cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

کانال خانه‌ی هنرمندان ایران

روابط عمومی و امور بین الملل خانه هنرمندان ایران

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
8 132
Suscriptores
+1324 horas
+647 días
+28530 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

🔘هجدهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳ به نمایش فیلم تئاتر «نیلوفر آبی» (۱۳۷۷) به نویسندگی و کارگردانی دکتر حمید امجد اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان)، علیرضا نراقی (منتقد تئاتر) و دکتر حمید امجد (نویسنده و کارگردان) برگزار شد. گزارش تصویری: لیلا ابراهیمی @iranartists
Mostrar todo...
برای همه ما هم وجه تجربی و نفس تجربه تازه با سنت نمایشی خاور دور اهمیت داشت، همان‌طور که ظاهراً برای تماشاگران تازه و جذاب بود ــ این نوع فضا و این قالب تا آن‌موقع بر صحنه دیده نشده بود. اجرای سال ۷۷ برای من و گروه، آزمودن خود این فرآیندِ تجربی بود و شاید اگر امروز قرار بود این نمایش را اجرا کنیم، به تکمیل آن فرآیند می‌پرداختیم و اجرا به مراتب پخته‌تر از چیزی می‌شد که در تصویر دیدید. 🔸️امجد در پاسخ پرسش‌هایی ادامه داد: کسانی که تجربه اجرای نمایش دارند می‌دانند که برای پیدا کردن احساس درست نقش معمولا از بازیگر خواسته می‌شود ابتدا احساساتش را حتی با درشت‌نمایی نشان بدهد و بیرون بریزد، بعد در ادامه روند تمرین از بازیگر خواسته می‌شود آن را درونی کند و به اندازه بروز بدهد. این کار نیازمند به زمان است که ما متاسفانه به‌خاطر پرتاب‌شدن به اجرا از آن بهره‌مند نبودیم. تا روز اجرا حتی دکوری هم نداشتیم که روی آن تمرین کنیم؛ و این مهم بود چون تقریباً کل نمایش روی یک پلِ به‌عرض یک متر بازی می‌شد و بدون تمرین کافی امکان افتادن بازیگران وجود داشت. مجموعه شتاب‌ها به بازیگران فرصت نداد که روندِ یافتن و درونی‌کردن نقش‌ها را طی کنند، و در آن شرایط واقعاً گناهی متوجه آن‌ها نبود، تنها چیزی که همه ما را واداشت در آن فشردگی و آن شرایط به ادامه کار فکر کنیم، نیروی عجیبی بود که انگار در هوای آن زمانه موج می‌زد، چون در سال ۷۷ یک چیز عجیب داشتیم که امروز تقریباً از یاد رفته و اسمش «امید» بود. نمی‌دانم اصلا امروز دیگر کسی به این صورت تئاتر (یا هر کار دیگری) می‌کند یا نه. ▫️عباس غفاری در ادامه این نشست گفت: به خاطر دارم به عنوان تماشاگر وقتی قرار بود نمایش «نیلوفر آبی» را ببینیم در صف‌های دراز ایستادیم، من اجرای اول جشنواره را دیدم. که در آن دو بازیگر نمایش هنوز مجبور بودند تکه‌هایی را از روی متن بخوانند. دکور دیر آماده شده بود. تماشاگر فکر نمی‌کرد که این اجرا آن شب روی صحنه برود. برای ما هم به عنوان تماشاگر تجربه غریبی بود. حتی نمی‌دانستیم که با چه نمایشی طرفیم. باید بگویم «نیلوفر آبی» برای ما کشف و شهودی از یک نمایش شرقی بود. 🔸️امجد در ادامه گفت: آن زمان حوصله وجود داشت. هم در پژوهش درازمدت برای نوشتن متن، هم در فکرها و شیوه‌های اجرایی‌اش، و هم در تماشاگرانی که نمایش‌های دو سه ساعته را با حوصله و علاقه تماشا می‌کردند. امروز که با این‌همه لطف از این نمایش یاد می‌شود، اگر بخواهیم همان را اجرا کنیم، اصلا جایی برایش وجود ندارد. خواهند گفت چون در هر تالار هم‌زمان سه نمایش اجرا می‌شود نه برای این دکور و این میزانسن جا داریم نه دو ساعت و نیم برای اجرا وقت هست. *بخش سوم. @iranartists
Mostrar todo...
