پانته‌آ صفائی

☘☘☘ ... گرچه جای تو را و چشم تو را هیچ‌کس... هیچ‌کس نمی‌گیرد من درختم... درخت، بادامی را که بخشیده پس نمی‌گیرد! آه ای جنگل تولد من! من بریدم دل از تو ای خود من! دیگر از باد هم سراغ تو را طوطیِ در قفس نمی‌گیرد! این که هر قدر دورتر شده‌ای با دل من صبورتر شده‌ای خود نشان می‌دهد که چشم تو را سیب در دسترس نمی‌گیرد پی آن طعم کهنه می‌گردی آن شراب هزار و شش ساله جای انگور سرخ را پیداست آلبالوی گس نمی‌گیرد! ... بعد تو شاخه‌های این بادام هیزم آتش کسی نشدند جنگلی را که برف بلعیده است شعله‌های هوس نمی‌گیرد! رارا-۱۳۹۷ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ ... ... کانال شعرهای پانته‌آ صفائی @safaeip ...

☘☘☘ . . گاهی نشستن گوشهٔ دنجی و خاموشی! گاهی فراموشی! فراموشی! فراموشی! از هر چه خوشبختی که باقی مانده در عالم زیر لحاف برف لختی خواب خرگوشی!... از #غزل_جدید ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ . . کانال شعرهای پانته‌آ صفائی @safaeip . . .

☘☘☘ جهان خونریز بنیاد است، هش‌دار! سر سال از محرّم آفریدند... ‌ بیدل ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ . . کانال شعرهای پانته‌آ صفائی @safaeip .

☘☘☘ . . با سکوتم خانه را مانند زندان کرده‌ام لای موهایم تو را، چون راز، پنهان کرده‌ام جای دستانت نوشتم باد، جای بوسه‌ات آرزوی راه رفتن زیر باران کرده‌ام گیسوانم را به یادت، مرغ هم‌پرواز من! روی دوش بالشی از پر پریشان کرده‌ام! روی دوش بالشی از پر!... نه در آغوشت... آه! من چه با گنجشک در آیینه حیران کرده‌ام؟! من!... که دور از چشم مردم بغض‌های کهنه را سال‌ها بر شانهٔ امن تو باران کرده‌ام! من!... که جز پل‌های امن پشت سر، حالا تمام راه‌های پیش رو را نیز ویران کرده‌ام! شاخه‌هایی را که در دی‌ماه هم سرسبز بود در کدامین نشئهٔ مرداد عریان کرده‌ام؟! ... نیستی... تاریکی محض است و من شب تا سحر خانه را با اشک‌های خود چراغان کرده‌ام... #دفتین ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ کانال شعرهای پانته‌آ صفائی @safaeip . . .

ــــــــــــــــــــــــــــ 🔹نامهٔ سروشیار یادنامهٔ استاد جمشید مظاهری اصفهان | ۱۴ تیر ۱۴۰۲ @dr_mehdi_nourian

☘☘☘ . . . برای استاد بزرگوارم دکتر نوریان که سلامت همه آفاق در سلامت ایشان است . درست باد تنت! ای که روشنایی جان به روشنای دل‌انگیز صبح خندهٔ توست! دمت بهار و دلت خوش! که باغ، امیدش به دست سبز و نگاه پر از پرندهٔ توست اگر چه تکیه به ارابه‌ٔ زمان زده است خدای مهر، به گرما و نور، بندهٔ توست علاج این خفقان -ای صدایت آبِ روان!- (مسیحِ روح به اجساد ما دمنده)ی توست درخت، سایه‌ٔ سبز تو بر زمین خداست نسیم، (لطفِ به گیسوی شب وزنده)ی توست اگر نهفته در این شام تیره خورشیدی است همان دلی است که در سینهٔ تپندهٔ توست و اصفهان، اگر آیینهٔ بهشت شده است به لطف شهد روان در زلال خندهٔ توست! #غزل_جدید ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ کانال شعرهای پانته‌آ صفائی @safaeip . . .

سه‌شنبه‌های فصل سخن: 📌نشستِ گفت‌وگو درباره‌ی کتابِ «نامهٔ سروشیار» 🔹 با حضور استادان: دکتر مهدی نوریان دکتر مهدی کیوانی جویا جهانبخش با یادِ ماندگارِ استاد #جمشید_مظاهری(سروشیار) 🕒 وعده‌ی دیدار: چهارشنبه، ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ 📍مکان: اصفهان میدان آزادی، بلوار دانشگاه، کتاب‌ِ اردیبهشتِ جهاد دانشگاهی دوستانِ علاقه‌مند می‌توانند از طریقِ نشانیِ زیر نیز در این نشست شرکت کنند: https://www.roytab.ir/w/d/507