cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
7 759
Suscriptores
+2224 horas
+1177 días
+35930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

♻️ جامعه بسته، جوانان عصيان زده و حكومت انتقام جو ↙️ به مناسبت چهارم خرداد روز اعدام رهبران مجاهدين در زندان شاه ✍️ قاسم خرمي 🔰 روز 4 خرداد 1351  محمد حنيف نژاد به همراه چهارتن از رهبران و پايه گذاران سازمان مجاهدين خلق به نام هاي  سعيد محسن،  علي اصغر بديع زادگان، عبدالرسول مشكين‌فام و محمود عسگرزاده اعدام شدند و موجي از تنفر داخلي و اعتراض نهادهاي بين المللي را متوجه حكومت محمدرضاشاه پهلوي كردند. 🔰 فضاي ضديت با حكومت شاه به نحوي بود كه جامعه ايران خيلي در باره اتهامات آنها كنكاش نمي كرد كه  البته اينها نشانه اي از يك جامعه سركوب شده و غيرعادي بود. از يك جامعه بسته ،كنش هاي عقلاني و قضاوت هاي منصفانه دور از انتظار است و گاه به مرحله اي مي رسد كه به همه اخبار رسمي شك مي كند. 🔰 گروهي كه تحت عنوان مجاهدين خلق فعاليت مي كردند در ارديبهشت و خرداد سال 51 چند فقره ترور و چند رشته بمب گذاري در تهران صورت دادند كه از جمله  انفجار بمب در دفتر شركت هواپيمايى بريتانيا B.O.A.C.،  انفجار در دفتر  مجله «اين هفته» و انفجار بمب در نمايشگاه آسيايى تهران بود. مجاهدين البته مسئوليت اين انفجارها را پذيرفتند. 🔰در آن زمان رهبران مجاهدين در زندان بودند و حكومت هم تصميم گرفت در واكنش به اين اقدام، رهبران نسل اول مجاهدين كه عمدتا داراي گرايش هاي مذهبي بودند را اعدام كند. به عبارتي حكومت هم كه مي بايد عامل نظم و آرامش و عدالت در جامعه باشد به رفتار واكنشي و انتقام گيري ناجوانمردانه اي روي آورد. 🔰 در باره حنيف نژاد و پايه گذاران مجاهدين نقل قول ها و روايت هاي زيادي وجود دارد. اجمالا بايد گفت كه آنها هم به دنبال استقرار حكومت اسلامي در جامعه بودند و برخلاف نظر مجاهدين فعلي و بويژه مسعود رجوي كه نظام جمهوري اسلامي را « حكومت آخوندي» مي دانند، جالب است بدانيد كه در دهه 30 و 40 شخص حنيف نژاد به روحانيون زمان خودش نقد مي كرد كه چرا دين را غير سياسي كرده ايد و روحانيت بايد در سياست و حكومت نقش داشته باشد. 🔰 حنيف نژاد و نسل اول مجاهدين بدون شك انسان هاي شريف و داراي نيت هاي پاك و بي غشي بودند اما در عرصه سياست گذاري عمومي، نيت ها، اهميت چنداني ندارد بلكه اين نتيجه سياست ها و رفتارهاست كه مورد قضاوت و ارزيابي قرار مي گيرد. چه بسا فجايع بزرگ كه از نيت هاي درست و رفتارهاي نادرست ناشي شده است 🔰 ديدگاههاي اقتصادي مجاهدين خلق كه شكل مبتدي آن را محمود عسگري زاده در جزوه اي تحت عنوان «اقتصاد به زبان ساده» تدوين كرده بود، در حقيقت ساده انگاري اقتصاد بود. مجاهدين علم اقتصاد را نمي فهميدند و از اينرو در تلاش بودند تا چيزي تحت عنوان «مكتب اقتصاد» ارائه كنند كه تركيبي از برداشت ها،  اوهام و تصورات و البته ارزش هاي مورد قبول آنها بود. 