🔸️این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: برای مثال در نمایش می‌بینیم که در ابتدا زن بیمار است و مرد از او پرستاری می‌کند و پس از بهبود او در ادامه این‌بار راهب است که بیمار می‌شود و زن نقش پرستار را پیدا می‌کند. در کلیت باز ما این دگرگونی را داریم که اوجش، آن جایی است که زن کم‌کم از گذر آموزش دیدن وارد یک سلوک می‌شود و خودش تبدیل به راهب می‌شود. در نهایت داستان نمایش همین داستان تبدیل شدن است. گویی ما با تناسخ به‌عنوان یکی از مفردات جهان شخصیت‌های اثر در قالبی فشرده شده، روبرو هستیم. در نهایت فنای راهب و تبدیل شدن زن به «نیلوفر آبی»، خروج از همین چرخه تناسخ است و گویی نهایت آن فنا خود لحظه رهایی است. ▫️او ادامه داد: مبحث زمان و اتصال آن به مفهوم زبان هم خود مبحثی مهم در این نمایشنامه است. بیشتر کارگردانان ما تصور‌ می‌‌کنند که ‌کنش در حرکات است، در حالی که زبان خود مایه حرکتی نمایش است که باید در اجرا از روی کاغذ بلند شده و در لحظه به لحظه نمایش جاری شود. بنابراین زبان خودش عامل حرکت است. هویتی در زبان «نیلوفر آبی» هست که آن را می‌توان شاعرانگی نامید و ما از ابتدا با آن مواجه هستیم. این عنصر صرفا فرمی برای ارائه زبان نیست بلکه کاربردی اساسی دارد.(زبان) در این نمایش، زمان را در حالت مراقبه برای مکاشفه دو کاراکتر نگه می‌دارد. 🔸️این منتقد گفت: من امکانی در نظریه هانری برگسون فیلسوف انتهای قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم دیدم برای اینکه با آن بتوان زمان در این نمایشنامه و نسبتش با زبان را توضیح داد. در زندگی هر روزه ما با یک زمان مکانی شده زندگی می‌کنیم. به این خاطر که مبتنی بر حرکت مکانی است. زمان برای ما محاسباتی است که به طور ریاضی شده و مکانی شده در زندگی خودمان تجربه می‌کنیم. اما یک زمانی وجود دارد که از نظر برگسون کاملا شهودی است. این زمان، عبور بیرونی نداشته و در درون رخ می‌دهد. استمراری محض است که در شهود درک می‌شود. به‌زعم من زبان نمایش در شعر، همان عینیت زمانی است که در شهود شخصیت رخ می‌دهد و این به طور مشخص در یک سوم انتهایی نمایش فضایی غالب در تجربه زمانی نمایش به واسطه شاعرانگی در زبان است. ▫️امجد در بخش دیگری از این نشست گفت: امسال سی‌امین سال نگارش این نمایش است. متنش در سال ۷۳ نوشته و در سال ۷۵ منتشر شد. من از سال ۶۸ که من یکی دو تئاتر کار کرده بودم تا ۷۶ امکان اجرا نداشتم. در