cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

نشر نو

نشانی: تهران، خيابان مطهرى، خيابان ميرعماد، كوچهٔ سيزدهم (شهيد جنتى)، پلاک ١٣ روابط عمومی و ثبت سفارش تلفنی: ٨٨٧۴٠٩٩١ وب‌سایت نشرنو: www.nashrenow.com پذیرش اثر: [email protected] ارتباط با روابط عمومی: t.me/NashrenowPR

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
5 448
Suscriptores
-224 horas
+147 días
+11130 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

◙ در هر نوجوان شانزده تا هجده ساله اندکی از روح هملت یافت می‌شود. از او نخواهید که جنگ را درک کند! (این باشد برای شما مردان روزگاردیده!) برای او همین بس که زندگی را درک کند و بتواند خشم خود را از وجود آن فرو خورد. ◙ پی‌یر و مشمولین هم‌سن و سالش، همگی نوجوان‌هایی شانزده تا هجده ساله، به خدمت سربازی فرا خوانده شده بودند. در شش ماه آینده وطن نیاز به جسم او داشت. جنگ او را می‌طلبید. شش ماه مهلت! شش ماه! ای کاش می‌شد تا آن هنگام اصلا فکر نکند! ای کاش می‌شد در همین نقب، زیر زمین بماند! ای کاش می‌شد دیگر اصلا نور بی‌رحم روز را نبیند! ◙ زندگی آسان نیست. اول از همه اینکه باید غذا خورد، و هر روز باید غذا خورد. شب باید شام خورد. فردایش هم باید از نو غذا خورد. و بعد اینکه باید چیزی هم به تن کرد. تمام بدن را باید پوشاند، تن را، سر را، دست و پا را. این از لباس! بعد، برای همه این‌ها باید پول پرداخت. برای همه‌چیز. زندگی یعنی پول پرداختن. □ پی‌یر و لوسی | رومن رولان | ترجمۀ مینو مشیری | نشر نو، چاپ هفتم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۰۳ صفحه، #ازکتاب. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

👍 3
دروغ‌گو بارها و بارها در موضع تحریف قرار می‌گیرد؛ بنابراین کوشش‌های او برای پاسخ به پرسش‌های مربوط به توجیه ممکن است جانبداری حساب‌شده‌ای را نشان دهد. پناه بردن او به اصول ممکن است توخالی و ارزیابی‌اش سست باشد. نتیجه‌اش آن است که، بسته به این که در فرایند سنجش چه چیز را مقدم بشمارد، شاید به سنجش‌های یکسره متضادی از گزینه‌ها و دلایل برسد. توجیه باید دربرگیرنده چیزی بیش از این‌گونه گام‌های شخصیِ نیازموده در راه استدلال باشد. توجیه کردن یعنی فراهم کردن دلایل کافی در دفاع از چیزی عادلانه، درست، یا مناسب. معنایش پای‌بندی به نوعی معیار دینی یا حقوقی یا اخلاقی‌ست. چنین توجیهی نیازمند مخاطب است : توجیه ممکن است خطاب به خداوند یا دادگاه یا همتایان یا وجدان خود فرد باشد؛ اما در اخلاق مناسب‌ترین مخاطب آن نه فرد یا جمعی خاص بلکه به‌طور کلی «افراد عاقل» است. کسی که به دنبال توجیه اخلاقی‌ست به قول هیوم باید:
از وضع شخصی و خاص خود فاصله بگیرد و دیدگاهی را که میان او و دیگران مشترک است برگزیند؛ می‌بایست نوعی اصل همگانی را در جان آدمی به‌حرکت درآورد و بر آن تاری زخمه بزند که همه نوع بشر با آن کوک و هم‌آوا هستند.
بنابراین توجیه اخلاقی ممکن نیست انحصاری یا پنهان باشد؛ باید بتوان آن را بر همگان آشکار کرد. توجیه با فرا رفتن از ساحت شخصی می‌کوشد از آن‌چه ذهنیِ محض است نیز درگذرد. ویتگنشتاین آن‌گاه که می‌گوید «توجیه عبارت است از پناه بردن به چیزی مستقل» به این عناصر نظر دارد. بسیاری از فیلسوفام اخلاق فرض کرده‌اند که این پناه بردن همان جوهر استدلال درباره انتخاب اخلاقی‌ست. □ دروغ‌گویی | سیسلا باک | ترجمهٔ احد علیقلیان | چاپ ششم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، ۴۹۴ صفحه، #ازکتاب. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

