شعر و ادب دانشگاه مازندران
💠کانون شعر و ادب دانشگاه مازندران💠 ⏪نشست های هفتگی شعر ⏪سه شنبه ها از ساعت ۱۵ تا۱۷ ⏪آمفی تئاتر کتابخانه پردیس ID Admin: @umzpoemadmin
Mostrar más172
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
گل شکفته! خداحافظ!
اگرچه لحظهء دیدارت
شروع وسوسهای در من
به نام دیدن و چیدن بود...
#حسین_منزوی
@umzpoem
سلام خدمت همه دوستداران شعر و ادب🍃
کانال جدیدی برای کانون شعر و ادب دانشگاه مازندران تشکیل دادیم و قراره این کانال طی چند روز آینده بسته بشه
ممنون میشیم ما را در کانال جدید پیگیر باشید و حمایت کنید😊🙏
@umz_poem
@umz_poem
@umz_poem
جلسات هفتگی کانون هم این ترم در سایت وبینار تشکیل خواهد شد
زمان دقیق ان به زودی اعلام می شود
@umz_poem
سلام خدمت همه دوستداران شعر و ادب🍃
کانال جدیدی برای کانون شعر و ادب دانشگاه مازندران تشکیل دادیم و قراره این کانال طی چند روز آینده بسته بشه
ممنون میشیم ما را در کانال جدید پیگیر باشید و حمایت کنید😊🙏
@umz_poem
@umz_poem
@umz_poem
جلسات هفتگی کانون هم این ترم در سایت وبینار تشکیل خواهد شد
زمان دقیق ان به زودی اعلام می شود
@umz_poem
اگر نبود ، به جز پیش پا نمی دیدیم
همیشه عشق ، همان دیده ی جهان بین بود
#حسین_منزوی
@UMZPOEM
پاییز🍂
صدا : حجت اشرف زاده
شعر : علیرضا بدیع
@UMZPOEM
پاییز - حجت اشرف زاده.mp311.67 MB
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
#شهریار
@UMZPOEM
بخت آیینه ندارم که در او می نگری
خاک بازار نیرزم که بر او می گذری
من چنان عاشق رویت، که ز خود بی خبرم
تو چنان فتنه ی خویشی، که ز ما بی خبری
گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
به فلک می رود آه سحر از سینه ی ما
تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست
تا غمت پیش نیاید ، غم مردم نخوری
#سعدی
@UMZPOEM
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
#حافظ
@UMZPOEM
شب را تا صبح
مهمان کوچه های بارانی خواهم بود
و برگ برگ دفتر غمگینم را
در باران
خواهم شست...
آن گاه شعر تازه ام را
_که شعر شعرهایم خواهد بود_
بادست های شاعرانه ی تو،
بر دفتری که خالیست
خواهم نوشت...
ای نام تو تغزّل دیرینم،
در باران!
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم،
هوای تو کرده است....
#حسین_منزوی
@UMZPOEM
بر سیم های برق
و امروز آنقدر شفافیم
که قاتلان درونمان پیداست
و دریای شهرمان
چنان خسته است
که عنکبوت
بر موج هایش تار می بندد
کاش
کسی این مارها را عصا کند
و کاش آنکه استخوان هایم را می لیسید
شعرهایم را از بر نبود
زنبورها را مجبور کرده ایم
از گل های سمی عسل بیاورند
و گنجشکی که سال ها
بر سیم برق نشسته
از شاخه ی درخت می ترسد
با من بگو چگونه بخندم؟
وقتی که دور لب هایم را
مین گذاری کرده اند
ما
کاشفان کوچه های بن بستیم
حرف های خسته ای داریم
این بار
پیامبری بفرست
که تنها گوش کند.
#گروس_عبدالملکیان
@UMZPOEM
Elige un Plan Diferente
Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.