cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

نقد و بررسی مکتب تفکیک

Publicaciones publicitarias
2 344
Suscriptores
-124 horas
+27 días
+930 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

. خلاصه پاسخ تفکیکیان( که کامل آنرا میتوانید در تصویر مشاهده کنید) چنین است: • میرزا سخن فلاسفه در بحث ماهیت را شرک میداند. • میرزا الماهیة ما شمت رائحة الوجود را باطل میداند. • میرزا الماهیة من حیث هی لیست الا هی را باطل میداند. 💡به ترتیب نکاتی تحلیل و بررسی این مطالب عرض میکنیم: 1- آنچه میرزا _تحت عنوان شیئیت ماهوی_ مخالف آن است این می باشد که مخلوقات را حقایقی بدانیم که نسبت به وجود و عدم لااقتضا اند و نیازمند علتی می باشند که وجودشان بر عدمشان ترجیح یابد و موجود شوند و مخالفت با این معنا از ماهیت نه تنها به معنای مخالفت با فلسفه و عرفان نیست بلکه کاملا مطابق مبانی اصالت وجودیان و وحدت وجودیان است! توضیح مختصر مطلب اینکه کسی میتواند اشیا را حقایقی قابل وجود و عدم و لااقتضا نسبت به آندو و نیازمند به علت برای موجود شدن بداند_ که قائل به کثرت موجودات باشد ولی بنابر مکتب اصالت وجود و وحدت وجود که وجود را منحصر در واحد شخصی و ماسوای آنرا چیزهایی میدانند که بویی از وجود نبرده اند، این سخن موضوعا منتفی است. جناب مطهری به درستی به این نکته اشاره کرده و می فرمایند: « فرض قدما روی این بود که ... ماهیت نسبت به اینکه در واقع موجود باشد یا نباشد لا اقتضاست یعنی ماهیت نمی‌تواند به خودی خود موجود یا معدوم باشد بلکه موجود بودن یا معدوم بودن واقعی و حقیقی ماهیت تابع علت خارجی است که او را به وجود آورده یا معدوم نموده است ... ولی بنا بر اصالت وجود برای همیشه از این فرض باید دست کشید  .../ اصول فلسفه و روش رئالیسم؛ ج3؛ ص109». بر این اساس، فلاسفه وحدت وجودی و بالتبع میرزا، مخالف ماهیت به معنای فوق هستند ولی ماهیات بودن ما سوی الله، _ بدین معنا که آنها تعینیات و اعراض عارضه بر ذات احدیت اند و شیئیت نفسی در عرض وجود خداوند ندارند_ کاملا مورد تایید آنهاست: ان من الموجود ما لیس له استقلال نفسی بوجه من الوجوه ...الوجود الرابط ... لا نفس له ... الوجودات الممکنة روابط بالنسبة الی الوجود الحق جلت عظمته / اسفار ج1؛ ص327 حاشیه طباطبایی میرزای اصفهانی هم وجود را منحصر در خداوند دانسته و ماسوای او را ماهیات میداند: الوجود ... منحصر في الله تعالي فهو الازل والابد وما سواه ماهيات/ تقریرات؛ ص114 و از سوی دیگر، شیئیت نفسی ما سوی الله را انکار کرده و مینویسد: ان حیث ذات خلقه لیس الا الکینونة به ... و انه لیس حقیقة ذواتهم لانه ‌لا شیئیة لهم فی انفسهم/ معارف القرآن؛ مخطوط در نتیجه مدعا و نقد استاد میلانی به قوت خود باقی است و حضرات تفکیکی در فهم مراد میرزا _ و اینکه ماهیات را به چه معنا منکر و به چه معنا قبول دارد_ به خطا رفته اند و لله الحمد. 