cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

[email protected] ایران مدنی

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
3 764
Suscriptores
+124 horas
+387 días
+21830 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

مقاومت شهروندی در برابر مافیا مجتبی نجفی دولت منتخب هنوز کارش را شروع نکرده پیام به قوت صادر شده:«هیچ چیز تغییر نیافته». بسیاری از ما می‌دانیم که قرار نبود تغییر اساسی صورت گیرد چون نسبت این نظام با تغییر نسبت جن با بسم الله ست. مدت کمی از نتیجه انتخابات گذشت‌ که محسن برهانی از اعضای ستاد پزشکیان که در سخنرانی اش نام« زن، زندگی،آزادی» را به زبان آورده بود برای اجرای حکم بازداشت شد. حالا نوبت به فعالان زن گیلان رسیده که احکام قرون وسطایی شان را اجرا کنند. بعد از بازداشت زهره و زهرای دادرس به باقی هم فراخوان بازگشت داده اند‌. زهرا موسوی فرزند زهرا رهنورد و میرحسین موسوی را از دانشگاه اخراج کرده اند‌. حکم سه ماه تعزیزی حسین دهباشی ابلاغ شده. مسأله این همه دستپاچگی چیست؟صدور این پیام که صاحب مملکت ما هستیم. بیراه هم نمی‌گویند مملکت را نه دولت پنهان که دولت مستقر در بیت رهبری اداره و قوه مجریه شعبه ای از اجرای منویات خواهد بود. اگر دولت پزشکیان سرکشی کند او را سر جای خود خواهند نشاند. دولت بیت رهبری بسیار فراخ و گسترده است. قوه قضاییه که عدالت خانه نیست، اداره تنبیه فعالان مدنیست، زائده ای بر قدرت که هر چه هست مستقل نیست. به این احکام قرون وسطایی، سیاهه ای بلند اضافه می‌شود که این گزاره را استوارتر می‌کند ما با یک دولت عظیم الجثه نه در پاستور که در بیت رهبری طرفیم. این دولت از جنس دیکتاتوری با توسعه کج و کعله آمرانه هم نیست،درونش بلبشویی است. جنگ مافیا جریان دارد. آنها حتی از تصمیم شورای نگهبان در تایید پزشکیان و ممانعت رهبر جمهوری اسلامی در تقلب آرا به نفع جلیلی شاکی اند. بانگ خشم و ناامیدی شان بلند شده. پس حوزه های دیگر را برای از کار انداختن دولت پزشکیان فعال خواهند کرد. نخستین قربانی هم فعالان مدنی مستقل اند چون با یک تیر دو نشان می‌زنند:هم دولت منتخب را از کار می‌اندازند و هم جامعه مدنی لرزان ایران را تحت فشار. با دومی دشمنی دیرینه دارند چون همین فعالان مدنی اند که پیشتاز مخالفت با قدرت مطلقه،فساد و پنهانکاری اند و شهروندانی هستند علیه مافیا و مافیا هر کاری برای حذف اینها می‌کند. اما در کنار واقعیت دولت بیت رهبری، قوه قضاییه در خدمت نهاد قدرت،مافیاهای خشمگین از شهروند، باید ببالیم که آنها از نه در نه های ما عصبانی اند چون این «نه» ها یک هویت شهروندی مستقل را در برابر قدرت مستقر شکل داده، بزرگتر شده و پخته تر. حاملان این نه به خوبی می‌دانند تغییر دادنی نیست. حاکم مطلقه بدون مقاومت مدنی تن به تغییرات ساختاری نمی‌دهد. کانون امید همین «نه» در حوزه بیرون از قدرت است‌،شهروندان ناجی شهر در برابر مافیا. https://t.me/modjtabanajafifrance/2328
Mostrar todo...
