رضا شاعری🌱

‍ ‍ ‍ ‍ باذن الله... ✅ «علی اکبر» خمینی و فتحی که نوید خدا بود 🔹 روایت جانبازی، شهید شاعری در عملیات بیت المقدس 🔹در گرماگرم جنگ، مرحله بعدی #عملیات_بیت‌المقدس هم شروع شده بود. هر روز که از عملیات می‌گذشت، با هر خاکریزی که نیروهای ایرانی به خرمشهر نزدیک‌تر می‌شدند. روحیه نیروهای دشمن، بیش‌تر تحلیل می‌رفت. 🔷 #جواد_چریک، تمام فکر و ذکرش شده بود، تانک‌ها و زره‌پوش‌های دشمن. رد موشک شلیک‌ شده را با چشم تعقیب کرد. آرپی‌جی که به شنی #تانک تی‌68 عراقی برخورد، رو گرداند به طرف منوچهر: «موشک بده، یا امام موسی کاظم.» 🔹منوچهر زینتی‌فر، موشکی تحویل داد و گفت: «جواد چریک، تو که هر موشک را به نام یکی از چهارده معصوم شلیک می‌کنی. ما دو نفر کمک آرپی‌جی‌زن، جمعاً پونزده تا موشک داریم. موشک آخری رو به چه نیت شلیک می‌کنی؟!» 🔹جواد چریک بی‌توجه به خونی که از گوش‌هایش بیرون می‌زد، گفت: «بعد از چهارده معصوم، موشک پونزدهم رو به نام #حضرت_حمزه_سیدالشهداء می‌کوبم رو برجک یکی از تانک‌های دشمن!» 🔹بعد از شلیک دوازدهمین موشک، وقتی در حال جابجایی و پناه گرفتن در سنگر دیگری بودند، منوچهر در نقش کمک‌آرپی‌جی‌زن، با تندی گفت: «آهای چریک بی‌احتیاط. از گوشات خون میادش. صد مرتبه گفتم، موقع شلیک، دهنتو واز کن...» 🔹منوچهر ، حتی صدای سوت خمپاره را هم نشنیده بود! یک لحظه نگاهش افتاد به گرد و خاک به هوا برخاسته. جواد را دید که روی هواست! موشک را انداخت روی زمین و شیرجه رفت! موج انفجار، جواد شاعری را از یک متری، کوباند زمین. منوچهر، فریاد کشید: «آمبولانس، آمبولانس،...» 🔹نفری که پشت سر بود، گفت: «کجای کاری برادر! مثل این‌که ماها، صد متر جلوتر از خط اول هستیم ها!» 🔹پی نوشت: پیکر مجروح جواد شاعری را استاد #محمد_رضا_ابوالقاسمی قاری نام آشنای روزگار ما به همراه دو تن از رزمندگان به آمبولانس های پشت خط انتقال دادند. #شهید_غواص #خرمشهر#بیت_المقدس #فتح_خون #شهادت_کربلای_۵ #چتربازی_در_امواج #محمدعلی_گودینی 🆔 @shaeri_1001

حضرت زین العابدین(ع) پس از جملاتی می فرماید: «واربحنا افضل ارباح العالمین » ما سودی که در این ماه بردیم هیچ تاجری در هیچ گوشه دنیا نبرده است . «ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده » ، این ماه بعد از آن که پایانش فرارسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت «فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا» ، پس ما هم با ماه خدا وداع می کنیم وداع با دوست عزیزی که مفارقتش برای ما توانفرساست، «و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا» ما کسی را وداع می کنیم که رفتنش برای ما بسیار گران و سخت است و ما را غمگین می کند و به وحشت و ترس می اندازد. امام سجاد (ع)

«واربحنا افضل ارباح العالمین » ما سودی که در این ماه بردیم هیچ تاجری در هیچ گوشه دنیا نبرده است .  امام سجاد