2- ادعای دوم هم سخنی گزاف است و میرزا ما سوی الله را ظل خداوند دانسته و گفته است: ( کائنات ... ظل اند/ معرفت نفس یگانه؛ ص360) و در معنای ظل هم میگوید: در حقیقت وجود، نخواهد شد که چیز دیگری موجود باشد، در نور شمس وجود، وجود دیگری موجود نمیشود و الا اجتماع نقیضین میشود. نه وجود میشود گفت نه عدم ... در نور وجود چیزی موجود نمیشود چون صمدی است. پس [روح و تمام مخلوقات] در چیست؟ در ظلال است و بیانش این است که اگر تو در آفتاب بایستی آیا ظل و سایه تو چیست؟ حقیقت او چیست؟ ظل به تو است و الا ما شمّت رائحة الوجود .../ همان؛ 334-335». و در جای دیگر هم تصریح میکند ماهیات همان اظله هستند: اما مسئلة الخالق و المخلوق ... ان الماهیات ... یعبر عنها فی لسان الشرع بالاظلة/ تقریرات؛ ص66 در نتیجه در نظر او، مخلوقات همان اظله _ یا همان ماهیات_ هستند که ما شمت رائحة الوجود! و این نیز عینا قول فلاسفه است: الماهيات ما شمت رائحة الوجود / اسفار375/6] 3- درباره ادعای سوم هم به ذکر سخن شیخ محمود حلبی اکتفا میکنیم که فرموده: «فلاسفه میگویند در یکی از تاملات عقلی معلوم میشود که ماهیت لیس بوجود و لا عدم و هی هی، این حرفشان درست است که الماهیة من حیث هی لیست الا هی، لا موجودة و لا معدومة/ معارف الهیه؛764». فرزند میرزا هم درباره شیخ محمود و معارف الهیه او میگوید: «مهم ترینِ شاگردان میرزا، محمود حلبی بود. سه کتاب داشت ...‌ و معارف الهیه ... تمام نوشته‌های ایشان را مرحوم والدم، میرزا مهدی اصفهانی دیده بود. گاهی فقط یک کلمه از کتاب را خط زده و تصحیح کرده است. خود شیخ محمود حلبی می‌گفت:نوشته‌هایم را برای تصحیح شب جمعه به میرزا می‌دادم و صبح شنبه آنها را به من تحویل می‌داد/ کلیک کنید». 🔍 با توجه به مطالب فوق، قضاوت درباره اعتبار پاسخ های تفکیکیان را به شما میسپاریم. @Aghlyavaran نقد قبلی
Mostrar todo...
نقدی بر نقدنامه(2) #نقد‌نامه 📌 تفکیکیان در بخشی دیگر از کتاب و به زعم خود، به یکی دیگر از اشکالات استاد میلانی بر میرزا پرداخته اند که باز هم نشان خواهیم داد نقد ایشان در غایت اتقان بوده و پاسخ تفکیکیان مصداق لا طائل تحته و لا یسمن و لا یغنی من جوع است. اشکال استاد میلانی این است که سخن میرزا در باب ماهیات عینا دیدگاه فلسفه و عرفان است چرا که فیلسوفان و عارفان هم ما سوی الله را ماهیاتی دانسته که هیچ شیئیت نفسی در عرض و مقابل وجود ندارند و سخن میرزا هم دقیقا همین است
Mostrar todo...
