گاه نوشت (مشاوره و رواندرمانی)

آیا راهکارها و تکنیک های اصلاح رفتار، به تنهایی برای فرزندپروری کافی می باشند؟ همیشه برقراری ارتباط صحیح با کودک، بر اصلاح رفتار کودک اولویت دارد. کودکی که به واسطه ی ارتباط غنی والدین با او، نیازهای او از جمله پذیرش و توجه، نوازش، دوست داشته شدن، ارزشمندی و ... برآورده شود. بهتر با والدین همکاری می کند و احتمال نافرمانی، بدخلقی و دیگر مشکلات رفتاری او کاهش می یابد. رودلف درایکورس، در این باره می گوید، زمانی که نیازهای کودک برآورده نشود و جایگاه درستی برای خود نبیند، مایوس می شود و سعی می کند با ناسازگاری و بدرفتاری برای خود جایگاهی کسب کند. و به طور جزئی تر از طریق ۴ رفتار نیاز به توجه و جایگاه را دنبال می کند: 1-کسب توجه 2-قدرت طلبی 3-انتقام جویی 4-ابراز ناتوانی پس اگر والدین صرفا به تکنیک های اصلاح رفتار (انواع برنامه های مبتنی بر تقویت و تنبیه)، تسلط یابند، و مهارت برقراری ارتباط را در اولویت قرار ندهند، نهایتا با شکست مواجه می شوند. ارتباط موثر با کودک، باید متناسب با سن، خلق و خوی کودک، نیازهای کودک و شرایط پیرامون کودک باشد. و به طور خلاصه در ارتباط موثر با فرزند، موارد زیر رعایت می شود: ۱- بردباری و حوصله کافی در هنگام ارتباط و بازی با کودک. ۲- مدیریت خشم و توانایی چشم پوشی از بسیاری از رفتارهایی که سن کودک اقتضا می کند. @farzandparvariei ۳- وقت گذاشتن برای بازی با کودک، در حالی که مدیریت بازی اغلب در دست کودک باشد. ۴- تکرار کردن درخواست ها و انتظارات بارها و بارها، به شیوه صمیمانه اما قاطع، کوتاه و روشن. ۵- نوازش های روزمره کلامی و غیر کلامی کودک و نوجوان، تا جایی که هیچ شکی در ذهن فرزند مبنی بر دوست داشتنی و خوب بودن باقی نماند و نیاز به تعلق و دوست داشته شدن برای او به طور کامل رفع شود. ۶- صمیمیت و راحت بودن با کودک جهت ابراز احساسات والدین و تشویق کودک جهت بروز احساساتش بنابراین پس از رعایت این موارد، اگر کودک نیاز به آموزش و یا اصلاح رفتارهایی دارد، می توان از تکنیک های اصلاح رفتار کمک گرفت. @farzandparvariei

🎥 انسان جان‌سخت‌تر از آن است که تصور می‌کند. ترجمه و صدا: ایمان فانی 📀 مدت کلیپ: ۴ دقیقه و ۱۸ثانیه #انعطاف_پذیری

