تعلیم و تربیت انتقادی

🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ✅ نگاه بازارمحور و تناقض در جذب معلمان 👈 از طرفی سخت گیری در فرایند جذب معلم در دانشگاه فرهنگیان و ادعای تربیت معلم حرفه ای و مجهز به علم روز؛ 👈 از طرفی جذب نیروهای خارج از آموزش و پرورش بدون حتی یک آزمون ساده و حتی یک ساعت آموزش تخصصی و به کارگیری آنها در مدارس ابتدایی با منطق هزینه_سود؛ 👈 تصمیم گیری غیرتخصصی و سیاسی در باب فرایند جذب معلم و بی اعتنایی به قوانین بالادستی؛ نتیجه: افت عملکرد دانش آموزان در آزمونهای بین المللی مانند تیمز و پرلز، افت شدید کیفیت مدارس دولتی و ضربه مهلک به عدالت آموزشی (البته این تنها یکی از دلایل است) 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔹🔸🔹🔸🔹 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Criticalpedagogy

🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 مقاله عنوان: نولیبرالیسم و خیزش پاسخ‌گویی در دانشگاه؛ تاملی بر تلقی دانشگاه به عنوان نهاد "شبه بازار" نویسندگان: حمداله محمدی مرحوم دکتر فاطمه زیباکلام مجله راهبرد فرهنگ (ویژه نامه فلسفه آموزش عالی). شماره ۴۸ پاییز ۱۳۹۸ (پذیرش: ۱۳۹۳) @Criticalpedagogy 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🔺کرونا و جراحی در فرهنگ عمومی!🔺 @Criticalpedagogy 👈 مدتی هست که کرونا مهمان ناخوانده ذهن های درگیر ما است. مهمانی که نه تنها در عرصه زیستی بدنی، بلکه در عرصه اجتماعی نیز سرشار از سوالات بنیادین است. 👈 در نگاه هایدیگری، کرونا و مواجهه با مرگ به عنوان یک امکان، فرصتی برای بازگشت به دغدغه و اضطراب بنیادین و مسیری برای اندیشه اصیل فراهم ساخته است. 👈 یکی از این دغدغه های مهم، عرصه فرهنگ عمومی است. مواجهه با نحوه برخورد عمومی با موضوع کرونا، نشانگر مشکلات بنیادین در فرهنگ عمومی است که آثار مهلک آن را قبلا نیز در عرصه های مختلف همانند بحران های اقتصادی دیده ایم. 👈 باید قبول کنیم که فرهنگ عمومی و به صورت عام تر نحوه زیستن ما با مشکلات زیادی مواجه است و اینک کرونا ما را مجبور کرده تا حداقل آن را بازاندیشی کنیم. این بار نمی توانیم بی تفاوت باشیم، بخشی از مسیر درمان کرونا از اصلاح روش زندگی و هم آیی برای اصلاح فرهنگ عمومی می گذرد. 👈 دیگر نمی توانیم با بی تفاوتی و به تمسخر گرفتن (شاید به عنوان یک مکانیسم دفاعی آموخته شده) از کنار بحران به سادگی عبور کنیم و یا فقط گلیم خود را از آب بیرون بکشیم. 👈 گفتنش دردناک است ولی شاید کرونا همان مسیر انتخاب طبیعی است که منجر به گزینش فرهنگ و تعاونی گروهی کاراتر و بهتر خواهد شد. 👈 بنابراین بیایید از کرونا فرصتی برای تفکر و اصلاح در رفتار و سبک زندگی خود بسازیم و با اصلاح فرهنگ عمومی، زمینه را برای کاهش آسیب های وارده از بحران هایی مانند کرونا و دیگر بحران های اجتماعی، اقتصادی و زیستی فراهم سازیم. ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ کانال تعلیم و تربیت انتقادی @Criticalpedagogy

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ معرفی مقاله 👉 New Public Management (NPM) in the Iranian higher education; a moral analysis 👉 Hamdollah Mohammadi- Mohammad Hassan Mirzamohammadi 👉 Ethics and Education (The Official Journal of the International Network of Philosophers of Education (INPE) 👉 17 Dec 2019 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://www.tandfonline.com/eprint/AIHNCKYGQC6YGBUPR8RD/full?target=10.1080/17449642.2019.1700453 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ @Criticalpedagogy

