سهند ایرانمهر
دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr
Mostrar más40 119
Suscriptores
-324 horas
-517 días
-11630 días
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
در شاخههای دستخوش غارت
تخت کلاغها را آماده میکنند
این گونه شهر طعمه پاییز میشود ...
"محمدعلی سپانلو"
امروزسالگرد درگذشت شاعر است
@sahandiranmehr
در سالروز درگذشت غزاله علیزاده....
در یادداشت پیش از خودکشی خود چنین نوشت: «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشتههای ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یک و نیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید. از هیچکس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام، نمیخواهم، تنها و خستهام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کردهاست. چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم»
@sahandiranmehr
ادامه پست پیشین...
در شرایطی که برخی متصدیان امر علیرغم داعیههای مذهبی به آموزههای ان هم در عمل بیاعتنایند، این مثال را نزدم که در خیال خودم آنان را مجاب کنم که نفس قدرت شرایط برتری ایجاد میکند که انصاف ایجاب میکند دست مردم برای نقد و شکایت از آن و نه بالعکس باز باشد بلکه از آن روست که یادآور شوم پیچیدگیهای جامعه و مدیریت و ذات خطرآفرین قدرت در تاثیری که بر عملکرد و ذهن صاحب قدرت میگذارد تا حدی است که اگر راهی برای نقد و اعتراض و سینهای بردبار برای تحمل آن نباشد،. اژدهای خودمحوری و ترکتازی و حقبهجانبی که قدرت در جان آدمیان می اندازد تنها با برفِ «امکان انتقاد و اعتراض مردم» در انجماد گرفتار میشود و اگر «خورشیدِ داغِ عراقِ» تهدید و شکایت و برخورد از جایگاه قدرت بر آن بیفتد این اژدها بیدار میشود و با دست گشادهای که دارد بر صغیر و کبیر مُلک و مملکت رحم نمیکند و همه چیز را درهم میپیچد و هیچ فرصتی برای توقف در مسیر اشتباه فراهم نمیشود.
اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق
مولانا
1- New York Times Co. v. Sullivan
@sahandiranmehr
✔اژدها را دار در برف فراق
✍سهند ایرانمهر
چندی پیش ویدیویی از آقای زاکانی -شهردار تهران- دیدم که در آن با عصبانیتی شدید به چهره رسانهای که قرارداد خرید اتوبوس برقی از شرکت چینی را افشا کرده بود، وعده تعقیب قضایی میداد و با اطمینان، از مجازات حتمی افشاکننده خبر میداد.
آقای شهردار از شدت عصبانیت در جمله بندی و ادای واژگان هم دچار مشکل شده بود و تناقض های زیادی در سخنانش داشت. از سویی ادعا میکرد که این قرارداد در کمال شفافیت منعقد شده و از سویی ادعا میکرد که افشای آن اقدامی ضدامنیتی است. این ادعای اخیر در شرایطی مطرح میشود که حتی عالیترین مقام کشور در جریان مذاکرات هستهای برضرورت شفافیت و اطلاعرسانی به مردم تاکید میکرد و حالا شهردار، افشای قرارداد خرید اتوبوس برقی را که مرتبط با رفاه مردم،زندگی و بودجه عمومی شهر است، ذیل اقدامی ضدامنیتی میدانست و وعده مجازات و تعقیب میداد. جالبتر اینکه روزهای بعد واگنهای مترو محل عرضه بنرها و پوسترهایی شد که باز از سکویی عمومی و متعلق به مردم، منتقدان اقدام شهردار را حسود و غرضورز معرفی میکرد.
