پیام شهید | فرج اللهی
گاهنوشتهای سیاسی و تاریخی "پیام شهید" نام نشریه شهید محمد منتظری در ابتدای انقلاب بود.
Mostrar más1 466
Suscriptores
+11224 horas
+1117 días
+9530 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
در سوگ تیغ برّان سال ۶۷
🔹در این عکس، سی و اندی ساله است، گردهمایی دادستانهای انقلاب کل کشور، دو سه سال پس از رحلت امام. آقای ریشهری به عنوان دادستان کل دارد بالای سن سخنرانی میکند و آن کتشلوارپوشی که منتهاالیه سمت چپ بین آقای نیری و یونسی نشسته، سید ابراهیم رئیسی است که در دهه شصت برای رسیدگی به چندپرونده حساس و خاص، از امام حکم و ابلاغ ویژه گرفته است.
🔹براي من، سید ابراهیم رئیسی بیش از آن که سید محرومان و رئیسجمهور خدمت و خادمالرضا(ع)باشد، تیغ برّان انقلاب علیه مشتی آدمکُش است که قدرش دانسته نشد. وقتی بحرانی در هر سطحی در کشور اتفاق میافتد، بعضی کپ میکنند، بعضی ترجیح میدهند پیدایشان نشود تا آبها از آسیاب بیفتد و بعضی مردانه وسط میدان میایستند و هزینه میدهند. تابستان ۶۷ و ماجرای منافقین با حکم امام، یکی از آن مقاطع است.
🔹هجمه رسانهای ضدانقلاب نباید ما را دچار لکنت کند، بی تعارف در تابستان ۶۷ پس از عملیات مرصاد، منافقینی را حذف کردیم که اعتقاد داشتند اگر بیاییم بیرون، ملت را میکُشیم. چه زمانی؟ کمی پس از سلاخی مجروحین بیمارستان اسلامآباد غرب وسط حیاط بیمارستان در عملیات فروغ جاویدان. چه کسانی؟ آنهایی که همین چندسال گذشته با اسلحه و در خانه تیمی دستگیر شده بودند.
🔹چندسال قبل در یک برنامه تلویزیونی گفتم ما باید از آقای رئیسی و دستاندرکاران سال ۶۷ به عنوان تلاشگر حقوقبشر تشکر کنیم، چون اگر منافقین روزگاری بر کشور مسلط میشدند، فاجعه بیمارستان اسلامآباد را در سطح یک کشور انجام میدادند و رسما نسلکشی میکردند.
🔹بگذریم. حالا سید ابراهیم رئیسی دارد شهر به شهر روی دست مردم تشییع میشود و چند صباح دیگر در قبری کوچک در حرم امام هشتم آرام میگیرد. خدایی که همه کارهایش روی حساب و کتاب است و ارادت ابراهیم رئیسی نسبت به امامرضا(ع) را به ما نشان داده بود، رفتنش را در شب ولادت حضرت مقدر کرد. در نگاه بعضی، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور مردمی بود. برای بعضی، سالهای تولیت آستان قدسش پررنگ است و برای برخی سالهای قاضیالقضاتیاش. اما من برای مردی فاتحه میخوانم که روزگاری بر اساس وظیفه شرعی و حکم امامخمینی، ایران و ایرانیان را از شر منافقین راحت کرد؛ و سه دهه بعد وقتی در مناظرات انتخاباتی فحشش را از نامردها خورد، دم برنیاورد؛ و وقتی از دنیا رفت، منافقین و جلادها به نشانه شادی رقص و پایکوبی کردند.
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار/ که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند
@payamshaheed
آرشیو پیامِ شهید
❤ 42👍 10🤨 3🔥 1
چرا باید این کتاب را خواند؟
🔹شاید در نگاه اول به جلد کتاب فکر کنید، این هم قرار است روایتی تکراری از تسخیر لانه جاسوسی بگوید. اما این کتاب در واقع داستان مناسبات اطلاعاتی آمریکا و ایران از ابتدای تاسیس سفارت ایالات متحده در تهران تا سقوط شاه در زمستان 1357، فعالیتهای سیا در ایران پس از انقلاب، تسخیر سفارت آمریکا در آبان 1358 و روند طی شده تا آزادی گروگانها در زمستان 1359 است..