🔰 در ميان گروههاي چپ انديش قبل از انقلاب،  دشمني كوركورانه مجاهدين با مالكيت خصوصي و صاحبان صنايع از همه بيشتر بود. بطوريكه انحلال ارتش و مصادره كارخانه ها از نخستين خواسته هاي آنها در روزهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بود. 🔰 كار خدا بود كه ارتش منحل نشد و كشور در مقابل تهاجم صدام تنها و بي دفاع نماند اما خداي بزرگ با صاحبان صنايع بزرگ يار نشد و به تحريك امثال رجوي و موسي خياباني و فرخ نگهدار و بابك زهرايي و چپ زده هايي نظير آنها، صنايع بزرگ و برندهاي مشهور كشور مصادره و تعطيل و نابود شدند. تاريخ را بخوانيد و براي فرزندانتان توضيح دهيد. جامعه ايران آزمايشگاه ايدئولوژي هاي رنگارنگ نيست https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👍 6
Photo unavailableShow in Telegram
با گذشت زمان ما قوی‌تر نمی‌شویم. انبوه رنج‌ها و تالمات ظرفیت ما را برای تحمل رنج‌ها و تالمات دیگر کاهش می‌دهد... 📕 #سانست_پارک ✍🏻 #پل_استر https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
👍 10
با گذشت زمان ما قوی‌تر نمی‌شویم. انبوه رنج‌ها و تالمات ظرفیت ما را برای تحمل رنج‌ها و تالمات دیگر کاهش می‌دهد... 📕 #سانست_پارک ✍🏻 #پل_استر https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

♻️ ناگفته دیگری از فتح خرمشهر ؛ در مقیاس و طرح‌ریزی نظامی ، شهرها جزئ مناطق حساس وموانع به حساب می آیند . موانع از آن جهت که موجب کاهش توان تحرک نیروهای عمل کننده و گاهی مسدود کردن حرکت نیروهای تک ور می شود . و حساس از آن جهت که تسلط وتصاحب شهرها برتری نظامی و سیاسی را بر دشمن تحمیل می کند . خرمشهر ضمن آنکه ناموس ایران تلقی می گردید حساسیت بیشتری از سوی طرفین دعوا یافته بود و همین حساسیت مضاعف ،مانعی بزرک برای رسیدن به هدف اصلی که همان تسلط بر بصره بود ایجاد کرده بود .   آنچه در پشت پرده عملیات بیت المقدس  مانده است  عدم دست یابی به  هدف از پیش تعیین شده بود هدف نهایی این عملیات  دور زدن خرمشهر و تسلط بر بصره و دیکته کردن خواست های ایران بر عراق بود . نیروهای مردمی وسپاهی که در قالب نیروهای پیاده نظام ، ارتش را در این عملیات یاری می کردند  ناخواسته و یا با اراده فرمانده سپاه وقت مرحله پایانی عملیات را نیمه کاره رها کرده وارد شهر می شوند . اظهارات آقای رضایی فرمانده وقت سپاه در گزارش خبری شبکه خیر شنبه ۳ مهر ماه ۹۵  درباره نقدهای خود به اقدامات انجام شده در این جنگ گفت: «بعد از خرمشهر باید وارد خاک عراق نمی‌شدیم بلکه باید اعلام می‌کردیم اگر دولت عراق به خواسته‌های ما عمل نکند، وارد خاک عراق می‌شویم» این دیدگاه  موجب می شود ارتش که بخشی از توان نیروهای تک ور خود را از دست داده بود به ناچار از ادامه عملیات صرف نظر و به تثبیت جبهه نبرد و مناطق تحت کنترل خود بپردازد . از جمله می توان به  انهدام  تنها پل ارتباطی خرمشهر به منطقه ابوالخصیب عراق توسط جنگنده های نیروی هوایی ارتش که می‌توانست در عقب‌نشینی نیروهای محاصره شده موثر باشد بمباران و منهدم شد اشاره کرد  به همین دلیل