آن فاصه هر متنی که برای اجرا ارائه می‌دادیم، بی‌جواب می‌ماند. ما اضافی بودیم و اصولاً کسی لازم نمی‌دید به ما جواب دهد. سال ۷۶ گفتند فضا عوض شده و بیایید کار کنید، و من نمایش «زارون» را به جشنواره فجر بردم. این نمایشی تقریباً آماده بود که پیش‌تر در سال ۷۳ برای اجرا تمرین کرده بودیم اما در آستانه اجرا توقیف شده بود. متن ساده و معصومانه‌ای داشت که یکی از شخصیت‌هایش زنی بود که در نمایش احتمال می‌رفت شغل مشکوکی داشته باشد! این در آن جشنواره مایه دردسر شد و نام نمایش را حتی از بولتن روزانه هم حذف کردند. اما در سال بعد و سال‌های بعد چنان موضوع و چنان شخصیت‌هایی (حتی با قطعی بودن شغل مشکوک!) در فیلم‌ها و تئاترها نمایش داده می‌شدند. به‌خاطر تجربه‌های قبلی، در سال ۷۷ من فکر نمی‌کردم که باز امکان اجرای نمایشی داشته باشم. تا این‌که چند ماه مانده به جشنواره سال ۷۷، آقایی با من تماس گرفت و گفت مرکز هنرهای نمایشی به ایشان پیشنهاد کرده متن «نیلوفر آبی» من را اجرا کند. من گفتم اگر امکان اجرای متنی از من وجود دارد، ترجیح می‌دهم خودم آن را روی صحنه ببرم. و این‌طوری شد که آن را برای اجرا دست گرفتیم. این کارگردان تئاتر در ادامه خاطره‌ای از روزهای دشوار تمرین برای اجرای نمایش «نیلوفر آبی» تعریف کرد و گفت: نهایتاً وقتی بهروز بقایی و پرستو گلستانی از سر کار تصویری‌ای که در شمال مشغولش بودند به تهران آمدند و تمرین را شروع کردیم کلاً هفت شبانه‌روز برای تمرین نمایش و رسیدن به اجرا زمان داشتیم. در یک زیرزمین برای تمرین مستقر شدیم و تقریباً تمام این هفت شبانه‌روز را کنار هم زندگی کردیم. بازیگران و بقیه‌ی عوامل با فشار خیلی زیادی در آن زمستان سرد کار و حتی فداکاری کردند  (دوست پزشکی هر روز می‌آمد به آن‌ها آمپول ویتامین تزریق می‌کرد که مریض نشوند و از پا نیفتند!) تا به بازبینی و اجرا برسیم. چیزی که بر صحنه رفت عملاً هنوز شکل نهایی‌اش را پیدا نکرده بود، تمرینی در فرآیند شکل‌گیری بود که ابتدا در جشنواره و بلافاصله بعدش برای اجرای عمومی به صحنه پرتاب شد. مثل اغلب موارد در آن زمان فکر می‌کردیم که می‌توانیم‌ روزی برگردیم و کار را دوباره در شکل نهایی و کاملش اجرا کنیم. اما برای رسیدن به همان نتیجه هم فکر می‌کنم کاری که بازیگران و همکاران این نمایش کردند، در آن فشردگی و شرایط سخت و بودجه واقعاً ناچیز، نزدیک به معجزه بود. *بخش دوم. @iranartists
Mostrar todo...