✅ صد پسر در خون بغلتد* ✅ گم نگردد دختری! 🔹کفش هایش اندازه دخترک من هست، احتمالا روزه اولی هم بوده، اشک‌هاشان و تصاویر به خون خفته شان جگرمان را سوزاند، اما خیلی ها به رسم‌همیشگی سکوت کردند، راست می گفت آن شاعر که «چشم اگر آبی نباشد، سرخی از خون می رود..» 🔹 دوم این ویژگی دنیای استکبار است که انتقام پدرها را از دخترهایشان می گیرد، یک روز در عاشورای ۶۱ یک روز هم در مدرسه سیدالشهدای کابل... 🔹سوم گرچه سیدالشهدای مقاومت را مورد هدف قرار دادند، اما علم بر زمین نیفتاده که مقاومت خصلت مردان خداست، ‏خون ‎#شیعیان_هزاره، منتقم می خواهد و چاره کار ‎مقاومت است. مقاومت قربانی دارد اما ناکامی هرگز! 🔹آخر نوشت: این را هم بدانیم در خطبه ۲۷ نهج البلاغه، ناراحتی حضرت از جهاد نکردن و فرار کردن مهاجمین است. نه صرف سرقت خلخال از زن یهودی.. 🆔 @shaeri_1001

✅ **سنگربه‌سنگر با کربلایی‌های «خان‌طومان»/ حاج قاسم گفت* «اگر مقاومت بچه‌های مازندران نبود، حلب را از دست می‌دادیم».* روایت عینی از واقعه خانطومان... از رزمنده ای که نام جهادی اش حیدر است @shaeri_1001 #رسانه_باشیم https://www.farsnews.ir/news/13990722000352/سنگربه‌سنگر-با-کربلایی‌های-خان‌طومان-حاج-قاسم-گفت-اگر-مقاومت-بچه‌های

يَا نِعْمَ الْحَبِيبُ يَا نِعْمَ الْكَفِيلُ يَا نِعْمَ الْوَكِيلُ يَا نِعْمَ الْمَوْلَي يَا نِعْمَ النَّصِيرُ اي كه چه خوش دلبري، اي كه چه خوش سرپناهي، اي كه چه خوش كارگشايي، اي كه چه خوش مولايي، اي كه چه خوش ياوري

✅ الی الحبیب/۲۱؛ گفت‌وگوی مهر با همرزم شمالی حاج قاسم؛ 🔹 حاج‌قاسم گفت چرا هنوز بسیجی هستی/ 🔹 ماجرای یاران شمالی سلیمانی 🔹حاج‌قاسم در طی مسیر دست به گردنم انداخت عین دو رفیق نوجوان، خیلی خجالت می‌کشیدم اما او با این رفتارهایش رخت خجالت را بر می داشت. آن روز به قول ما مازندرانی‌ها «بال به گردن» رفتیم. 🔹خبرگزاری مهر، فرهنگ و اندیشه - #رضا_شاعری: حسین طالبی متولد ۱۳۴۱ و اصالتاً مازندرانی است. شاید برایتان جالب باشد که این رزمنده اهل خطه سرسبز شمال ایران به اتفاق چند تن از دوستانش در اوایل جنگ برای کار جهادی به خطه کویری کرمان هجرت می‌کنند، او که به عنوان بسیجی به تیپ ثارالله پیوسته بود پس از مدتی و با تاکید و پیگیری حاج قاسم به عنوان کادر رسمی جذب لشکر ۴۱ ثارالله شد، آقای طالبی از سال ۶۱ تا پایان جنگ در رکاب سردار دل‌ها بود و برای دفاع از این کهن بوم و بر، در کرمان ماند. روایت‌های شیرین آقای طالبی را در این نوشتار بخوانید. #رضا_شاعری 🆔 @shaeri_1001 🔹لینک مصاحبه 👇👇👇 https://b2n.ir/s19446