این آزمایش که اولین بار توسط ادوارد ترونیک انجام شد معروف به آزمایش چهره خاموش است(still_face_experiment). در این آزمایش مادر ابتدا سعی می کند با کودک همنوا و هماهنگ شود و با او بازی کند و هر دو سعی می کنند از نظر حالات و هیجانات چهره با هم هماهنگ شود(هماهنگی عاطفی – میرورینگ) ... گویی کودک وقتی می بیند مادرش او را درک می کند و با او هماهنگ است، احساس امنیت و دلبستگی ایمن به مادر پیدا می کند و دنیا را از دریچه امنیت، اعتماد و آرامش می بیند، در واقع برای کودک چهره و چشمان مادر، دریچه ای است که دنیا را در آن میبیند، این دنیا می تواند آرامش بخش، قابل اعتماد، امن، رضایت بخش باشد و یا ترسناک، بی نظم، رهاکننده، بی احساس، غیرمسئولانه، نگران کننده و باشد ... در ادامه آزمایش مادر به مدت حدودا دو دقیقه کاملا بدون هیچ حالت عاطفی به کودک نگاه می کند ..... کودک ابتدا این مساله را جدی نمی گیرد اما این قضیه آنچنان برای او مهم است که سریعا سعی می کند که مادر را با عواطف خود هماهنگ کند و او را دعوت به هماهنگی با خود و دعوت به بازی کند... در اینجا تلاش های مختلفی از جمله، اشاره، خنده، تکان خوردن و نهایتا عصبانی شدن و جیغ زدن را امتحان می کند ... اما وقتی که موفق نمی شود، از مادر روی بر می گرداند .... انگار که دیگر امیدی به مهر و محبت و مراقبت او ندارد ... و اینجا آزمایش قطع می شود که آسیب شدیدی به کودک وارد نشود ... این آزمایش بارها اجرا شد و نتیجه آن مشخص است. اگر والدین دلبستگی خوبی برای کودک ایجاد نکنندف کودک دچار ناامنی روانی می شود و به دنبال آن کودک در آینده آسیب های زیادی را از خود نشان خواهد داد. کودکانی که والدینی بی توجه و گرفتار و غیر مسئول و غیر پاسخگو دارند، دارای دلبستگی ناایمن خواهند شد، رشد هیجانی و شناختی کافی نخواهند داشت و در آینده در روابط دوستی و ازدواج احساساتی از جمله شک و تردید، بدبینی، خصومت و خصوصیات ضد اجتماعی، سردی و بی تفاوتی، کینه، اجتناب، زودرنجی، بی اعتمادی، اضطراب و ... را بیشتر تجربه خواهند کرد ... اهمیت این مساله در سال های اخیر بیشتر شد به طوری که اکنون بسیاری از مشکلات روانی کودکان و بزرگسالان از زاویه وضعیت دلبستگی دوران کودکی تبیین می شود ... حتی این مساله به بسیاری از مشکلات اجتماعی نیز مربوط می شود، چون که ناامنی روانی می تواند فرد را به سمت مشکلاتی از جمله اعتیاد به مواد مخدر، کار، پول، مقام، سلطه جویی، خشونت، و ... شود. هیتلر در خاطراتش می نویسد که در کودکی وقتی مادرش مریض شد و از درمانگاهی که پزشکانش یهودی بودند، درخواست کمک کرد، اما کمکی از آنها دریافت نکرد و مجبور شد مقداری دارو از آنجا بدزدد. وقتی به خانه برگشت مادرش دیگر نفس نمی کشید و چند یهودی به دنبال او آمدند و او را کنک زدند و به زندان کودکان بردند ... و می گوید وقتی رهبر آلمان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه بود! البته اینکه اینچنین افراد بیماری به جایگاه های بالا می رسند، خود مشکل دیگریست. جالب اینکه نتایج این آزمایش با پدران نیز به همین صورت بود، یعنی پدران هم می توانند منبع دلبستگی ایمن یا غیر ایمن باشند..... #دلبستگی_ایمن یکی از اساسی ترین سرمایه های روانی یک کودک می باشد و با سلامت روانی و حتی جسمی او در آینده مرتبط است. اهمیت دلبستگی مخصوصا در سنین ۶ ماهگی تا ۳ سالگی بسیار بیشتر است. و در این سنین والدین باید محیطی باثبات، و روابطی امن و سرشار از مهرورزی و پاسخگویی به نیازهای کودک داشته باشند ...... والدینی که مشکلاتی از جمله افسردگی، مشکلات شخصیتی، اعتیاد به فضای مجازی، اضطراب، مشکلات ارتباطی، درگیری شغلی زیاد، مشکلات دلبستگی دوران کودکی و ... دارند، معمولا باعث مشکلات زیادی برای کودکان خود می شوند. دکتر غفار بهارلو

تحلیل این کلیپ را در کانال مطالعه کنید

#اضطراب_کنکور عده ای از دانش آموزان کنکوری(بر اساس تحقیق ها احتمالا بین ۲۰ تا ۴۰ درصد) هر ساله موقع کنکور دچار اضطراب می شوند و عملکرد آنها در جلسه کاهش پیدا می کند. این مساله همان اضطراب یا فوبی امتحان است و متاسفانه بیشتر دانش آموزان راه حل درستی برای آن انتخاب نمی کنند. و یا باور دارند خودبخود مشکل حل می شود. نکته بسیار مهم اینست که اگر دانش آموزی اضطراب دارد، حتما باید از چند ماه قبل از کنکور اضطراب را درمان کند، چون درمان واقعی اضطراب در یک روز یا یک هفته اتفاق نمی افتد. اگر دانش آموزی هنگام فکر کردن به کنکور یا تجسم جلسه کنکور و یا آزمون های مشابه علائم اضطراب دارند(تپش قلب، لرزش دست، گیج شدن، عدم تمرکز، دلهره و نگرانی، عرق کردن، بی قراری و عجول بودن، مشکل در خواب، سرخ شدن پوست صورت، گرم شدن، ناتوانی در تصمیم گیری و ..)، از اکنون باید این مشکل را رفع کنند. به طور خلاصه راه کارهای درمانی این نوع اضطراب شامل موارد زیر می شود که با کمک مشاور روانشناس انجام می شوند: آموزش تنفس، ذهن آگاهی، مواجهه تجسمی، یافتن افکار ناکارآمد و اصلاح آنها و یادگیری مهارت های مدیریت جلسه. بهارلو، مشاور

می گویند روزی فروید، به مناسبت پنجاهمین سال تولد اینشتین، کارت تبریکی برایش می فرستد و او را خوشبخت ترین فرد جهان خطاب می کند. اینشتین در جواب می نویسد: تو چرا از این حرفها می زنی! تو که در قلب همه افراد جهان جای داری، از بچه ابتدایی تا استاد دانشگاه ، چه درمدرسه ، چه در دانشگاه ، چه در محافل بزم، چه در میدان رزم، چه در صنعت، چه در هنر ، همه از عقده های روانی، مکانیسمهای دفاعی سخن می گویند.در دنیا هیچ کس نیست که به اندازه تو در باره اش مطلب نوشته باشند یا به اندازه تو دوست و دشمن داشته باشد! پس تو خوشبخت ترین فرد جهان هستی. فروید برای بار دوم می نویسد، نه اصلا این طور نیست. خوشبخت ترین فرد جهان تو هستی ، زیرا کسی که از فیزیک سر در نمی آورد در کار تو دخالت نمی کند اماکسانی که حتی الفبای روان شناسی را نخوانده اند در کار من دخالت می کنند. http://t.me/Dr_baharloo