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

👍 67 2😘 2👎 1
مقاومت شهروندی در برابر مافیا مجتبی نجفی دولت منتخب هنوز کارش را شروع نکرده پیام به قوت صادر شده:«هیچ چیز تغییر نیافته». بسیاری از ما می‌دانیم که قرار نبود تغییر اساسی صورت گیرد چون نسبت این نظام با تغییر نسبت جن با بسم الله ست. مدت کمی از نتیجه انتخابات گذشت‌ که محسن برهانی از اعضای ستاد پزشکیان که در سخنرانی اش نام« زن، زندگی،آزادی» را به زبان آورده بود برای اجرای حکم بازداشت شد. حالا نوبت به فعالان زن گیلان رسیده که احکام قر. دولت منتخب هنوز کارش را شروع نکرده پیام به قوت صادر شده:«هیچ چیز تغییر نیافته». بسیاری از ما می‌دانیم که قرار نبود تغییر اساسی صورت گیرد چون نسبت این نظام با تغییر نسبت جن با بسم الله ست. مدت کمی از نتیجه انتخابات گذشت‌ که محسن برهانی از اعضای ستاد پزشکیان که در سخنرانی اش نام« زن، زندگی،آزادی» را به زبان آورده بود برای اجرای حکم بازداشت شد. حالا نوبت به فعالان زن گیلان رسیده که احکام قرون وسطایی شان را اجرا کنند. بعد از بازداشت زهره و زهرای دادرس به باقی هم فراخوان بازگشت داده اند‌. زهرا موسوی فرزند زهرا رهنورد و میرحسین موسوی را از دانشگاه اخراج کرده اند‌. حکم سه ماه تعزیزی حسین دهباشی ابلاغ شده. مسأله این همه دستپاچگی چیست؟صدور این پیام که صاحب مملکت ما هستیم. بیراه هم نمی‌گویند مملکت را نه دولت پنهان که دولت مستقر در بیت رهبری اداره و قوه مجریه شعبه ای از اجرای منویات خواهد بود. اگر دولت پزشکیان سرکشی کند او را سر جای خود خواهند نشاند. دولت بیت رهبری بسیار فراخ و گسترده است. قوه قضاییه که عدالت خانه نیست، اداره تنبیه فعالان مدنیست، زائده ای بر قدرت که هر چه هست مستقل نیست. به این احکام قرون وسطایی، سیاهه ای بلند اضافه می‌شود که این گزاره را استوارتر می‌کند ما با یک دولت عظیم الجثه نه در پاستور که در بیت رهبری طرفیم. این دولت از جنس دیکتاتوری با توسعه کج و کعله آمرانه هم نیست،درونش بلبشویی است. جنگ مافیا جریان دارد. آنها حتی از تصمیم شورای نگهبان در تایید پزشکیان و ممانعت رهبر جمهوری اسلامی در تقلب آرا به نفع جلیلی شاکی اند. بانگ خشم و ناامیدی شان بلند شده. پس حوزه های دیگر را برای از کار انداختن دولت پزشکیان فعال خواهند کرد. نخستین قربانی هم فعالان مدنی مستقل اند چون با یک تیر دو نشان می‌زنند:هم دولت منتخب را از کار می‌اندازند و هم جامعه مدنی لرزان ایران را تحت فشار. با دومی دشمنی دیرینه دارند چون همین فعالان مدنی اند که پیشتاز مخالفت با قدرت مطلقه،فساد و پنهانکاری اند و شهروندانی هستند علیه مافیا و مافیا هر کاری برای حذف اینها می‌کند. اما در کنار واقعیت دولت بیت رهبری، قوه قضاییه در خدمت نهاد قدرت،مافیاهای خشمگین از شهروند، باید ببالیم که آنها از نه در نه های ما عصبانی اند چون این «نه» ها یک هویت شهروندی مستقل را در برابر قدرت مستقر شکل داده، بزرگتر شده و پخته تر. حاملان این نه به خوبی می‌دانند تغییر دادنی