نقدی بر نقدنامه! 📌 به تازگی کتابی روانه بازار شده که حاوی پاسخ به اشکالات منتقدین بر مبانی میرزاست. اکنون نقدی مختصر بر این نوشته وارد کرده و به بررسی اولین پاسخ تفکیکیان به اشکالات استاد میلانی میپرداریم و سپس در روز های آتی وارد نقد تفصیلی مباحث آن میشویم. نویسندگان در صفحه 32 کتاب اعتراف میکنند میرزا در دوره اول زندگی خود و تحت تعلیم اساتید عرفان و تصوف به مقام تجرید و خلع بدن نائل شده است! سپس در صفحه 427، اشکال استاد میلانی و دیگر منتقدین مکتب تفکیک بر میرزا را نقل میکنند که به اتحاد روشی میرزای اصفهانی و عرفا و صوفیه( که همان تجرید و خلع بدن است) اشاره کرده اند. در نهایت در صفحه 428 و در مقام پاسخ به اشکال یادشده، مدعی میشوند: «میرزای اصفهانی در مسیر رسیدن به معارف توحیدی ابتدا به فلسفه روی آورده و سپس به روش برخی از عرفای شیعه، سلوک عرفانی داشته و از این راه تا راهیابی به مقام معرفة النفس و خلع بدن پیش رفته اند. اما وی پس از برخورداری از عنایات حضرت ولی عصر، راه فلسفه و عرفان( که همان تجرید و خلع بدن است) را کنار میگذارند و متوجه میشوند که از این دو راه نمیتوان به معرفت رسید». 🖌 خلاصه پاسخ تفکیکیان این است که میرزا در ابتدا و قبل از تشرف خدمت حضرت ولی عصر، از روش انخلاع و تجرید استفاده مینموده ولی بعد از تشرف خدمت حضرت و توبه از فلسفه و عرفان، آنرا کنار گذاشته است! 💡در حالی که این پاسخ به جهات عدیده مخدوش است: 1- تاریخ وفات میرزا سال 1365 هجری قمری است و از سوی دیگر و به ادعای تفکیکیان، میرزا در سن 30 سالگی خدمت حضرت ولی عصر تشرف یافته و از فلسفه و عرفان توبه میکند و در نتیجه تاریخ تشرف ادعایی و توبه او میشود سال 1333ه‍.ق‌. از سوی دیگر و به اقرار شیخ محمود حلبی، میرزا مباحث کتاب تقریرات را در سال 1352ه.ق افاضه فرموده است( تقریرات؛ ص1) یعنی حدود 19 سال پس از ادعای تشرف و توبه از فلسفه و عرفان! با این مقدمه وارد پاسخ اصلی شده و عرض میکنیم شیخ محمود حلبی در ابتدای تقریرات درباره میرزا مینویسد: ... و ممن تتحمل علوم اهل البیت اصولا و فروعا و معارفا و کان ممن ینخلع عن بدنه و یتجرد عن قالبه غالبا و کان زمام الخلع و التجرید بیده/ تقریرات؛ ص1». یعنی میرزا از کسانی بود که متحمل علوم اهل بیت در اصول و فروع و معارف دین شده بود و خلع بدن و تجرید مینمود و زمام این دو امر به دستش بود. مشاهده میکنید که میرزای اصفهانی سالها (حدود 19 سال) پس از ادعای تشرف خدمت امام زمان باز هم از تجرید و خلع بدن برای کسب معارف استفاده میکرده است! 2- شیخ محمود حلبی باز هم میگوید:« مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی ... در آخرین انخلاعش خواسته بود که او را از این دنیا ببرند و در خواستش استجابت شد و هفته بعد سکته کرد!/ معارف الهیه؛ ص322». دقت کنید به اقرار شیخ محمود حلبی _که به گفته فرزند میرزا مهمترین شاگرد میرزا بوده و به گفته تفکیکیان کسی بوده که علاوه بر جلسات عمومی، در جلسات خصوصی میرزا هم شرکت مینموده است_میرزای اصفهانی حتی در آخرین روزها و هفته های عمر خویش هم دست از تجرید و انخلاع برنداشته است و تا اخر عمر به انجام این عمل صوفیانه ادامه داده است! 3- مرحوم محمدرضا حکیمی هم مدعی اند میرزای اصفهانی تجرید های دو ساعته داشته و به علم مصبوب دست یافته است! و این مطلب را در شرح دوره دوم زندگی میرزا( یعنی دقیقا پس از ادعای تشرف) نقل میکنند!( مکتب تفکیک؛ ص218). 🔍 نتیجه: با ارائه این سه شاهد متقن و محکم، آشکار شد میرزای اصفهانی تا آخر عمر خود به تجرید روحی و انخلاع از بدن پایبند بوده و مدعای نویسندگان_ مبنی بر استفاده میرزا از این روش در دوره اول و کنار گذاشتن آن در دوره دوم و پس از تشرف_ جدا ضعیف است و در نتیجه نقد و اشکال استاد میلانی و منتقدان به قوت خود باقی است ... @Aghlyavaran
Mostrar todo...