امکان عقب نشینی و فرار نیروهای عراقی از بین رفته و تعداد اسرای این عملیات چشمگیر می شود. هم چنین حمله توپخانه ای به نیروهای احتیاط ارتش عراق توسط توپخانه ارتش جمهوری اسلامی ایران  مانع هرگونه پاتک یا واکنشی شد درهر صورت ایران با عملیات بیت المقدس به اهداف زیر دست پیدا کرد 1 - فرود آوردن ضربات پی در پی بر پیکر دشمن و کاهش توان رزمی آن✍ 2- آزادسازی مناطق اشغالی دشمن در غرب کارون و جنوب کرخه کور به مساحت 6000کیلومترمربع✍ 3 - آزاد سازی هویزه و خرمشهر به عنوان یک هدف ملی✍ 4- خارج کردن شهرهای اهواز ، حمیدیه وسوسنگرد و سایر مناطق از تیر رس توپخانه دشمن ✍ 5-  تهدید بصره به منظور بدست آوردن مواضع قدرت سیاسی و نظامی و تحمیل اراده بر دشمن✍ 6- بی اعتبار کردن صدام از نطر سیاسی و نظامی در عرصه منطقه ای و داخل عراق✍ 7- تسلیم احتمالی رژیم عراق به پذیرش شرایط پیشنهادی ایراد برای خاتمه جنگ✍ 8- توقف هزینه های جنگ در صورت تسلیم عراق و خاتمه یافتن درگیری✍ 9- نشان دادن توانمندی نیروهای مسلح ایران در سرکوب متجاوز✍ 10- افزایش روحیه رزمندگان  در نیل به پیروزیهای بعدی ✍ 11- ایجاد تزلزل در روحیه  ارتش عراق✍ 12- امکان دوباره فعالیتهای کشاورزی و اقتصادی در نواحی آزاد شده و جلو گیری از آسیبهای تشدید شده جنگ زدگان.✍ روز آزاد سازی خرمشهر وحماسه آفرینی های رزمندگان گرامی باد ح-درویشی ✍️ https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👍 7 3
♻️ سیاست پدر مادر دارد ... *بعضی ها میگویند که سیاست در ایران پدر و مادر ندارد و به روایت آمار این را اظهار می دارند در حالیکه سیاست یک علم است و این چنین أماری بیانگر یک سویه سیاسی و حکمرانی طولانی مدت در کشور است که لازم است با افزایش أگاهی سیاسی نسبت به اصلاح و جهت دهی مناسب سیاسی اقدام شود.* -از شش وزیر غزنویان ، چهار تن اعدام شدند و اموالشان مصادره گردید، پنجمی به زندان افتاده و اموالش نیز مصادره شد و ششمی به نحو معجزه آسایی توانست متواری شود. (که مشهورترین آنها برای نسل ما ، حسنک وزیر است) -در دوران سلجوقی جمعاً یازده وزیر به قتل رسیدند.(عمر متوسط صدارت هر وزیر قبل از آن که سر از تنش جدا شود بیش از چهار سال نبود.) -در دوره ایلخانی ، به استئنای یک تن، تمامی وزرا به قتل رسیدند.(که مشهورترین آن ها رشید الدین فضل الله بود که بدنش را به دو نیم کردند و سر او را در خیابانهای تبریز گرداندند.) -پایان پادشاهی اکثریت شاهان قاجار و پهلوی ، مرگ طبیعی نبود: آغا محمد شاه : ترور فتحعلی شاه : مرگ طبیعی محمد شاه : مرگ طبیعی ناصر الدین شاه : ترور مظفرالدین شاه : مرگ طبیعی محمدعلی شاه : عزل و تبعید احمد شاه : عزل و تبعید رضا شاه : استعفا و تبعید محمدرضا شاه : عزل و تبعید -وزرای قاجار قبل از مشروطه ، هر چه مقتدرتر ، سرنوشت شوم تری پیدا میکردند: ابراهیم کلانتر (وزیر مقتدر و بانفوذ فتحعلی شاه) ابتدا زبانش بریده ، سپس در دیگ آبجوش سرنگون شد. قائم مقام فراهانی 6 روز گرسنگی داده شد و سپس خفه گردید. میرزا