🎭در هجدهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای خانه هنرمندان ایران مطرح شد: فقدان نگاه تاریخی نسبت به تئاتر، مشکل امروز تئاتر ماست/ امکان اجرای مجدد «نیلوفر آبی» در زمانه امروز نیست 🔘هجدهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳ به نمایش فیلم تئاتر «نیلوفر آبی» (۱۳۷۷) به نویسندگی و کارگردانی دکتر حمید امجد اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان)، علیرضا نراقی (منتقد تئاتر) و دکتر حمید امجد (نویسنده و کارگردان) برگزار شد. 🔻«نیلوفر آبی» سال ۱۳۷۷ به‌عنوان نخستین نمایش در تالار تازه‌تاسیس سایه اجرا شد و مورد استقبال علاقه‌مندان تئاتر قرار گرفت. بهروز بقایی و پرستو گلستانی بازیگران این نمایش بودند و رضا کیانیان نیز به‌عنوان طراح صحنه در این نمایش همکاری داشت. 🔸️عباس غفاری در این نشست گفت: «نیلوفر آبی» در زمان خود، یکی از محبوب‌ترین‌ها و پرسروصداترین اجراها بوده و در زمینه متن، اجرا، کارگردانی، طراحی صحنه، بازیگری زن و مرد، و موسیقی جوایز بسیاری را از آن خود کرد. سالن سایه تئاتر شهر با این اجرا افتتاح شد و از این جهت نیز این نمایش در تاریخ تئاتر ایران اهمیت دارد. ▫️حمید امجد، در ادامه این نشست گفت: قول معروفی می‌گوید از بخت خوش تئاتر است که هر شب در هر اجرایی می‌میرد و فردا شب با اجرای تازه‌ای متولد می‌شود. منظور آن قول اشاره به این است که از نو اجرا شدن، نمایش را تازه می‌کند و بهتر از آن است که اجراها در کهنه و تکراری‌شدن شیوه و دریافت و امکاناتِ قدیمی‌شان دیده شوند. حتی معیار و اندازه‌ی واقع‌نمایی در بازیگری تقریباً هر چهار پنج سال یک بار تغییر می‌کند و این از بخت بد نمایش است که پس از سال‌های طولانی و آن هم با این ضبطِ بد دیده شود؛ ضبط بدی که اندازه‌ی تصویرش را با میزان درشت‌نماییِ بازی بازیگر (که مطابق با ابعاد فضا و فاصله با تماشاگر یا اقتضای میزانسن کلی و طراحی فضا بوده) تنظیم نکرده و تصور کرده‌اند ضبط تئاتر فقط نمای درشت گرفتن است؛ و به این ترتیب عملاً بخش عمده مکانیسم کلی میزانسن در فضای صحنه‌ای‌اش از دست رفته، و اگر این ویژگی صحنه‌ای مهم نبوده پس چرا اجرا بر صحنه و با حضور تماشاگران ضبط شده نه در استودیو. اما و به‌هرحال، با همه‌ی نواقص این ضبط، برای خودم غنیمتی بود تجدید خاطره و دیدار نه‌فقط با یک نمایش، که با آن‌چه از دورانی در تئاترمان ثبت شده. 🔸️علیرضا نراقی، در بخش بعدی این نشست گفت: مشکلی که امروز در تئاتر ایران به چشم می‌خورد و در دهه‌های اخیر افزایش هم پیدا کرده است، فقدان نگاه تاریخی نسبت به تئاتر است و همینطور فقدان ثبت و آرشیو نمایش‌ها اجراها. البته اگر گروه اجرایی تصمیم بگیرد که نمایش خود را ضبط کند، این اتفاق رخ می‌دهد اما در غیر اینصورت فیلمی از اجرا باقی نخواهد ماند. زیرا هیچ جایی اقدام برای ثبت و ضبط و آرشیو نمایش‌ها را در دستور کار خود ندارد که امری نهادی است و برای تئاتر و استقرار آن ضرورت دارد. بودن چنین چیزی حتی با کیفیت نامناسب بهتر از این بی مسئولیتی و فقدان نگرشی تاریخی است که اینک در تئاتر ایران عادی شده است. از سوی دیگر با تقلیل پیدا کردن ارزش متن و نمایشنامه در تئاتر ایران، کارهایی اجرا