cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

محمدآقازاده

رودررویی در جهان برای من مبدل به نوشتن می شود و بدون آن رخدادها اطرافم در ظلمت رها می شوند .در این رهایی همراهی کنید

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
827
Suscriptores
Sin datos24 horas
-47 días
-1030 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

جامعه مستاصل" مفهومی ترکیبی است که بخوبی شرایط کنونی ما را توصیف می کند ، با یک مثال مسئله روشن تر می شود، ترافیک فشرده یی را تصور کنید که همه راننده مستاصل اند و گریزگاهی می جویند و عقل حکم می کند همه با رعایت قوانین و دستورالعمل ها زودتر از گرفتاری ترافیک خلاص شوند ولی راننده مستاصل و عجول آنچنان درمانده است که تنها به خود می اندیشد و با سبقت گرفتن و پیجیدن جلوی دیگر خودروها بر مشکل می افزاید و اگر تعداد بیشتری مثل او عمل کنند ترافیک سنگین کورتر می شود و یک استیصال جمعی ایجاد می کند و تنها با نزدیک شدن به نیمه شب بتدریج گره ها باز و همه خسته و با اعصاب فرسوده به خانه می رسند اما گره های جامعه مستاصل با آمدن هیچ روز و یا شبی باز نمی شود و گره ها مدام کورتر می شومد و تصمیم گیران با کردار و گفتار غیر عقلانی شان بحرانها را برگشت ناپذیرتر می کنند ، در چنین جامعه یی مردم آنچنان از اوضاع و احوال شان خشمگین اند که تن به هیچ قانونی و فرمانی نمی دهند و حتی کیفر و مجازات به دلیل ازدیاد روزافزون شان نه تنها بازدارنده نیستند بلکه برانگیزنده خشم و عصیان بیشترند ، جامعه مستاصل یا باید از بالاتری اند، در چنین شرایط تصمیم گیران یا با بهره گیری از بالاترین ظرفیت عقلانی تخبگان اوضاع را کنترل و یا بهبود ببخشد و یا بدون آنکه بخواهد و حتی بداند به سمت فروپاشی مطلق پرتاب می شود که تمام شواهد نشانی از این اقدام نمی دهد و هر چه می بینیم و می شنویم گویای انتخاب راه دوم است @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
هیچ چیز مثل تعریف انسان از مرگ نوع تغییرات ژرف جامعه را نشانه دار نمی کند ، روزگاری نه چندان دور دست بخش مهمی از کپ و گفت زندگی روزمره از این موضوع بود ، در دوران کودکی مان مدام از روح و برگشت شان پیش ما سخن می گفتیم و می پنداشتیم آنها ناظر و نگهبان زندگی مان هستند و به همین دلیل مراقب رفتارمان هستند و ما می ترسیدیم گناه کنیم ، قهر بمانیم ، ترس از ارواح جادوانه که در در ابدیت بسر می برند گریز ناپذیر بود، ترس از کیفر گناه همیشه ذهن ها را تسخیر می کرد و هر مرگی کلی رفتار یک خانواده گسترده و یک محله را تغییر می داد ، قهرها رابه آشتی تبدیل می کرد و ساده زیستی را فرمان گریزناپذیر ، گزاره از مرگ نمی ترسی آنچنان نیرومند و خوفناک بود که رفتار بسیاری را تغییر می داد ، مرگ خوب تمنای آدمی بود و استقبال از مرگ بخاطر باورها شیرین بود و پذیرفتنی ، هر کس می مرد مناسک زیادی برایش برگزار می کردند و تا چهل روز برایش مراسم برگزار می کرد و اصولا مراسمی مثل چهارشنبه سوری ، خانه تکانی و عید نوروز فلسفه وجودی اش را از مرگ می گرفت جامعه ما تعریف اش را از مرگ تغییر داده است ، گفتگو از آن در حد ممکن کاهش یافته است و خبر مرگ بجای بر انگیختن تمنای ساده زیستی این فکر را جایگیر می کند ما مگر چقدر زنده ایم که بر خود سخت بگیریم ،پس باید این وقت کم را بهتر زندگی و بیشتر خوش باشیم ، مرگ یک فرد هر چه عزیز در نهایت تبدیل به یک دلتنگی ناگزیر می شود که بهتر است زودتر با روان درمانی فراموش اش کنیم و مرده ها توان شستشوی کینه ها را از دست دادند و مروج فردگرایی مدرن شده اند ، مناسک ها هر روز کمرنگ تر ولی مجلل تر می شود ، سنگ قبرهای فاخر و اشرافی ، داراها مراسم مردگان شان را در سالن های مجلل می گیرند و بی چیزها از خیرش به ناگزیر می گذرند ، آمدن کرونا و ممنوعیت مناسک این تغییر را نهادینه و بر گشت ناپذیر کرد ، در جنبش زن_زندگی_ آزادی ، هر سه مفهوم نشانه غلبه زندگی بر مرگ است ، تمنای فرصت دادن به زندگی که بتواند زندگی کند ، وقتی تعریف مرگ و نسبت اش با آدمها تغییر می کند هیچ نیرویی نمی تواند جلوی تحول در جامعه را بگیرد ، حتی آنها که می خواهند جلوی هر تغییری را بگیرند مرگ عامل کیفر دنیوی و یا از دست دادن قدرت و ثروت است و هیچ ربطی به ابدیت ندارد ، این بحث ادامه دارد @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