◙ ظلمتی كه از سوی دريای مديترانه فرا می‌رسيد، شهری را كه پيلاطس از آن بی‌نهايت متنفر بود می‌پوشاند. پل‌های معلقی كه هيكل را به قلعه رعب‌آور آنطونيا وصل می‌كرد ناپديد گشت؛ از آسمان ظلمت می‌باريد و خدايان بال‌دار فراز ميدان اسب سواری را، برج كنگره‌دار هاسمون را، بازارها و كاروانسراها را، كوچه‌پس‌كوچه‌ها و استخرها را در سياهی غرق می‌كرد... اورشليم، شهر بزرگ، طوری ناپديد شد كه گويی هرگز نبوده است. ظلمت همه چيز را فرو بلعيد و همه زندگان اورشليم و اطراف شهر را هراسان كرد. ◙ چه اندوهبار است، ای خدایان، جهان به شب هنگامان، و چه رازگونه است مهی که مرداب‌ها را می‌پوشاند. اگر پیش از مرگ رنجی فراوان برده باشی و اگر در این وادی مه‌گرفته به درماندگی پرسه‌ای زده باشی و اگر بار گران جانکاهی بر دوش، گرد جهان می‌گشتی، می‌فهمیدی. و اگر خسته باشی و بی‌هیچ بیم و دریغی به ترک جهان و ترک مه و مرداب و رودخانه‌هایش رضا داده باشی، می‌فهمیدی. اگر حاضر بودی با قلبی سبک به کام مرگ فرو روی و می‌دانستی که تنها مرگ مرهم زخم تو است، می‌فهمیدی. □ مرشد و مارگریتا (ویراست دوم) | میخائیل بولگاکف | ترجمۀ عباس میلانی | نشر نو، چاپ سی‌وچهارم ۱۴۰۳، قطع رقعی، هجده + ۵۳۴ صفحه، #ازکتاب. ــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

👍 4
ع منظور من از ناسیونالیسم چیزی است قطعی‌تر، از نظر ایدئولوژیکی مهمتر، و خطرناکتر [از صرف «احساس ملی که احتمالاً می‌توان رد آن را تا احساسات قبیله‌ای در نخستین دوران‌های تاریخ مضبوط گرفت»]: یعنی منظورم در وهلۀ نخست اعتقاد به این است که انسان‌ها به گروه انسانی خاصی تعلق دارند، و شیوۀ زندگی آن گروه با بقیه فرق می‌کند؛ اعتقاد به اینکه شخصیت افرادی که گروه را تشکیل می‌دهند از شخصیت گروه است که شکل می‌گیرد و جدا از آن نمی‌توان درکش کرد و شخصیت گروه بر حسب تاریخ، عادات، قوانین، خاطرات، اعتقادات، زبان، بیان هنری و مذهبی، نهادهای اجتماعی، و شیوۀ زندگی مشترک تعریف می‌شود و بعضی ارث، خویشاوندی، و خصوصیات نژادی را هم بر آن می‌افزایند؛ و اعتقاد به اینکه همین عوامل هستند که انسان‌ها، اهداف، و ارزش‌هایشان را شکل می‌دهند. ثانیاً، الگوی زندگی یک جامعه شبیه الگوی زندگی ارگانیسمی بیولوژیک است؛ آنچه این ارگانیسم برای رشد صحیح خود نیاز دارد و حساس‌ترین افراد به طبیعت آن با کلام یا تصویر یا سایر اشکال بیانی انسانی بیانش می‌کنند هدف‌های مشترک آن را تشکیل می‌دهد؛ و این هدف‌ها برین هستند؛ در مواردی که تضادی با سایر ارزش‌ها پیش می‌آید، ارزش‌هایی که از اهداف خاص «ارگانیسمی» خاص نشأت نمی‌گیرند، این ارزش‌های برین باید غالب شوند، چون فقط بدین ترتیب است که از انحطاط یا ویرانی ملت می‌توان پرهیز کرد. □ فلسفۀ سیاسی آیزایا برلین | جان گری | ترجمهٔ خشایار دیهیمی | نشر نو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۱۰۰ نسخه، ۲۴۵ صفحه، #ازکتاب. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

