🌺سایه سکوت نوا 🌺

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست شعر: #محمد_علی_بهمنی خوانش : #حمیده_اسدی_نوا

□FOLLOW : @‌RADIOO.DAY 🎙 پادکست احساسیه رادیو دِی تقدیم به تمام مادران سرزمینم🎙 ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ سرپرست نویسندگان : فهیمه خاکزاد سرپرست گویندگان : سجاد زنجانی تهیه کننده و میکس : رادیو دِی مشهد تقدیر و تشکر از عزیزانِ همراه گویندگان به ترتیب اجرا: سرکار خانم : شقایق مهرابی ، آسمان ،روشنا مژگان عباسی ،زهره الیاسی ،میناایمانی ،محدثه احمدی ،ناهید الیاسی ،فهیمه خاکزاد ، نوا اسدی نویسندگان : فهیمه خاکزاد ، ناهید ، نوا اسدی ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ پیج اینستاگرام رو فالو بفرمایید : https://www.instagram.com/tv/CZEeWjYFRWQ/?utm_medium=copy_link تلگرام : @radioo_day آدرس یوتیوب : https://youtu.be/3-ppb1RkyFM آپارات : https://aparat.com/v/dx92b

دل نوشته های نوا از کتاب " نوای سکوت "  " خواستن " باز هم مثل گذشته ، پا به پایت آمده بودم به وقت سفرهای خیالی . تا انتهای جاده ی دوستی . باز هم در سکوت تردیدها ، مانده‌ بودم بین دو حس‌  " رفتن و ماندن "  تا گم شوی در مرز پریشانی . باز هم مثل گذشته ، در آغاز هر تردید ، مانده ام به بغض فاصله ای که مرا با خود ببرد تا انتهای سکوت. و زیر چشم ِ کبود دلتنگی ، در زلف پر چین دلهره ای، این بغض مرا ببرد به شهر رویاها . دیگر ننوشتم و نخواهم نوشت ؛ نه از تو و نه از خودم ... سهم نوشته هایم ؛ از دلخوشی های خیال تمام شده است. حتی واژه ها هم به حس دوریت، در دل سکوت نشسته اند . گاهی عشق را پیش کشیدی و گاهی به قهر پس زدی . دل هم از این بود و نبود لحظه ای ،  دیگر خسته شده  است . تکلیفش این بود : مشق صبوری ها بر سکوت چشمت، زیبا نوشته شده است !  راست گفته اند: "گاهی وقت ها باید دل برید از همه ی‌ آنهایی که " بهترینند " هر چند از نبودشان ،بشکنی به تمام غصه ها ... خانه ی ‌دلتنگی ِ زمان ، خانه ی غفلت شده است . خیره به دور دست ها ، تا افق دور ِ آرزو ها ... انگار چشم واقع بین «خواستن » بیمار شده است . نقابت را بردار‌ ... این انسان ملون از رنگ ها ، دست هر چه نقاش را از پشت بسته است . روزمرگی ها را خندیدیم ؛  به تکرار سلسله وار  ِ روزهای پوچ . شاید زندگی، در نگاه سرد واژه‌ها ؛ یا در انتظار روئیدن احساس ، بر یک خداحافظی بلند بوده باشد . ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ بکنید ! ﭼﻤﺪﺍﻥ عقل را باید برداشت ﻭ ﺩﻭﺭ شد از هر چه که نامش دل باشد . ﺍﺻﻼ ﻧﺒﺎﺷد ﺩﯾﮕﺮ ؛ ﺑﺮﻭد ﺟﺎﯾﯽ ، ﭘﺎﯼِ ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﯽ ﻫﺎی درک عمیق ﮐﻨﺎﺭِ ﺍﻗﺎﻗﯽ ﻫای یکرنگ ، ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧد  ﺑﺮﻭد ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸد ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ. ﺍﺻﻼ ﺑﺮﻭد ﻭ ﻧﺒﺎﺷد ﻭ ﻧﺒﯿﻨد ﺑﺮﻭد و بگذارد ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺍﻣﯿﺪ من هم بروم ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ بنویسم وﺗﻮﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ  و ﺑﮕﻮﯾﯽ ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ؟ ﺍﻭ ﺭﻭﺯﯼ مرﺍ ﺩﻭﺳﺖ می داشت ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺑﮕﻮﯾﻢ : آری، ﺭﻭﺯﯼ ... #نوا_نوشت 🍃 #حمیده_اسدی_( نوا )

باران

*اهل کاشانم* ... 📝 سهراب_سپهری 🎧 بانو نوا

تاری بزن با ساز دل آتش بزن بر راز دل وانگه همین پیمانه را لبریز کن با ناز دل چنگی به دلداری زنی سازی به غمخواری بزن دلدار را پیمانه شو سر ریزشو با ساز دل  🍃صبح تون زیبا

غزل ۲۱ شمس تبریزی _مولانا با آوای : بانو نوا آواز : علیرضا قربانی