اشکالِ واضح یکی از معاصرین به میرزا مهدی اصفهانی در بحث ادعای امکان شناخت و شهود کنه ذات خدا، و پیچاندن مطلب توسط مدافعان میرزا و ارائه یک پاسخ بی‌ربط! ‌ ناقد اشکال می‌کند که: میرزای مهدی قائل به شناخت و شهود کنه ذات خداوند برای برخی افراد است، و وی معتقد است احادیث نهی از تکلم درباره ذات خداوند برای همه افراد نیست. مدافعان مکتب تفکیک پاسخ داده‌اند: میرزا در هیچ اثری قائل نشده که می‌توان با عقل و فکر کنه ذات خدا را شناخت، بلکه قائل به شهود کردن کنه ذات خدا است! خب اشکال منتقد نیز دقیقا همین بود، و به همین امکان شهود کردن اشکال کرد ولی شما از خودتان شناخت با عقل و تفکر را به کلام او اضافه کردید و سپس نقدش کردید و در انتها کلام او را که تأیید کردید که میرزا قائل به امکان شهود کنه ذات خداست!! بسیاری از پاسخ‌های تفکیکیان به منتقدانشان‌ همین‌گونه است. #نقدنامه ▪️پست‌های مرتبط: آقای سیدان و ادعای شناخت کنه ذات خداوند: https://t.me/tafkik/3140 میرزا مهدی اصفهانی، میرزا جواد طهرانی، شیخ محمود حلبی و ادعای شناخت کنه ذات خداوند: https://t.me/tafkik/349
Mostrar todo...
◼️اما نحوه پرداختن تفکیکیان به نقدهای استاد میلانی گزارشی از محتوای کتابِ نقدنامه پاسخ به منتقدان میرزا مهدی اصفهانی ‌🔸بخش دوم چنانچه بیان شد کل اشکالات نقل شده از آثار استاد میلانی در کتاب حاضر، مجموعا کمتر از یک برگ کاغذ آ۴، و مجموعا چیزی حدود ۳۶ سطر بود که اینک به توضیح بیشتر نحوه ورود تفکیکیان به نقدهای آقای میلانی می‌پردازیم: ظاهرا اولین یادکرد از آثار آقای میلانی در ص۱۱۰ کتاب است [لازم به ذکر است چون متأسفانه کتاب دارای نمایه اعلام نبود، ما این نقدها را با ورق زدن تک تک صفحات کتاب احصا کرده‌ایم] در ص۱۱۰ کتاب، تفکیکیان می‌گویند ناقد [آقای میلانی] مدعی است سرتاپای افکار میرزا مهدی اصفهانی و شیخ محمود حلبی آمیخته با باورهای عرفانی و فلسفی است. و سپس ادامه داده‌اند که ناقدان به مشابهت مطالب مکتب تفکیک و شیخیه معتقدند و... و سپس بدون نقل هیچ شاهد و عبارت و مطالب آقای میلانی، چنین پاورقی زده‌اند و به آثار ایشان ارجاع داده‌اند: ملاحظاتی پیرامون مکتب تفکیک. سمات، ص۱۴۸-۱۷۹، پاسخ به دفاعیات تفکیکیان، سنات، ص۱۵۸-۱۷۷، ناقد این مطالب را در جزوه‌ای به نام "شناخت مکتب تفکیک" جمع آوری و در کانال تلگرامی @tafkik منتشر کرده است. و سپس تفکیکیان نقدهای خود را چنین آغاز کرده‌اند: پاسخ: روشن است که این مقایسه و شبیه‌انگاری بر هیچ پایه روشنی استوار نیست و ناقدان، شاهد روشنی از آثار میرزا مهدی بر این مدعای خود ارائه نمی‌کنند. یاللعجب! کیست که نداند سرتا پای نوشته‌های آقای میلانی در نقد تفکیک مملو از ارائه شواهد سخنان تفکیکیان در همسانی با مطالب فلاسفه و عرفاست؟! کافیست مخاطبین به همین آثاری که تفکیکیان در پاورقی ارجاع داده‌اند مراجعه کرده و صدها شاهد را ملاحظه