cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

آتانیوز-ATAnews

@ipekyolu2020 💢 تنقید،تشویق ،اونری و فیکیرلرینیزکانالین یازیلاری حاقدا ✍یوسف علیزاده آذر Yusif.A-Azer

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
741
Suscriptores
Sin datos24 horas
-57 días
-1930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

سزاواران مدال صلح در بدو امر آنچه از دریافت‌کنندگان جایزۀ صلح نوبل به ذهن هر انسانی متبادر می‌شود این است که اینان باعث توقف جنگ بین دو کشور و یا جنگ داخلی در یک کشور، و به تبع آن ایجاد و تحکیم صلح پایدار گشته‌اند. اما واقعیت چیز دیگری است. معمولاً این جایزه در کشورهای جهان سوم به کسانی تعلق می‌گيرد که در مقابل سرکوب مقاومت کرده باشند. مقاومت در برابر سرکوب مصداق خود را در زندانیان سیاسی می‌یابد. اما آیا تضمینی وجود دارد که زندانی سیاسی خود روزی در جایگاه سرکوبگر ننشیند؟ تجارب جهانی و کشوری ما حاکی از است که بسیاری از زندانیان سیاسی به نام آزادیخواهی در پی بدست آوردن کلید زندان بوده‌اند؛ و بعد از دست‌یابی به اقتدار عالی سیاسی آماج درون را عیان ساخته‌اند که در آن انسان و آزادی وی، متاعی نیست که برای آن حتی تره خورد کنند. حالا سؤالی که اینجا قابل طرح است این است آیا معیاری وجود دارد که بتوان بوسیلۀ آن آزادیخواهی، انسان‌دوستی و صلح‌طلبی مدعیان را به محک امتحان گذاشت؟ جواب مثبت است. اگر فردی چه زندانی سیاسی و چه غیر زندانی سیاسی تنوع سیاسی و فرهنگی را به رسمیت شناسد، یعنی در عرصۀ سیاسی مشارکت و رقابت مخالف را پذیرفته و در پی حذف وی نباشد و نیز در عرصۀ فرهنگی وجود زبان، ادیان و ... مختلف را به رسمیت شناسد، آنگاه می‌توان وی را آزادیخواه و انسان صلح‌دوست نامید که لایق تحسین و ستایش است. پس مبنای صلح‌دوستی انسان‌ها به رسمیت شناختن تنوع سیاسی و فرهنگی می‌باشد، چه زندانی سیاسی باشند چه نباشند. برجسته‌ترین اشخاصی که در این مورد می‌توان از آنها نام برد دکتر ناصر فکوهی جامعه‌شناس و دکتر مصطفی ملکیان فیلسوف سیاسی هستند. البته معیار سرکوب مقاومت در جهان سوم برای انتخاب افراد جهت کسب مدال صلح نوبل اصلی‌ترین کارکردش نه توانایی ایجاد و تحکیم صلح پایدار بلکه به نمایش گذاشته شدن عدم مشروعیت سرکوبگران می‌باشد، وگرنه روشن است که لازمۀ صلح پایدار در جوامع، چنان‌که آوردیم، بستگی تام به به‌رسمیت شناخته‌شدن تنوع سیاسی و فرهنگی دارد و به تبع آن تسامح و تساهل در عرصۀ سیاسی باید نهادینه گردد. قادر کیانی @ATAnews
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
📍درخواست آنکارا برای تعطیلی نیروگاه هسته‌ای متسامور ارمنستان ​​​​​​​درخواست‌ها در راستای اتخاذ تدابیر احتیاطی درخصوص تعطیلی نیروگاه هسته‌ای متسامور ارمنستان که در ۱۶ کیلومتری تورکیه قرار دارد و عمر مفید آن به پایان رسیده، تلاش‌های آنکارا در این زمینه را به میان گذاشت. مجلس ملت کبیر تورکیه درخواست و شکایات شهروندان را مورد بررسی قرار داد و درخواستی به کمیسیون مجلس در خصوص اقدامات احتیاطی در برابر خطرات ناشی از نیروگاه ارائه کرد. @tvaznews
Mostrar todo...