نیست. حاکم مطلقه بدون مقاومت مدنی تن به تغییرات ساختاری نمی‌دهد. کانون امید همین «نه» در حوزه بیرون از قدرت است‌،شهروندان ناجی شهر در برابر مافیاون وسطایی شان را اجرا کنند. بعد از بازداشت زهره و زهرای دادرس به باقی هم فراخوان بازگشت داده اند‌. زهرا موسوی فرزند زهرا رهنورد و میرحسین موسوی را از دانشگاه اخراج کرده اند‌. حکم سه ماه تعزیزی حسین دهباشی ابلاغ شده. مسأله این همه دستپاچگی چیست؟صدور این پیام که صاحب مملکت ما هستیم. بیراه هم نمی‌گویند مملکت را نه دولت پنهان که دولت مستقر در بیت رهبری اداره و قوه مجریه شعبه ای از اجرای منویات خواهد بود. اگر دولت پزشکیان سرکشی کند او را سر جای خود خواهند نشاند. دولت بیت رهبری بسیار فراخ و گسترده است. قوه قضاییه که عدالت خانه نیست، اداره تنبیه فعالان مدنیست، زائده ای بر قدرت که هر چه هست مستقل نیست. به این احکام قرون وسطایی، سیاهه ای بلند اضافه می‌شود که این گزاره را استوارتر می‌کند ما با یک دولت عظیم الجثه نه در پاستور که در بیت رهبری طرفیم. این دولت از جنس دیکتاتوری با توسعه کج و کعله آمرانه هم نیست،درونش بلبشویی است. جنگ مافیا جریان دارد. آنها حتی از تصمیم شورای نگهبان در تایید پزشکیان و ممانعت رهبر جمهوری اسلامی در تقلب آرا به نفع جلیلی شاکی اند. بانگ خشم و ناامیدی شان بلند شده. پس حوزه های دیگر را برای از کار انداختن دولت پزشکیان فعال خواهند کرد. نخستین قربانی هم فعالان مدنی مستقل اند چون با یک تیر دو نشان می‌زنند:هم دولت منتخب را از کار می‌اندازند و هم جامعه مدنی لرزان ایران را تحت فشار. با دومی دشمنی دیرینه دارند چون همین فعالان مدنی اند که پیشتاز مخالفت با قدرت مطلقه،فساد و پنهانکاری اند و شهروندانی هستند علیه مافیا و مافیا هر کاری برای حذف اینها می‌کند.
Mostrar todo...
اما در کنار واقعیت دولت بیت رهبری، قوه قضاییه در خدمت نهاد قدرت،مافیاهای خشمگین از شهروند، باید ببالیم که آنها از نه در نه های ما عصبانی اند چون این «نه» ها یک هویت شهروندی مستقل را در برابر قدرت مستقر شکل داده، بزرگتر شده و پخته تر. حاملان این نه به خوبی می‌دانند تغییر دادنی نیست. حاکم مطلقه بدون مقاومت مدنی تن به تغییرات ساختاری نمی‌دهد. کانون امید همین «نه» در حوزه بیرون از قدرت است‌،شهروندان ناجی شهر در برابر مافیا.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
14👍 2👎 1
جنبش‌های مدنی به دولت‌ها وابسته نیستند جنبش‌های مدنی سوای اینکه چه دولتی سرکار باشد به حیات خود ادامه می‌دهند؛ چرا که مهم، تصاحب عرصه عمومی به عنوان مکان زیست شهروندان است. پس انتخابات، توقفی بر حیات یک جنبش نیست. تجربه بیش از دو دهه بعد از شکست اصلاحات در ساختار قدرت، این درس بزرگ را به شهروندان معترض ایرانی آموخته که شکست دیکتاتوری نیازمند سازماندهی و تشکل‌یابی شهروندی، مستقل از دولت است. به عبارتی، شهروندان، سوای اینکه چه کسی یا گروهی سر کار باشند، باید عرصه عمومی را تصاحب کنند چرا که حکومت این عرصه را اشغال کرده