نماید. همچنین استاد میلانی در تعلیقات خود بر کتاب شناخت شیخ احمد احسایی و شیخیه در موارد متعددی عینیت سخنان میرزا مهدی اصفهانی با شیخ احمد احسایی را نشان داده‌اند! سپس در ادامه با خیالی راحت بدون نقل مطالب آقای میلانی، شروع به بیان کلیاتی بی‌ارزش کرده‌اند؛ نظیر اینکه میرزای اصفهانی چطور می‌تواند با شیخ احسایی هم‌مبنا باشد در حالی که کتابی در نقد او دارد و... و البته ما بارها پاسخ این مطالب تکراری را داده‌ایم؛ شیخ احسایی در ظاهر از مخالفان سرسخت فلسفه و عرفان است، ولی میرزا مهدی مخالفت او با فلاسفه را مبنایی ندانسته و او را منحرف و ضال و بیابانی خطاب می‌کند؛ حال آیا جا دارد مدافعان احسایی، به مانند تفکیکیان استدلال کنند: اگر احسایی با فلاسفه هم‌مبناست چرا باید کتبی در رد فلاسفه نوشته باشد؟! در آثار آقای میلانی به کرات به عینیت مطالب شیخ احسایی و میرزای اصفهانی با مبانی فلاسفه و عرفا اشاره شده است، ولی چه باید کرد که تفکیکیان از مواجهه با متن در هراسند! جالب آنکه تفکیکیان دوباره در ص۴۲۷ به نقد آقای میلانی بازگشته و می‌نویسند ناقد مدعی همسویی میرزا مهدی اصفهانی با فلسفه و عرفان است، و دوباره بدون هیچ اشاره به عینِ کلام و شواهد بیان شده توسط آقای میلانی باز به همان آدرس پیشین در ص۱۱۰ آدرس می‌دهند!! و سپس بعد از بیان همان ادعاهای عنایت امام زمان به میرزا و قضایای مکاشفه پوشالی‌اش، می‌گویند برخی مباحث، شباهت ظاهری با مباحث فیلسوفان و عارفان دارد و کسانی که با مبانی مرحوم میرزا آشنا نیستند گمان می‌کنند که وی همان سخن فیلسوفان و عارفان را گفته است. در مجموع تفکیکیان در این کتابِ خود، ۱۳بار به آثار استاد میلانی ارجاع داده‌اند که در ۶مورد آن چند سطری از کتاب را هم نقل کرده‌اند. اینک به ۲مورد از ۱۳مورد آن اشاره شد، بقیه موارد به مرور بیان خواهد شد ان‌شاءالله. بخش قبلی | بخش بعدی @tafkik
Mostrar todo...
گزارشی از محتوای کتابِ نقدنامه پاسخ به منتقدان میرزا مهدی اصفهانی ‌ 🔸بخش اول این کتاب توسط مؤسسه آقای محمدتقی سبحانی و بدون نام نویسنده هر بخش چاپ شده و در شناسنامه کتاب "جمعی از نویسندگان" درج شده است. کتاب ۶۲۴ص است و عمدتا به نقد اشکالات طرفداران فلسفه به مکتب تفکیک، پرداخته است. آنچه از اشکالات استاد حسن میلانی در آثار مختلفش بر تفکیکیان آورده‌اند مجموعا کمتر از یک برگ کاغذ آ۴ است، که در ادامه نحوه پرداختن تفکیکیان به آن هم بیان خواهد شد. همچنین لازم به ذکر است، گرچه در مقدمه کتاب ادعا شده: "در این نوشتار تلاش شده که همه نقدهای ناقدان به دقت از لابلای آثار گزینش شده" اما هیچ اشاره‌ای به آثار و کتب کسانی که ضمن مخالفت با تفکیکیان، با فلسفه نیز مخالف هستند اشاره نشده است! مخصوصا به دو کتاب ارزشمند آقایان دکتر سیدمحسن هندی (تقریرهای مختلف وحدت وجود) و دکتر محمدعلی صابری (سرّ فاش) که در واقع رساله دکتری هر دو بزرگوار