‍ *باذن الله...* *مردی از جنس وقار* میانه‌های تابستان داغ ۹۵ نماز مغرب و عشاء را در مسجد قمر بنی هاشم در انتهای خیابان بهبودی اقامه کردم، تازه نماز تمام شده بود که دیدم با چند تن از رفقا و با همان لبخند و روی گشاده وارد مسجد شد، مصافحه گرمی کردیم، آقا مهدی که حالا شهردار منطقه ما شده بود در حلقه نمازگزاران قرار گرفت و پای صحبت مردانی نشست که موهایشان بیشتر به سپیدی گراییده بود. حرف‌های اهالی مسجد را به زبان بین‌المللی آذری😊 در یکی از محلات جنوب پایتخت شنید و دستورات لازم را صادر کرد. آن شب پس از بازدید از کوچه پس کوچه‌های محله به خانواده ای سر زدیم که فرزند معلول داشتند، نوجوانی پرنشاط و ساده دل که دست روزگار چهره‌اش را دچار آسیب کرده بود، اگر بخواهم توصیف کنم، صورتش شاید چشمه ای از چهره #بابارجب شهید بود، راستش را بخواهید خودم و البته دیگر رفقای همراه با دیدن چهره آن نوجوان متاثر شدیم، آقامهدی اما رفت جلو و صورت نوجوان را بوسید، حسابی تحویلش گرفت. از او پرسید: شنیدم هیئت هم میروی، پسرجوان با شوق و بادی در گلو پاسخ داد بله! مداحی هم می کنم. 🍃 گفت: پس برای ما باید روضه هم بخوانی. خواند و سینه زد. وقت خداحافظی بود، آقای شهردار رو کرد به مادر آن جوان و گفت: ان شاءالله خداوند در آخرت چنان جبرانی برای شما قرار دهد که همه این جمع به حال شما غبطه بخورند، هنگامه رفتن دوباره نشست روبرویش پیشانی اش را بوسید و گفت: برای ما هم دعا کن، دوربینی آن صحنه ها را ثبت نکرد و تنها ما چند نفر، شاهد این رویداد بودیم من البته از این حال مومنانه بسیار آموختم. *دوم* هفتم آبان ۱۳۹۶ جلسه تکریم و معارفه آقایان *عباسی* و *محسنی* شهرداران پیشین و جدید منطقه ۱۷ برگزار شد، در این جلسه آقای سالاری عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران نیز حضور داشت و‌ گفت: «وقتی آقای عباسی به عنوان شهردار معرفی شد، بنده مخالف بودم. اما در بازدیدی که چند ماه پیش از منطقه داشتم، وقتی مواجه گرم و صمیمانه مردم با آقای عباسی را دیدم نظرم عوض شد، عباسی توانست با ذی نفعان منطقه به خوبی ارتباط برقرار کند و این شایسته تقدیر است. باید از ظرفیت چنین شخصی استفاده کنیم.» 🍃 «این ها را که شنیدم آن شعر مولانا در ذهنم تداعی شد که گفت: خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران» آقا مهدی عباسی جوان اهل فکر و خوش محضری است. هر چه در ستایشش با واژگان بازی کنم، جانِ کلام ادا نمی شود. اما پیش از آن که حاج مهدی، رفیق، فرمانده، شهردار یا رئیس باشد، مفتخرم که با او رفاقتی دیرینه دارم. پی نوشت: این عکس برای مهر ماه ۹۵ و آخرین لحظاتِ همان بازدیدی است که آقای سالاری از آن سخن گفته بود. #رضا_شاعری #مهدی_عباسی 🆔 @shahrdarplus #شهردار_پلاس instagram.com/shahrdarplus

صبر کن بر تلخکامی ها که آخر روزگار چشمه سار نوش سازد بوسه گاه نیش را

من نارون صاعقه خورده، تو گل سرخ تو سبز بمان، من بدرک، من به جهنم