🔹مهمترین ویژگی این کتاب، «روایت جامع» از این روند است. چرا؟ چون تا پیش از این شما اگر میخواستید درباره این مسائل چیزی بدانید، یا باید بین کتابهای خاطرات این و آن سرگردان میشدید، از یادداشتهای اسدالله علم و فردوست گرفته تا معصومه ابتکار و گروگانهای امریکایی مثل استمپل و اینطرفیهایی مثل خانم معصومه ابتکار؛ یا باید بین مقالات و کتب نویسندگانی که جسته گریخته به این مسائل سرک کشیدهاند مثل گازیوروسکی و برخی نویسندگان ایرانی میرفتید و برمیگشتید. آخرش هم وسط آن همه اطلاعات و ادعا، حیران میماندید.
🔹اما چرا این کتاب روایت جامع است؟ چون میشود ادعا کرد تقریبا همهی منابع مرتبط با این موضوع را دیده، ارزیابی و استفاده کرده است. مثلا اسناد آزادشدهی وزارتامورخارجه آمریکا، انگلیس، کانادا، اسناد مراقبتهای اطلاعاتی ساواک از افسران سیا، اسناد منتشرنشده لانه جاسوسی، اسناد پیگیریهای اطلاعاتی پس از کشف جاسوسان سیا در جریان بازیابی اسناد، انبوه خاطرات و تاریخ شفاهی افراد مختلف که در بازه زمانی قبل و بعد انقلاب نقشآفرین بودهاند.
🔹از همان چندماه پس از تسخیر، کنشگران مختلفی مثل قطبزاده و بنیصدر از داخل و لینکهای مرتبط با کارتر از آن سو، در تلاش بودند تا با حل مساله و آزادی گروگانها، خود را ناجی قضیه معرفی کنند. روندهایی که میشود ردش را لابلای برخی خاطرات و مقالات یافت، ولی برای اولین بار در این کتاب بر اساس اسناد و روایتهای دو طرف، کامل و نظاممند روایت شده است.
@payamshaheed
📸.
👍 6❤ 1
Repost from موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
«ایستگاه خیابان روزولت» در راه نمایشگاه کتاب
🔹مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی در آخرین اثر خود «ایستگاه خیابان روزولت: روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران» را به چاپ میرساند. این کتاب با تکیه بر سندهای اطلاعاتی و دیپلماتیک، به بررسی بسترها و پیامدهای واقعۀ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ میپردازد. روایت کتاب از ساختار اطلاعاتپایۀ سفارت آمریکا در دورۀ پهلوی آغاز میشود و نحوۀ تحول این ساختار پیچیده در دورۀ انقلاب اسلامی را بیان میکند. همین ساختار منجر به فعالیتهای مداخلهجویانۀ سفارت آمریکا در برابر انقلاب ایران در سال ۱۳۵۸ شد. سپس با تکیه بر اسناد دیدهنشده، به بررسی واقعۀ تسخیر و پیامدهای آن تا زمان آزادی گروگانها پرداخته میشود. این کتاب را میتوان نخستین «روایت ایرانی» از واقعۀ تسخیر سفارت آمریکا در تهران دانست.
🔹در توضیح عنوان این اثر، در مقدمۀ کتاب آمده: «نام کتاب، ایستگاه خیابان روزولت، گویای آن است که نمایندگی سیاسی آمریکا در تهران که در امتداد خیابان شهید مفتح (روزولت سابق) قرار داشت، بیش از آن که یک سفارتخانه با مأموریتهای دیپلماتیک باشد، ایستگاه سازمان سیآیای با مأموریتهای اطلاعاتی و عملیاتی بود. دیگر آن که واقعۀ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یک مقطع حیاتی در سپهر سیاست ایران است و بازیگران و ناظران سیاسی لاجرم باید در این ایستگاه توقف کنند و موضع خود در برابر این رویداد را روشن سازند.»