بوده و ضمن انتقاد از فلاسفه و عرفا، سخنان تفکیکیان را نیز با ارائه شواهدی همان سخنان فلاسفه و عرفا دانسته‌اند، کلمه‌ای اشاره نشده است؛ و نیز به دو مقاله زیر از رضا مختاری خویی که به ترتیب در دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران چاپ شده نیز هیچ اشاره‌ای نشده است. و همچنین کتاب: نقد و بررسی مفهوم معرفت فطری در مکتب تفکیک و در کل تفکیکیان ترجیح داده‌اند به مصاف نقدهای فلاسفه بروند. هر چند دلیل این کار واضح است اما از باب تکمیل مطلب، اشاره‌ای به آن می‌کنیم: اشکالات طرفداران فلسفه، بر تفکیکیان دو سنخ است: ۱. اشکالاتی که گرچه به نام مکتب تفکیک است اما در واقع بر عموم علما و فقهاست؛ مثلا برخی اشکالاتی که آقای حسن انصاری نسبت به قبول عالم ذر و... می‌کند، این اشکال هیچ اختصاصی به مکتب تفکیک ندارد و عموم علمای شیعه، بلکه خود فلاسفه نیز قائل به وجود عالم ذر هستند. و یا اشکالاتی که به دلیل اصل مخالفت با فلسفه، بر تفکیکیان گرفته‌اند؛ این نیز اختصاصی به تفکیکیان ندارد و صدها عالم، بلکه عموم علمای پیشین منتقد سخنان فلاسفه بوده‌اند. تفکیکیان در این قبیل اشکالات مطالب فراوانی علیه منتقدین خود نگاشته‌اند. ۲. سنخ دوم: اشکالاتی که به دلیل آشنا نبودن ناقدین با مبانی اصلا مکتب تفکیک، بوده است؛ بطور مثال اشکال شده است ‌که چرا تفکیکیان تجرد نفس را قبول ندارند؟ و ایشان نیز دلایلی روایی و... فراوانی در پاسخ به فلاسفه آورده‌اند. در حالی که اشکال صحیح آن است که تناقض‌گویی تفکیکیان فاش شود که چگونه ضمن استناد به ادله‌ای که نشان می‌دهد ماسوی الله همه مادی و متجزی هستند خود قائل به عالم مجرداتی هستند _هر چند در ظاهرا با فلاسفه در تجرد روح مخالفند ولی خود قائل به عالم مجردات هستند_ ولی چون ناقدین عمدتا از نسخه‌های خطی و آثار اصلی بزرگان تفکیکیان اطلاعی ندارند اشکالات سطحی مکتب تفکیک وارد می‌کنند و تفکیکیان نیز به راحتی ده‌ها صفحه در پاسخ به ایشان می‌نگارند. ادامه🔻
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
اعلم علمای مکتب تفکیک آقای سیدان: «...الآنه کسی به مانند آقای بیابانی بر آراء و نظرات میرزا اصفهانی احاطه ندارد...» ✦༅✿༅✦═༅༅═┅── ✍ پی‌نوشت: نسبت آقای بیابانی در بین تفکیکیان، همان جایگاه آقای حسن‌زاده آملی در بین فلاسفه و عرفاست، همه چیز را صریح و بی‌پرده افشا می‌کنند و زحمت منتقد را برای اثبات پشت‌پرده‌های مکتبشان کم می‌کنند. پست مرتبط اول: ‌https://t.me/tafkik/3148 پست مرتبط دوم: https://t.me/tafkik/3118
Mostrar todo...
اعتراف جالب آقای بیابانی و اسراری که فاش می‌کند، و ناراحتی آقای برنجکار و خطاب به ایشان که مجلس کشش این بحث‌ها را ندارد! بیابانی: میرزا جواد تهرانی نور علم را مخلوق نمی‌داند! برنجکار: این مجلس کشش ندارد اینها را مطرح نکنید. مناظره با تفکیکیان، ص۳۷۲-۳۷۱ @tafkik
Mostrar todo...