خبر مهم دیگر، شکایت آموزش و پرورش از عوامل سریال افعی (پلان مربوط به برخورد قهرمان داستان با ناظم دوران کودکی) بود. حالا این پرسشها بماند که مگر کسی در ایران هست که مدعی باشد چنین شخصیتهایی را در مدرسه دوران کودکیاش ندیده باشد؟ مگر بیان خاطره تلخ انسان از برخورد بد یک روحانی، پزشک، معلم ، بنا و بقال و کذا و کذا یا یادآوری تلخ آن، جرم یا رذیلتی اخلاقی است؟ مگر میتوان فیلمی ساخت یا اندیشه نقادانهای را به حوزه عمومی آورد و آن وقت چیزی گفت که به قبای هیچکدام از اعضا و اجزای جامعه و صنوف ان برنخورد؟
پرسش دیگر این است که چرا به جای صنوف معلمان، وزیر باید شکایت کند و دست آخر اینکه اگر معلمان بتوانند زبان به شکایت بگشایند آیا یک پلان از یک سریال محور اصلی مطالبات آنان است و اگر وزیر تا این حد نسبت به کرامت آنان دغدغهمند است آیا شکایت از عوامل یک سریال را در صدر اولویت معلمان دانسته است؟
اینها همه پرسشهایی است که میتوان مطرح کرد اما سخن من چیز دیگری است. سخن این است که اصولا چرا کار برعکس شده است و به جای اینکه شهروندان از متصدیان امر چیزی را مطالبه کنند یا آنان را حوالت به دستگاه قضایی و تعقیب به دلیل قصور یا ارتکاب کار ناصوابی کنند این متصدیان امرند که دنبال شکایت و تعقیب قضاییاند؟ چرا ارباب قدرت و متصدیان مسئولیت اینقدر نابردبار و دل نازک و مهرطلباند و با اندک نقد و اعتراضی از کوره در میروند؟
ابو سعید آبی در کتاب «نثر الدر» آورده است : خلیفه به مردی که در کوی و برزن، زبان به اعتراض گشوده بود، خشم گرفت. حاضرش کردند. خلیفه گفت: می دانی! مرا از تو خوش نمی آید؟ مرد گفت:زن، از نبود محبت همسرش بی تاب می شود، مردم از تو عدل و انصاف می خواهند!
حال باید از مسئولین نابردبار، آماده به شکایت و صفراوی مزاج پرسید که مگر قبول مسئولیت به این معناست که به قول آن ضربالمثل پرمعنا، کسی نباید هیچ صدایی دربیاورد چون «احمدک خیار کاشته؟!» و یا این مردماند که باید ناز و غمزه آنان را به مهر و دلربایی خریدار باشند؟ بگذریم از آن آموزههای درون دینی که خیلی از صاحب منصبان داعیه تاسی بدان را دارند ۰مثلا نامه حضرت علی به مالک اشتر درباره ایجاد شرایط اعتراض بدون لکنت).
نگاه این دسته صاحب منصبان را به یک نمونه مشابه خارجی موسوم به پرونده «نیویورک تایمز در برابر سالیوان»(۱) جلب میکنم که از پروندههای مهم و تأثیرگذار در تاریخ حقوق رسانهها است. این پرونده در سال 1964 در دادگاه عالی ایالات متحده بررسی شد و تعیین کرد که استانداردهای برای اثبات خطای رسانهای در مورد مقامهای دولتی چگونه باید باشد. در این پرونده، روزنامه نیویورک تایمز ادعا کرد که لیبرل والاس سالیوان وزیر دولتی آلاباما به اقدام غیرقانونی و خشونت دست زده است. سالیوان به دلیل این ادعا، اقدام به اقامه دادخواست تجاوز به حریم شخصی و خسارت مالی کرد. قاضی در دادگاه عالی تصمیم گرفت که روزنامه نیویورک تایمز باید اثبات کند که ادعاهایش صحیح هستند. اما دادگاه عالی اعلام کرد که استانداردهای برای اثبات خطای رسانهای در مورد مقامهای دولتی بسیار سختگیرانه است واین مقام دولتی است که باید اثبات کند که رسانه با قصد تخریب و تشویش دست به این ادعا زده است. این پرونده موجب تغییر چارچوب قانونی در مورد حق تحقیر و برخوردهای رسانهای شد و استانداردهای جدید برای اثبات خطای رسانهای در مورد مقامهای دولتی تعیین کرد.
در شرایطی که برخی متصدیان امر علیرغم داعیههای مذهبی به آموزههای ان هم در عمل بیاعتنایند، این مثال را نزدم که در خیال خودم آنان را مجاب کنم که نفس قدرت شرایط برتری ایجاد میکند که انصاف ایجاب میکند دست مردم برای نقد و شکایت از
یک میلیمتر مکعب از #مغز ، حاصل کار یک دهه تلاش محققان دانشگاه هاروارد . تصویر دوم هم یک نورون تنهاست که با آکسونهای نورونهای احاطه شده است.