5👍 1
چرا انسان‌ها را بد می‌دانیم؟ آغازگر باور به سرشت شرور نوع ما چه بود؟ لحظه‌ای فرض کنید که مواد جدیدی به بازار آمده است. بسیار اعتیادآور است و چیزی نمی‌گذرد که همه گیرش می‌افتند. دانشمندان تحقیق می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که مواد مزبور باعث می‌شود «برداشت غلطی از خطر، دلهره، روحیهٔ بد، ناتوانی آگاهانه، احساس تحقیر و کینه به دیگران، و فقدان عاطفه» ایجاد شود. آیا از این ماده استفاده خواهیم کرد؟ آیا فرزندانمان اجازهٔ امتحان آن را دارند؟ آیا حکومت آن را مجاز خواهد دانست؟ پاسخ تمامی این پرسش‌ها این است: آری. چون چیزی که از آن گفتم هم‌اکنون نیز از بزرگ‌ترین اعتیادهای زمانهٔ ماست. ماده‌ای که هر روز استفاده می‌کنیم، یارانهٔ هنگفتی دارد و در مقیاسی گسترده میان کودکان ما منتشر می‌شود. این ماده، اخبار است. □ آدمی | روتخر برخمان | ترجمۀ مزدا موحد | نشرنو، چاپ نهم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۵۰۴ صفحه، #ازکتاب. ــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

5
به‌زودی... مفاهیم ابداعی فروید، از جمله احساسات و افکار ناهشیار و تعارض و معنای رؤیا و میل جنسی در دوران کودکی، بخشی از فرهنگ روان‏شناختی ما شده‏ است. اما اندیشۀ روان‏کاوانه در نیم‏قرن اخیر شاهد دگرگونی و گسترشی عظیم بوده است. استیون میچل و مارگارت بلک در تاریخ روان‏کاوی شرحی آسان‌‏یاب از اندیشۀ روان‏کاوانۀ معاصر یا، به دیگر سخن، مجموعهٔ آرای پسافرویدی پیش نهاده‏اند. این درآمدِ پُرمایه و همه‏فهم اندیشۀ روان‏کاوانۀ مدرن را با بهره‏گیری از مطالعات موردیِ پُربار و مفصل، به قامت درک همگان دوخته و کتابی کارآمد و از جهاتی کم‌مانند را به خوانندگان و متخصصان روان‌کاوی عرضه کرده است. @nashrenow
Mostrar todo...
👍 10
واژۀ اسکیزوفرنی که در لغت به معنی «ذهن دوپاره» است، نزدیک به صد سال پیش توسط روان‏پزشک سویسی، اوژن بلولر وضع شد. او امیدوار بود تفسیر تازه‌‏ای از پدیده‌‏های روانی نابهنجار که همگی زیر عنوان دمانس زودرس قرار می‌‏گرفتند، عرضه کند. این برچسب تشخیصی از یک نظر نسبت به واژۀ قبلی برتری داشت: بر تجربۀ گسستگی هویت فرد و احساس فاجعۀ ذهنی، که در بسیاری از این بیماران می‏‌بینیم، تأکید می‌‏کرد. یکی از بیماران من ترجمۀ «روح متلاشی‌‏شده» را پیشنهاد داد، زیرا این عبارت احساس ازهم‌‏گسیختگی درونی او را بهتر می‌‏رساند. از این رو، نظام تشخیصی به سوی پدیدارشناسی بیمار حرکت کرده بود و این پیشرفت خوبی محسوب می‌‏شد. اما واژۀ اسکیزوفرنی آوای عجیبی دارد و تا وقتی زبان یونانی ندانید، معنی لغوی آن برایتان نامفهوم خواهد بود. این ویدئو دربارۀ بیماری اسکیزوفرنی توضیحاتی می‌دهد. □ مغاک جنون | جرج اتوود | ترجمۀ آرش مهرکش, پیوند جلالی | نشرنو،  چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۵۶ صفحه، #ویدئو. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...
attach 📎

