان دنا سوار، حتی استراحت نکرده بودند. بلکه از روی وظیفهی انسانی، به محض دیدن بنزینی که از خودرو ما به جا مانده بود، از استراحت خود چشمپوشی کرده بودند که جلوی خطری احتمالی را بگیرند. در حالی که مانند افراد نامسئول، میتوانستند با یک «به من چه»، به استراحت خود بپردازند. هرکجا که هستند آرزو میکنم همچنان فرشته بمانند !
@kaviani_online
Repost from مدرسه زندگی فارسی
05:11
Video unavailableShow in Telegram
ده فضیلت ضروری در دنیای کنونی
فایل کم حجم
@dr_iman_fani
IMG_5721.MOV14.35 MB
Photo unavailableShow in Telegram
دیدار یار غائب، دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان، بر تشنهای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
نمیدانم تا کنون کسی این غزل سعدی را برای رمضان استفاده کرده یا خیر. چندان تفاوت نمیکند. سالی که گذشت، خبرها و رویدادهای ناگوار بسیاری بر ایران و جهان گذشت. چقدر دلتنگ و منتظر رمضان بودم که بیاید و با اعجازش، پلشتیها و زخمهایی را که بر روح و جان و ذهن نشسته بشوید و مرهم بگذارد.
رمضان از جنس باران است. از جنس بوی آشنایی، از جنس یار غائب و جانان و صحرا و عطش و ابر است. این یار غائب را میتوانی تصور کنی که خود خداست، میتوانی حتی خودت را در آن ببینی. آن آدمی که باید باشد و نیست.
بارها از رمضان نوشتهام و باز هم مینویسم. خوشا به آنان که این ماه را دوست میدارند و آشنایش میبینند.
@kaviani_online
امروز دخترم (و به تقلید از او، پسرکم) شنل پوشیده بودند و مثلا قهرمان یا شخصیت خاصی شده بودند. از من و همسرم پرسیدند که ما (قهرمانها) چه کاری میتوانیم برای شما انجام بدهیم؟ من هم گفتم باباجان همین که اسباببازیهایتان را که در اتاق ریخته مرتب کنید عالی است و من و مامان ممنون میشویم.
پاسخ دخترم را که دادم فهرستی از پرسشها وارد ذهنم شد: آیا همین رفتارهای مسئولانه و بهظاهر کوچک شهروندی از حرکتهای قهرمانانه مهمتر نیستند؟ چرا یک جامعه نیاز به قهرمان دارد؟ رابطهی قهرمانپروری یا اسطورهسازی با توسعه و پیشرفت چگونه است؟ به طور کلی یک اسطوره/ کاریزما/ قهرمان تاثیر بیشتری بر رشد/سقوط اجتماع دارد یا فرآیند درازمدت و نامحسوسی که از درون خانههای شهروندان آغاز شود و جامعه را دربرگیرد؟ برای یافتن این پاسخها طبیعتا باید دست به دامن علوم انسانی شوم و مطالعه کنم، البته اگر فرصت شود.
نوجوان که بودیم عموما در بازیهای کامپیوتری، یک شهری بود و گروه خلافکاری و چند کاراکتر قهرمان که کنترل آنها دست ما بود و با بزن بزن تا غول آخر (رئیس بزرگ) میرفتیم و شهری را از بدبختی نجات میدادیم. کمکم فهمیدم که مسائل اجتماعی نه با بزن بزن حل میشود و نه به دست چند نفر و نه به دلیل وجود یک غول مرحلهی آخر ایجاد میشود. کاش همهچیز اینقدر خطی و ساده بود.
عجالتا این طور گمان میکنم که اگر من شهروند هروقت که بیرون میروم طبیعت بیپناه را بیش از این آلوده نکنم، هنگام رانندگی حق تقدم را رعایت کنم، هنگام پیادهروی از چراغ قرمز عبور نکنم، در کسب و کار و ارائهی کالا و خدمات، منصف و وظیفهشناس باشم، وقتی فلان مقام یا کارمند از فلان اداره را میبینم چاکرانه دولا و راست نشوم، دربارهی چیزی که نمیدانم سکوت پیشه کنم و به صدها کار مثبت کوچک و فاقد هیاهوی دیگربپردازم... بیآنکه همچون زورو یا مرد عنکبوتی شنلی و نقابی داشته باشم، میتوانم یک شهروند قهرمان باشم. امان از هیاهوی نفس برای دیده شدن. امان از سپردن همهی مسائل به گردهی یک قهرمان. قهرمان و اسطوره البته الهامبخش هستند، ولی گمان میکنم آن چیزی که به شکل درازمدت، کمهزینه، پایدار و اصولی جامعهای را اصلاح میکند، آگاهی و آموزشی است که از خانواده و مدرسه آغاز میشود. شهروندانی که رفتارهای صحیح و به ظاهر کوچک روزمره را در درازمدت تکرار میکنند دستاوردهایی عظیم به وجود میآورند که هیچ سوپرمنی قادر به خلق آن نیست.
کاویانی آنلاین: وبسایت | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
Photo unavailableShow in Telegram
سالی که گذشت از نظر کاری بهترین سالی بود که از زمان بازگشت به ایران تجربه کرده بودم، ولی سختی شرایط اجتماعی و اقتصادی که بیشتر هموطنان با آن روبرو هستند حس و حال نوشتن را از من گرفت و کمتر از همیشه نوشتم. همانطور که پیشتر هم بارها گفتهام امید مهمترین سرمایهی ماست. برای همین آرزو میکنم که «قرن جدید» برای همه «قرن امید» باشد. نوروزتان پیروز
علی اکبر کاویانی – نوروز 1401
@kaviani_online
طرحموسوم به « صیانت از فضای مجازی» با ۱۸ رای مثبت و ۱ رای منفی سرانجام تصویب شد.