ایده ها همچنان شبحی سرگردان و به شدت گرسنه در فضای زندگی ایرانیان می چرخند و از رخدادها و جنبش ها برای جسم رنجور شان خوراک مقویی تدارک ببینند و فربهگی خود را بعنوان سند تائید هر آنچه گفته اند روی میزان قضاوت ها قرار دهند نظریه پردازان ایرانی با پیشداوری و کلیشه های ذهنی شان واقعیت را می بینند و در حقیقت نمی بینند در واقعیت گریزی و ندیدن عینیت رخدادها طرفداران وضع موجود و مخالفان این وضع مشترک اند و هر دو بر شن زار خانه آینده دلخواهشان را می سازند و بر اسب توهم سوار و به سمت کابوس و تاریکی می تازند شور بختانه تحلیل گران،جامعه شناسان و نظریه پردازان هم از تجربه انقلاب ها و جنبش ها برای گمانه زنی رخدادها بهره می برند که زمانه شان به سر آمده است ، جنبش های فعلی منطق و انرژی خاص خود را دارند ، تغییراتی را نمایندگی می کنند که در اعماق روانها و روابط اجتماعی می گذرد و بخاطر تناقض هایشان با حرکات سینوسی به جلو می روند ، گاهی پر شتاب و زمانی کند و آنچنان آهسته که اصلا دیده نمی شوند ، ولی سر باز ایستاندن ندارند، پیش بینی این تغییر حالتها چون مورد مداقه قرار نگرفته با تعجب و اعجاب همه روبرو می شوند ، وقتی به جای عینیت به خیال پردازی پناه می بریم و ناکامی مان را بر واقعیت آوار می کنیم هیچ بدست نمی آوریم جز همان هیج ، برای شناخت واقعیت جنبش ها ما باید از مسایل ریز شروع کنیم ، مثل انسان و سگ ، مهمتر گربه و بقیه حیوانات مراجعه کنیم و منطقی را مورد شناسایی کنیم که اصلا دیده نمی شود ، مورد دیگر جنون سفر رفتن و داشتن ویلا ، باغ و ماشین، عطش مهاجرت که در شماره های بعدی به آنها و موارد مشابه می پردازم @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
دوستی می گفت تو در نوشته هایت خیلی اندوهگینی و در حالی که در دیدار چهره به چهره شادتر و بشاش تر ، نگفتمش که زندگی جمعی نقاب دوست دارد و من بی نقاب در هیج جمعی حاضر نمی شوم،نمی خواهم غم هایم را با دیگران تقسیم کنم در لحظات دیدار که برای،من بندرت رخ می دهد باید با پرحرفی سکوت کنم و در سرریز جملات خود را پنهان، اما نوشته می خواهد نقاب از رخسار بر دارد حتی اگر در تله هزار توی مصلحت اندیشی مدام به دام افتاده باشد ، من برای خودم می نویسم و آدمهایی شبیه خودم ، مخاطب شادی می خواهد حق انتخاب دارد ، خوانندگان من کم اند و این کم بودن را دوست دارم ، چون درد مشترک داریم و در جهان اندوه زده گفتن از اندوه هایمان تن نمی زنیم چون آشنا هستیم حتی اگر هیج وقت هم را ندیده باشیم ، ما دوریم از آنها که خیلی نزدیک اتد ولی گرهگاه عاطفی ما را به هم وصل نمی کند شاید یک دشمنی بیان شده و نشده در میان مان باشد در زندگی فردی هزار مشکل دارم و هزار زخم ، از دست دادن ها ، اضطراب ها برای این و آن ،دلتنگی ها ،درشت گویی و بدفهمی ها،مثل همه شما ، اما آنچه می نویسم زبان حال همه است ، همه ما که گرفتار جهلی شده ایم که خود را دانا می داند و هر روز در اعماق چاه نادایی هایش بیشتر فرو می رود بدون آنکه بداتد و بفهمد، قلم من زبان حال فقر ، خود نبودن ها ، علیه تعصب های کور آدمها که خود را حق مطلق می دانند و هیچ سهمی برای دیگران باقی نمی گذارند و نمی دانند جز رنج از آنها نصیب کسی نمی شود ، کسانی که می خواهند ثابت کنند تو هیچ نیستی ، ضعف هایت را به رخ می کشند،خود را داور همه کس و همه چیز می دانند ، ذره یی باور ندارند دیگران هم حق دارند داوری کنند ، باور دارم داوری خود دوزخ است ، بارها گفته ام نوشته مرا می نویسد و من کنترلی بر سرکشی هایش و غلط هایش ندارم ، حواس من همیشه پرت است ، مگر می شود نباشد،این سهم من از زندگیست،چه می توانم بکنم،نوشته