محمدخان سپهسالار با قهوه قجری مسموم شد. میرزا تقی خان امیرکبیر در حمام به قتل رسید. امین‌السلطان (صدراعظم ۳ پادشاه قاجار) ، توسط یک مشروطه خواه ترور شد. -اکثریت نخست وزیران مشهور و موثر سلسله پهلوی ، با ترور و اعدام و زندان کار خود را پایان دادند: عبدالحسین هژیر : ترور توسط فداییان اسلام حاجعلی رزم‌آرا : ترور توسط فداییان اسلام محمد مصدق : زندان سپس حصر خانگی حسنعلی منصور : ترور توسط موتلفه اسلامی امیرعباس هویدا : اعدام شاپور بختیار : عزل و سپس ترور -وضعیت روسای جمهور و نخست وزیران جمهوری اسلامی (به جز یک نفر) ، ادامه همان روند قبلی است: مهدی بازرگان : رد صلاحیت و بایکوت ابوالحسن بنی‌صدر: عزل و فرار محمد جواد باهنر : ترور محمد علی رجایی : ترور میرحسین موسوی : حصر خانگی اکبر هاشمی رفسنجانی: بایکوت ، رد صلاحیت و مرگ مشکوک محمد خاتمی: ممنوع التصویر و بایکوت محمود احمدی‌نژاد: ردصلاحیت و بایکوت حسن روحانی: رد صلاحیت ابراهیم رئيسی: مرگ در اثر سقوط هلیکوپتر #ایران پی نوشت: تلخی عاقبت حاکمان ، قدمتی به اندازه تاریخ ایران دارد. به این شعر حافظ دقت کنید: شکوهِ تاجِ سلطانی ، که بیمِ جان در او دَرج است کلاهی دلکش است اما ، به تَرکِ سر نمی‌ارزد از نوشتار یاران هموند. (ناشناس ) https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👌 6👍 5 2👏 2😢 2
♻️اين جملهها را به خاطر بسپاريد نكتههايي كمترشنيدهشده دربارهي آزادي خرمشهر/ همیشه کسانی باید دفاع کنند تا شادی مردم خراب نشود ١. جالب است بدانيد سوم خرداد سال ١٣٦١ كه در تمام ايران جشن بزرگ ملي براي آزادي خرمشهر بر پا بود چند كيلومتر آنطرفتر از شهر خرمشهر در نزديكي مرز شلمچه نبرد سنگيني در جريان بود. ماجرا از اين قرار بود كه ارتش صدام ديوانهوار فشار ميآورد تا دوباره راهي به شهر آزادشدهی خرمشهر پيدا كند. فقط در مرحلهي آخر عمليات كه شهر آزاد شد ايرانيها بيش از ١٠ هزار اسير گرفته بودند كه در حال انتقال آن‏ها به پشت جبهه بودند. تعداد اسيران عراقي بسيار بيشتر از نيروهايي بود كه ايراني‏ها در شهر داشتند، حتي شورش بدون اسلحه ‏ي آن‏ها مي‏توانست ورق جنگ را برگرداند اما خودشان را باخته بودند. حالا اگر ارتش عراق مي‏ توانست دوباره راهي به شهر پيدا كند اوضاع تغيير مي ‏كرد و ممكن بود شهر از دست برود. ايران سوم خرداد و روزهاي پس از آن غرق جشن و سرور بود اما روزهاي سوم، چهارم و پنجم خرداد رزمنده‏ هايي مردانه جنگيدند، شهيد و مجروح شدند تا جشن بزرگ خراب نشود. يكي از ان ها حسين اردستاني بود كه با چرخ دستي در قزوين ميوه مي فروخت و براي عمليات امده بود. ٢. دو موضوع پيروزي خرمشهر را خيلي شيرين كرده بود يكي سختي‏هاي عجيب اين عمليات در مراحل مختلف بود. پيش از عمليات نيروهاي شناسايي آن‏قدر شبانه پياده به منطقه ‏ي دشمن رفته بودند كه پاهايشان تاول زده بود. يك بار سر اين‏كه يك شب استراحت كنند با فرمانده حسن باقري دعوايشان شد اما فرمانده اجازه‏ ي استراحت نداد. مرحله‏ ی اول عمليات نزديك جاده ‏ي اهواز