‍ 📃نئولیبرالیسم، کلید واژه ای برای نیندیشیدن ✍🏻موسی غنی نژاد 🔹زمانی حزب توده در ایران با تبدیل لیبرالیسم به ناسزای سیاسی آنرا نماد تمام بدی های اجتماعی از فقر و فساد گرفته تا ظلم و جهل ساخت و مدعی شد که این پدیده منحوس ایدئولوژی نظام سرمایه داری امپریالیستی و غارتگر غربی است. این شگرد به قدری کارساز و موثر بود که تقریبا همه انقلابیون مخالف شاه در سال 1357 در دام آن افتادند. 🔹فروپاشی کمونیسم روسی و آشکار شدن هرچه بیشتر فجایع سوسیالیسم واقعا موجود از یک سو، و روی آوردن کمونیسم چینی به اقتصاد بازار برای بیرون کشیدن صدها میلیون چینی از فقر مطلق، از سوی دیگر، ایدئولوژی قدیمی ضد لیبرال را رسوا تر از آن کرده است که به شکل سابق بتوان از آن دفاع کرد. از این رو، برای ادامه و تقویت ایدئولوژی ضد آزادی قدیمی نیاز به ابداع جدیدی بود و در این میان چه بهتر از توسل به مفهوم مبهم و متناقض «نئولیبرالیسم» که هیچکس به درستی نمی داند توسط چه کسی و با چه هدفی برساخته شده است و نو بودن آن نسبت به لیبرالیسم چه معنایی دارد. 🔹این روزها در شبکه های اجتماعی ملاحظه شد که یک روشنفکر دینی (سابق؟) به افشای نئولیبرالیسم پرداخته و با معرفی رابرت نوزیک، فون هایک و میلتون فریدمن به عنوان پیامبران دین «بنیادگرایی بازار» مدعی شده که «جمهوری خواهان آمریکا، در عمل به میلتون فریدمن بیش از عیسی مسیح اعتقاد دارند»! و در ادامه هشدار داده که همچنانکه ژنرال پینوشه نئولیبرالیسم میلتون فریدمنی را در شیلی عملی کرد در ایران هم گویا ژنرال هایی در تدارک چنین کاری اند. 🔹اصطلاح «بنیاد گرایی بازار» که رفقای چپ ابداع کرده اند شگردی تبلیغاتی برای تبدیل نئولیبرالیسم به ناسزای سیاسی است چرا که بنیادگرایی تداعی کننده جریان های تروریستی مانند القاعده و داعش است. 🔹روشنفکران چپ اندیش دینی(؟) که امروزه به افشای نئولیبرالیسم روی آورده و آنرا تبدیل به ناسزای سیاسی می کنند اغلب همان ها هستند که همانند توده ای ها توسط نظامی که زمانی مدعی طرفداری از آن بودند به حاشیه رانده شدند. آنها بهتر است به جای چپ و راست زدن های شتابزده و خاک پاشیدن در چشم مردم یکبار بنشینند و با عقل و منطق، گذشته فکری و کارنامه سیاسی خود را نقادانه بررسی کنند و شجاعانه به تصحیح اشتباهات خود کمر همت ببندند. 🔹دولت های احمدی نژاد و روحانی در حالی متهم به اجرای سیاست های نئولیبرالی می شوند که هیچکدام حتی یک گام در جهت اقتصاد آزاد بر نداشتند و نهادهای دولتی سرکوبگر بازار در آنها همیشه فاعل مختار بوده است. رفقا! سیاست های خصوصی سازی اجرا شده توسط این دولت ها ربطی به اقتصاد آزاد ندارد بلکه واگذاری شرکت های دولتی به بخش عمومی، نهادهای نظامی و بخش خصوصی عمدتا رفاقتی بوده است که به معنی ایجاد سرمایه داری دولتی یا بازگشت به نوعی تیولداری است. در اقتصاد بازار قیمت بنزین در بازار باید تعیین شود نه توسط دولت و به مصلحت دولت

▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫ #نیروی_حق_التدریس_آزاد #به_صرفه است. نیروهای رسمی اولا نیاز به هزینه تربیت معلم دارند و در وهله دوم استخدام رسمی هزینه بالایی دارد. برای حل #مشکلات_مستعجل نیرو در آموزش و پرورش نیروی حق التدریس به صرفه تر از جذب نیرو از طریق دانشگاه فرهنگیان است. #منطق_بازار #بازاری_سازی @Criticalpedagogy ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ مفهوم "#مرگ_مدرسه"؛ کل گرایی مهلک @Criticalpedagogy مدتی است مفهوم "مرگ مدرسه" به یکی از مفاهیم پر طمطراق عرصه گفتمانهای تربیتی در سطح کشور تبدیل شده است. واکاوی پیش فرضهای این مفهوم نشان از "#کل_گرایی_مهلک" در پس آن دارد. اولین نتیجه این کل گرایی، نگاهی منفعلانه به معلم است. در این نگاه آنچه اهمیت دارد، ساختار نظام آموزشی است و در کلیه تحلیلها مسائل کلی و ساختاری مورد بحث قرار می گیرند. در حالیکه هر کنشگر تربیتی اذعان دارد که معلم نقشی بی بدیل در تحقق اهداف تربیتی دارد. نقش معلم در زندگی یا مرگ تربیت در کلاس درس کمتر از ساختار نیست. بنابراین حکم به مرگ مدرسه در حقیقت کل گرایی مهلکی است که به استناد برخی شواهد در ساختار، مرگ مدرسه را پیش بینی میکنند و تفاوت در روشهای تربیتی معلم ها را نادیده می انگارد. نتیجه دیگر این مفهوم، بار عاطفی منفی و ناامید کننده آن برای معلمان است. امروزه کم نیستند معلمانی که برای تحقق اهداف تربیتی در حد وسع خود میکوشند و مفهوم مرگ مدرسه نه تنها کمکی به آنها نمیکند، بلکه آنها را صرفا وارد فضای کشنده تقابل و ناامیدی می کند.برای معلم، مدرسه یک مفهوم نیست که بتوان با آن بازی کرد، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از زندگی است. پ.ن: برای یک کنشگر تربیتی و معلم، مفهوم مرگ مدرسه شبیه شعری تلخ و گزنده است که شاعر آن را در حالت مستی از نظریه سروده است. بیایید این مفهوم را فراموش کنیم. ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ @Criticalpedagogy