Vahid Hajitabar

#پاتوق

امشب علی بهم زنگ زده میگه یه بیت گفتی منم یه بیت ، روو بیتِ تو گفتم بمناسبت ورودت به تهران بیتِ من ، یا تو ؟! گفتم قطعاً بیتِ تو دادا ... گفتم قلمِ تو ، یه چَکی داره که کم‌نظیره از اون چَکا که اشکمو درمیاره ...! 🤞🏼 از تمومِ خاطرات یه دردِ بی‌ناموس مونده روو گرامافونِ لبهام یه "مَرا بِبوس" مونده #علی_ایلیا #وحید_حاجی_تبار #بامداد_شنبه‌تون_به_کام 🤞🏼♥️

واقعیتِ زندگیِ مردها ... 🤞🏼⏳ #جمعه_شبتون_خوش 🌠🙏🏼♥️ @vahidhajitabar

طبق معمول نزدیک خلبان نشستم خوشحال شدم خلبان مهرآبادی ، کاپیتان شده و این پرواز رو میرونه .... حالا در طیِ پرواز لاو میترکونیم با هم جایِ آزی خالی ... 🤞🏼♥️

خُب ، بالاخره به امید حق علیه باطل من رفتم که یه سر به ساختمان عمارت بزنم و ببینم توو این مدّت بچه‌ها چه کردن .... مادرم رو ببینم .... و کلّیِ کارِ دیگه .... هرچند قرار نیست آهنگی بخونم ولی هنوز کلماتِ ترانه توو ذهنم میچرخه ! این یه بیتهم مالِ همین الان .... صرفاً بخونید واز روش رد شید .... مگه قرار نبود منو که دیدی باز دوباره غرقِ بوسه‌هات کنی ؟ مگه قرار نبود مثلِ قدیما منو دیوونهء بوسه‌های بی‌حوات کنی ؟ #شب_جمعه‌تون_ردولایتی 🤞🏼♥️

برای پارسا پیروزفر رفیقِ قدیمی و عزیزم و بهار مصدّقیان که چند باری سلام و علیک داشتیم ... این دنیا پُره از آدمهایی که به بهانه‌ها و دلایلِ مختلف ، علاقمند به داشتنِ روابطِ موازی با چند آدمِ مختلف هستن ! خُب قطعاً عمده دلایلی که به ذهنِ همه میرسه ، هوسرانی ، بی‌تعهّدی ، منفعت‌طلبی و ‌... صدها دلیل دیگه هست ... ولی از نظرِ من مهمترین دلیلش ، نداشتنِ اعتمادبنفس و احترام و علاقهء ذاتیِ فرد به خودشه ! یعنی برای جسم و روح و عواطف و بدن و درونمایهء خودش هیچ ارزشی قائل نیست و همهء اونها رو به فراخورِ شرایط در اختیارِ چندین نفر قرار میده و هر کس بسته به نیازش در اون مقطع از اونها بهره‌برداری میکنه ...! هیچ ربطی هم به موقعیت اجتماعی و زیباییِ ظاهری فرد نداره ... چه بسیار انسان‌های زیبا و تحصیلکرده و مشهور و هنرمند و ورزشکاری که در این شرایط گرفتارند ! اصولاً آدم‌هایی که بر سرِ راهِ این افراد قرار میگیرن ، از جنسِ خودشون هستن ...! ولی گهگاهی هم ، آدم‌های نجیب و دلداده‌ای گرفتارِ این داستان میشن و مدام در معرضِ دروغ و فریبِ این آدمها ، ضربه‌های جبران‌ناپذیری میخورن ... بعضی‌ها تواناییِ جمع کردنِ خودشون رو دارن و به زندگی ، حتی قوی‌تر از قبل برمیگردن ... بعضی‌ها هم شرایطی مثلِ بهار پیدا میکنن ! ولی این واقعیت ، غیرِ قابل انکار هست که همه‌ء قربانیانِ این اتفاق تا سالها و بعضاً تا آخرِ عمر ، این آسیب‌ها رو با خودشون یدک میکشن ! نه راهی برای درمانِ آدم‌های علاقمند به چندین رابطهء تواماً دارم و نه صلاحیّتِش رو ! ولی برای بقيه آرزو میکنم ، هیچوقت در چنین مسیرهایی قرار نگیرن ، چون امید به اصلاحِ این آدم‌ها ، دقیقاً مثلِ همون توبهء گرگ هست ...! شاید باورش برای خیلی‌ها سخت باشه ، ولی من خودم شخصاً با چشمانم دیدم و با گوش‌هام شنیدم که یکی از همین آدم‌ها ، با تهدیدِ ورود به رابطهء بعدی ، سعی در نگه‌داشتنِ رابطه‌ای رو داشت که در اصل چندمین رابطهء موازیِ زندگیش با وجودِ پارتنری دائمی در زندگیش بود !!! در پایان امید دارم برای بهبودی پارسا رفیقِ قدیمی و هنرمند و عزیزم امید دارم برای بهار برای قدرتِ گذشتن و بخشیدن و گذر از این شرایط و امید دارم برای معجزهء #عشق در زندگیِ همه ... مطمئنم با ورودِ عشق به قلبِ هر آدمی همهء سیاهی‌ها کنار میره ... عشق ، پارساها رو قلباً مقیّد به یک رابطهء قلبی میکنه ... و بهارها رو از قیدِ گذشتهء تاریک و تارشون رها میکنه ... عشق اشک رو از چشمانمون پاک میکنه و بعد از اون با چشمانمون میخندیم ... #توبخندواسم_قشنگترمیشه‌دنیامون 🤞🏼♥️🙏🏼💎

#آی_دل_زخمی قصّهء تئاتری که کمی تلخ هست ... احساسِ مسئولیت برای یک دلدادگی دلسوزی برای اشک‌هایی که سرازیر میشد اعتماد به مشتی کلمات از جنسِ عشق و در آخر ... وادادگی به قلب و روح و جسمِ نقش اوّل بازی که از قضا نویسنده و کارگردانِ همین تئاتر بود ! هزاران شب اجرا رو روی صحنه بردیم که تازه فهمیدم من نقشِ مکمّل نیستم سیاهی لشگرم ! تازه فهمیدم اپیزود به اپیزود سیاهی لشگرا رو عوض میکنه کارگردان ... بازیگر نقشِ مکمّل که اونم از قضا ، تهیه‌کننده این تئاتر بود هم همهء اختیارات رو هبّه کرده بود به کارگردان ! آره ... اینجوری شد ...! #staytuned

هوا بارونی و خیسِ تارِ مویِ تو همه انگار میرن پِیِ ردّ بویِ تو هوای بارونی ، بلده چیکار کنه یکی مثه منو واسه تو ، بیقرار کنه ! @vahidhajitabar