cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

" دو خط شعر "

#مولانا‌علی💙 کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی‌ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی‌‌ست ⚠️ کپی بدون ذکر منبع حلال است 💠فعالیت اصلی در اینستاگرام : http://instagram.com/dokhat_sher ❤️ کانال اشعار دیگر: @JenabeMajnoon

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
8 112
Suscriptores
+1324 horas
+1257 días
+24430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

این هجره بوی روضه مادر گرفته است...
Mostrar todo...
😢 15💔 2
این روضه بوی روضه مادر گرفته است...
Mostrar todo...
01:27
Video unavailableShow in Telegram
IMG_5732.MOV17.02 MB
💔 10😢 2
Photo unavailableShow in Telegram
به لب زد کاسه‌ی آبی سپس آن کاسه مجنون شد! از آن موقع به پای کاسه‌ها زنجیر می‌بندند
Mostrar todo...
13❤‍🔥 3
دیدین سقاخونه‌ ها و آبسردکن ‌‌های قدیمی، بهشون با زنجیر کاسه یا لیوان فلزی وصل میکردن؟
Mostrar todo...
👍 11
Photo unavailableShow in Telegram
ای مجانین حسینی، حسنی گریه کنید...
Mostrar todo...
😢 13💔 3
برایت دست-خطی با دلِ مضطر فرستاده به عشقت مجتبی(ع) قربانیِ دیگر فرستاده نگاهت کرد؛ «لا یومَ کیومَک» خواند در بستر برایت غصه خورد و اشکِ چشم تر فرستاده کشیدی آه و خواندی متن بازوبند قاسم(ع) را حسن(ع) عشقِ خودش را مثل یک مادر فرستاده در آغوشش گرفتی، عاشقانه گریه می کردید یتیمش را برادر با همه باور فرستاده روانه کرده قاسم(ع) را به یاری تو! در واقع- -به قلب دشمنانت نیزه و خنجر فرستاده رجزهای لب قاسم(ع) تداعی کرده صفين را برایت هدیه ای با خصلتِ حیدر فرستاده عجب فرماندهی کرده به یاریِ سپاه تو چه سربازِ به نام و یاوری محشر فرستاده «أنا ابن المجتبی» گفت و گمانم دشمنت میگفت حسین(ع) اینبار جای یک نفر؛ لشکر فرستاده برای ازرق شامی(لع) گمانم شمر(لع) هر لحظه برای کشتنش یک نيزهٔ بهتر فرستاده زمین خورد و تمام دشت را طعم عسل برداشت برایش آب کوثر شخص ِ پیغمبر(ص) فرستاده! شاعر: #مرضیه_عاطفی
Mostrar todo...
😢 5💔 3
داد با یک جمله قاسم، درس عشق و انتظار جان فدای یار کردن از عسل شیرین تر است
Mostrar todo...
13
#یاقاسم‌بن‌الحسن🖤 عمو بگو چه کنم تا به من محل بدهی شـبیه اکبـر خـود فـرصت عمل بدهی عمو بگو چه کنم تا دلت به دست آید بـرات رزم بـه شــیر یـل جمل بدهی چه می شود که به شاگرد رزم عباست نظـر کنی و به دســتان او کتل بدهی لب ترک ترکم تشــنه ی محبت توسـت چه می شود ز لبت کامی از عسل بدهی چنان میانه ی این بزم می درخشـم که به یادگـار حسـن کنیه ی زحـل بدهی کجایی ازرق شامی رسیده وقتش که به همره پسـران دست بـا اجـل بدهی شبیـه مثنوی شــاعرانه ای شــده ام ولی خوشم که به من رتبه ی غزل بدهی به زیر سـم سـتوران تنم لگدمـال است عمـو بیـا که نجـاتم از این جـدل بدهی شبیه جام عسل قامتم کش آمده است! به شوق آنکه به من هم کمی بغل بدهی بیـــا ، مگـر تـو به علــم امـامتت آقـــا بـرای بـردنـم از خـاک راه حــل بدهی بیــا ببین همه ی دشت پر شد از بویم بـرای نجمـه ببـر انـدکـی ز گیســویم شاعر: #مصطفی‌هاشمی‌نسب 🏴 @DoKhat_Sher
Mostrar todo...
💔 7😢 1
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.