x: Blue Jack
https://www.science.org/doi/10.1126/science.adk4858
@sahandiranmehr
🔸گزارش آخرین تابستان
سهند ایرانمهر
https://salesspublication.com/گزارش-آخرین-تابستان
✔سخنی با اهل کتاب و کتاب خوانی
شمار زیادی از همراهان صفحات مجازیام خواستهاند که همزمان با برپایی نمایشگاه کتاب، کتابهایی را معرفی کنم. از شما پنهان نیست که من در کانال تلگرامم همیشه هشتگ «معرفی کتاب» دارم و در بخشی با همین نام در صفحه اینستاگرام قبلیام -که به تیر غیب دچار و هک و حذف شد- هم به دفعات، کتابهایی را معرفی میکردم(در صفحه اینستاگرام جدیدم هم البته چنین بخشی هست).
نخست عارضم که همینقدر از این دوست خود بشنوید که کتاب خواندن جزو کشف است و در نظر من تنها لذت و شاید هدف زندگی کشف باشد. دوم اینکه وقت و هزینه را بهانه نکنید چون اگر با خودتان خلوت کنید کتاب در قیاس با مابقی چیزها کمترین را اشغال میکند.
نکته مهمتر اینکه بقول بیهقی کتابی نیز که به یکبار خواندن نیارزد و البته کتابهای خوبی دربازار هست که در فهرست من نیست اما من نشستم و صادقانه از خودم پرسیدم:«در یکسال گذشته و از میان کتابهایی که خواندهام کدام ازآنها -به اصطلاح- واقعا به دل نشست به نحویکه دریچه جدید و دریافتی ماندگار را در ذهنم گشود؟». بنابراین بدون تعارف با خودم یا بازی با وقت شما این فهرست به ذهنم آمد بنابراین کتابهای خوبی را که سالیان قبل خواندم یا دوستانی به من توصیه کردند اما من هنوز نخواندهام، نیاوردم مگر یکی دو مورد از کتابهایی که سال قبل خواندم که دیدم واقعا جا دارد دوباره از آنها نام ببرم.
سخن واپسین اینکه اولا، این کتابها مطابق ذوق و سلیقه من است و ممکن است باب میل شما نباشد و ثانیا دلیل اینکه نام ناشری را آوردهام چون کتابی که من خواندم از این ناشر بوده است شما اگراین کتابها را از ناشر دیگری هم دیدید خرید آن به اختیار خودتان است. (با اجازه تان یک فقره رانت بازی هم بکنم و بگویم دلتان اگر خواست می توانید رمان «گزارش آخرین تابستان/نشر ثالث» را هم بخوانید).
ارادتمند، سهند ایرانمهر
نام کتاب – نویسنده - ناشر
جهش اجتماعی- فون هیپل - نشر نو
واقع نگری - هانس روسلینگ- کرگدن
نظریه پیچیدگی - ملانی میچل - نشرنو
پیشبینی های سیاسی- دی میسکیتا - ثالث
پیروزی، راهبرد پنهانی دولت ریگان- پیتر شوایتزر- پارسه
انسان گروه - داگلاس راشکوف - پارسه
همواره مستدام سپس نابود- الکسی یورچاک - نشرنی
فاشیست جماعت را چگونه بشناسیم- اومبرتو اکو- مان کتاب
فلسفه باغ ها- ادوارد کوپر- نشرنی
تاریخ امید بخش نوع بشر- روتخر برخمان- پارسه
مردم علیه دموکراسی- یاشا مونک – پارسه
برچیدن کتابخانهام - آلبرتو مانگل - مان کتاب
جنگها چگونه ما را تغییر دادند- مارگارت مك ميلان- پارسه
فلسفه در چهل ایده- شهاب الدین عباسی - مان کتاب
اقتصاد نابهنجاری های پنهان اجتماعی- استوین لویت – نشرنی
در ستایش عقل- مایکل لینچ- نشر نو
آیندۀ جغرافیا- تیم مارشال - پارسه
آخرین تابستان اروپا- دیوید فرامکین- پارسه
ذن و فن نگاهداشت موتوسیکلت- رابرت پیرسیگ - نشر رایبد
افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی- پروانه پورشریعتی- پارسه
کنشگران مرزی - مقصود فراستخواه - گام نو
✔سخنی با اهل کتاب و کتاب خوانی
شمار زیادی از همراهان صفحات مجازیام خواستهاند که همزمان با برپایی نمایشگاه کتاب، کتابهایی را معرفی کنم. از شما پنهان نیست که من در کانال تلگرامم همیشه هشتگ «معرفی کتاب» دارم و در بخشی با همین نام در صفحه اینستاگرام قبلیام -که به تیر غیب دچار و هک و حذف شد- هم به دفعات، کتابهایی را معرفی میکردم(در صفحه اینستاگرام جدیدم هم البته چنین بخشی هست).