7👍 2
سکوت زندگی نمی‌خواهم چیزی فرابگیرم نمی‌خواهم از صدای مرده چیزی بفهمم یا به‌ خاطر بسپرم نمی‌خواهم بشنوم دیگر این هیاهوی گنگ و خاموش جمله‌ها و اعداد و ارقام و افکار را از دیرباز و حتی در سکوت زندگی با من ترانه‌ای دلنشین می‌خوانَد زبانتان را نمی‌فهمم عقلِ دیگری را نمی‌پذیرم کودک این را می‌گوید کودک منزوی. مجموعۀ کتاب‌خانۀ شاعران جهان در پی ارائۀ ترجمۀ سنجیده و گزیدۀ اشعار شاعران مهمی‌ست که در جغرافیاهای زبانیِ گوناگون بر شعرِ کشور خود اثر گذاشته‌اند. اشعاری که لزوماً نه «ساده»اند و نه محدود به موضوعاتی انگشت‌شمار. زادۀ لحظاتِ نو به نوِ اضطراب شاعران جهان‌اند. □ به زیبایی زن [از مجموعهٔ کتاب‌خانۀ شاعران جهان] | ژاک پرِور | ترجمۀ محمدرضا پارسایار | نقاشی روجلد اختصاصی: کیوان مهجور | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، چهارده + ۴۱۵ صفحه، #ازکتاب. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

6
با قدرت گرفتن نازیسمِ هیتلری در اروپای مرکزی به‌‏خصوص در اتریش، پایتختِ روانکاوی‏ بسیاری از روانکاوان به کشورهای امن‌‏تر فرار کردند. کمی پس از به قدرت رسیدن هیتلر، کتاب‌‏های روانکاوی را در مرکز برلین سوزاندند، از جمله تمام کارهای فروید. دکتر ام. اچ. گورینگ (عموزادهٔ‏ هرمان گورینگ، نایب‌‏فرماندهٔ هیتلر) «انجمن روان‌‏درمانی آلمان»، سازمان روان‌پزشکی پیشرو در آلمان، را تصرف کرد و آن را از تمام عناصر وابسته به روانکاوی و یهودی پاکسازی کرد و به «مؤسسهٔ رایش برای تحقیقات روانشناسی و روا‌ن‌‏درمانی» تبدیل کرد. فروید تا جایی که می‌‏توانست در وین ماند، حتی حضور پرچم صلیب شکستهٔ آلمان نازی بر سر در خانه‌‏اش را تحمل کرد تا اینکه یک روز بهاری در سال ۱۹۳۸ سربازان نازی به آپارتمانش در طبقهٔ دوم ساختمان یورش بردند. مارتا، همسرش، از آنها خواست اسلحه‌‏هایشان را در سالن بگذارند. فرمانده با لحنی خشک و رسمی مرد خانه را با عنوان «جناب استاد» مخاطب قرار داد و به افرادش امر کرد تمام خانه را در جستجوی کالای قاچاق بگردند. وقتی سربازان بالاخره خانه را ترک کردند، مارتا به همسرش اطلاع داد که معادل ۸۴۰ دلار به شیلینگ اتریش با خود برده‌‏اند. فرویدِ هشتادودو ساله گفت: «ای داد! من در هیچ جلسه‌‏ای اینقدر نگرفته‌‏ام.» اما کار فروید عاقبت به جایی کشید که مجبور شد برای مجوز خروجش بیش از اینها به نازی‌‏ها بپردازد تا اجازه دهند هم خانواده و هم مایملکش را به بریتانیا ببرد: نزدیک به دویست هزار دلار به نرخ امروز. پولِ «مالیات خروج» از حراج مقاله‌‏ها و دست‌‏ساخته‌‏های فروید و کمک سخاوتمندانهٔ یکی از ستایندگان فروید به نام ماری بناپارت تأمین شد؛ تمام عملیات خروج هم، به‌طور محرمانه، زیر نظر همان «کمیسر» نازی‏ که دستور یورش به خانهٔ فروید را صادر کرده بود انجام گرفت. (یکی دیگر از یهودیان فراری تقریباً همان زمان، اما با شهرتی به‏مراتب کمتر،‏ اریک کندلِ نه ساله بود، کسی که مُلهم از فروید تصمیم گرفت روانپزشک شود، و سرانجام جایزهٔ‏ نوبل برای تحقیقات در مورد مغز را دریافت کرد.) جنبشی که فروید آغاز کرده بود، عملاً یک‏شبه، در اروپا سرکوب و نابود شد. □ دکترهای اعصاب: داستان‌های ناگفتۀ روانپزشکی | جفری لیبرمن | ترجمهٔ ماندانا فرهادیان | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۷۶ صفحه، #ازکتاب. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

