cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

ادبیات دیگر

کانال خواهر: @Our_Archive ... @kholvaareh اینستاگرام: instagram.com/adabyatedigar فیسبوک: www.facebook.com/adabyatedigar کانال پیشنهادی: https://t.me/naghd_com ادبیات دیگر هیچ ادمین مشخصی که با اعضاء در تماس باشد ندارد!

Mostrar más
Irán35 812Farsi34 395La categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
6 853
Suscriptores
Sin datos24 horas
+287 días
+8030 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

کارل مارکس بود که در باب این الگوی کلی نظری ارایه داد. یاد کرد که افراد بشر تنها از راه تلاش جمعی برای گذران زندگی در این سیاره زنده مانده‌اند، و هر راه تازه‌ای در تامین یک چنین گذرانی تغییراتی را در مناسبات گسترده آنان با یکدیگر ضروری ساخته. تغییرات در آنچه او «نیروهای تولیدی» می‌خواند در پیوند با تغییرات در «روابط تولیدی» است و این روابط سرانجام سبب دگرگونی مناسبات گسترده در کل جامعه می‌شود. اما، این تغییرات به شیوه مکانیکی رخ نمی‌دهد. در هر مرحله افراد بشر انتخاب می‌کنند که در این یا آن راه پیش بروند، و در کشاکش‌های عظیم اجتماعی برای این انتخاب‌ها برزمند. بجز مرحله‌ای در تاریخ، نحوه انتخاب‌های مردم به پایگاه طبقاتی آنان مرتبط بوده. انتخاب برده محتملا با انتخاب برده‌دار فرق می‌کند و انتخاب افزارمند فئودال با ارباب فئودال. مبارزه‌های بزرگ بر سر آینده بشر عنصری از مبارزه طبقاتی را در گرفته است. توالی این مبارزه‌های عظیم استخوان‌بندیی را پدید می‌آورد که به گرد آن دنبال تاریخ گسترش می‌یابد. این نگرش نقش افراد یا اندیشه‌های ترویجی آنان را نفی نمی‌کند. منظور تاکید بر این نکته است که فرد یا اندیشه به دلیل تکامل مادی پیشین جامعه و شیوه گذران مردم و ساختار طبقات و دولت‌ها، تنها ممکن است نقش معینی بازی کند. این استخوان‌بندی مانند کالبد زنده نیست. اما بدون استخوان‌بندی، کالبد محکم و استوار نیست و نمی‌تواند زنده بماند. درک «اساسِ» مادی تاریخ پیش شرطی لازم، اما نه کافی برای درک هرچیز دیگر است. بنابراین این کتاب برآن است که برای تاریخ جهان طرحی مقدماتی فراهم کند و نه بیش از آن. اما طرحی است، که امیدوارم، به برخی اشخاص کمک کند که با گذشته و اکنون کنار بیایند. در نگارش آن، در تمام مدت آگاه بوده‌ام که ناچارم با دو پیشداوری روبه‌رو شوم: یکی نظر است مبنی بر اینکه خصیصه‌های عمده جوامع پی‌درپی و تاریخ بشر نتیجه سرشت «تغییرناپذیر» آدمی بوده است. همین پیشداوری است که بر نوشته‌های دانشگاهی و جریان اصلی مطبوعات و فرهنگ عامه سایه می‌افکند. گفته‌اند که افراد بشر همیشه آزمند و رقابت‌جوی و ستیزه‌خوی بوده‌اند، و همین بیانگر دلهره‌هایی است نظیر جنگ و بهره‌کشی و برده‌داری و ستم بر زنان. این تصویر «انسان غارنشین» برآن است که کشت و کشتارها را در جبهه غرب در یک جنگ جهانی روشن کند و نسل‌کشی را در جنگ دیگر. استدلال من به کلی فرق می‌کند. «سرشت آدمی» همچنان که امروزه خبر داریم، نتیجه تاریخ ماست، نه علت آن. تاریخ ما در قالب‌ریزی سرشت‌های مختلف انسانی دخالت داشته و هر سرشت جای سرشتی را گرفته که پیشتر ستیزه‌های بزرگ اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیکی را از سر گذرانده. پیشداوری دوم، که در دهه واپسین رواج یافته، این است که گرچه جامعه بشر احتمالا در گذشته تغییر کرده، دیگر تغییر نخواهد کرد. وقتی فرانسیس فوکویاما، مشاور وزارت خارجه آمریکا در سال 1990 جزئیان این پیام را توضیح داد با اقبال بین‌المللی روبه‌رو شد. او در مقاله‌ای که در روزنامه‌های سراسر جهان به چند زبان درآمد اعلام کرد که ما فقط شاهد «پایان تاریخ» هستیم. دوره کشاکش‌های گسترده اجتماعی و مبارزه‌های پردامنه ایدئولوژیکی به سر آمد و تمام شد ـ و هزار سردبیر روزنامه و اجراکننده تلویزیونوی با این نظر همصدا شدند. آنتونی گیدنز رئیس مدرسه عالی اقتصاد لندن و مشاور جامعه‌شناسی نخست‌وزیر دولت تازه کارگری انگلیس، در سال 1998 همین پیام را در کتابش راه سوم، که زیاد جنجال آفرید و کم خوانده شد، تکرار کرد. نوشت که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که «هیچ گزینه‌ای در برابر سرمایه‌داری در دست نیست» او فرضی رایج را می‌پذیرفت و تکرار می‌کرد. فرضی که دیرنده نیست. نظام سرمایه‌داری به عنوان شیوه سازماندهی تولید کلی یک کشور قدمتی سه یا چهار قرنی دارد. به عنوان نوعی شیوه‌ سازماندهی تولید کلی جهان، حداقل صدوپنجاه سال از پیدایش آن می‌گذرد. سرمایه‌داری صنعتی، با منظومه شهری عظیم و باسوادی گسترده و وابستگی کلی‌اش به بازارها، در پنجاه سال اخیر به گستره‌های پهناور عالم خیز برداشته. بااین همه انسان‌ها از این یا آن نوع بیش از یک میلیون سال است که در کره زمین به سر برده‌اند و انسان‌های امروزی نیز بیش از صدهزار سال. به راستی درخور توجه است که اگر یک شیوه اداره امور که در کمتر از پنج دهم درصد طول حیات نوع ما وجود داشته، قرار باشد بقیه این مدت دوام بیاورد ـ مگر اینکه بنا باشد در واقع طول عمر خیلی کوتاه شود. تمام مطالبی که فکویاما و گیدنز می‌نویسند تاییدی است بر این‌که کارل مارکس دست کم در یک مورد محق بود، آن‌جا که خاطرنشان می‌کند «برای بورژوازی تاریخ در میان بوده و دیگر نیست.» تاریخ جهان|کریس هارمن|ترجمه: پرویز بابایی؛ جمشید نوایی @adabyatedigar|#BookR|#Ch_Harman|#History|#Book https://t.me/Our_Archive/381
Mostrar todo...
Our Archive

تاریخ جهان کریس هارمن ترجمه: پرویز بابایی؛ جمشید نوایی @Our_Archive

بعد از انقلاب 57 همواره مسئله حجاب اجباری یک مسئله مهم بوده است و پوشش و آرایش در مدارس دخترانه همواره یک چالش جدی برای مدیران مدارس بوده که می‌کوشیدند آیین‌نامه‌های انضباطی را با دقت به‌صورت سرکوبگرانه اعمال نمایند. به همان میزان که سرکوب گسترش می‌یافت شاهد رشد اعتراضات -به‌خصوص در دهه 90 – دانش آموزان دختر و معلمان زن به حجاب اجباری بودیم. بخشی از تنبیه و اخطار به دختران و احضار والدین آنان در طی هرسال تحصیلی مربوط به مقاومت فردی و جمعی دختران به حجاب اجباری بوده است. نمره انضباط پایین، تحقیر و جابه‌جایی و حتی اخراج، بخشی از سیاست سرکوب دختران در مدارس بود و دفاتر انضباطی هر مدرسه دخترانه سند گویایی در مورد سرکوب و مقاومت دختران است. معلمان زنی که همسو با آیین‌نامه‌های انضباطی حجاب را رعایت نمی‌کردند بارها به حراست‌ها و هیئت‌های تخلف احضار می‌شدند و چه‌بسا در سکوت و بی‌خبری اخراج، تبعید یا دچار کاهش حقوق و دستمزد می‌شدند. به‌عنوان