و در بیانی دیگر، خانه شهروند ایرانی اشغال شده است. عرصه عمومی، مستقل از دولت است و دولتها حق تعرض به این محدوده را ندارند. از این منظر، انتخابات در عزم شهروندان برای تداوم یک مبارزه مدنی فراگیر با هدف تسلیم کردن حکومت به مطالبات شهروندی تاثیری ندارد. به خصوص اینکه جنبش های شهروندی در ایران امروز با یک ساختار دولت عظیم الجثه مواجه اند که مرکز فرماندهی اش نه در پاستور که در بیت رهبری است و از بازیگران مهم این دولت، نظامیان سپاه پاسداران اند که ابزارهای لازم را برای دور زدن، زمین زدن و اختلال در کار دولت منتخب مردم دارند. در نتیجه ما به عنوان شهروندان جنبشی، باید در زمین بازی خود، توپ را بچرخانیم، میدان بازی ما عرصه عمومی است و امکانات ما تشکیل حلقه های همیاری،گروههای دوستی و همکاری، همبستگی صنفی و اجتماعی و در موقع مناسب خود را در خیابان یافتن است و از سه کلمه "زن،زندگی،آزادی" نباید عقب نشینی کنیم و اگر دولت جدید توانست تنش اقتصادی را کنترل کند ما قوی تر می‌شویم و اگر هم نتوانست ما ادامه می‌دهیم. جنبش شهروندی به هیچ دولتی وابسته نیست و دولتها را با تیغ تیز نقد می‌نوازد. جنبش مدنی شهروندی، تقلیل گرا نیست، هم مطالبه اقتصادی دارد هم فرهنگی و سیاسی. ما حقوق طبیعی خود را به مثابه یک شهروند ایرانی می خواهیم حق زیست آزادانه شهروند در عرصه عمومی به عنوان خانه ای مستقل از نهاد دولت. در برابر حکومت‌ها باید مطالبه گر، منتقد، سخت گیر و همبسته باشیم. در این همبستگی همه ناراضیان می‌توانند نقش ایفا کنند، چه آنها که نه برای پست و مقام و نوازش ارباب که برای حل مسأله و کاهش فشار رای دادند و چه آنها که رای ندادند، همه می‌توانند جنبشی باشند. پازدهر زهر استبداد، همبستگی تحقیرشدگان است. مقاومت تداوم دارد چون طرف اصلی مای تحقیر شده و ناراضی، حاکم مطلقه است و فراموش نکنیم هیچ مافیایی ما را نجات نخواهد داد، منجی خود شهروندانند. @Paarandiran https://www.instagram.com/paarandiran https://t.me/paarandiran/115
Mostrar todo...
👍 27 4
در دفاع از تعامل نسلی، در نفی تقابل نسلی مجتبی نجفی می گویند تصویر این دختر در بند در رخدادهای هیجده تیر هفتاد و هشت از "فرشته علیزاده" دانشجوی دانشگاه الزاهرا است. نمی‌دانم واقعی است یا نه اما مهم نیست، این تصویر نسل ما دهه شصتی هاست، با همان نگاه پر از خوف و خشم و امید و سرکوب آرزوی دموکراسی در هجوم شعبان بی مخ های جمهوری اسلامی به کوی دانشگاه. وقتی #هیجده_تیر می شود یاد عزت ابراهیم نژاد می‌افتیم و اینکه چه عشق هایی در سینه داشتند و بیست و دو ساله جوان افتادند و یاد فرشته علیزاده که حتی از مزارش نشانی نیست و سعید زینالی که هنوز نشانی از او نیست. این غایبان هر جا نشانی از خواست آزادی باشد حاضرند، در زبان آزادیخواهان. در کوران جنبش زن زندگی آزادی فرصت طلبانی بودند برای جلب توجه به جای همگرایی نسلی، به تقابل نسلی دامن زدند و نسلهای قبل را یکسره تو سری خور تصویرسازی کردند. این کاسبان موقعیت های ویژه اینقدر