کانال مطالب پرورشی و شغلی
به احترام قلم آثار را یتیم نکنیم و به احترام زماني که برای جمع آوری مطالب می گذاریم لطفاً با لينك کپی شود مهرتان را سپاس🙏🌺
Mostrar más300
Suscriptores
Sin datos24 horas
-47 días
-730 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
Mostrar todo...
attach 📎
00:55
Video unavailableShow in Telegram
**به احترام زادروز زنده یاد
#دکترکورشصفوی
زبانشناس، نشانهشناس، مترجم، نایبرئیس انجمن زبانشناسی ایران و استاد دانشگاه علامه طباطبایی
تعریف «دوست داشتن» از منظر زندهیاد دکترکورش صفوی
🦋🦋
2.32 MB
"استاد کورش صفوی" (بهمناسبتِ زادروزشان)
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
نخستینبار در سالهای دانشجویی هنگامی که علاقمند شدهبودم با اصطلاحات زبانشناسی آشناشوم، نامِ دکتر صفوی بهگوشمخورد. فرهنگِ مختصری از ایشان یافتم که باید در سنین جوانی آن را منتشرکردهبودهباشند. چندسال بعد دو جلد "از زبانشناسی به ادبیات"شان را خواندم. تلاشی بود برای طبقهبندی آرایههای ادبی، بهویژه انطباق آراء زبانشناختیِ لیچ با منابعِ بلاغیِ سنتیِ خودمان. بهگمانام از این منظر تلاشهای ایشان در کنار آثارِ استاد شمیسا یگانه است. در همان سالها که دورانِ کارشناسی ارشد و بعدها دکتری را در دانشگاه علامه میگذراندم بارها بهعنوانِ مستمع آزاد در کلاسهایشان حضورمییافتم. آنقدر خودمانی و راحت و روان مباحثِ پیچیده را با شوخطبعی (گاه حتی به ولنگاری در رسومِ آموزش نیز پهلومیزد) تدریسمیکردند که هرگز گماننمیکردی این مرد برای رسیدن به این مرتبه از استادی تلاشی و کوششی هم کردهباشد. اگر اشتباهنکنم گاه سیگاری نیز میکشیدند و دستی بر چهارچوبِ درِ کلاس نهاده، سخنمیگفتند. همواره با پیشپاافتادهترین مثالها و گاه اصطلاحات زبانِ مخفی، دانشآموزان را شگفتزدهمیکردند.
معلمی یگانه بودند و هیچگاه از این معلمیشان برای رسیدن به مرتبه و موقعیتی پله و پایگاهی نساختند.
استاد صفوی مترجمی بودند که جدااز مبانیِ نظری ترجمه، برگردانهای درخشانی از خود بهیادگارنهادند. هم درسنامهی سوسور ترجمهکردند و هم دنیای سوفی و انجمنِ فیلسوفان خاموش. آن سالها در حیطهی معنیشناسی سه اثرِ مهم در اختیار داشتیم. درکنار "معنیشناسیِ" کمتر شناختهی دکتر منصور اختیار و نیز کتابِ پرمخاطبِ استاد شمیسا، معنیشناسیِ دکتر صفوی بسیار راهگشا بود.
چندسال پیش دربارهی حلّ مشکلاتِ خط فارسی نیز پیشنهادهایی ارائهدادهبودند که خودشان معتقدبودند، اصلِ حرفشان بدفهمیدهشده؛ بههمین سبب وقتی قصدداشتیم ارجنامهای برای استادم دکتر سعید حمیدیان تدارکببینیم، دکتر صفوی نیز که از دوستداران و شیفتگانشان بودند از این فکر استقبالکردند و مطلبی نسبتا مفصل نوشتند. آنجا به کشورهایی که برای حلّ معضلاتِ مشابه چارهاندیشیهایی کردهبودند، اشارهایکردند و نیز راهها و پیشنهادهایی برای رهاشدن از مصائبِ کنونیِ خطّ فارسی ارائهدادند. نیز توضیحدادند که مرادشان از آن سخنان چه بوده و هیاهوها چه زمینههایی داشتهاست.