📍هتل خان کندی ✍صمد نیکنام جابللو پاییز سال ۱۹۸۸ در باکو سوار اتوبوس شدم. اتوبوس باکو-شوشا که از خان کندی رد می‌شد، به خانکندی رفتم. (در این مورد خاطرات خود را با عنوان «شوشانین داغلاری» نوشته ام و در سال ۲۰۰۴ در روزنامه اکسپرس در باکو چاپ شده). در خانکندی به هتل رفتم. پاسپورتم را به رسپتشیون دادم و گفتم اتاق میخواهم. پاسپورت مرا با خشم برگرداند و گفت جا نداریم. من با تصور اینکه جا نیست، در لوبی هتل روی مبلی نشستم و فکر می کردم که چه کار کنم. همزمان رسپتشیون را در نظر داشتم. ارمنی‌ها می آمدند و اتاق می گرفتند. به هیچکس نمی گفتند جا نیست. تعجب کردم. دوباره به رسپتشیون نزدیک شدم و گفتم به همه اتاق می دین، چرا بمن نمی دین و پاسپورتم را دوباره دادم. این بار پاسپورت مرا پرت کرد و گفت: چقدر جرعت دارد، آمده نشسته تو هتل و اتاق هم می‌خواد. اینجا بود که دقت همه را جلب کردم. همه به دقت بمن نگاه می‌کرد ، البته با خشم و نفرت. ترسیدم. دوباره روی مبلی نشستم. ولی نتوانستم زیاد بشینم. نگاهها متوجه من بود. من را به همدیگر نشان می دادند و به زبان ارمنی چیزهایی میگفتند. متوجه شده بودند که من اذربایجانی-ترک هستم. رفته-رفته تعدادشان زیاد می‌شد . چند نفری دور هم جمع شده راجع بمن صحبت می‌کردند که من یواشکی از هتل خارج شدم. خیلی ترسیده بودم. فکر میکردم که همه بمن نگاه می کنند، در واقع چنین هم بود. چند نفر از هتل بیرون آمدند ، من را به همدیگر نشان می دادند. سریع از آنجا دور شدم. فهمیدم که نمی توانم در این شهر بمانم. باید به شوشا بروم. تند-تند راه می رفتم تا خود را از محوطه هتل دور کنم. هنگام پیاده روی در شهر دقت بعضی ها را جلب می کردم. از قیافه ، لباس ‌و کوله پشتی همراه، آنها میدانستند که من ارمنی نیستم. نگاهها آنقدر غضبناک بود که جرعت نمکردم از کسی بپرسم که، به شوشا چطوری می شه رفت. تند-تند راه میرفتم. ضربان قلبم بالا رفته بود. در واقع پانیک داشتم. هوا تاریک می‌شد. نمدانستم چکار کنم. یکدفعه بیاد شماره تلفنی افتادم که خانم اذربایجانی که به شوشا میرفت در اتوبوس بمن داد. این خانم هم از باکو سوار اتوبوس شده بود. وقتی فهمید من میخواهم در خانکندی بمانم تعجب کرد و گفت تو نباید اینجا بمانی. من متوجه حرفهای او نشدم و نفهمیدم چرا نباید در خانکندی بمانم. کلمه ای از ارمنی‌ها بد نگفت. من گفتم اولین بار است که میایم و میخواهم خانکندی را هم ببینم. در خان کندی از اتوبوس پیاده شدم. این خانم هم بعد از من از اتوبوس پیاده شد و کاغذی بمن داد که شماره تلفن خانه شان در شوشا را نوشته بود. گفت اگر مشکلی داشتی بما زنگ بزن. از هتل دور شده بودم، سریع راه میرفتم ولی نمدانستم که به کجا می‌روم. یکدفعه بیاد حرفهای اون خانم افتادم که گفت تو نباید اینجا بمانی. حالا فهمیدم او چه میگفت. در این شهر غیر از ارمنی‌ها ، کسی نیست، بخصوص آذربایجانی‌ها . همه خیلی وقت پیش شهر را ترک کرده اند. بیاد شماره تلفن افتادم که او بمن داده بود. دست تو جیبم بردم، شماره تلفن تو جیبم بود. نفس راحتی کشیدم. کنار خیابان نشستم که نفسی در کنم. یک تاکسی نگه داشت. -مسافری؟ -بله. -کجا می خواهی بری؟ -شوشا. راننده تاکسی ، اطراف را نگاه کرد و گفت: تاکسی های شما (آذربایجانی‌ها ) خارج از شهر هستند، در راه خانکندی -شوشا نگه میدارند، برو اونجا با اونا میتونی بری شوشا. گفتم منو تا اونجا ببر. گفت نمی‌تمونم و رفت. سریع از جا برخواستم و در مسیری که او گفته بود راه افتادم. من آخرین آذربایجانی بودم که خانکندی را ترک میکردم. بعد از مدتی تاکسی‌های شوشا را دیدم و به شوشا رفتم. طبق اخبار موجود خانکندی آزاد شده. همان هتل هنوز هم هست. در اولین فرصت پاسپورت خود را به رسپتشیون خواهم داد. این بار بمن خوش آمد خواهند گفت و کسی پاسپورت مرا پرت نخواهد کرد. ۲۰۲۳-۰۹-۳۰ @ ATAnews
Mostrar todo...
Repost from ibrahim savalan
بیش از پنجاه نفر از اساتید علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیانیه داده و اقدام لیلا حسین‌زاده را محکوم کرده‌اند که امثال حمیدرضا جلایی‌پور نیز جزء امضاکنندگان آن بیانیه هستند و ما حق داریم به خودمان مباهات کنیم که در تمام این سالها هرگز فریب موجوداتی مانند جلائی‌پور را نخوردیم. حتی زمانی که آنها مدیران روزنامه‌هایی با تیراژ میلیونی بودند و زمین و زمان مدح آنها را می‌گفت، ما فقط مطالبشان را می‌خواندیم تا راست و دروغ را از هم تشخیص دهیم. جلایی‌پور مدیر روزنامه جامعه بود که ۲۵ شهریور ۷۷ دستگیر و بعد از ۲۸ روز آزاد شد و همقطارانش داد و بیداد راه انداختند که حرمت اهل قلم، دانشگاه و دانش شکسته شد و خودش بعد از آزادی‌ به رئیس قوه قضائیه نامه نوشته و از نقض حقوق شهروندی ناله‌ها سر داد. ولی حالا همان جرثومه خودش بیانیه می‌دهد تا حرمت اهل قلم، دانشگاه و دانشجو را شکسته و جان دانشجویی را به خطر بیاندازد. اتهام جلایی‌پور در آن دوره بر هم زدن امنیت ملی بود. برای همین بعد از آزادی، در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه چنین نوشت: "آیا برای دفاع از امنیت ملی، می‌باید حریم خانواده اهل قلم را شکست؟ آیا واقعا امنیت ملی را کسانی به خطر نمی‌اندازند که با چنین اقدامات بچگانه و سخیفی با حثیت دستگاه قضائی و امنیتی کشور بازی می‌کنند؟! آیا به کسانی که دست به چنین اقداماتی می‌زنند، نباید گفت که همین دخالت خودسرانه و ناشیانه عوامل قضائی_ امنیتی کشور در حریم جان، مال و ناموس شهروندان است که امنیت ملی را به خطر می‌اندازد؟!" جملات آن نامه تا حدودی قابل قبول بود ولی حالا جلایی‌پور و دوستان، امنیت ملی را بهانه‌ای برای سرکوب حقوق افراد قرار داده و در واکنش به جلسه دفاعیه لیلا حسین‌زاده بیانیه می‌دهند که "ما اعضای هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی ضمن محکوم کردن این اقدام اعلام می‌داریم که یکپارچگی سرزمینی، امنیت ملی و پاسداری از ارزش‌های ملی و اسلامی فصل مشترک تمامی اساتید با هر نوع تفکر سیاسی است." فارغ از نفاق موجود در قول و فعل این افراد، چنین واکنش‌هایی نشان می‌دهد که هویت ایرانی- اسلامی اینها و امنیت ملی مورد تصورشان چنان ضعیف است که پانزده ثانیه از جلسه دفاع یک دانشجو در دانشگاه تهران نیز می‌تواند آن را بر هم بزند، همچنانکه چند سال پیش شعر "آرازی آییردیلار" لرزه بر ارکان آن هویت ساختگی انداخت. ---------- @ibrahimsavalan
Mostrar todo...