نخست عارضم که همینقدر از این دوست خود بشنوید که کتاب خواندن جزو کشف است و در نظر من تنها لذت و شاید هدف زندگی کشف باشد. دوم اینکه وقت و هزینه را بهانه نکنید چون اگر با خودتان خلوت کنید کتاب در قیاس با مابقی چیزها کمترین را اشغال میکند.
نکته مهمتر اینکه بقول بیهقی کتابی نیز که به یکبار خواندن نیارزد و البته کتابهای خوبی دربازار هست که در فهرست من نیست اما من نشستم و صادقانه از خودم پرسیدم:«در یکسال گذشته و از میان کتابهایی که خواندهام کدام ازآنها -به اصطلاح- واقعا به دل نشست به نحویکه دریچه جدید و دریافتی ماندگار را در ذهنم گشود؟». بنابراین بدون تعارف با خودم یا بازی با وقت شما این فهرست به ذهنم آمد بنابراین کتابهای خوبی را که سالیان قبل خواندم یا دوستانی به من توصیه کردند اما من هنوز نخواندهام، نیاوردم مگر یکی دو مورد از کتابهایی که سال قبل خواندم که دیدم واقعا جا دارد دوباره از آنها نام ببرم.
سخن واپسین اینکه اولا، این کتابها مطابق ذوق و سلیقه من است و ممکن است باب میل شما نباشد و ثانیا دلیل اینکه نام ناشری را آوردهام چون کتابی که من خواندم از این ناشر بوده است شما اگراین کتابها را از ناشر دیگری هم دیدید خرید آن به اختیار خودتان است. (با اجازه تان یک فقره رانت بازی هم بکنم و بگویم دلتان اگر خواست می توانید رمان «گزارش آخرین تابستان/نشر ثالث» را هم بخوانید).
ارادتمند، سهند ایرانمهر
نام کتاب – نویسنده - ناشر
جهش اجتماعی- فون هیپل - نشر نو
واقع نگری - هانس روسلینگ- کرگدن
نظریه پیچیدگی - ملانی میچل - نشرنو
پیشبینی های سیاسی- دی میسکیتا
پیروزی، راهبرد پنهانی دولت ریگان- پیتر شوایتزر- پارسه
انسان گروه - داگلاس راشکوف - پارسه
همواره مستدام سپس نابود- الکسی یورچاک - نشرنی
فاشیست جماعت را چگونه بشناسیم- اومبرتو اکو- مان کتاب
فلسفه باغ ها- ادوارد کوپر- نشرنی
تاریخ امید بخش نوع بشر- روتخر برخمان- پارسه
مردم علیه دموکراسی- یاشا مونک – پارسه
برچیدن کتابخانهام - آلبرتو مانگل - مان کتاب
جنگها چگونه ما را تغییر دادند- مارگارت مك ميلان- پارسه
فلسفه در چهل ایده- شهاب الدین عباسی - مان کتاب
اقتصاد نابهنجاری های پنهان اجتماعی- استوین لویت – نشرنی
در ستایش عقل- مایکل لینچ- نشر نو
آیندۀ جغرافیا- تیم مارشال - پارسه
آخرین تابستان اروپا- دیوید فرامکین- پارسه
ذن و فن نگاهداشت موتوسیکلت- رابرت پیرسیگ - نشر رایبد
افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی- پروانه پورشریعتی- پارسه
کنشگران مرزی - مقصود فراستخواه - گام نو
sahandiranmehr
«از ایوان خویش انجمن دور کرد
ورا نام دستور شاپور کرد
ورا نام شاپور کردم ز مهر
که از بخت تو شاد بادا سپهر
بدو گفت شاها انوشه بدی
روان را به اندیشه توشه بدی
زمین هفت کشور سراسر تراست
جهان یکسر از داد تو گشت راست»
نمایی از #دژ_شاپورخواست/#قلعه_فلکافلاک
#روز_خرمآباد
از توییت سام گیوراد
sahandiranmehr