یادشان گرامی.
🦋🦋
Mostrar todo...
**چهارم تیر زادروز #حسنکامشاد
مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی
شاهرخ مسکوب و حسن کامشاد از جوانی با هم دوست بودند. دوستیای که تا پایان عمر مسکوب ادامه یافت. آنچه در ادامه میآید نوشتهی شاهرخ مسکوب است در مرور دوستیِ پنجاه سالهاش با حسن کامشاد و تأثری که از این دوستی درازآهنگ در خود مییابد:
«[...]در کنار سن راه میرفتیم. تفاوت در مکان را نمیگویم؛ که پرسیدن ندارد. حتی تفاوت در زمان توجه مرا برنمیانگیزد. آن سال فلان بود و این سال بهمان. آن وقت بیست ساله بودیم و حالا هفتاد... تفاوت در حال نفسانی، کیفیت روح دو نفر را میگویم در رابطه دوستانه...
که البته زمان با سیری پنجاه ساله در تحول و دگرگونی آن دست داشته، بستر این تحول بوده و هر آزمون روزانه این رابطه را در تن خود پرورده و باز در تن به ثمر رسانده، مثل زنی که نطفه را در زهدان بگیرد و به دنیا بیاورد. ولی در اینجا توجه من به نقش زمان در ساختن و پرداختن این رابطه نیست بلکه در این است که پس از ساخت و پرداخت، حالا این رابطه، این که هست چه کیفیتی دارد؟ دو جانی که در غفلت شاد جوانی به هم برخوردند و در بازار دراز و آشفته، سرپوشیده و نیمه تاریک که به زندگی ما بیشباهت نیست، همراه شدند حالا همدیگر را چه جور در مییابند،
در سکوت،
در نگاه،
شوخیها با تکمضرابهای گاه و بیگاه برای وارونه جلوهدادن چیزی که هست و کاستن از شدت آن،
هم گفتن و هم وانمودن که نمیگوییم،
یا نگفتی گویا با کنایهای رفیقانه؟
دیروز که به حسن[حسن کامشاد] تلفن کردم گفتم باز هم که دور و برما میپلکی، گفت از بدشانسی یک عمر است که سرگردانیم.
این رابطه چه سرشتی دارد؟ دوستی کلمه یا مفهوم گنگ، گسترده و مبهمی است که حالهای نفسانی بسیاری را در بر میگیرد. این نه کافی است نه گويا. شاید اگر پروست بود میتوانست بنویسد. این کار به او میپردازد و بس.»
* روزها در راه، شاهرخ مسکوب، جلد دوم، صص ۶۲۰-۶۲۱.
🦋🦋
درست بنویسیم (۶)
-ه + -ی ← -گی (نه -هگی)
آراسته + -ی ← آراستگی (نه آراستهگی)
آزاده + -ی ← آزادگی
آزرده + -ی ← آزردگی
آسوده + -ی ← آسودگی
آسیبدیده + -ی ← آسیبدیدگی
آشفته + -ی ← آشفتگی
آغِشته + -ی ← آغِشتگی
آفریننده + -ی ← آفرینندگی
آلاینده + -ی ← آلایندگی
آلوده + -ی ← آلودگی
آماده + -ی ← آمادگی
از جان گذشته + -ی ← از جان گذشتگی
از هم پاشیده + -ی ← از هم پاشیدگی
افسرده + -ی ← افسردگی
باتجربه + -ی ← باتجربگی
بازنشسته + -ی ← بازنشستگی
باسلیقه + -ی ← باسلیقگی
باکره + -ی ← باکرگی
بامزه + -ی ← بامزگی
بچه + -ی ← بچگی
بدسلیقه + -ی ← بدسلیقگی
برشته ← برشتگی
بسته ← بستگی
بیانگیزه + -ی ← بیانگیزگی
بیتجربه + -ی ← بیتجربگی
بیچاره + -ی ← بیچارگی
بیحوصله + -ی ← بیحوصلگی
بیعلاقه + -ی ← بیعلاقگی
بیوه + -ی ← بیوگی