ایرانشهری‌ها در کُما...!      حسن راشدی: اول مهر ١۴٠٢ این روزها ایرانشهری‌ها در کمای عجیبی بسر می برند، این کمای طولانی مدت، از دو ضربه ای است که بر سر آنها خورده است. ایرانشهری‌ها دو گروه هستند، ایرانشهری‌هایی که در آرزوی سلطنت رضا پهلوی بنام «رضاشاه دوم» هستند که بیشترشان در خارج زندگی میکنند، اما در داخل هم طرفدارانی دارند. آنهاییکه در خارج از کشور هستند بدون دادن هزینه خاصی، تظاهرات اعتراضی در کشورهای غربی بر علیه جمهوری اسلامی می کنند، اما داخل نشینها فقط در رویای حاکمیت رضا پهلوی و یا  «شاهزاده‌شان» هستند بدون اینکه حاضر به دادن هزینه شوند! رضا پهلوی در آرزوی سلطنت، که طرفدارانش دوست دارند وی شاهزاده خطاب شود حتی تحصیل به زبان مادری غیر فارسها را هم درک نمی کند تا چه رسد به درک دیگر حقوق انسانی نادیده گرفته شده آنها در ایران...! گروه دوم، ایرانشهری‌هایی هستند که بعضی از آنها در داخل ارگانهای حکومتی هم نفوذ کرده و دارای پست و مقام هستند، این دسته گرچه طرفدار رضا پهلوی نیستند اما هوای امپراتوری دوران هخامنشی را در سر می پرورانند، گرچه اعتقاد به اسلام دارند اما  در تئوری نژاد برتر آریایی غوطه ورند و ایران را فقط در دایره تنگ زبان و فرهنگ فارسی تعریف می کنند و هیچگونه حق تحصیل به زبانهای غیر فارسی در ایران به صورت سیستماتیک قائل نیستند (ارامنه ایران مستثنی هستد) ! نقطه مشترک این دو گروه، دشمنی با  ترکها به صورت عام کلمه است! هر دو گروه  ترکهای داخل کشور را «آذری» می نامند تا هویت غیر ترکی به آنها داده و در داخل زبان و فرهنگ فارسی آسیمیله و هضم کنند تا خیالشان از وجود عنصر ترک در ایران راحت شود! ضربه اول به ایرانشهری‌ها در روز بیست وپنجم شهریور خورد که رضا پهلوی فراخوان عمومی داده بود که در این روز مردم کوچه و خیابانهای تهران و همه شهرهای ایران را برای تظاهرات اعتراضی پر کنند تا نظام حاکم تسلیم شود و به جای آن سلطنت موروثی جایگزین آن گردد و به اصطلاح «رضاشاه دوم» بر اریکه قدرت تکیه دهد! اما طرفداران میلیونی! شاهزاده بجای آمدن به خیابان و اعتراض، رفتن به شمال، استانبول و شهر «وان» ترکیه را برای استراحت، تفریح و خرید ترجیح دادند و خبری از تظاهرات میلیونی در بیست و پنجم شهریور نشد! ضربه دوم بر ایرانشهری‌ها زمانی خورد که ارتش آذربایجان تمام پایگاهای تروریستهای ارمنی قره باغ را نابود و تروریستها را مجبور به تسلیم کرد تا  ارامنه قره باغ بدور از رویا پردازیهای ارتساخی در چارچوب قوانین جمهوری آذربایجان در کنار دیگر هموطنان آذربایجانی خود بدون دخالت ارمنستان و تروریستهای داخل قره باغ به زندگی آرام خود ادامه دهند. در تاثیر این دو ضربه، ایرانشهریها به کمای عجیبی فرو رفته اند. #آذربایجان #قره_باغ #قاراباغ #ارمنستان #ایرانشهری #رضا_پهلوی https://telegram.me/yurddash
Mostrar todo...