می‌شود که حتی نمایشنامه آنها منتشر نمی‌شود که دست‌کم سندی از آن نمایش باقی بماند. این فقدان تاریخیت در تئاتر ایران‌ سبب می‌شود تا همان اتفاقی که در جاهای دیگر رخ می‌دهد، در اینجا نیز ادامه پیدا کند. به این معنا که مرتبا تجربیات خود را تکرار می‌کنیم. زیرا از گذشته خود خبری نداریم. و تجربه‌ها اساساً پیوند و پیوست و حتی ارتباطی با یکدیگر پیدا نمی‌کنند و این مثل این است که تئاتر تاریخ ندارد و خالی از بنیان و پیشینه است. ▫️او ادامه داد: حاصل این وضعیت، عدم استقرار تئاتر بوده که همواره تئاتر ایران را در یک حالت بحرانی بود و نبود نگه داشته است. یعنی شما تئاتر دارید اما آیا این تئاتر به عنوان یک نهاد پویا اثرگذاری اجتماعی هم دارد؟! امروز با این علامت سوال بزرگ مواجه هستیم البته مطمئن نیستم که ضرورت چنین سوالی به طور فراگیر در میان کنش‌گران و ارکان مختلف تئاتر ایران درک شده است یا خیر. درباره «نیلوفر آبی» باید بگویم که این کار یکی از جالب‌ترین و متفاوت‌ترین متن‌های آقای امجد به لحاظ فضاسازی و عناصر دیگر است. «نیلوفر آبی» برای من بیشتر شکل و فرم «دگردیسی» دارد. انگار دو کاراکتر پس از اینکه رو به‌ روی هم قرار گرفتند، مدام در یک فرایندی از تبدیل هم در جزییات و هم در گره‌ها، کلیات، ماهیت و بطن اصلی نمایش قرار می‌گیرند و جایگاه عوض می‌کنند. *بخش اول. @iranartists
Mostrar todo...
🔘مجمع عمومی عادی سالیانه خانه هنرمندان ایران یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ در سالن استاد جلیل شهناز برگزار شد. 🔻در این مجمع که ریاست آن برعهده استاد ایرج راد بود، دو بازرس اصلی «علیرضا حسینی» و «سعید باباوند» و هم‌چنین بازرس علی‌البدل «انوشه منصوری» انتخاب شدند. همچنین محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه هنرمندان ایران گزارش عملکرد خانه هنرمندان ایران را از آبان ۱۴۰۲ تا ۱۰ تیر ۱۴۰۳ برای اعضای مجمع ارائه کرد. @iranartists
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
📣 اطلاعیه 🔻ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم و سالگرد شهادت حضرت امام حسین(ع) و یاران با وفایش، به اطلاع مخاطبان محترم می‌رساند، خانه هنرمندان ایران از ۲۳ تا ۳۰ تیر ۱۴۰۳ تعطیل است و از ساعت ۱۴ روز یکشنبه ۳۱ تیر بار دیگر میزبان علاقمندان و مخاطبان ارجمند خواهد بود. @iranartists
Mostrar todo...
📣 اطلاعیه 🔻ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم و سالگرد شهادت حضرت امام حسین(ع) و یاران با وفایش، به اطلاع مخاطبان محترم می‌رساند، خانه هنرمندان ایران از ۲۳ تا ۳۰ تیر ۱۴۰۳ تعطیل است و از ساعت ۱۴ روز یکشنبه ۳۱ تیر بار دیگر میزبان علاقمندان و مخاطبان ارجمند خواهد بود. @iranartists
Mostrar todo...
🔘پانصد و هشتاد و نهمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳، به نمایش فیلم «جسدهای عالی‌جنابان» به کارگردانی فرانچسکو رزی اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور آنتونیا شرکا (منتقد و مترجم سینما) و جابر قاسمعلی (منتقد و نویسنده) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود. گزارش تصویری: لیلا ابراهیمی @iranartists
Mostrar todo...