@sahandiranmehr
IMG_6639.MP41.23 MB
ما مردم خوب
📗
آن قدر در معرض خبرهای منفی و اتفاقات بد هستیم که گاهی لازم میشود به یاد خودمان بیاوریم که چقدر مردم خوبی هستیم. پنج شش سال است با جمعی از دوستان هر ماه کمکهایی را جمعآوری میکنیم و به دست نیازمندانی میرسانیم. این کاری است که هزاران هزار ایرانی، علیرغم شرایط سخت اقتصادی که گریبانگیر ما شده، بدون هیچگونه هیاهو و ادعایی دارند انجام میدهند. قصدم تعریف از خودم یا دوستان نیست، یادآوری این مساله است که هزاران ایرانی دارند به یکدیگر یاریرسانی میکنند.
یکبار نشستم سرانگشتی حساب کردم دیدم در این شش سال شاید با همین کمکهای ریز و درشت، دست کم پانصد ششصد میلیون تومان کمک جمع شده است. از کمک ماهی ده هزار تومن تا چندین میلیون تومان.
آخرین مورد همین دیشب بود که برای این که یک خانواده کارگر بتواند سرپناهش را حفظ کند، ظرف فقط چند ساعت 35 میلیون تومان پول پیش خانه جمع شد که حتی بخشی از آن را دوستان بسیار خوب من در خارج از کشور که دلشان برای ایران میتپد تقبل کردند.
در میان ما آدم ناخوب کم نیست، اما واقعیت آن است که ما مردمان خوب بسیاری هم داریم. بسیاری از مردم ما اگر شرایط بگذارد، هیچ ابایی از کمک به همنوع ندارند. این روزها حس میکنم ناامیدی مردم از سالها ناکارآمدی مدیران کشور، نوعی احساس همدلی و شفقت جمعی در ما برانگیخته که فارغ از زبان، قومیت، مذهب ... آن چه که میتوانیم برای یکدیگر انجام میدهیم و منتظر نمیشویم که فلان مسئول آیا تصمیمی برای کمک بگیرد یا نگیرد. این همان گوهر انسانی شریف است که در ما شکفته است.
گمان میکنم این که افرادی فارغ از نوع باور مذهبی، فارغ از مساله بهشت و جهنم و ثواب و عقاب، به یکدیگر کمک میکنند بسیار باارزش است. یعنی سطح آگاهی ما از نیکوکاری، به سطحی ورای محاسبه و بندگی تاجرانه رسیده است. این دستاورد بزرگی برای ماست.
شاید زمانی نیت کمک خیرین، تاجرانه* بود که فلان کار را بکنم یک منزلی در بهشت نصیبم شود یا هزاران فرشته ثوابی به حسابم بنویسند یا شری از من دفع شود، اما این دوستانی که سالهاست میبینم چطور دارند به هموطنان خود کمک میکنند، آخرین چیزی که برایشان مهم است مسالهی ثواب و عقاب است. اتفاقا این همان چیزی است که باید در وجود آدمی بیدار شود. این همان چیزی است که باید باشد. این خود بهشت است که در وجود انسان تجلی میکند.
اگر افراد بیتدبیر دنیای آدمیان را جهنم نکنند، ما مردم خوب، خودمان راه بهشت را خواهیم یافت. ما مردم خوب، از جنس بهشتیم. ما مردم خوب، تجلی بهشتیم.
* برگرفته از دیدگاه امام علی درباره نگاه تاجرانه، از سر بندگی یا آزادوار به پرستش خداوند
@kaviani_online
پسرکم! خواهرت که به دنیا آمد دستکم ماهی یک دلنوشتهی پدرانه برایش مینوشتم. تو که آمدی اما، توفانی از حوادث آمدند و هنوز نرفتند. مادربزرگت بیمار شد و رفت، یک هفته بعد از رفتن او کرونا آمد و البته هنوز هم نرفته و هرروز هم صدها جان عزیز را با خود میبرد.
از زمانی که آمدی دنیا را بشناسی نه میهمانی و جشنی دیدی، نه مانند خواهرت مسافرت به کوه و دریا و جنگل و صحرا را تجربه کردی، نه یک دل سیر تاب و سرسره دیدی، نه حتی برفی از آسمان بارید که ذوقزدهات کند. در این دو سال روزی نبود که با خبری بد روبرو نباشیم و آنقدر حادثه از سر مردم ایران و منطقه و جهان گذشت که روزی که بزرگتر شوی و بدانی و بخوانی شاید حیرت کنی که چطور دنیای داخل خانه را برای تو و خواهرت، جایی شاد و گرم نگه داشته بودیم.
پسرکم! تو با صفا و مهربانیت، با عشق و لبخندهای بیپیرایهات، تمام این روزهای سخت را برای ما آسان کردی. هرگز فکر نمیکردم فرزند پسر اینچنین شیرین و زیبا باشد، اما چنین بود و هست.
پسرکم! به شما کودکان عصر کرونا سخت امیدوارم. شما که در این روزهای دشوار رشد میکنید، شما که ققنوسوار از خاکستر سربرخواهید آورد و جهانی زیبا و متفاوت خواهید ساخت که در آن قدر زندگی بیشتر دانسته خواهد شد.
پسرکم! شما آیندهاید. شما امیدید. شما ایرانید. آزاده و صالح و سالم رشد کن و ببال. تولدت مبارک!
بابا
@kaviani_online
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.