(yurddash) حسن راشدی

لطفا ارتباط اوچون بو آدرسه مراجعه ائدین @Rashidi1954

امروز اول خلقت است! #محسن_رنانی امروز اول مهر است. و برای من از وقتی مطالعاتم را به سوی «کودکی و توسعه» برده‌ام، دیگر اولِ مهر، اولِ مهر نیست، اول خلقت است. همه چیز از اول مهر آغاز می‌شود. سرنوشت یک ملت، اقتدار یک ملت، رفاه یک ملت، دین یک ملت، دموکراسی یک ملت، آزادی یک ملت و عدالت یک ملت، از اول مهر آغاز می‌شود. نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهره‌هایش را روغن می‌زنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظام‌های آموزشی ارگانیک به پایان خود می‌رسند و عصر نظام‌های آموزشی کاتالیک فرا رسیده است. آی معلم‌های عزیز، ما می‌دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید. مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است. لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی‌مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است. ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم. ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آن‌ها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید. باور کنید اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمی‌شود؛ اما اگر آن‌ها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد. لطفاً برای بچه‌های ما شعر بخوانید، به آن‌ها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی‌کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آن‌ها نهادینه نکنید. اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید. ترا به خدا در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان‌ خودساخته رهایمان سازد. #معلم #کودک #آموزش
Mostrar todo...
گزارش تکمیلی خسارت‌ها و آمار جمعیتی درگیر در سیل شهرستان‌های آستارا-لوندویل و روستاهای تابع. بر اساس مشاهدات شناسایی میدانی در منطقه توسط تیم شناسایی #کمپین_وطن_آدینا_بیرلیک_یاراشار : - آسیب جدی و گسترده به خانه‌ و عرصه‌های ۶ محله در شهر آستارا (محلات رستمیان، شالیزار، خلیل آباد، کشاورز، حافظ، عباس آباد). تعداد خانه‌های آسیب‌دیده در این محلات حدود ۸۰۰ خانه. - آسیب جدی و گسترده به ۱۶۰ خانه در ۱۵ روستا(روستاهای ویرمونی، بیجاربین، دبیرآباد، کانرود دیله، کانرود باش محله، کانرود شونده کش، کانرود قیز‌قبری، لمیر، سیبلی، خلیل‌سرا، خسروآباد، هودول، تله‌خان، ویزنه، عباس‌آباد). - تخریب ۱۵ مغازه در کانرود، ۱۳ مغازه در آستارا، ۱۶ مغازه در سایر روستاها. - حدود ۳۰۰ مورد خسارت معشیتی در ۳۰۰ هکتار از زمین‌های کشاورزی و کشتزار ها(۱۸۰ مورد در شهرستان آستارا و ۱۰۰ مورد در روستاها). - ۴۵ مورد خسارت در حصارها و باغچه‌ها. - تخریب ۲ مورد پل(پل سفید و پل