جاهل بودند که ندانند هر جنبشی و خیزشی هر چقدر هم نو و بدیع باشد، ناگسسته از گذشته نیست. همچنانکه خواست دموکراسیخواهان در مشروط کردن قدرت مطلقه، حاکمیت قانون و تکوین و تحکیم فرهنگ شهروندی بی ارتباط با انقلاب مشروطیت نیست چرا که هنوز در آن گفتمان نفس می کشیم و هنوز هم تلاش می‌کنیم قدرت مادام العمر نابود شود و حاکم، منتخب مردم و شهروند صاحب این مملکت شود. حتی کاسبانی بودند که رشادت های آن همه جوان در جنبش سبز را می خواستند زیر سوال برند غافل از اینکه نسل ما از درون به قلب حکومت دینی زد. نسل سهمیه بندی، خانواده های شلوغ و پرجمعیت، شهری شدن فاقد استاندارد در دهه هفتاد که بزرگ شد آزادی و جامعه مدنی مستقل از قدرت و شهروند صاحب رای و کرامت و زندگی را خواست و در برابر ایده حاکم مطلقه ایستاد و هیجده تیر انتقام از این ایستادگی بود. نسل،واحد یکدست نیست، پر از تکثر است اما از اواخر دهه هفتاد این خواست دموکراسی و نوشدن ساختار قدرت و احترام به ایرانی در مقام شهروند و میل به پیشرفت و مبارزه با همان مغزهای پوسیده آهنگ شروین، یک سند افتخار این نسل است و امروز اگر سه کلمه "زن،زندگی،آزادی" بر زبان و بر جان جاری شده به خاطر تداوم خواستی تاریخی است و نتیجه بر زمین افتادن عزت ابراهیم نژاد در حمله اوباش نظام به دانشجویان و فدا شدن همین چهره در قفس فرشته علیزاده و ...است. نسلهایی که آزادی می خواهند نه در تقابل که در تعامل با یکدیگرند و سرفصل های همین تاریخ چند دهه اخیر هم نشان می‌دهد مای ایرانی آزادیخوا،چقدر بی تاب آزادی و چه اندازه علیه تحقیر است از هیجده تیر هفتاد و هشت تا خرداد هشتاد وهشت تا شهریور چهارصد و یک ...سر فصل هایی بوده اند که لا به لایشان انبوه اعتراض و خیزش و قیام بوده و این یعنی ما جامعه ای هستیم که " ساکت نشدن" و مسیر را به رغم هزینه های سنگین تداوم دادن، نه یک حادثه که یک خط است و این خط بر میراثی از قربانیان با نام و نشان و بی نام و نشان تکیه کرده و این میراث گرانبهاست و یادآورنده این مهم است که خون، بها دارد و بهای این خون یک قیمت مشخص دارد و آن "آزادی" هم در معنای سلبی آن، نفی هر گونه حکومت مادام العمر مطلقه در هر شکلی و هم در مقام ایجابی آن، تکوین و تحکیم فرهنگ شهروندمداری که علیه هر گونه قیمومیت مذهبی و غیرمذهبی است. همین تصویرهاست که یادآوری می کنند که پاسداری از حرمت قربانی دفاع از کلمه آزادی و شکستن قفسی است که استبداد ساخته است. هیجده تیر یادآورنده است نه برای خاطره گفتن که برای نشان دادن تاب آوری جامعه ای بعد از این همه سرکوب و اینکه از خاکستر سرکوب، هر دوره و هر دهه ای باز هم بذر مقاومت مدنی در شکلی جدید مثل درخت تناوری می شود و این را تقلیل گرایانی که از نوک دماغشان بیشتر نمی بینند، نمی فهمند اما اگر از اکنون، اندکی خارج شویم و تداوم یک خط را ببینیم، متوجه می شویم که مقاومت دوشادوش سطله حرکت می کند و این حاصل هم افزایی نسلی است نه تقابل نسلی. https://t.me/modjtabanajafifrance/2325
Mostrar todo...