مرا از خود رها می کند ، شوربختانه ما نمی توانیم خود را گم کنیم و همیشه خود را پیدا می کنیم ، من همیشه از این ناتوایی رنج می برم ، من به خیابان می زنم تا خودم را فراموش کنم ولی نمی شود ، هیچ جا پیداتر از آنجایی نیستم در جامعه ناخوش خوش باشی باشد ، فریب دادن خود ، آنها غمگین نیستند ، رنج ندارند ، گرفتاری دارند ، گرفتار تمنای بیشتر داشتن و به آنچه دارند قاتع نیستند ، دردشان گم بودن در میم های مالکیت است حتی اگر هیچ نداشته باشند، رنجوران و فرومایگان هیچ وقت خود را نمی بینند، رنج را بر این خوشباشی ترجیح می دهم ،بیمارم،باشم ،این بیماری را دوست دارم و در نوشتن به آن وفادار @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
شکست سخت محمد توسعه یکبار در گفت و گو با " رکنا در مورد روز خبرنگار گفتم :مسئولیت به آدمی امید ، سرسختی و نهراسیدن از شکست می دهد" ، امروز که به گذشته نگاه می کنم می بینم در مورد توسعه ، نرخ استهلاک ، درک کژ و معوج از برنامه و چرایی عدم تحقق هیچکدام از برنامه ها و دلایل مجهور بودن مفهوم استراتژی بسیار گزارش و یادداشت نوشتم ، مصاحبه انجام دادم ،از اواخر دهه شصت ، هفتاد ، هشتاد در روزنامه های ، کیهان، کیهان هوایی ، همشهری ، ایران ، گزارش روز ، همبستگی ، صمت ، ولی اعتراف می کنم همه تلاش هایم شکست خورد، مدتی مرا محمد توسعه صدا می کردند ، چون نمی فهمیدم مشکل مسئولان ناخواستن و حتی نتوانستن نیست بلکه منافع شان ایحاب می کرد که نخواهند ، نتوانند و.. مثلا در مورد جلو زدن از برنامه و یا به نرخ بالای استهلاک و تبدیل آن از نرخ دفتری به واقعی به رئیس حمهوری وقت هاشمی و وزیر صمت نعمت زاده هشدار دادم ولی بی فایده بود ، نیمه ربع قرن پیش به رئیس سازمان تامین احتماعی کرباسی هشدار دادم که ممکن است این سازمان ورشکسته شود ولی این هشدار شنیده نشد ، ضمن بیان خاطراتم از این هشدارها خواهم گفت چرا این واژه ها در فضای،گفتمانی حاکم و معنایی که حاکمان جهان را می دیدند و معنا می کردند قابل تحقق نبود و هنوز هم نیست ، آنجنان که نرخ استهلاک زیر ساختها و صنایع به مرحله فاجعه رسیده و همه چیز در معرض فروپاشی است ولی هنوز مسئولی به این فاجعه توجه ندارد ، در مورد خشکسالی و خطر سیل هشدار داده شد ولی هنوز هم بی فایده ، من دانشم را مدیون کارشناسانی ام که بی ریا و بی توقع همه دانسته هایشان را در مصاحبه به من ارائه دادند ، مثل دکتر عظیمی ، دکتر بشیریه ، دکتر سیف زاده ، دکتر سلیمی ، با نگاه انتقادی دکتر سریع القلم و بسیاری از نامهای دیگر،تا نوشته بعدی @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
علی سرهنگی کی همکار و دوست من شد ، انکار این آشنایی آغازی ندارد ، هر چقدر فکر می کنم او بود ، گمانم سن و سال خیلی کمتری دارد ولی هیچوقت جای او را در خاطراتم خالی نمی بینم ، موهایش سفید شده است ، ولی پر از انرژی است ، هرازگاهی غیب می شود ولی باز در فضای مجازی با ازدحام تلاش هایش روبرو می شویم ، فضای مجازی برای او مثل یک مجله می ماند ، صبح تا شب تولید می کند ، یک زمان موفق ترین و تاثیرگذارترین صفحه سینمایی ایران را منتشر می کرد و راه او توسط دیگران ادامه یافت ، در خط مرزی نوشتن برای مردم و روشنفکران حرکت می کند و به سمت هیچکدام ازآنها نمی لغزد ، جالب است با همه دوستی ها هیجوقت فرصت نشد کپ خصوصی در گوشه یی داشته باشد ، خلوت او پر از کارش است ، در گپ های تلفنی هم همین است ، او همیشه ادامه می دهد و سر باز ایستادن ندارد ، ارتباطات زیادی دارد ولی همه برای حرفه روزنامه نگاری ، یک استثنا که امیدوارم تداوم یابد @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
#احمدرضا_احمدی شاعر با شعر زندگی کرد و با آخرین تصویر شعری که هرگز سروده نشد چشم از جهان بست ، مدتهاست شعر به گوشه انزوا رانده شده است و در غیاب آن زندگی زندگی نمی کند و شاعران با مرگ شان بر این انزوا گواهی می دهند @aghazadehmohammad
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.