شاید ابتدا از مرگ‌ها ناراحت شویم اما به ترتیب که جلو می‌رویم، می‌بینیم که خشم مردم از آنها به اندازه‌ای زیاد است، که موضع ما را نسبت به قتل‌ها تغییر می‌دهد. از یک جایی به بعد می‌گوییم که انگار، آنها می‌بایست کشته می‌شدند و به جهان مردگان متصل می‌شدند. به ویژه اینکه در ادامه فیلم می‌بینیم، نگاهی که یک قاضی القضات دارد و استدلالی که می‌کند، مبتنی بر کشتن است. شاید بد نبود که این فیلم را اینطور معرفی می‌‌کردیم: فیلمی برای کشتن. او می‌گوید ما به واسطه جایگاهی که داریم، اگر لحظه‌ای در حکم خود شک کنیم، دیگر قاضی نیستیم. همین کار را قاتل انجام می‌دهد. 🔸️این کارگردان سینما در ادامه بیان کرد: در بخشی از فیلم متوجه می‌شویم که چه بسا تمام قتل‌ها، کار دولت و حاکمیت سیاسی بوده است. شاید یکی دو قتل با انگیزه شخصی انجام شده باشد اما حاکمیت سیاسی از این موضوع در راستای اهداف خود و برای حذف دیگران استفاده کرده باشد. این فیلم مرز مشخصی را در این رابطه مشخص نمی‌کند. اما نکنه مهم این است که قاتلین هم لحظه‌ای شک نمی‌کنند و این مانیفست را دارند. اتفاقی که قضات نیز از آن استفاده می‌کنند. فیلم به یک معنا نقد اخلاق است. @iranartists
Mostrar todo...
در پانصد و هشتاد و نهمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد: «جسدهای عالی‌جنابان»؛ نقد اخلاق در جهان مردگان 🔘پانصد و هشتاد و نهمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳، به نمایش فیلم «جسدهای عالی‌جنابان» به کارگردانی فرانچسکو رزی اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور آنتونیا شرکا (منتقد و مترجم سینما) و جابر قاسمعلی (منتقد و نویسنده) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود. 🔻آنتونیا شرکا در این نشست گفت: این فیلم را در اواخر دهه ۶۰ یا اوایل دهه ۷۰ در جشنواره فجر دیدم و اینقدر برایم جذاب بود، که تصمیم گرفتم روزی کتاب آن را ترجمه کنم. سرانجام چند سال پیش این کار را آغاز کردم و کتاب دو سال پیش به چاپ رسید. اکنون نیز به چاپ دوم رسیده است. کتاب در سال ۱۹۷۱ توسط لئوناردو شاشا نوشته شده که نویسنده‌ای سیاسی است. او در گذشته در دوره‌هایی در ایتالیا نماینده مجلس هم بوده است. او در دورانی که ایتالیا در سیطره چپ‌گرایان بود، این نویسنده یک راست‌گرا بود. وقتی در سال ۱۹۷۱ این متن را نوشت، ما تازه جنبش‌های سال ۶۸ دانشجویی را تمام کرده بودیم. در واقع در تمام طول دهه ۷۰، ایتالیا با قتل‌های زنجیره‌ای که توسط گروه‌های مشکوک انجام می‌شد، مواجه می‌شود. به عبارتی می‌توان گفت، این کتاب در زمانی نوشته شد، که خود نویسنده ادعا می‌کند، برخی تلاش کردند تا این قتل را به کشتن قاضی اسکالیونه ربط بدهند که در سال ۱۹۷۱ و در پالرمو اتفاق افتاده است. اما خودش ادعا می‌کند که ایده‌های اولیه این داستان را دو سال قبل شروع کرده است و متن آن در کشو مانده بوده است. حتی ادعا می‌کند که می‌تواند پیشگو باشد. 