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

👍 44 4💔 3😘 1
Photo unavailableShow in Telegram
1
«نه در نه»، پیروزی نمادین شهروندان تحقیر شده مجتبی نجفی به عنوان کسی که در این انتخابات گزینه « نه» را در هر دو مرحله انتخاب کرد، نمی‌توانم رضایتم را از این نتیجه  اعلام نکنم. بر خلاف برخی تحلیل‌های شتابزده، پیروز واقعی این انتخابات شهروندان ناراضی بودند. آنها با یک نه بزرگ شصت درصدی صدای خود را در مقام یک هویت سیاسی حول محور کلمه «نه» رساندند. در دور دوم هم با حداقل مشارکت یعنی با ده درصد از آرای اضافه شده ناراضیان، جلیلی و جبهه پایداری را از این رقابت حذف کردند. «نه» در «نه» یک پیروزی نمادین است برای شهروندان تحقیر شده. من این پیروزی را از منظر برد مسعود پزشکیان تحلیل نمی‌کنم. مسأله اصلی شکست جلیلی و پایداری بود. از پزشکیان انتظاری ندارم چرا که دولت در دستان بیت رهبری است و او در مقام رییس جمهور باید پاسخگو باشد اما کسی که نقش و اندازه قوه مجریه را در ساختار  جمهوری اسلامی، بزرگ ارزیابی کند از دنیای سیاست ایران پرت است چرا که ما نه در سال هفتاد و شش نه در سال هشتاد و چهار که در زمانه ای جدید هستیم در قلب دولت بیت رهبری. نظامی امنیتی ها سکاندار اصلی اند و پزشکیان را به آسانی می‌توانند کنترل کنند. اما قدرت سرکوب با سیطره پایداری و جلیلی بر قوه اجراییه چندبرابر می‌شد. جلیلی و پایداری، بسیار خطرناک اند. آنها نیروی جوان و تازه نفس و تشکیلاتی دارند و مجهز به حمایت بخشی از نهادهای امنیتی با دیدگاههای آخرالزمانی اند و می‌توانستند وضعیت را پیچیده تر کنند. اجازه بدهید به عنوان کسی که این مدل یعنی نه بزرگ در مقام عدم شرکت در هر دو مرحله و حذف جلیلی را توامان می‌خواست، خوشحالی خود را ابراز کنم. به عبارتی هم خدا و هم خرما نصیبم شد. به دولت پزشکیان دل نبندید. امیدوارم در عمل به تعهداتش موفق باشد اما من دیگر نه در سال هفتاد و شش نه نودو دو و نود و شش که در سال چهارصد و چهار خود را متعلق به جنبش مدنی بزرگی می‌دانم که فرقی ندارد کدام دولت سرکار باشد بلکه حقوق شهروندی خود را در برابر ساختار قدرت خواستار است. معتقدم این جنبش مدنی، در تورم کمتر، تنش بین المللی کم تر، پویاتر و منسجم تر و نه توده ای که سازمان یافته تر میشود. از این منظر من نتیجه این انتخابات را بر خلاف تحلیل عده ای به سود جنبش #زن_زندگی _آزادی می‌دانم. برای همین از ابتدا تاکید کردم شهروندانی را که با هدف تخفیف رنج و کاهش فشار در انتخابات شرکت می‌کنند درک کنید. ما تحقیرشدگان و زخم خورده ها در یک کشتی ایم، چه آنها که عدم شرکت و چه آنها که شرکت را انتخاب کردند. حساب این « ما» از کیف کشها و لشکر به صف شده برای پست و مقام جداست. از شهروندان عادی می‌گویم که بوی گند حکومت دینی خفه شان کرده. ایران در معرض ابربحرانهای ملی است،  دولت پزشکیان که سهل است هیچ دولتی نمی‌تواند به حل این مسایل در این ساختار سیاسی  اقدام کند چون ساختار بیمار است، در نتیجه کانون امید، جنبش های مدنی است، در خیابان،دانشگاه، کارخانه، مدرسه، هر جا که نشانی از شهروند معترض باشد. نقطه امید نه در پاستور، که در دستهای همبسته ناراضیان است. ناراضیان یک جبهه وسیع هستند، در نقطه نقطه این خاک با خط «تحقیر» به هم وصل می‌شوند. ابربحرانهای ملی ما تا زمانی که قدرت جنبش‌های مدنی بر قدرت حکومت تحمیل نشود حل نخواهند شد چرا که جمهوری اسلامی نظامی است به غایت تخریبگر. حتی  نه دیکتاتوری از جنس آمرانه و پیش‌برنده یک توسعه کج و کعله که درون ساختارش بلبشویی  است. نبرد مافیا جریان دارد و این ساختار را تنها فشار اجتماعی و قدرت جنبش‌های مدنی میتواند مهار کند. پس به این انتخابات اینگونه نگاه کنیم : دو نه گفته شد، یک نه‌‌ سراسری در دور نخست و یک نه جزیی در دور دوم. به دولت مستقر امید نبندیم هر چند که هم بین رهبری و هم قوه اجراییه موظف به پاسخگویی اند و از همه مهم تر به تقویت ایده « مقاومت مدنی» تمرکز شود. ناجی خود ما هستیم نه پزشکیان نه فرد دیگری. آینده از آن دستهای همبسته است. ایران سکولار، مدنی ، متحد و متکثر رویایی برانگیزاننده است که قدرتش توان استحاله یا فروپاشاندن هر نظامی از روابط را دارد که ایرانی را به مثابه « شهروند» نادیده می‌انگارد. ایران از آن شهروندان است نه حاکمان.
