فلوراتاجیکی

بادبان های سبز بی قایق شهر تا خورده زیر طوفان ها درد از پیچ کوچه می ریزد درسکوت عجیب میدان ها کشتی و ببر و شیر و گاو و پلنگ خواب یک جفت کرگدن در غار خشم یک جفت ماهی آزاد مرگ یک جفت بوته ی گل سرخ رقص یک جفت قاصدک در باد جفت من را به ناکجا بردند لاله ها را شکست باد غریب شمع های سیاه روشن بود نوحه می خواند نوح در خوابم ناخدای سفینه دشمن بود بین گرگ و شغال دعوا شد زرگری بود جنگ مسگرها بوق و کرنای لشکر کرها چاه پس داده بود یوسف را شاد بودند نابرادرها کشتی اما شکست و ویران شد خواب بودم که خاک را بردند خواب بودم که سیل جاری شد خواب بودم که خنده خط خورد و آخر خواب سوگواری شد نعش من روی شانه ی من بود #فلوراتاجیکی @floratajiki

-خیابان ها شاهد بودند ماهیچ گناهی نکردیم وقتی آزادی را محاصره کردند ما تازه انقلاب را... نه.!!! انقلاب تازه ما را دور زده بود خیابان ها شاهد بودند ما فقط لباسهایمان را عوض کردیم و دستهای پدر هنوز توی آستینمان بود دستهای پدر هنوز روی دیوارها شعار می نوشت و دستهای پدر هنوز رنگی بود از انتخابی که نکرده بود -حالا اقرار کن آن قدر ها احمق نیستی که به پرواز فکر کنی به دستهای پدر فکر کن که می لرزند و برای بر سر زدن خیلی پیر شده اند فلورا تاجیکی

وای اگر پنجره ها زبان باز کنند پا دربیاورند بریزند توی خیابان ها انتقام این همه سال حبس بین دیوارهای سنگی را از چه کسی می گیرند؟؟ بغلم کن بغلم کن که سال هاست لابلای این دیوارها پنجره بوده ام و شیشه هایم پوشیده شده از روزنامه هایی که  تمام صفحاتش پر از شعرهایی در مدح آزادی ست #فلوراتاجیکی از آن همه زن نشر شانی1396

یک شب نشینی پا به پای پاسبان های... حبس نفس بد مستی فوج دهان های... دنیای بی مرزی که آویزان گوشم بود مانند من بین زمین و آسمان های... تاریک تر تاریخ تر تاری بزن مطرب چنگی بزن شاید بگردند این زمان های.. از دست رفته خانه بی هم خانه بی بنیاد از دست دادیم این سر سبز و زبان های.. سرخیم از سیلی نه از سیری نه از سرخاب سرخیم مثل دشت از خون جوان های... تاریخ یک فصل است اما سرد و بی حاصل جغرافیا کالای ارزان دکان های این روزها تنها دعای مادرم مانده شاید شبی طغیان کند آتشفشان های.... فلورا تاجیکی "مهریه ام هوای سمرقند است" 

#فلورا_تاجیکی می‌ترسند مردانی شجاع در سرزمینِ من ازجنگ می‌ترسند می ترسند و پنج‌شنبه‌های گورستان پیام‌های کوتاهی را به شهر مخابره می‌کند به بوسه‌های نیمه‌کاره در صدای خمپاره به شیشه‌های شکسته به خاک خاکِ سرخ می‌ترسم از صدای هلهله سوووووووت رد می‌شود از کنارِ سرم نفیرکشان کودکیِ دست‌های‌ام می‌دود دنبالِ توپ‌ها چشم‌های‌ام دنبالِ انارهای سرخ و پیراهنِ دخترانِ روستا رودخانه‌یی که به هیچ کویری تن نمی‌دهد می‌ترسم باد بوی موهای‌ات را به سرزمینی دیگر... بوی باروت اتاق‌مان را به زخم می‌ترسم از گریه‌ی روسری‌ات زیر چکمه‌ها تفنگ‌ام را بده تفنگ‌ام را بده من از جنگ می‌ترسم @sher_90

ما هر دو بر می گشتیم و جاده های موازی که ما را به هم نمی رساند از تلاطم بی امان گامهایمان عجول تر شهر می دوید و تکه تکه ی خاطرات از خیابان های خاکی تابستان درو می شد ای شعر به لب نیامده ای اندوه خاکستری نمناک پاهای من کجای کوچه جا مانده که هر چه می نویسم به خانه نمی رسی؟؟ و آن دستهای حسابگر که گل و گیلاس و بوسه و باران را در دفتری می نوشت حالا از روزهای بی بوسه و باران کجا چوب خط می کشد؟؟ #فلورا_تاجیکی

📗📗📗📗📗📗 سلسله‌ گفتارهای #آموزشی و #مشاوره‌_ای ♦️ #ترانه_های_فلورا @dabestanak دبس‌گویی ۱۱ #سیدرضا_تهامی #آموزش_نوین #مورچه_تمام_هفته_رو_کار_می‌_کرد #ملچ_مولوچ #من_و_مامان_بزرگم_با_هم_قرار_گذاشتیم #فلورا_تاجیکی #دو_ساله #سه_ساله #چهار_ساله #پنج_ساله #شش_ساله #هفت_ساله #هشت_ساله #عادت_کنیم_از_یاد_گرفتن_لذت_ببریم #دبس_گویی 📙📙📙📙📙📙 @dabestanak

🍃شوق مادرانه، آموزش‌های پیش از آغاز بارداری 🍃شور مادرانه، آموزش‌های دوران بارداری @dabestanak 🖍️به قلم فلورا تاجیکی 🚚ارسال رایگان به همه جای ایران Dabes.ir @dabestanak_admin