دلبرانه

رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود دل آرام جهان شد در اول آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم همان کوره ی کوچک شد قله ی یک آه مسیر فوران شد با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد یک حافظه کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه ها کرد، به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد #حامد عسکری"

‌ لب هایت را دوست دارم انگار فاخته ای میانِشان آشیان کرده ، گویی از قرنی دور پیامبری میانِشان زمزمه کرده باشد رسالتی در توست.. ببوس مرا پیامبر بی کتاب من ... #مینو_پناهپور

♡🪴♡ مراسم یادبود #مریم_میرزاخانی در دانشگاه #استنفورد #محسن_نامجو ترانه محبوب مریم میرزاخانی را اجرا کرد و با چشمان اشک آلود تمام کرد.. جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی🕊 روحش قرین آرامش🥀 .. ۲۳ تیر به فراخور سالروز درگذشت #مریم_میرزاخانی .

این چنین خاصیتی ست در آدمی .. .

خیالِ نازنین یاری به رویا می‌برَد ما را به هر جایی که او خواهد همانجا می‌برَد ما را #حمیدرضا_آب‌روان

پیشانے ات را به پیشانے ام بچسبان و در چشم هایم خیره شو خسته ام از سڪوت این بار مے خواهم دوست داشتن را روے لب هایت فریاد بڪشم