خرمشهر آن‏قدر فشار دشمن زياد بود كه نزديك بود عمليات در مرحله‏ ي اول به شكست كامل تبديل شود اما يك گردان يك‏ به‏ یك شهيد شدند تا جاده‌‏ ي آزاد‏شده را حفظ كردند. فرمانده حسين قوجه ‏اي آن‏قدر آرپي‏جي زده بود كه موج آن، از گوشش خون جاري كرده بود. مرحله ‏ي دوم و سوم هم با سختي ‏هاي فراوان انجام شد. يكي از گردان ‏ها كه نفوذي ‏ها در غذايشان مايع ظرفشويي ريخته بودند، مريض شده بودند. اسهال شديد آب بدنشان را خالي كرده بود آن هم در گرماي داغ خوزستان در آخر ارديبهشت. هوا گرم نبود داغ بود. اما همين گردان هم دست از جنگيدن نكشيدند. در مرحله‏ ی سوم، دشمن به‏ شدت مقاومت مي ‏كرد، ١١ روز با كمترين پيش‏روي طی شد. زمين‏ هاي زيادي آزاد شده بود اما كار شهر خرمشهر گره خورده بود. فرماندهان پيش امام رفتند و گفتند نمي‏ توان شهر را آزاد كرد. آيت ‏الله خميني گفته بود تا توكلتان چقدر باشد. يك بار ديگر شناسايي‏ هاي جديد انجام شد و نيروهاي تازه‏ نفس اضافه شدند. بر اساس شناسايي‏ ها طرح مشتركي به ذهن صياد شيرازي و محسن رضايي رسيد. همان طرح گره كار را باز كرد و شهر آزاد شد. اين سختي ‏ها شيريني آزادي خرمشهر را زياد مي‏ كرد اما در ١٩ ماهي كه خرمشهر دست ارتش صدام بود دو چيز سخت مردم ايران را آزار مي‏داد يكي شعاري كه روي ديوارهاي شهر نوشته بودند:"آمده‏ ايم تا بمانيم" و ديگري سخنان تحقيرآميز صدام. به اين سخنان توجه كنيد: زمستان ١٣٥٩،  نيروهاي صدام بخش‏هاي زيادي از خاك ايران را در اشغال داشتند اما با مقاومت ایرانی‏ها پیش روی شان متوقف شد. صدام می‏ گفت توقف پيشروي ارتش بعث از روی ضعف نبوده بلکه به این خاطر بوده که او دوست نداشته مردم و ارتش ایران بیش از حد دچار عقده شوند. از اين جنس صحبت‌‏هاي تحقيرآميز در آن ١٩ ماه زياد بود و صدام مي‏ گفت ايراني‏ ها براي حضور ما در مناطق اشغالي بايد حق و حقوق بپردازند كه خاكشان را نگه داشته ‏ايم. مي‏ گفت ايراني‏ها مدام وعده ‏ي آزادي مناطق اشغالي را مي‏ دهند اما ضعيف‏تر از اين حرف‏ها هستند و ... سوم خرداد كه خرمشهر آزاد شد، صدام ششم خرداد گفت:"خاك ايران هيچ ارزشي نداشت. نظاميان ما پس از انهدام ماشين نظامي ايران... خاك ايران را ترك كردند و دست به عقب‏ نشيني زدند." صدام مي ‏گفت اين عقب‏نشيني نوعي پيروزي هم بوده و حالا امام مي‏ توانست با اتكا به قدرت ملت بگويد:" مردیکه عقبش زدند، توی دهنش زدند، بیرونش کردند، می‏گوید ما پیروز شدیم." اين قدرت و جشن و سرور را مديون سختي ‏هاي آنان هستيم به‏ ويژه آن‏ها كه در موقع جشن سوم خرداد مشغول دفاع از شادي مردم بودند. جعفر شیرعلی نیا ✍ https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👍 14 11😢 4