🔹از دیگر برجستگیهای این اثر، رمزگشایی از اسناد رشتهشده و رونمایی از برخی عوامل و همکاران ایرانی سیآیای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ افرادی که تا پیش از این هویت نامعلومی داشتند. علاقهمندان میتوانند این کتاب را در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تهیه کنند.
@PSRI_IR
📸.
❤ 5👍 1
نفوذ تا بیت امام
ماجرای یک نفوذی مهم منافقین که تا جماران رفت
🔹همه ماجرا این است که سال ۶۰، دختری ۲۵ ساله و غیرسیاسی که چندسالی است از تاهل و سکونتش در آلمان میگذرد، توسط منافقین جذب میشود. کمکم منافقین میفهمند دخترعمهاش (شکوه گیوهچی)، همسرِ برادرزن امامخمینی و یکی از خواهران همسر امام(زهره ثقفی) هم، دوست دوران جوانیاش بوده است. علاوه بر اینها، شوهرخواهرش (عبدالله برقعی) که در جبهه شهیدشده نیز جزو پاسدارهای محافظ بیت امام بوده است. اینها یعنی «امکان»ی برای رسیدن سازمان تا قلب جماران.
🔹آخرین روزهای خرداد سال ۶۴ عفت و همسرش علی توسط سازمان به فرانسه دعوت میشوند و وقتی میرسند تازه خود را وسط مراسم ازدواج مسعو درجوی و مریم قجر عضدانلو، همسر سابق مهدی ابریشمچی میبینند. بعد از مدتی آمادهسازی ذهنی و روانی، ماموریت سفر به ایران به آنها ابلاغ میشود. پروژهای که دو هدف دارد: نفوذ در خانواده امام و اطلاع از مسائل شخصی وخانوادگی مرتبط با امام توسط عفت؛ و اطلاع از مسائل نظامي سپاه حفاظت جماران و محل زندگي امام توسط علي.
🔹هدف سفر اول او و همسرش در تابستان ۶۴ و سفر دوم در زمستان همان سال، رسوخ به لایههای فامیلی و شخصی بیت امام است که به خوبی انجام میشود. عفت هنگامی که در پایگاه سازمان در آلمان است، هرهفته یک یا دوبار با برخی از آنها تلفنی صحبت میکند و جویای احوال خودشان و امام است. در جریان سفر دوم بود که به پیشنهاد سازمان، یکی از اعضای سازمان در آمریکا را به عنوان گزینه مناسب ازدواج به خانواده برادرزن امام معرفی کند. علاوه بر اینها او توانسته با همسر امام هم رابطهای صمیمانه برقرار کند و تنها به خاطر اینکه مورد شک قرار نگیرد، به منزل امام تلفن نمیزند.
🔹خرداد سال ۶۵ عفت و همسرش را به ملاقات مسعود رجوی میبرند. آنجا است که از زبان او میشنوند طرح نفوذ آنها تا کنون نزدیک نیممیلیون دلار هزینه داشته و باید قدرش را بدانند. چند روز بعد خبر سفر مسعود به عراق و انتقال سازمان به این کشور منتشر میشود. سازمان حالا دیگر دنبال تشکیل ارتش آزادیبخش و عملیات نظامی از خاک عراق در جبهه است. این را عفت و علی چندماه بعد وقتی به عراق دعوت میشوند و با مهدی افتخاری (مسئول اطلاعات سازمان) جلسه میروند متوجه میشوند. دستور ابلاغی سفر عراق، «ترور امام»است. مدتی بعد عفت میهمان همسر امام است و توی حیاط منزل، امام را مشغول وضو میبیند؛ اما جرات نمیکند آنطور که دستور داده شده بپرد گلوی ایشان را بفشارد یا با شیء تیزی حمله کند.
🔹چندسال از این اتفاقات میگذرد. عفت که درگیر مشکلات زندگی با علی است در عملیات مرصاد شرکت میکند و زخمی میشود، و سپس برای تداوم زندگی معمولیاش به آلمان باز میگردد. جنگ تمام میشود، یک سال بعد امام هم فوت میکند. عفت و علی که در کشاکش مشکلات زندگی زناشویی و بی علاقگی به سازمان هستند، چندبار دیگر به ایران میآیند و هیچکس از رازشان خبردار نمیشود تا سال ۶۹. وقتی آنها تصمیم میگیرند برای همیشه به ایران بیایند،.غافل از اینکه مدتی است لو رفتهاند و نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی منتظر بازگشتشان به ایران هستند. با دستگیری عفت غنیپور و همسرش علی کمالخانی؛ پرده از یکی از مهمترین نفوذهای منافقین میافتد.
