cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

فرازمند_محمدرضا بهمنی

سروده های سی هزار ساله من ...........جنگ ادبی ..فرهنگی ..اجتماعی

Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
Publicaciones publicitarias
179
Suscriptores
Sin datos24 horas
Sin datos7 días
Sin datos30 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

شعر عاشقانه شاملو از مجموعه آیدا در آینه❆ من و تو… من و تو یکی دهانیم که با همه آوازش به زیباتر سرودی خواناست. من و تو یکی دیدگانیم که دنیا را هر دَم در منظرِ خویش تازه‌تر می‌سازد. نفرتی از هرآنچه بازِمان دارد از هرآنچه محصورِمان کند از هرآنچه واداردِمان که به دنبال بنگریم، دستی که خطی گستاخ به باطل می‌کشد. من و تو یکی شوریم از هر شعله‌یی برتر، که هیچگاه شکست را بر ما چیرگی نیست چرا که از عشق رویینه‌تنیم.  و پرستویی که در سرْپناهِ ما آشیان کرده است با آمدشدنی شتابناک خانه را از خدایی گم‌شده لبریز می‌کند.
Mostrar todo...
گر بدین‌سان زیست باید پست من چه بی‌شرمم اگر فانوسِ عمرم را به رسوایی نیاویزم بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه‌ی بن‌بست. گر بدین‌سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمانِ خود، چون کوه یادگاری جاودانه، بر ترازِ بی‌بقایِ خاک احمدشاملو
Mostrar todo...
اندیشیدن در سکوت آن که می‌اندیشد به‌ناچار دَم فرو می‌بندد اما آنگاه که زمانه زخم‌خورده و معصوم به شهادتش طلبد به هزار زبان سخن خواهد گفت احمدشاملو
Mostrar todo...
یکی کودک بودن «به ایسای شاعر» یکی کودک بودن آه! یکی کودک بودن در لحظه‌ غرش آن توپ آشتی و گردش مبهوت سیب سرخ بر آیینه یکی کودک بودن در این روز دبستان بسته و خش‌خش نخستین برف سنگین‌بار بر آدمک سرد باغچه در این روز بی‌امتیاز تنها مگر یکی کودک بودن احمدشاملو
Mostrar todo...
دوم مرداد سالمرگ بزرگ مردشعر و ادب معاصر احمد شاملو ست روانش در آرامش ابدی 🌸🌸🌸🌸🌸
Mostrar todo...
با پدرهاتان حرف بزنید، با مردهاتان . . شاید ندانید، اما مردها، همه‌شان، همین که پدر می‌شوند، همین که زن‌ِشان بارَش را می‌گذارد زمین، بی‌حرف همان بار را برمی‌دارند و بی‌آرزوی اینکه این بارکشی پایانی داشته باشد، راه می‌افتند توی کوره‌راهِ زندگی. با پدرهاتان حرف بزنید، با مردهاتان. با همان‌ها که بیشتر با چشم‌هاشان لبخند می‌زنند و کم‌حرفی، عادتِ شب و روزشان است و مو سفید کردن رسم‌شان. با آن‌ها که از زندگی فقط دویدنش را دیده‌اند و از آفتاب فقط عرق ریختن زیرِ تیزیِ تندش را. با آن‌ها که هی توی این زندگی به دوش کشیده‌اند، درد را، غم را، زن و بچه را، خانه را و خودشان را. و هی دم برنیاورده‌اند و هی دست‌های زمخت‌شان را آرام و گرم کشیده‌اند روی سرمان. وقت‌هایی که دل‌تنگ بوده‌ایم، وقت‌هایی که کم ‌آورده‌ایم و وقت‌هایی که از درد به خودمان پیچیده‌ایم و دل‌مان یک شانه می‌خواسته برای اينکه به دوش‌مان بکشد. حرف بزنید با پدرهاتان، با مردهاتان. با آن‌هایی که عادت کرده‌اند اگر سنگ هم ببارد، به این فکر کنند که حالا باید چطوری از زیرِ سنگ نان در بیاورند. های های... مردها، این خودخورهای تودار، این دل‌تنگ‌های همیشه محکم و این دل‌نازک‌های آهنین... حرف بزنید با پدرهاتان، با مردهاتان بالأخره یک جایی باید این سکوتِ خفه‌کننده تمام بشود؛ بالأخره یک جایی باید این غم‌ها و بغض‌ها، اشک‌ بشوند و سرازیر بشوند پایین. حرف بزنید با پدرهاتان، با مردهاتان! مردها دل‌نازک‌اند، دل‌تنگ می‌شوند و توی تنهایی اشک‌هاشان را می‌ریزند روی دلِ زمین. حرف بزنید! این همه درد بالأخره باید یک جایی تمام بشوند. #مصطفی_سلیمانی
Mostrar todo...
01_age yerooz.mp31.92 MB
03_del asireh.mp31.50 MB
02 Divar.mp310.96 MB
00:14
Video unavailableShow in Telegram
1.77 MB
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.