نمونه طرح این مسئله که در مدارس دخترانه چرا حجاب باید اجباری شود ازآنجا ناشی می‌شد که بسیاری از دختران حاضر به رعایت حجاب با الگوی مطلوب نبودند. یکدست‌سازی از طریق لباس فرم یک ابزار سرکوبگرانه بود که دختران به آن تن نمی‌دادند و اگر موفق نمی‌شدند آن را کامل حذف کنند، روپوش و مقنعه را آن‌گونه که دلشان می‌خواست می‌پوشیدند. آرایش می‌کردند و پیام‌های اخلاقی و پرورشی حاملان گفتمان پرورشی را با بی‌توجهی، تیکه پراکنی یا متلک پاسخ می‌دادند. این‌ها فقط گوشه کوچکی از فرم‌های به‌ظاهر ساده اما مهم مقاومت در مدارس دخترانه است که جای تحقیق و پژوهش دارد. در مدارس پسرانه نیز گفتمان پرورشی و تربیتی که به دنبال رام کردن کودکان است با چالش جدی روبرو شده و شکست‌خورده است. پسران آن‌گونه لباس می‌پوشند که دوست دارند و موهای خود را طوری آرایش می‌کنند که اغلب مورد تأیید مربیان پرورشی و مدیران نیست. آنان تنبیه می‌شوند اما دست به مقاومت می‌زنند اگر دهه 60 قیچی کردن موی ما در مدارس امری عادی بود امروز اگر ناظمی دست به این کار بزند رسوا می‌شود حتماً آن ویدئوی سال 1400 را به یاد دارید جایی که یک ناظم برای توجیه عمل زشت قیچی کردن موهای دانش آموزان مجبور شد در مقابل همه موهای خود را قیچی کند.
Mostrar todo...
نگاهی متفاوت به نقش و کارکرد مدرسه|جعفر ابراهیمی تا پیش از طرح اشکال مقاومت و سویه رهایی‌بخش مدرسه، دو رویکرد غالب و متضاد در مورد کارکرد مدرسه وجود داشت. در یک‌طرف کارکردگرایان و محافظه‌کاران قرار داشتند که معتقد بودند/هستند که «کارکرد و وظیفه اصلی مدارس جامعه‌پذیری کودکان» است. در این نگاه ارزش‌های فرهنگی جامعه باید از طریق مدرسه از نسلی به نسل دیگر منتقل گردد. مدرسه در این رویکرد نقش مهمی در نظم بخشیدن به جامعه دارد. آنان مدعی هستند که مدرسه با الگوهای محافظه‌کارانه ظرفیت مناسبی برای رشد دموکراسی و شایسته‌سالاری است طرفداران آموزش‌وپرورش لیبرالی نیز در این موضع با محافظه‌کاران هم‌عقیده هستند آنان بر وجه خنثی بودن آموزش و مدرسه تأکید می‌کنند و از همین منظر مدرسه را ابزاری برای ارتقای طبقاتی می‌دانند. در مقابل بخشی از صاحب‌نظران رادیکال و مارکسیست با طرح پرسش‌های بنیادین این دیدگاه را به چالش کشیده‌اند. آن‌ها معتقدند کودکان با توجه به اینکه از کدام طبقه اجتماعی هستند و به چه میزان به امکانات و فرصت‌های آموزشی دسترسی دارند می‌توانند از طریق مدرسه به موقعیت‌های شغلی بهتر دست پیدا نمایند. آن‌ها بر این عقیده هستند که مدارس نه‌تنها خنثی نیستند بلکه به‌شدت تحت تأثیر ایدئولوژی طبقه مسلط قرار دارند. آن‌ها این بحث را مطرح می‌کنند که در ساختار اقتصادی سرمایه‌داری این مناسبات سود و بازار است که به مدرسه جهت می‌دهد. آنان این پرسش کلیدی را مطرح می‌کنند که در مدرسه قرار است دانش کدام طبقه و چگونه تدریس شود و مدرسه قرار است فرهنگ کدام طبقه را حفظ و منتقل نماید؟ آنان معتقدند «کارکرد مدرسه بازتولید نابرابری» است و ازآنجایی‌که زیربنا و اقتصاد را اصل قرار می‌دهند عاملیتی برای عرصه‌های فرهنگی قائل نیستند پس امیدی به تغییر از درون نهادهای فرهنگی ازجمله مدرسه ندارند. لویی آلتوسر نظریه‌پرداز برجسته مارکسیست در این طیف قرار دارد. اما صاحب‌نظرانی در ادامه سنت رادیکال و مارکسیستی وجود دارند که ضمن پذیرش اینکه «کارکرد مدرسه بازتولید نابرابری است» رویکرد پیشینیان را موردانتقاد قرار داده و وجه «رهایی‌بخش» و «فرم‌های مقاومت» در مدرسه را مورد تأکید قرار می‌دهند. مایکل اپل که در این حوزه به بررسی نقش «ایدئولوژی و برنامه درسی» و رابطه «قدرت و آموزش‌وپرورش» پرداخته است مدرسه را نهاد بازتولید کننده صرف تلقی نمی‌کند در این رویکرد دانش آموزان و معلمان منفعل نیستند و در برابر پیام‌های آشکار و پنهان ایدئولوژیک می‌توانند مقاومت کنند. پس از جنبش ژینا و به دنبال اعتراضات در پاییز 1401، مدارس نقش کلیدی در گسترش و تداوم جنبش ایفا نمودند. دانش آموزان به‌یک‌باره به یکی از اصلی‌ترین نیروهای اعتراض تبدیل شدند. مدرسه به ظرفی برای هماهنگی، سازمان‌دهی برای اعتراض خیابانی تبدیل شد و نیروهای سرکوبگر درون نظام آموزشی و مدرسه ابتکار عمل را از دست دادند. عاملیت مدرسه و دانش آموزان در تداوم و گسترش یک جنبش سراسری و رادیکال نشان داد که مدرسه قادر است به فرم‌های فرهنگی مقاومت معنا ببخشد. کسانی که از حضور گسترده دانش آموزان و همراهی معلمان پیشرو انگشت تعجب به دهان گرفتند یا کسانی بودند که از مدرسه نقش جامعه‌پذیری داشتند یا مدرسه را صرفاً نهادی بازتولید کننده سلطه تلقی می‌کردند. نکته مهم در این مورد آن است که آنچه در پاییز 1401 در مدارس رخ داد این است که دانش آموزان در یک‌لحظه دچار تحول آنی نشدند هرچند اعتراضات رادیکال جنبش که به قول آصف بیات وارد اپیزود انقلابی شده بود کنشگری آنان را تسریع و ظرفیت اعتراضی را بالفعل نمود. باید ریشه‌های این کنشگری را در فرم‌های به‌ظاهر ساده و پیش‌پاافتاده مقاومت در درون مدرسه درگذشته جستجو نمود.
Mostrar todo...
06:43
Video unavailableShow in Telegram
حکایت یک‌‌ انسان کامیلیا جبران شعر: محمود درویش @adabyatedigar|#Darwish|#music|#poem
Mostrar todo...
🎼 Coldplay - Fly On
Mostrar todo...
03:34
Video unavailableShow in Telegram
تو کی هستی؟ دوریم دمیر هشتم مارس برابر است با روز جهانی زن در اینستاگرام [Instagram] @adabyatedigar|#music|#women
Mostrar todo...
تقدیم به ژینا مدرسی گرجی ژینا مدرس گرجی، فعال حقوق زنان به ۲۱ سال حبس و تبعید به زندان همدان محکوم شد: به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «ژینا مدرس‌گرجی، فعال حقوق زنان و روزنامه‌نگار اهل سنندج از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به اتهام‌های «تشکیل دستە و گروە غیرقانونی با هدف براندازی نظام» به ۱۰ سال حبس تعزیری، «همکاری با گروه‌ها و دول متخاصم» به ۱۰ سال حبس تعزیری و «تبلیغ علیه نظام» به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است. آخرین جلسه دادگاه وی در تاریخ ۲۱ فروردین در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی کرمی برگزار و صدور این حکم در روزهای گذشته به وکلایش ابلاغ شده است». @adabyatedigar
Mostrar todo...
04:13
Video unavailableShow in Telegram
کوهستان را بنگر ویکتور خارا [در اینستاگرام] @adabyatedigar|#music
Mostrar todo...
Repost from N/a
04:13
Video unavailableShow in Telegram
کوهستان را بنگر ویکتور خارا [در اینستاگرام] @adabyatedigar|#music
Mostrar todo...