📎متن کامل این مطلب که بر اساس پرونده عفت غنیپور نوشته شده را در فایل ضمیمه بخوانید
👍 10❤ 2🔥 2
باتلاق؛
ماجرای واقعی یک شبکه جاسوسی منافقین
🔹یکی از شبکههای جمعآوری اخبار و جاسوسی منافقین در دهه ۶۰، شبکه تفرشیها-خانبانی است که تا به حال جز معدود اشاراتی، چیزی دربارهاش گفته نشده است. شبکهای کم تعداد (سه زن و سه مرد که با هم زن و شوهر بودند) ولی باکیفیت دسترسی بالا به اخبار مملکتی که از سال ۶۵ تا ۶۷ فعال بود. بر اساس پرونده آنها، مطلب مفصل نههزار کلمهای نوشتم که در ویژهنامه امروز روزنامه ایران درباره منافقین منتشر شد.
🔹سیدحسین سیدتفرشیها که معاونت ادارهکل صنایع فلزی وزارت صنایع سنگین است، مهدی خانبانی داروخانهدار و حمید آقایی کارمند شرکت کیان تایر؛ هر سه در سالهای ابتدایی انقلاب از فعالین جنبش مسلمانان مبارز متعلق به حبیبالله پیمان و اصحاب نشریه امت بودند. و با به لحاظ تئوریک و سیاسی جزو منتقدان مشی سازمان مجاهدین خلق محسوب میشدند.
🔹آنها از سال ۶۵ تصمیم میگیرند برای آگاهیبخشی به جامعه، با حفظ مرزبندیشان با منافقین، اخباری که مردم دسترسی کمتری به آن دارند را برای سازمان ارسال کنند تا با پخش آنها از رادیو مجاهد، مردم آگاه شوند. این تصمیم، آغاز ارتباطی است که این سه مرد و همسرانشان را به وادی جاسوسی برای سازمان میکشاند.
🔹بخش اطلاعات سازمان در ملاقاتهای خارج از کشور با آنها، موفق میشود این شبکه محدود اما کِیفی را یه سمت اهداف مطلوب خود برای جمعاوری اطلاعات سوق دهد. سابقه آنها در امت و دوستی با چهرههایی چون دکتر پیمان، عزتالله سحابی و ابراهیم یزدی؛ دوستی شخصیشان با برخی مسئولین نظام از قبل انقلاب و ارتباطات فعلیشان باعث تسهیل دسترسی آنها به اطلاعات اقتصادی و نظامی کشور و محافل سیاسی دو جناح راست و چپ کشور میشود. هر دوهفته یک بار اخبار این حیطهها جمعآوری و پس از نامرئینویسی به آدرسهای پوششی منافقین در آلمان ارسال شود.
🔹سرنوشت این جمع شش نفره، خیلی مفصل است ولی آنچه در این متن میگنجد این است که تفرشیها و خانبانی دستگیر و اعدام میشوند, همسرانشان هم به خاطر اینکه بیشتر جمعآوری اخبار اجتماعی را برعهده داشتهاند پس از مدتی آزاد میشوند. حمید آقائی و همسرش عفت گوهری که موفق شده بودند از ایران فرار کرده و خود را به مقر منافقین در عراق برسانند، پس از چندسال نسبت به سازمان مسالهدار شده و پس از جدایی، از زمستان ۱۳۷۰ساکن هلند میشوند. گوهری سالها است از فعالین فمنیستی است و حمید آقائی هم از اعضای "شورای عالی مدیریت گذار" است که مهرماه ۱۳۹۸ توسط حسن شریعتمداری راه افتاده است.
📎متن کامل این مطلب را در فایل ضمیمه مطالعه کنید.