Mostrar todo...
👍 109👏 13👎 6 3😘 2
مشارکت یا عدم مشارکت؟ مساله این نیست! صندوق رای یک امکان است در کنار سایر امکان‌ها. اما کسانی که "صندوق رای به مثابه تاکتیک و استراتژی" را طرح می‌کنند بسیاری از روش های دیگر را خواسته یا ناخواسته نفی می‌کنند. این نگاه، انتخابات را به مناسک تبدیل کرده است. از این جهت که نگاهی است که امکان نوآوری را در مبارزات شهروندی سلب می‌کند. این نگاه، همسان نگاهی است که صندوق و انتخابات را یکسره نفی کرده. در حالی که انتخابات و صندوق رای از دستاوردهای مبارزه ملی ایرانیان از زمان مشروطیت است. هر دو دیدگاه، شاید ابتدا ادعای بررسی امکان صندوق را از منظر کارآمدی یا ناکارآمدی داشته باشند اما به مرور زمان به نگاه های ایدئولوژیک بسته تبدیل می‌شوند. روزنه گشایان قایل به مشارکت در هر شرایط و اپوزیسیونی که صندوق رای را با هدف مشروعیت زدایی یکسره انکار می‌کند از یک منطق مشابه برخوردارند. اما نگاه عملگرا شرایط را می‌بیند و در نهایت تصمیم می‌گیرد و هر تصمیمی هم اتخاذ کند به معنای نفی دیگر امکان‌های مبارزه نیست. صندوق رای به دلایل زیادی از جمله خلف وعده‌های فراوان در دوره های پیشین، فربه شدن دولت بیت رهبری، اعتبار خود را از دست داده و به همین دلیل چندین دوره است که مردم با عدم شرکت، " نه" های بزرگی به حاکمیت داده اند. اما مساله اصلی اینجاست میدان مبارزه شهروندی و مقاومت مدنی بسیار فراتر از صندوق رای است؛ به خصوص اگر ساختار حاکمیت آنقدر فربه شده باشد که توانایی کم اثر کردن صندوق رای را به دست آورده باشد. پس کسانی که به جنبش "زن، زندگی، آزادی" باور دارند و رای نمی دهند و کسانی که باور دارند و رای می دهند، نباید این میدان را حیثیتی کنند. چون‌که این روزها می گذرد و زندگی، بستر عمومی مبارزه مدنی است و اختلاف در تاکتیک نباید به اختلاف در راهبرد منجر شود. انرژی ها را نباید در جایی هدر داد که میدان اصلی مبارزه شهروندی نیست. چه تحقیر شده‌هایی که رای می دهند و چه شهروندان زخم خورده ای که رای نمی دهند، میدان های متنوعی برای ایستادن دوشادوش در کنار هم دارند. اینجا منظور شهروندان زخم خورده و تحقیر شده است و حساب این متن از لشگر به صف شده برای اشغال پست های رنگارنگ جداست. برای آن‌ها انتخابات منسک و میدان فرصت طلبی است و برای شهروندان زخم خورده فرصتی برای کاهش رنج و حل مساله. صندوق رای در شرایط فعلی تنها می‌تواند در مقام تاکتیک عمل کند و ایده صندوق رای به مثابه" هم تاکتیک و هم استراتژی" شکست خورده است. در نتیجه مساله اصلی شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیست، بلکه به رسمیت شناختن میدان‌های وسیع کنشگری مدنی است. @Paarandiran https://www.instagram.com/paarandiran https://t.me/paarandiran/113
Mostrar todo...