♻️احساسها را نمی‌شود مهندسی کرد مجتبی نجفی تصویر «سارینا اسماعیل زاده» را به نمایندگی از همه انکار شدگان منتشر می‌کنم برای یادآوری اینکه نمی‌شود احساسات مردم را مهندسی کرد. نهادهای امنیتی با بسیاری از فعالان رسانه ای و سیاسی تماس گرفته اند تا مبادا از مرگ رییس دولت شادمانی کنند یا حرمت نگه ندارند.‌ دادستان، بازیگر ماجرایی شده که نشانی از عقب ماندگی در شیوه حکمرانی است. نه می شود لبخند را بر لبها جراحی کرد و نه می شود مردم را به زور گریاند. در قاعده کلی، خندیدن بر مرگ دیگری خطاست اما مسأله این است قاعده های کلی در شرایط ویژه فروپاشی می‌شوند و قوانین جدید خلق  و گاهی خنده و رقص ابزار قربانی برای انتقال پیام می شود. مسأله اینجاست اگر روند شناسایی قربانیان جمهوری اسلامی در یک فرایند منطقی پیش گرفته می‌شد، امروز شادی بر مرگ رییس دولت مسأله نبود. ما وقتی از حقوق اعدامیان دفاع می‌کنیم به معنای همراهی با عقاید آنها نیست، هر شهروندی سوای اتهامی که دارد حقوقی دارد. پس وقتی آیت الله منتظری در جریان اعدامهای شصت و هفت به همین رییسی و هیات مرگ هشدار داد شما در حال ثبت جنایت بزرگی هستید،همراهی با عقیده محکومین به اعدام نبود،دفاع از حقوقشان بود‌. اما متهمان زیر حکم نه تنها اعدام شدند که با خانواده هایشان به مراتب برخوردهای وحشتناکی صورت گرفت. در دوران اصلاحات بهترین فرصت برای ترمیم این زخم و باز کردن این پرونده بود،نه تنها این زخم مرهمی نیافت که قتل‌های زنجیره ای،کوی دانشگاه،کشته شدن زندانیان از زهرا کاظمی تا ستار بهشتی،جانباختگان هشتاد و هشت، نودو شش و نودو هشت و در نهایت جنبش زن، زندگی، آزادی بر آنها افزوده و سنت انکار قربانی، تداوم یافت و ما امروز صاحب جامعه ای هستیم با انباشت زخم های مرهم نیافته،خشم های تصاعدی و جولان حس انتقام. در تئوری خیلی راحت می‌شود با چند اندرز گفت انتقامجو نباشید اما حاکمی که حتی وجود ساس را در زندان انکار و سیل مشهد را آبگرفتگی و زندانی سیاسی را امنیتی و قتل را خودکشی و سقوط را «فرود سخت»، جامعه خرد شده زیر بار تورم را قله پیشرفت می نامد، چگونه می‌خواهد « قربانی» خشونت را به رسمیت بشناسد؟ اندرز زمانی اثر دارد که حاکم دو قدم جلو بیاید و بپذیرد که قربانی را کشته نه اینکه وجودش را منکر شود. احساس هایی مانند خشم و انتقام را نمی‌شود مهندسی کرد و با بازداشت و پرونده سازی محو نمی‌شوند و در هر بزنگاهی در قالب شکلهای جدید بازنمایی می‌شوند و به حاکم پیام می دهند. چرا که عرصه عمومی سراسر استدلالی نیست، به خصوص در خوانش آرنتی و پراگماتیستی همین احساس ها مجرای انتقال پیام اند. خطای بزرگ جمهوری اسلامی اینجاست که می‌خواهد خدای دهه شصتی را به جامعه ای تحمیل کند که از اساس تغییر یافته، هم نسبت اقلیت و اکثریت برعکس شده، هم نظام ارزشی غالب از هم گسیخته و هم هژمونی رسانه ای اش شکسته. نه می‌شود خنده را بر لب جراحی کرد نه می‌شود گریه را اجباری و نه تحمیل یک تصویر یکدست از ملتی سیاهپوش و غمگین و ناراحت ممکن است. https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👍 18 3👏 1
