cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

گُمم نکن

شعرهای علی شکری

Mostrar más
Irán381 928El idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
134
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Mostrar todo...
Bāwayāl

Provided to YouTube by CDBabyBāwayāl · Tanya Shokri · Hesam NaseriBāwayāl℗ 2021 Chaart AgencyReleased on: 2021-01-01Auto-generated by YouTube.

۲۲۷ مردادِ داغ باشد غروب باشد نه نسیمی از کوی تو بیاید نه بوی عطری از یاسِ گیسوانت اذان آقاتی هم درمان بی قراری پاها نیست آخر دنیا رسیده است #علی_شکری https://telegram.me/gomamnakon
Mostrar todo...
گُمم نکن

شعرهای علی شکری

سگ های زیادی در خواب هایم پرسه می زنند دیشب چهار شاید هم پنج سگ با چشمان دریده از روبرویم آمدند گذشتند بی هیچ صدایی بی هیچ دندان قروچه ای و رفتند به جنگ سگی سیاه و تنها من انگور می خریدم رسیده و شیرین بازار در مغزم می لولید خودم در رختخواب شاید دوباره دختری زیبا خواب مرا دیده باشد زخم دستم شبیه تموز سوز داغی دارد این روزها هیچ چیزی مرهم نیست قرص های خواب بی خوابی می زایند بی خواب شده ام بی تاب و سگ های زیادی همچنان در راهند تا به خواب هایم بیایند https://telegram.me/gomamnakon #علی_شکری
Mostrar todo...
4_5875134675285968870.mp39.26 MB
4_5782658476010374982.mp325.55 MB
کجایی در کدام شب تاریکم قرار است به چهارده برسی می دانی چند هزار سال از جمشید جم تا تو سرداب به سرداب وُ دریاچه به دریاچه چی چَست به چی چَست به انتظار نشسته ام که بیایی کجایی کی به نجاتم برمی خیزی گم شده ام میان آرامش ابدی آبی مقرنس های کاشی گنبد مسجدی که زنی بهار وَش بر قالی اش چون راز مینای سینه های مرمرین پر شیراش می بافتش و میان بوسه های داغ زنی که نگاهش تابستان بود و صدایش موسیقی ممنوعه ی روح الارواح اذان های موذن زاده به نیمروزهای تابستان و شورِ سرریز شده ی شامگاهان رو به پاییز اذان های ویران کننده ی آقاتی بود کجایی کی می آیی ردایی سبز بر سرم اندازی که درد دارد عجیب که دست بر دلم بگذاری که تنگ شده است غریب و دستم بگیری که تنها مانده است عجیب کی می آیی از ققنوس به خاکستر نشسته ام سیمرغی بسازی که برسد به قافِ آخرِ عشق آخر تا به کی سکوت و تماشا نمی بینی بر صخره ها پرومتئوسی شده ام جگر دریده نمی بینی بر خاک ها مجنونی شده ام جدا افتاده از خود نگو دروغ است و نمی آیی نگو مرا گُم شده در گریه ها رها می کنی کجایی من به دو بوسه محتاجم شکست خورده از تمام جنگها پر از سیاهچاله های درد پر از خطوط ناتمامِ موازی و متقاطع به هر نام که هستی بیا بیا و مرا درمان باش که همه درد شده ام کجایی https://telegram.me/gomamnakon #علی_شکری
Mostrar todo...

پس از شبی بارانی باز خورشید برآمده پرومته ی خائنِ به خدایانم باز راه افتاده می رود تا در صخره های قفقاز عقاب خودم شود بکند جگرم را تا باز با طلوعی دیگر جگری دیگر بروید آه دلم می خواهد گالیله را با دندان از روی زمین بکنم بندازم جایی دور دورتر از سیاهچاله های مغزم که هیچوقت نگوید زمین دور خودش می چرخد شاید می شد در آن تابستان دورِ دو سالگی که گریه هایم بی امان بود که چشمانی وحشی جگرم را کنده بود و رفته بود و گریه هایم دیگر برای پستان مادر نبود که آغوشی گرم و لبانی داغ بر گونه هایم را کم آورده بود اولین و آخرین بار بر صخره های تنهایی زنجیر می شدم و جگر از سینه می کندم و تا امروز که می بینم عقابِ بی رحم جانم چه حریصانه به انتظار نشسته است هر الهه ای که می آمد جگری از من نمی کند افسوس خدایان تشنه به خون آدمی اند که آدم زخم خورده ی جگر دریده سردش بود و آتش شعله های مقدس زرتشت هم اگر بود گرم نکرد آتش زد بر جگری که زخم هایش را دیگر التیامی نمی دید باید بروم عقاب به بیقراری بال گشوده است https://telegram.me/gomamnakon #علی_شکری
Mostrar todo...
گُمم نکن

شعرهای علی شکری

Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.