پاکیزه + -ی ← پاکیزگی
پخته + -ی ← پختگی
پیچیده + -ی ← پیچیدگی
تازه + -ی ← تازگی
جمله + -ی ← جملگی
خانواده + -ی ← خانوادگی
خسته + -ی ← خستگی
خفه + -ی ← خفگی
دِفُرمه + -ی ← دِفُرمگی
دوزنده + -ی ← دوزندگی
دوشیزه + -ی ← دوشیزگی
دیوانه + -ی ← دیوانگی
روزمره + -ی ← روزمرگی
زنده + -ی ← زندگی
ساخته + -ی ← ساختگی
ساده + -ی ← سادگی
سازنده + -ی ← سازندگی
ستمپیشه + -ی ← ستمپیشگی
سوخته + -ی ← سوختگی
شایسته + -ی ← شایستگی
شتابزده + -ی ← شتابزدگی
شحنه + -ی ← شحنگی
شرمنده + -ی ← شرمندگی
عقبمانده + -ی ← عقبماندگی
غربشیفته + -ی ← غربشیفتگی
فرهیخته + -ی ← فرهیختگی
قرنطینه + -ی ← قرنطینگی
کلافه + -ی ← کلافگی
کله + -ی ← کلگی
کلیشه + -ی ← کلیشگی
نخبه + -ی ← نخبگی
نهفته + -ی ← نهفتگی
وابسته + -ی ← وابستگی
همه + -ی ← همگی
همیشه + -ی ← همیشگی
#استادبهروزصفرزاده
#رسمالخط
🦋🦋
**چهارم تیر زادروز #حسنکامشاد
مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی
«گذشتهی من در من حضور دارد، بیدار است و حرکت او را در رگهایم احساس میکنم. تنها گذشتهی من نیست وگرنه گذشته بود. حتی آیندهی من است. بگذریم.»
(سوگِ مادر، شاهرخ مسکوب، به کوشش حسن کامشاد، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۹۴)
***
«آدمیزاد یکبار به دنیا میآید اما در هر جدایی یک بار تازه میمیرد. مرگ دردی است که درمانش را با خود دارد، چون وقتی برسد دیگر دردی نمیماند تا درمانی بخواهد. اما جدایی:
دردی است غیر مردن، کان را دوا نباشد / پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن»
سوگِ مادر، شاهرخ مسکوب، به کوشش حسن کامشاد، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۹۴
#موسیقی
#بیکلام
🦋🦋
attach 📎
Photo unavailableShow in Telegram
**زاد روز
#صمدبهرنگی
آموزگار رهایی ، منتقد اجتماعی، داستاننویس، مترجم، و پژوهشگر فولکلور آذربایجان
خالق «ماهیسیاهِ کوچولو»
«به گمانم ذهنیتی که آدمها از خود برای هم به یادگار میگذارند، از همهچیز بیشتر اهمیت دارد. وگرنه همه آمدهاند که یک روز بروند.»
نامه از صمد بهرنگی به اسد بهرنگی
🦋🦋
«هر چه برای تو نیک نیست، تو نیز برای دیگر کس مکن».
برگرفته از: اندرز آذرباد مار سپندان
متنهای پهلوی، ص ۷۷.
#موسیقی
#بیکلام
🦋🦋
attach 📎
Photo unavailableShow in Telegram
این را فهمیدهام که بیشتر ماهیها، موقع پیری شکایت میکنند که زندگیشان را بیخودی تلف کردهاند.
دائم نفرین و ناله میکنند که
زندگیشان را بیخودی تلف کردهاند.
دائم ناله و نفرین میکنند و از همه چیز شکایت دارند.
من میخواهم بدانم که، راستی راستی، زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طورِ دیگری هم توی دنیا میشود زندگی کرد؟
#ماهی_سیاه_کوچولو
#صمد_بهرنگی
🦋🦋
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.