♻️درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶ مهران صولتی رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و هفت ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تغییر خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند. همین دو سال پیش بود که جنبش زن، زندگی، آزادی، اصلاح طلبی به معنای مرسوم و انتخاباتی آن را به محاق برد و تحول خواهی را جایگزین آن ساخت. در هر حال در روزگاری که دفاع از اصلاحات در افکار عمومی هر روز سخت تر از پیش می شود این یادداشت قدیمی یادآور درس هایی است که می توان از این رویداد تاریخی آموخت و انبان تحول خواهی را سنگین تر ساخت. ✅ اصلاحات اگر چه نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است ولی نمی‌توان با گذشتن از همه خطوط قرمز به ماندن در قدرت رضایت داد. اصلاح طلبان آن زمانی از چشم مردم افتادند که پرنسیب‌های خود را زیر پا نهاده و با وعده بهبود اندک اوضاع از لزوم انجام اصلاحات ساختاری در قدرت مستقر چشم پوشیدند. ✅ اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. ✅ اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد. ✅ اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری آن را محدود سازد. اصلاح طلبی در صورتی موفق است که به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود. ✅ اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد. ✅ اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد. https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👍 10
♻️حکومت‌‌ها ابتدا در ذهن‌ها سقوط می‌کنند ✍سعید معدنی رمان "بینایی" نوشته‌ی ژوزه ساراماگو حکایت مردمی است که از حکومت ناراضی هستند و برای نشان دادن اعتراض پای صندوق رای حاضر نمی شوند. این رمان در ادامه رمان دیگری به نام "کوری" است که نویسنده پرتغالی به خاطر نوشتن رمان کوری جایزه‌ی ارزشمند نوبل ادبی را گرفته است.   رمان "بینایی"به نوعی ادامه "کوری" و در همان شهری که داستان کوری اتفاق افتاده ماجرایش می‌گذرد و برخی شخصیت‌ها سرنوشت شان در این رمان ادامه می‌یابد. داستان کتاب "بینایی"  داستان حکومتی است که ذاتا" دیکتاتور است اما ظاهرا" برای مشروعیت‌بخشی به خود انتخابات صوری هم برگزار می‌کند. در یک روز بارانی که روز رفراندم و رای‌گیری است. هیچکس در حوزه‌های رای حاضر نمی شود حتی بسیاری از خانواده‌های مسئولان برگزاری انتخابات هم‌ مشارکتی ندارند. سکوت محضی حاکم است؛ ابتدا مسئولان فکر می‌کنند که شاید بارش باران و شرایط آب و هوایی باعث شده اما وقتی باران قطع می شود و هوا مساعد است باز خبری از حضور مردم نیست و این شکست بزرگی برای حکومت است. رئیس جمهور و سایر مسئولان به تکاپو، توصیه و التماس می افتند که مردم شرکت کنند. سر انجام مردم در بعد از ظهر به سوی حوزه‌های رای گیری هجوم می‌آورند اما فردا که آرا را می‌شمارند معلوم می شود همه‌ی رای‌ها سفید است! این عدم مشارکت ابتدایی و از دست رفتن مشروعیت سیستم و یا سفیدی رای‌های اعتراضی نشان می‌دهد حکومت های دیکتاتوری که ادای دمکراسی را درمی‌آورند، ابتدا در ذهن مردم سقوط می کنند سپس در ادامه، سقوط عینی و  واقعی اتفاق می‌افتد. یک نظام سیاسی که بر ابدان حکومت