سیبلی). - خسارت به ۲۵ عدد خودرو - تخریب ۱۰۰۰ کیسه آرد و محصولات کشاورزی. - یک مورد مرغداری در کانرود. - ۱۰ مورد تخریب تیر برق در منطقه. - خسارات عمومی به راه‌های مواصلاتی روستا. - وضعیت آب آشامیدنی آستارا-لوندویل و روستاهای اطراف با وجود وصل دوباره هنوز بعلت گل‌آلود بودن غیر قابل شرب است. تا اطلاع ثانوی روزهای آینده نیز بدین صورت خواهد بود. - برآورد میزان خسارت کلی ۶۰۰۰ میلیارد ریال. - سیل بدون خسارت جانی و بیش از نفر ۲۰ نفر زخمی داشته است. آمار جمعیتی منطقه سیل‌زده آستارا-لوندویل؛ - تعداد جمعیت آستارا ۹۱۰۰۰ نفر، با تعداد خانوار ۲۹۷۳۳ و تعداد جمعیت لوندویل ۱۳۲۵۰، با تعداد خانوار ۳۸۵۲ میباشد. آمار جمعیتی روستاهای سیل‌زده آستارا-لوندویل؛ - مجموع تعداد جمعیت ۱۵ روستای سیل‌زده ۱۳۰۴۱ نفر و مجموع تعداد خانوارهایشان ۳۴۷۰ خانوار میباشد. - جزئیات جمعیتی روستاهای سیل‌زده؛ - روستای ویرمونی ۶۱۲ خانوار با جمعیت ۲۶۸۰ نفر - کانرود ۸۵۰ خانوار تعداد جمعیت ۲۸۶۵ نفر - بیجاربین ۳۰۹ خانوار تعداد جمعیت ۱۳۶۹ نفر - تله خان ۳۵ خانوار و جمعیت ۱۳۴ نفر - هودول تعداد خانوار ۹۷ و جمعیت ۴۶۳ نفر - لمیر تعداد خانوار ۱۷۰ خانوار و جمعیت ۷۶۲ نفر - خلیل سرا ۱۲۵ خانوار و ۴۳۰ نفر جمعیت - سیبلی ۳۴۲ خانوار و ۱۵۴۸ نفر جمعیت - عباس آباد ۶۳۰ خانوار و ۱۷۹۰ نفر جمعیت. #آستارا #وطن_آدینا_بیرلیک_یاراشار #اردبیل_تراختورچیلاری #بحران_یاردیمجیلاری #گرمی #مغان #موغان #مشگین_شهر #پارساباد #پارس_آباد #تورک #تبریز #تورکمن #اكسپلور #ارومیه #اردبیل #بحران #قزوین #قشقایی #خلخال
Mostrar todo...
💢اوچ ایله یاخین گؤزله‌دیغیم گون گلدی چاتدی بعد از انتشار بیان‌نامۀ نه ماده‌ای و اعلام آتش‌بس بین جمهوری آزربایجان و ارمنستان این دانشجو طی یادداشتی تلگرامی ایراد اساسی بیان‌نامه را، از منظر سیاسی مبنی بر این‌که حاکمیت جمهوری آزربایجان مورد خدشه و تجزیه قرار گرفته است، متذکر شدم. حق پذیرفته‌شدۀ همۀ دولت‌هاست که حاکمیت خود را بر وجب به وجب سرزمین خود و تک‌تک شهروندان و افراد غیر دیپلمات خارجی اعم از بازرگان، گردشگر و ... اعمال کنند. حاکمیت تجزیه‌ناپذیر است. ولی صلح‌بانان روسی حاکمیت دولت جمهوری آزربایجان را در قره‌باغ مورد تجزیه قرار داده و مانع اعمال حاکمیت آن شده بودند. در جریان جنگ آزادی‌بخش دوم قره‌باغ یکصد و چهل نفر از نیروهای ویژۀ ارتش جمهوری آزربایجان به مدت چندین ساعت وارد شهر خان‌کندی شده بودند که بنا به دستور مقامات بالاتر سیاسی و نظامی آنجا را ترک کردند. به بیان دیگر، فقط چند روز وقت لازم بود که همۀ سرزمین‌های اشغالی جمهوری آزربایجان آزاد گردد تا این دولت بتواند بر همۀ قلمروی سرزمینی خویش اعمال حاکمیت کند، و باعث خوشحالی تورک‌های ایران نیز شود. ولی مقامات سیاسی و نظامی با توجه به واقعیت‌های