🔸️او افزود: حتی بعد از نوشته شدن این کتاب، یک‌سری قتل‌های زنجیره‌ای قضات در ایتالیا اتفاق افتاد. ۵ سال بعد و در سال ۱۹۷۶، فرانچسکو رزی که فیلمسازِ حقیقت‌جوی سیاسی است، تصمیم گرفت تا بر مبنای این کتاب فیلمی بسازد که امروز آن را دیدیم. به هر حال با ساخته شدن فیلم، این‌کتاب بیشتر شناخته شد. زیرا این کتاب جز آثار خیلی برجسته این نویسنده نبود. پیش از این کتاب «روز جغد» را از همین نویسنده داشتیم که رضا قیصریه آن را ترجمه کرده است و می‌توان گفت که شاهکار این نویسنده است. نویسنده و فیلمساز این اثر قصد دارند بازی قدرتی را به ما نشان دهند که هرچه بیشتر به آن ورود کنیم و لایه‌های بیشتری را برداریم، می‌توانیم به آن هسته برسیم اما باز هم متوجه نمی‌شوید که ماجرا از چه قرار است. زیرا زندگی خود افراد هم در خطر قرار می‌گیرد. ▫️این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: این کتاب در یک ناکجا آباد اتفاق می‌افتد اما در فیلم همه اتفاقات در ایتالیا می‌گذرد. شاید کتاب در پی این بوده که هیچ ارتباطی به اتفاقات ایتالیا ندارد. همچنین نویسنده قصد داشته تا جنبه جهان شمول بودن به اثر بدهد. فیلم‌ در ابتدا‌ به جنوب ایتالیا می‌رود. جایی که اهالی با هم پیمان سکوت بستند و بر علیهه پلیس متحد شده‌اند.  به همین دلیل هیچ اطلاعاتی نمی‌دهند. هرچه جلوتر می‌رویم متوجه می‌شویم که با داستان مافیا یا دانشجویان چپی مواجه نیستیم. ماجرا از جای دیگری آب می‌خورد و این مقدمه‌ای می‌شود که کاراگاه احساس خطر نسبت به جان خود می‌کند. 🔸️جابر قاسمعلی در ادامه این نشست گفت: این اثر یکی از بهترین فیلم‌های فرانچسکو رزی است و درباره آن بسیار می‌توان صحبت کرد. این فیلم‌ یک نمونه عالی از فیلم سیاسی است. اگرچه که می‌توان آن را تریلر معمایی نیز در نظر گرفت. اینکه کدام وجوه این فیلم آن را به سمت یک اثر سیاسی و کدام وجوه آن را به سمت تریلر معمایی سوق می‌دهد، جای بحث دارد. تفاوت‌هایی در نسخه کتاب با فیلم وجود دارد. شخصا توصیه می‌کنم بعد از تماشای فیلم، رمان را نیز بخوانند و با مقایسه این دو، نکاتی که در اقتباس ایجاد شده را متوجه شوند. در فصل ابتدایی فیلم، قاضی ترور می‌شود. او پیش از کشته شدن در موزه‌ای جسدهای مومیایی شده را می‌بینید و اینطور به نظر می‌رسد که شما یک پیش‌آگاهی از اتفاق بعد از آن دارید. این چیزی است که شما در رمان ندارید و افزوده فیلمنامه نویس اثر است. در اینجا یک پیش‌آگاهی به شخصیت قاضی داده می‌شود و این حس را می‌دهد که او خواهد مرد و به این جسدها می‌پیوندد. ▫️او ادامه داد: علاوه بر این، با این سکانس وارد جهان مردگان می‌شویم و این در طول فیلم تسری پیدا کرده و چندین نفر کشته می‌شوند. در نهایت نیز شخصیت اصلی داستان هم می‌میرد. در واقع ما مرگ‌های زیادی می‌بینیم و گویی با جهان مردگان مواجه هستیم. به این ترتیب شما به جهانی دعوت می‌شوید، آدم‌های زنده زیادی در آن نیستند و همه قرار است در آن بمیرند. موضع ما به عنوان مخاطب فیلم نسبت به مرگ‌ها و اتفاقات دیگر، مرتب در حال تغییر است. @iranartists
Mostrar todo...
Elige un Plan Diferente

Tu plan actual sólo permite el análisis de 5 canales. Para obtener más, elige otro plan.