می‌کند نه بر قلب‌ها، خود را به نابینایی! می‌زند و چشم بر مشکلات می‌بندد و سعی میکند با تبلیغات دروغین همه چیز را عادی نشان دهد. اما حاکمان زمانی به خود می‌آیند که دیگر دیر شده است. در مقابل مردم به آگاهی رسیده "بینا" شده اند و دیگر حاضر نیستند مفت و مجانی به حکومتگران فاسد نالایق و ناتوان سواری دهند و مشروعیت ببخشند. در رمان بینایی ماجراهای دیگری هم اتفاق می‌افتد. تعقیب و ترور و قتل هم وجود دارد. کسانی که رمان کوری و بینایی را مطالعه نکرده‌اند پیشنهاد می کنم که ابتدا "کوری" و سپس "بینایی" را بخوانند. داستان بینایی رسوایی حکومت دیکتاتوری به ظاهر دمکراسی است که در ذهن و قلم یک نویسنده اروپایی به نمایش می‌گذارد. در طول خواندن رمان همیشه این موضوع در ذهن شما نقش می بندد که به عنوان یک جهان سومی خاورمیانه‌نشین، اگر چنین رمانی می نوشتید و "سقوط حکومت‌ها در ذهن‌ها" را ترسیم می کردید، چگونه روایت میکردید و می‌نوشتید؟ .https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👏 15👍 5 1
♻️ *این سرزمین کم موارد عجیب و غریب به خود ندیده‌است، اما ابراهیم رییسی مورد عجیبی در ساحت سیاسی ایران بود.* انسان‌های سیاسی هنگامی که ردای پر زرق و برقی چون ردای وزیر و سفیر می‌پوشند، هر کاری هم که نکنند، تاثیری بر ورقه‌های تاریخ خواهند گذاشت. 🍂 *مرگ ناگهانی یک سیاستمدار در چنین جایگاهی از تصمیم‌گیری، باید با زایشِ یک «پسا- ا‌و» همراه شود.* جای خالی او از خود «دوران» بسازد و وقفه‌ای که در روند سیاسی- اجتماعی رخ می‌دهد، چیزی از جنس دلهره، ابهام یا اضطراب اجتماعی خلق کند، اما ابراهیم رییسی هیچ‌کدام از اینها نبود. *او به جدی‌ترین شکل ممکن، جدی گرفته نشد.* 🍂 *مردی از میدان دین که دست سرنوشت او را به سمت میدان سیاست هل داد.* آشنانبودن او با ادبیات سیاسی، تپق‌های بی‌وقفه و جملات نامفهومی که نمی‌توانستند از پس توضیح جهان اجتماعی بر آیند، همگی نشان از دوره‌ای در حیات سیاسی ایران می‌داد که «لکنت» مشخصه‌ی بارز آن بود. 🍂 *من به یاد نمی‌آورم در مرگ هیچ سیاستمداری این حجم از برخورد طنزآلود صورت گرفته باشد.* در چنین مواقعی، معمولا ذهنیت زخم‌خورده‌ی اجتماع، دست به بخشش می‌زند یا به نفرین. یا خدا را به لعنت دعوت می‌کنند و یا به آمرزشِ از دنیا رفته، اما ابراهیم رییسی انگار هیچ‌گاه در ذهنیت اجتماعی وجود نداشت. او زمانی به سکانداری جمهوریت در ایران پساانقلاب رسید، که مهمانی تمام شده بود، میزها را هم برچیده بودند تا سوار وانت کنند. 🍂 *دوره‌ی دوم حسن روحانی، پایان همان اندک امیدی بود که به اوضاع می‌رفت. امروز دیگر حتا سخن از شکاف دولت- ملت نیست؛ ملتی که نادیده گرفته‌شود، نادیده می‌گیرد.* «طنز» بر مغایرت استوار است؛ مغایرت میان انسان و جهانی که درک می‌کند. این جمله از من نیست. پیتر برگر در «شایعه‌ی فرشتگان» می‌گوید. ✍🏻 داروین صبوری https://t.me/darvishane49
Mostrar todo...
قلم بیداری

باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی

👏 15👍 7 1