مشارکت یا عدم مشارکت؟ مساله این نیست! صندوق رای یک امکان است در کنار سایر امکان‌ها. اما کسانی که "صندوق رای به مثابه تاکتیک و استراتژی" را طرح می‌کنند بسیاری از روش های دیگر را خواسته یا ناخواسته نفی می‌کنند. این نگاه، انتخابات را به مناسک تبدیل کرده است. از این جهت که نگاهی است که امکان نوآوری را در مبارزات شهروندی سلب می‌کند. این نگاه، همسان نگاهی است که صندوق و انتخابات را یکسره نفی کرده. در حالی که انتخابات و صندوق رای از دستاوردهای مبارزه ملی ایرانیان از زمان مشروطیت است. هر دو دیدگاه، شاید ابتدا ادعای بررسی امکان صندوق را از منظر کارآمدی یا ناکارآمدی داشته باشند اما به مرور زمان به نگاه های ایدئولوژیک بسته تبدیل می‌شوند. روزنه گشایان قایل به مشارکت در هر شرایط و اپوزیسیونی که صندوق رای را با هدف مشروعیت زدایی یکسره انکار می‌کند از یک منطق مشابه برخوردارند. اما نگاه عملگرا شرایط را می‌بیند و در نهایت تصمیم می‌گیرد و هر تصمیمی هم اتخاذ کند به معنای نفی دیگر امکان‌های مبارزه نیست. صندوق رای به دلایل زیادی از جمله خلف وعده‌های فراوان در دوره های پیشین، فربه شدن دولت بیت رهبری، اعتبار خود را از دست داده و به همین دلیل چندین دوره است که مردم با عدم شرکت، " نه" های بزرگی به حاکمیت داده اند. اما مساله اصلی اینجاست میدان مبارزه شهروندی و مقاومت مدنی بسیار فراتر از صندوق رای است؛ به خصوص اگر ساختار حاکمیت آنقدر فربه شده باشد که توانایی کم اثر کردن صندوق رای را به دست آورده باشد. پس کسانی که به جنبش "زن، زندگی، آزادی" باور دارند و رای نمی دهند و کسانی که باور دارند و رای می دهند، نباید این میدان را حیثیتی کنند. چون‌که این روزها می گذرد و زندگی، بستر عمومی مبارزه مدنی است و اختلاف در تاکتیک نباید به اختلاف در راهبرد منجر شود. انرژی ها را نباید در جایی هدر داد که میدان اصلی مبارزه شهروندی نیست. چه تحقیر شده‌هایی که رای می دهند و چه شهروندان زخم خورده ای که رای نمی دهند، میدان های متنوعی برای ایستادن دوشادوش در کنار هم دارند. اینجا منظور شهروندان زخم خورده و تحقیر شده است و حساب این متن از لشگر به صف شده برای اشغال پست های رنگارنگ جداست. برای آن‌ها انتخابات منسک و میدان فرصت طلبی است و برای شهروندان زخم خورده فرصتی برای کاهش رنج و حل مساله. صندوق رای در شرایط فعلی تنها می‌تواند در مقام تاکتیک عمل کند و ایده صندوق رای به مثابه" هم تاکتیک و هم استراتژی" شکست خورده است. در نتیجه مساله اصلی شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیست، بلکه به رسمیت شناختن میدان‌های وسیع کنشگری مدنی است. @Paarandiran https://www.instagram.com/paarandiran https://t.me/paarandiran/113
Mostrar todo...
👍 38 4👎 2👌 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.