👍 7🔥 1
Photo unavailableShow in Telegram
این روزها پس از رأیآوردن امیرحسین ثابتی، حجم دروغ و تخریبها علیه او شدت گرفته است. یک نمونهاش را بخوانید.
چرا باید به امیرحسین ثابتی رای بدهیم؟
🔹لیست اصلی اصولگرایان را که مرور کنید به برخی اسامی برمیخورید که شاید درباره آن افراد هیچ اطلاعی نداشته باشید و نشناسیدشان. مثلا امیرابراهیم رسولی، زهرا قلنبر، مصطفی غفاری، الهه عطایی.
🔹چندنفر از مردمی که میخواهند به لیست اصولگرایان رای بدهند امیرابراهیم رسولی را میشناسند و میدانند سابقهاش چیست؟ در چه زمینهای تخصصی دارد یا نه؟ و سوالهایی از این دست؟ جالب آن که برخی از این اسامی را که سرچ کنیم، در اینترنت حتی یک رزومهی چند خطی هم از خودشان و سوابقشان بدست نمیآید. چه برسد به اینکه بخواهیم مواضعش را بشناسیم.
🔹واقعیت این است که اصولگرایان به این نتیجه رسیده که دیگر نیازی نیست مثل قبل، دادار دودور راه بیندازد و «نامزدها» را تبلیغ کنند، بلکه کافی است یک لیست اسامی منتشر کند و به جای افراد، «لیست» را تبلیغ و ترویج کنند و مردم هم به همان رای میدهند. به همین خاطر است که دیگر مثل سابق، شما تبلیغات فردی از این چهرهها نمیبینید. حتی یک کلیپ چند دقیقهای از صحبت کردن طرف هم پیدا نمیکنید، چه برسد به اینکه بخواهید نظراتش درباره مسائل کلان و جزئی مملکت را از زبان خودش بشنوید و ببینید اصلا این بنده خدا صاحب تحلیل هست یا نه؟
🔹بیایید نه به دهه شصت، بلکه به انتخابتهای چند دوره قبل مجلس بازگردیم. آن زمان فضا چطور بود؟ تلاش برای اثبات صاحبصلاحیت بودن نامزدها و اثبات اینکه لیستِ ما، افراد متخصص و کاردان و گفتمانی را در خود جای داده است. یادتان هست؟ به دورههای قبلتر که برویم، که دیگر فضا خیلی متفاوتتر بود و این افراد بودند که به لیست و ائتلافها وزن میدادند.
🔹حال در چنین فضایی که اصولگرایان ترجیح دادهاند امیر ابراهیم رسولی که سرشت و هویت سیاسی و بزرگترین رزومهاش رئیس دفتر آقای دکتر حدادعادل بودن در زمان ریاست مجلس است را در لیست بگذارند، یا سهم فلان چهره ذینفوذ را با گذاشتن دختر یاجناقش در لیست بدهند؛ یا رییس دفتر همسر فلان چهره سیاسی را ، کسی مثل امیرحسین ثابتی پیدا شده که برخلاف آن سهمیههای مجهولالهویه و بیسابقه؛ سابقه و خط و ربط تحلیلیاش در دسترس و مشخص است و ده پانزده سال است در فضای سیاسی کشور رشد کرده و بالا آمده است، تحصیلاتش در همین زمینه بوده، اگر رسولی و امثالهم در دفتر رئیس مجلس مشغول رتق و فتق امور اداری و مرتب کردن کارتابل بودهاند، او در دفتر نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی کار محتوایی کرده، برخلاف آنها که دغدغه هزینه تبلیغات ندارند، رسما مخارج شماره حساب اعلامیاش برای تبلیغات را شفافسازی میکند و در ایام تبلیغات برخلاف آنها که ترجیح دادهاند مسکوت باشند؛ دارد حرف میزند و مواضعش را تبیین میکند.
🔹پیشنهاد من این است اگر تصمیمتان بر رای دادن به لیست اصولگرایان است، یکی از آن مجهولالهویههای سهمیهای را حذف کنید و نام امیرحسین ثابتی را بنویسید.
آرشیو پیامِ شهید
👍 39❤ 9🤨 7🔥 1