7👍 3
ولادیمیر ناباکف در داستان خود به نام «راهنمای برلین» می‌نویسد: «دیگر اثری از ترامواهای اسبی نیست. اتوبوس‌های برقی هم غیبشان خواهد زد، و بنابراین اگر یک نویسندۀ برلینی نامتعارفِ دهۀ بیست قرن بیست‌ویکم بخواهد زمانۀ ما را به تصویر بکشد، باید تشریف ببرد به موزۀ تاریخ تکنولوژی تا در آنجا ترامواهای شهری عهد بوقی زرد و بدریخت را با آن صندلی‌های قدیمی و قوس‌دار پیدا کند، و یک موزۀ لباس‌های قدیمی را زیر و رو کند تا اونیفرم یک رهبر ارکستر را ببیند و بعد برود به خانه‌اش و در نوشته‌هایش وضعیت خیابان‌های برلین را به تصویر بکشد. اینجاست که هرچیزی، حتی چیزهای بی‌اهمیت و کوچک، ارزشمند و معنی‌‌دار می‌شوند: کیف پول رهبر ارکستر، اعلان روی ویترین، آن بالا پریدن‌های عجیب و غریب که نوه و نتیجه‌هایمان احتمالاً تنها در ذهنشان می‌توانند مجسم کنند ــ بله، همه‌چیز بر اساس دوره‌ای که در آن می‌زیسته موجّه می‌شود و مقامی والا می‌یابد. به گمانم اینجاست که طبع آفرینش ادبی خود را نشان می‌دهد: که نویسنده اشیای معمولی را همان‌گونه که در آینه‌های مهربان روزگار آینده منعکس خواهند شد به تصویر بکشد؛ که در اشیای دور و برمان عطوفت عطرآگینی را بیابد که تنها نسل‌های آینده و در روزگارانی بس دور آن را درک می‌کنند و قدرش را خواهند دانست، یعنی زمانی که هر چیز جزئی از زندگی روزمرۀ سادۀ ما به دلیل قابلیت‌های خودش تبدیل به چیزی دوست‌داشتنی و شادی‌‌بخش می‌شود.» □ موزۀ تسلیم بی‌قید و شرط | دوبراوکا اوگرشیچ | ترجمۀ آذر عالی‌پور | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۶۶ صفحه، #ازکتاب. ــــــــــــــــــــــــــــــــ سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو: @nashrenow | nashrenow.com
Mostrar todo...

👍 7