موجود که دور از دسترس عموم است مصلحت را در آتش‌بس دیده بودند. اما این به معنی خارج کردن آزادی کامل قره‌باغ  از دستور روز نبود. دولت توانا و مدبر جمهوری آزربایجان گام‌های سنجیده در این راستا را به صورت مداوم بر می‌داشت و ما هم با اعتقاد عمیق به توانایی مقامات سیاسی و اردوی جمهوری آزربایجان هر لحظه در انتظار برداشت آخرین گام در این راستا بودیم، که لحظه موعود فرارسید و آخرین گام در حال برداشته شدن است. ضمن آرزوی موفقیت برای ارتش جمهوری آزربایجان در راستای جنگ آزادی‌بخش، باید یادآور شوم که قدرت موقعیت‌سنجی و چینش مهره‌های سیاسی قبل از بازی (جنگ نظامی)، توسط حکومت جمهوری آذربایجان به معنای کامل کلمه قابل تقدیر و ستایش است. پان‌ایرانیست‌های بازی‌خورده و درمانده در انتظار یورش به زنگه‌زور لحظه‌شماری می‌کردند. اما ... ✍️قادر کیانی @ATAnews
Mostrar todo...
✅ آیا رشد ایران امکان پذیر است؟ ✍️دکتر محمود سریع القلم اگر کشوری درآمد نداشته باشد، نه از نظر فرهنگی و نه از نظر اجتماعی رشد نمی‌کند؛ همچنین از اعتبار بین‌المللی لازم نیز برخوردار نخواهد بود. رشد و توسعه اقتصادی، علم است مانند علم پزشکی. اگر پزشکانی از کشورهای نیجریه، کانادا، بنگلادش یا فنلاند در یک جا جمع شوند، و در رابطه با بنیان های سلامت انسان صحبت کنند، احتمالا 90 درصد صحبت‌های آنها یکی است. چرا؟ چون پزشکی علم است. توسعه و حکمرانی نیز علم هستند. به همین دلیل، توسعه پیدا کردن یک تصمیم است؛ زیرا کشوری، یا جامعه ای که تصمیم به توسعه بگیرد، باید کارهایی را انجام دهد. اگر آن کارها را انجام داد توسعه پیدا می کند چگونه درآمد سرانه چین از 200 دلار در عرض 25 سال به 10 هزار دلار افزایش یافت، اقتصاد دوم جهان شد و GDP 18 تریلیون دلاری را به خود اختصاص داد؟ هیچ کشوری در دنیا نیست که حداقل 20 درصد از تجارت خارجی‌اش با چین نباشد؛ این رقم در ارتباط با برخی کشورها تا 85 درصد هم می رسد. رویداد بسیار مهمی که در چین و همچنین ترکیه و مکزیک شاهد بودیم این بود که حاکمیت، مدیریت را از مالکیت جدا کرد. امروز در چین 82 درصد مالکیت اقتصادی نزد افراد و بنگاه‌هاست، این را مقایسه کنید با زمان مائو که همه امور در اختیار حکومت بود در مقایسه با چین، در روسیه فردی به نام «خدورکوفسکی» بعد از فروپاشی شوروی با ابداعات خود در صنعت نفت، شرکتی را با گردش مالی 2 میلیارد دلاری تاسیس کرد. حکومت به او گفت بدون اجازه‌اش، ثروتمند شده است. پرداختن مالیات جای خود دارد، باید با کرملین شریک شود. این شخص قبول نکرد و پیامدش، به عنوان فاسد دستگیر شد، مدت ها در زندان بود و در آخر تبعید شد. آخرین باری که یک کالای روسی مصرف کردید کی بود و آخرین باری که کالای چینی مصرف کردید کی بود؟ روسیه علیرغم اینکه 150 سال است برای رشد و توسعه اقتصادی تلاش می کند اما به دلیل عدم تصمیم گیری در باره جدا سازی دولت از مالکیت، به همین میزان عقب هستند. انگلیس 350 سال پیش، ژاپنی‌ها 170 سال پیش، چینی‌ها و هندی‌ها 25 سال پیش این تصمیم را گرفتند. سال 1985 در عربستان، مرکزی به نام مرکز پادشاه عبدالله در تکنولوژی و علم تاسیس شد. طی سال‌ها، 6600 نفر در STEM (Science, Technology, Engineering and Mathematics) نیرو تربیت کردند. 3 نفر از روسای موسسه مذکور، یکی رئیس دانشگاه سنگاپور بوده است. او کیست؟ دانشگاه ملی سنگاپور رتبه 44 جهان را دارد؛ بهترین رتبه های جهانی دانشگاه‌های ایران در حدود 500 یا 600 است. نفر بعدی رئیس دانشگاه Caltech آمریکا و از بزرگترین مراکز تکنولوژی جهان است. ریاست او، به معنای آورده ای متراکم از شبکه ای سرشار از تجربه و مناسبات است. رئیس سوم کیست؟ رئیس دانشگاه علم و تکنولوژی هنگ ‌کنگ. او با اغلب اشخاص و همه موسسات آی تی و هوش مصنوعی شرق آسیا ارتباط دارد. مشاهده می‌کنیم که نظام نخبگانی عربستان، آمادگی استفاده از تخصص را داشتند. این موضوع در مورد امارات و قطر هم صدق می کند. آنان نیز بهترین‌ها را آوردند. به خاطر دارم زمانی با رئیس دانشگاه عبدالعزیز عربستان صحبت می کردم. به او گفتم چرا دانشگاه شما مقطع دکترا ندارد؟ گفت برای برگزاری مقطع دکترا هنوز آمادگی ندارند زیرا دکترا فقط کتاب خواندن نیست. گفت وقتی شما در دانشگاهی مثل کمبریج راه می روید، احساس می کنید 800 سال سابقه دارد. استادان چنین دانشگاهی، در مقطع تحصیلی دکترا، در 20 دانشگاه مختلف دنیا تدریس کرده، 7هزار کتاب خوانده، تجربه در صنعت دارد، و مشاور 50 نفر آدم بزرگ در دنیا بوده است؛ چنین متخصصانی را ما نداریم. ما در بهترین شرایط کنونی، می‌توانیم در مقطع لیسانس دانشجو بپذیریم، و بعد از فارغ التحصیلی آنان را به بهترین دانشگاه های دنیا می فرستیم. کما اینکه عربستان الان 60 هزار نفر دانشجو در بهترین دانشگاه‌های آمریکا دارد از جمله 10 هزار نفر در انگلستان، و مابقی در فرانسه، آلمان و چند کشور دیگر هستند. یکی از شکاف‌هایی که بین ما و اعراب خلیج فارس در بیست سال آینده وجود خواهد داشت، شکاف عمیق تخصصی خواهد بود. حوزۀ علم در ایران در حداقل ارتباطات جهانی خود است. ویتنام یک کشور کمونیستی، امارات یک کشور پادشاهی، اندونزی نیمه دمکراتیک، و سنگاپور اقتدارگراست، اما همه دارند پیشرفت می‌کنند. در نهایت در می‌یابیم، از نظر علمی، رشد و توسعه اقتصادی خیلی ارتباطی با ماهیت یک نظام سیاسی ندارد، ماهیت نظام سیاسی، هر حالتی می تواند داشته باشد، اما آنچه مهم است باید بررسی شود آیا تصمیم گیری‌های نخبگان یک کشور در راستای افزایش ثروت ملی هست یا نه؟ 💢اقتصاد و کسب و کار💢 https://t.me/joinchat/AAAAAD_zo4g-L6Um2yUxxg
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.